بخش دهم ؛معاد جسمانی و روحانی | ۳
۲ـ کمبود مواد خاکی زمین
ایراد دیگرى که در مورد معاد جسمانى مىکنند این است که اگر بنا شود تمام افراد انسان در روز رستاخیز با همین بدن مادى بازگردند، اصولاً خاکهاى روى زمین براى آن همه انسان کافى نیست، و به این صورت گرفتار کمبود مصالح اصلى براى ساختمان این همه انسان مىشویم! و اگر بگوئیم این انسانها به شکل کنونى نخواهند بود بلکه تبدیل به آدمکهایى خواهند شد بسیار کوچک و ریز، آن هم مطلب عجیب و باورنکردنى است.
پاسخ: کسانى که این سخن را مىگویند و مسألهی کمبود خاکها و مصالح ساختمانى بدن آن همه انسانها را مطرح مىکنند، در حقیقت گز نکرده پاره کردهاند! و تیرى درتاریکى پرتاب نمودهاند که متأسفانه به هدف نخورده است! چه خوب بود که در این گونه بحثها که با اعداد و ارقام باید سر و کار داشته باشیم، قلم و کاغذى به دست مىگرفتند و یک محاسبهی اجمالى روى مطلب مىکردند تا بدانند چه اندازه گرفتار اشتباه شدهاند!
اکنون بفرمائید قلم و کاغذ به دست گرفته، حساب کنیم:
میگویند 65 تا 70 درصدبدن هر انسانى آب است بنابراین مواد معدنى و آلى بدن یک انسان تقریباً در حدود یک سوم وزن بدن اوست، یعنى یک انسان شصت کیلوئى تقریباً بیست کیلو - یا مقدارى کمتر - خاک و مواد آلى و معدنى دارد و بقیه آب است. حالا حساب مىکنیم که اگر یک متر مکعب خاک داشته باشیم براى مصالح ساختمان بدن چند انسان کافى است؟
به آسانى مىتوانیم دریابیم که این مقدار خاک (یک متر مکعب) براى بیش از یکصد نفر کفایت مىکند. اگر وزن مخصوص خاک را دو برابر آب حساب کنیم یک متر مکعب خاک دو هزار کیلوگرم وزن خواهد داشت که اگر آن را تقسیم به عدد بیست (وزن مواد لازم براى هر انسانى) کنیم نتیجه صد مىشود.
اکنون به خوبى مىتوانیم بدانیم که یک کیلومتر مکعب خاک یعنى قطعه زمینى که طول و عرض و عمق آن یک هزار متر بوده باشد براى ساختن یکصد میلیارد انسان کافى است.
یعنی در یک کیلومتر مکعب - به زبان ساده - یک میلیاد متر مکعب وجود دارد که هر کدام براى ساختن یکصد انسان کافى است.
و به عبارت روشنتر:
این مقدار خاک مىتواند تقریباً 25 برابر جمعیت کره زمین را بسازد و تصدیق مىکنید این مقدار خاک وسعت ناچیزى از سطح کرهی زمین را اشغال مىکند.
حالا که زحمت محاسبه را کشیدید بیائید در افق زمان نیز به سیر و حرکت بپردازیم:
فکر مىکنید حد متوسط عمر یک انسان چند سال است؟ و به تعبیر دیگر: چند سال طول مىکشد که یک نسل به کلى از میان برود و نسل دیگرى جانشین آن گردد؟
فکر مىکنید بیش از پنجاه سال باشد؟ نه، امروز که بیش از این نیست و در گذشته البته از این کمتر بوده است.
اکنون عدد 25 را که در بالا داشتیم و معرف 25 نسل بود ضرب در عدد پنجاه سال که متوسط عمر هر نسلى است مىکنیم مىشود 1250 سال یعنى یک «کیلومتر مکعب خاک» براى ساختن ماده اصلى تمام انسانهاى روى کرهی زمین به مدت 1250 سال کافى است.
بنابراین اگر مجموع دوران تاریخ زندگى بشر را روى زمین فىالمثل دوازده هزار و پانصد سال فرض کنیم، و باز فرض کنیم هیچ جزئى از بدن انسان جزء بدن فرد دیگر نشده باشد، فقط ده کیلومتر مکعب خاک کافى است که مصالح بدن این همه انسان را از نو تشکیل دهد.
و اگر طول عمر انسان را در کرهی زمین دو میلیون و پانصد هزار سال! بدانیم که از آخرین جمجمههاى پیدا شده به دست مىآید و شاید نتوان از آن دورتر رفت، در این صورت دو هزار کیلومتر مکعب خاک کافى است که مصالح بدن این همه انسان را در طول 2500000 سال تشکیل دهد، و مىدانیم این مقدار خاک مقدار کمى از روى زمین را اشغال مىکند.
نتیجه اینکه اگر سطح مساحت کشور ایران را با عمق هزار متر خاک در نظر بگیریم مىتواند جواب نیازمندى مصالح جسمى میلیاردها میلیارد انسان را در طول دو میلیون و پانصد هزار سال بدهد، با اینکه کشور ما گوشهی کوچکى از سطح کره زمین را اشغال کرده که با یک نگاه سطحى روى نقشهی جغرافیا وضع آن روشن مىگردد.
از مجموع آنچه گفتیم روشن مىشود که ادعاى عدم کفایت خاکهاى کرهی زمین براى پاسخ گفتن به مواد لازم براى تشکیل بدن انسانها تا چه اندازه بى اساس است و مصداق همان «گز نکرده و پاره کردن» مىباشد!
۳ـ با کدامین جسم معاد صورت میگیرد؟
سؤال دیگرى که در زمینهی معاد جسمانى مطرح مىشود این است که اگر معاد با جسم صورت مىگیرد، با کدامیک از بدنها و اجسامى که انسان در طول عمر با آن زندگى کرده، رستاخیز انجام مىشود؟ زیرا مىدانیم یک انسان در طول عمر چندین بار جسم و بدن خود را عوض مىکند، و احتمالاً هر هفت سال تمام سلولهاى بدن یک انسان عوض مىشوند و سلولهاى نو جانشین آنها مىگردد.
البته این دگرگونى آنچنان دقیق و ماهرانه و تدریجى صورت مىگیرد که به هیچ وجه محسوس نیست، و جالبتر اینکه سلولهاى نو تمام مشخصات و خصوصیات سلولهاى کهنه را به خود جذب مىکنند، یعنى به همان اندازه، به همان شکل، و به همان رنگ در مىآیند، مگر نه این است که زائیده و مولود و وارث سلولهاى پیشین هستند، چرا در همه چیز همانند آنها نباشند؟
به هر حال، با توجه به آنچه گفته شد جاى این سؤال باقى مىماند که انسانى که در مدت عمر هفتاد سالهاش ده بار قالب عوض کرده و با هر یک اعمالى از نیک و بد انجام داده است آیا با مجموع این بدن ها باز مىگردد که هیولاى عجیبى خواهد شد؟! یا با یکى از آنها، که ترجیح بلامرجح خواهد بود، علاوه بر این هر بدنى براى خود پروندهی اعمال دارد که ممکن است با پرونده اعمال بدن دیگر کاملاً متفاوت باشد، اما اگر معاد روحانى باشد هیچ یک از این اشکالات بروز نخواهد کرد.
***
پاسخ: جواب این سؤال را در خود سؤال مىتوان یافت، زیرا همانطور که در متن آمده هر بدنى تمام مشخصات و صفات بدن پیشین را به خود جذب مىکند، و بنابراین آخرین بدن بایگانى تمام پروندههاى یک عمر است و خلاصه و فشرده و عصارهاى است از تمام مشخصات بدنهاى گذشته، زیرا وارث و جانشین بلکه محتوى و حافظ تمام ویژگیهاى آنهاست.
و به این ترتیب هرگاه آخرین بدن مبعوث و برانگیخته شود چنان است که تمام بدن ها برانگیخته شده باشد. جالب اینکه سلولها به هنگام تعویض حتى عوارض اکتسابى را نیز به خود جذب مىکنند مثلاً کسانى که روى بدن خود خالکوبى کردهاند این خالها ممکن است تا آخر عمر از آنها جدا نشود با اینکه سلولها عوض مىگردند و این به خوبى نشان مىدهد که حتى صفات اکتسابى نیز نقل مکان داده، به «سلولهاى جانشین» منتقل مىگردند.
و همان گونه که گفتیم از آیات متعددى از قرآن مجید نیزاستفاده مىشود که معاد رستاخیز با آخرین بدن انجام مىگیرد.
در سورهی یس آیهی 51 مىخوانیم:
«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَاِذا هُمْ مِنَ الْاَجْداثِ اِلى رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ؛ و (بار دیگر) در صور دمیده مىشود، ناگهان آنها از قبرها شتابان بسوى (دادگاه) پروردگارشان مىروند».
و در سورهی حج آیهی ۷ میخوانیم:
«وَ اَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ؛ و خداوند مردگانى را که در قبرها هستند بر مىانگیزد».
از این آیات و مانند آنها به خوبى استفاده مىشود که رستاخیز با آخرین بدن صورت مىگیرد، قانون خرد نیز اقتضا مىکند که چنین باشد، زیرا بدنى که عصاره و فشردهی همهی بدنهاى دوران عمر است در حقیقت همیشه با روح بوده است و از هر جهت تناسب و سنخیت با آن دارد، و روح تنها با آن مىتواند زندگى کاملى داشته باشد بنابراین، مشکلى از این جهت در امر معاد جسمانى پیدا نخواهد شد.
۴ـ رستاخیز در کجا خواهد بود؟
بالاخره آخرین سؤالى که در زمینهی معاد جسمانى ممکن است صورت گیرد این است که اگر همهی مشکلات در این مورد حل شود تازه براى بازگشت این همه انسان که در دوران عمر به زمین آمدهاند جایى در روى کرهی زمین وجود نخواهد داشت، زیرا هم امروز وسعت کرهی زمین براى نسل موجود در پارهاى از نقاط کم است و برنامهی مبارزه با افزایش جمعیت در همه جا مطرح مىباشد حالا فکر کنید اگر بخواهند همهی انسانهاى گذشته و آینده در زمان واحد باز گردند چه غوغائى برپا مىشود، اما اگر معاد تنها جنبهی روحانى داشته باشد مشکلى به وجود نخواهد آمد چون در جهان ارواح مزاحمتى وجود ندارد.
پاسخ: کسی که این ایراد را مىکند گویا از یک نکته غفلت کرده است و آن این که همان گونه که در قرآن نیز صریحاً آمده، در پایان این جهان نظام کرات عالم هستى به هم مىریزد: خورشید خاموش و ماه تاریک مىگردد کوهها همانند ذرات غبار پراکنده مىگردند، سپس بر ویرانهی این جهان کهنه، جهان نو و تازه بنیاد مىگردد و زندگانى نوین انسانها در جهانى نو صورت مىگیرد، و به این ترتیب مشکل کمى وسعت کره زمین اساساً مطرح نخواهد بود، زیرا آن روز کرهی زمینى به این شکل نخواهیم داشت که از کمى وسعت آن نگران باشیم در آینده توضیح بیشترى - به خواست خدا - در این زمینه خواهیم داد.
خودآزمایی
1- معاد با کدامیک از بدنها و اجسامى که انسان در طول عمر با آن زندگى کرده، انجام مىشود؟ نمونهای از آیات قرآن را برای صحت پاسخ خود بیان کنید.
2- به طور مختصر شرح دهید که اگر بنا شود تمام افراد انسان در روز رستاخیز با همین بدن مادى بازگردند، آیا خاکهاى روى زمین براى آن همه انسان کافى است؟
3- چگونه در معاد جسمانى، با وجود بازگشت این همه انسان، جایى در روى کرهی زمین وجود خواهد داشت؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی