کد مطلب: ۴۷۱۹
تعداد بازدید: ۸۴۱
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۰۷:۰۰
شبیه عرفان، شریک شیطان | ۱۲
حال ای برادران و خواهران جوان! سخت مواظب خود باشید، درد و بلا یکی دو تا و صد تا نیست، گرفتاری‌ها فراوان و دام و کمند شیطان اغواگر گوناگون است. قیافه‌های مَکّار خَدّاع از هر سو برای به دام انداختن ما دست به کار گشته‌اند.

تقرّب به خدا جز با توسل میسر نیست

 

نروید به راهی که ترس گُم شدن دارید


سخن را در این باب با نقل یک جمله‌ی نورانی از حضرت امام امیرالمؤمنین علی(ع) به پایان می‌بریم که ضمن وصیّتشان به فرزند گرامی‌شان حضرت امام مجتبی(ع) فرموده‌اند تا راهگشای پیروانشان باشد:
وَ أمْسِكْ عَنْ طَرِیقٍ إذَا خِفْتَ ضَلالَةُ فَإنَّ الْكَفَّ عِنْدَ حِیرَةِ الضَّلالِ خَیرٌ مِنْ رُكُوبِ الْأهْوالِ؛[1]
از [رفتن به] راهی که از ضلالت و گمراهی آن بترسی خودداری کن؛ زیرا خودداری کردن [از اقدام به هر کار] در حال حیرت [و احتمال] گمراهی، بهتر از اقتحام و ورود به کارهای هول‌انگیز است.
و مجدّداً هشدار پر بار امام صادق(ع) را یادآور می‌شویم که فرمود:
اِیّاکَ وَ اَنْ تَنْصِبَ رَجُلاً دُونَ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی کُلِّ ما قالَ؛[2]
بر حذر باش از این که فردی جز حجّت [معصوم] را پیشوا و مقتدای [مطلق] خویش برگزینی و او را در تمام آنچه که [بدون استناد به معصوم از رأی خود] می‌گوید تصدیقش کنی.
حال ای برادران و خواهران جوان! سخت مواظب خود باشید، درد و بلا یکی دو تا و صد تا نیست، گرفتاری‌ها فراوان و دام و کمند شیطان اغواگر گوناگون است. قیافه‌های مَکّار خَدّاع از هر سو برای به دام انداختن ما دست به کار گشته‌اند. صراط مستقیم حق:
أدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ اَحَدُّ مِنَ السَّیفِ؛
از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است.
و لذا ما با توسّل به ذیل عنایت حضرت ولیّ زمان امام حجّة بن الحسن(عج) دست تضرّع به درگاه خداوند قریب مجیب بر می‌داریم و عاجزانه از مقام اقدس حضرت باری ـ عزّوعلا - می‌خواهیم که عنایتی فرماید و توفیقی دهد تا گوهر گرانقدر ایمان را از این گذرگاه پر آشوب دنیا به سلامت عبور داده و از دستبرد دزدان و راهزنان طرّار عیّار مصون و محفوظش نگه داریم و به سر منزل مقصود که هنگام لقای حضرت ربّ است برسانیم. الهنا آمین یا ربّ العالمین.
تقرّب به خدا جز با توسّل میسّر نیست
و این ندای بلند و با صراحت قرآن است که می فرماید:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ...؛[3]
ای باورداران خدا و روز جزا، از خدا پروا داشته باشید و برای حرکت به سوی او وسیله‌یابی کنید...
دست به دامن وسیله، در مسیر خداجویی پیش بروید، هر که هستید، ابوسعید هستید، بوعلی سینا هستید و ... هر که هستید با وسیله به سوی من بیایید. شما را بی‌وسیله به خودم راه نمی‌دهم. مولا امام امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:
اَنَا الْوَسیلَة؛[4]
وسیله من هستم.
برای رفتن به سوی خدا، دست به دامن من بزنید. سیل بركات هستی از مبدأ فیاض ابتدا به قله‌ی کوه وجود من می‌ریزد و آنگاه از دامن من سرازیر می‌شود و به سایر کائنات می‌رسد.
وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن / ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
خضر این راه و تنها پناهگاه عالم انسان، علی(ع) و یازده فرزند معصوم او(ع) است. در زیارت جامعه می‌خوانیم:
فازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَیكُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَكُمْ وَ هُدِىَ  مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ؛
عبادت از مسیر آنها باید انجام شود، علم و حکمت و عرفان هر چه که هست با رهبری و هدایت آنها باید تحقّق یابد. آن کس که مس وجود خودش را به کیمیای ولایت آنها رساند، تبدیل به طلا و برلیان شد. هر کس که شاخه‌ی عقل و ایمان خودش را به آن ریشه‌های اصلی عالم پیوند زد، درختی بارور گشت و سراسر، علم و حکمت و عرفان شد.
ضَلَّ مَنْ فَارَقَکُمْ؛
هر که از شما کناره گرفت [و ادّعای استقلال و اَنانیّت کرد گرفتار یوغ استعمار و استحمار شیطان و] گمراه شد.


عکس‌العمل هدایتگرانه‌ی امام عسکری(ع)


اسحاق بن یعقوب کندی- فیلسوف معروف عرب - به فکرش رسید که قرآن تناقضاتی دارد و در مقام برآمد کتابی در این باب بنویسد. یکی از شاگردان او خدمت امام عسکری(ع) رسید. امام(ع) به او فرمود:
اَما فِیكُمْ رَجُلٌ رَشیدٌ یرْدَعُ اُستاذَكُمْ الكِندی عَمّا اَخَذَ فیهِ منْ تَشاغُلِهِ بِالْقُرآن؛
آیا در میان شما یک مرد رشیدی پیدا نمی‌شود که جلوی استادتان کندی را بگیرد و او را از این کار باز دارد و به او بفهماند:
ای مگس عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست / عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری
عرض کرد آقا او استاد ماست، ما جرأت اعتراض به استاد را در خود نمی‌بینیم. امام(ع) فرمود: من جمله‌ای یادت می‌دهم به او بگو. وقتی به وطن رسیدی پیش او برو و خود را همفکر و هم عقیده‌ی با او نشان بده و اعتمادش را به خودت جلب کن. درست که مورد اعتمادش قرار گرفتی، یک روز از باب سؤال و حلّ مشکل و نه به عنوان اعتراض به او بگو من اشکالی به نظرم رسیده که از حلّش عاجزم و آن این است که اگر گوینده‌ی قرآن به تو بگوید آیات قرآن، متشابهات دو پهلو و چند پهلو دارد و آنچه که تو از این آیه و آن آیه فهمیده‌ای آن نبوده که من اراده کرده‌ام و اگر این طور باشد، نتیجه این می‌شود که تناقضات در فهم شما پیدا شده نه در خود قرآن. اشکال به فهمیده‌های شما وارد می‌شود نه به مقاصد قرآن. اگر گوینده‌ی قرآن این طور بگوید، جوابش چیست؟ این را به او بگو. او دانشمند مُنصِفی است، حق را که بشنود، تسلیم می‌شود.
او هم آمد و بعد از مقدّماتی که جلب اعتماد استاد کرد گفت: اشكال من این است و مدّت‌ها است که از حلّش عاجز شده‌ام. او وقتی این سخن را شنید، تأملّی کرد و سر به پایین انداخت و مدّتی فکر کرد و دید حرف درستی است. سر بلند کرد و خیره به صورت او نگاه کرد و گفت: دوباره این را که گفتی تکرار کن. باز استاد تأمّل کرد و گفت: درست است. از کجا این که من فهمیده‌ام مراد قرآن همین باشد شاید گوینده‌ی قرآن مطلبی از این آیه‌ی قرآن مرادش باشد که به فکر من راه نیافته است. در این صورت تناقض در فهمیده‌های من خواهد بود، نه در مقاصد قرآن؛ بنابراین من با چه جرأتی کتاب در تناقض قرآن بنویسم؟ بعد گفت حالا بگو این حرف را از که گرفته‌ای؟ گفت: خودم به فکرم رسیده و مدّت‌ها برایم مشکل بود و جرأت اظهار آن نمی‌کردم. گفت: نه، این حرف مال تو نیست. افق این فکر خیلی بالاتر از افق افکار شماهاست؛ بگو از کجا گرفته‌ای؟
گفت: واقعش این است که خدمت امام عسکری(ع) رسیدم، ایشان این را به من یاد دادند که به شما عرض کنم. گفت: فهمیدم، آنها خاندان وحی‌اند، قرآن در خانه‌ی آنها نازل شده است. تنها آنها می‌فهمند مقصود واقعی قرآن چیست نه امثال من. فوراً برخاست آتش آورد و تمام نوشته‌های خود را که در این زمینه بود سوزاند و گفت:
...اللهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ...؛[5]
... خدا می‌داند رسالت خود را در کجا قرار دهد...
اِنَّما یَعْرِفُ الْقُرآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ؛
تنها کسانی که مخاطب به خطابات قرآنند، می‌دانند مقصد و مقصود قرآن چیست.[6]
بدون امام‌شناسی راه به جایی نمی‌بریم
اَهْلُ الْبَیْتِ اَدْرَی بِما فِی الْبَیْتِ؛[7]
صاحبخانه بهتر می‌داند در خانه‌اش چیست.
اجنبی سرزده وارد شده را چه، که خبر از محتویّات خانه بدهد. آری، همین اجنبی‌های سرزده وارد شده بودند که امّت اسلام را به خاک سیاه نشاندند. علی(ع) زبان گویای قرآن را عقب زدند و کعب‌الاحبارها را مفسّر قرآن معرّفی کردند. امام صادق(ع) را منزوی کردند و ابوحنیفه را قاضی‌القضات خود قرار دادند و باب توجیه به روی قرآن گشودند. فلاسفه چیزی گفتند و عرفا مطالب شاخدار را در قالب الفاظ دلنشین و فریبنده و گولزن به زعم خودشان از آیات قرآن بیرون کشیدند و به خورد مردم نادان دادند. مقاصد شوم سیاسی، لباس دین به خود پوشید و رنگ قرآن به خود گرفت. نصاری و یهود، افکار شیطانی خودشان را در لباس قرآن به پیروان قرآن عرضه کردند و به حکم قرآن، نگهبانان قرآن را کُشتند. در واقع با تیشه‌ی خود قرآن ریشه‌ی قرآن را زدند و لذا امام عسکری(ع) به اسحاق نیشابوری فرمود:
فَاعْلَمْ یَقیناً یا إسْحاق اَنَّهُ...؛
به یقین بدان ای اسحاق، تا در دنیا امام را نشناسی، در آن سرا نابینا محشور می‌شوی، ما می‌خواهیم امام را بشناسیم به آن کیفیّت که عرض شد. شناخت امام سه مرحله دارد، اگر توانستیم بشناسیم، امیدواریم فردا بینا محشور شویم و به لقاءالله برسیم وگرنه امام فرمود:
مَنْ خَرَجَ مِنْ هذِهِ الدُّنْیا أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَ أَضَلُّ سَبیلاً؛[8]
صَلَّی الله عَلَیکَ یَا مَولانَا یَا اَباعَبدالله
صَلَّی الله عَلَیکَ وَ عَلَی الاَرواحِ الّتی حَلَّت بِفِنائِکَ
پروردگارا!
به حرمت امام عسکری(ع) در فرج امام زمان(ع) تعجیل بفرما.
حسن عاقبت به همه‌ی ما عنایت فرما.
نور معرفت امام بر قلب‌های ما بتابان.
گناهان ما را بیامرز.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته


خودآزمایی


1- حضرت امام امیرالمؤمنین علی(ع) در وصیّتشان به فرزند گرامی‌شان حضرت امام مجتبی(ع) درباره راهی که از ضلالت و گمراهی آن بترسی چه فرموده‌اند؟
2- درباره عکس‌العمل هدایتگرانه‌ی امام عسکری(ع) مختصری توضیح دهید.
3- چه کسانی مقصد و مقصود قرآن را می‌دانند؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ نهج‌البلاغه‌ی فیض الاسلام، نامه‌ی ۳۱، قسمت دوّم.
[2]ـ معانی الاخبار، صفحه‌ی ۱۶۹ و بحارالانوار، جلد۲، صفحه‌ی ۸۳، قسمت آخر حدیث ۵ و المحجّة البیضاء، جلد۵، صفحه‌ی۱۳۰.
[3]ـ سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۳۵.
[4]ـ تفسیر المیزان، جلد۵، صفحه‌ی۳۶۲ و تفسیر برهان، جلد۱، صفحه‌ی۴۶۹.
[5]ـ سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۱۲۴.
[6]ـ سرمایه‌ی سخن، جلد۳، صفحه‌ی۱۰۳ و سفینةالبحار، جلد۱، صفحه‌ی۶۰۶ (سحق).
[7]ـ بحارالانوار، جلد۷۸، صفحه‌ی ۲۷۳.
[8]ـ تحف العقول، صفحه‌ی ۴۸۴.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: