فصل دوّم؛ اصول و ارزشهاى اسلامى و خطر تهاجم فرهنگى| ۴
مبارزهی فرهنگى، بهترین شگرد دشمنان
دشمنان ما در مبارزهی سیاسى به جایى نرسیدهاند، هر چند به تشكیل و سازماندهى گروهكها، تشكیلات و حزبها دست زدهاند. در مبارزهی نظامى و جنگ تحمیلى نیز به نتیجهاى نرسیدهاند. با محاصرهی اقتصادى و مصادره كردن پولها و اجناس خریدارى شدهی ما نیز طرفى نبستند؛ تنها راهى كه براى آنان باقى مانده مبارزهی فرهنگى است؛ مثلاً نفوذ در مراكز فرهنگى و دینى، به اسم دین دنبال آن هستند كه ببینند موقعیت زمان چه چیزى اقتضا مىكند. اگر بتوانند بىپرده اسلام را مىكوبند و اگر نتوانند به اسم «تحقیقات جدید» و «اسلام نوین»، مطالبى را مطرح مىكنند كه اساس اعتقادات و ارزشهاى اسلامى ما را سست كنند؛ آنها مىدانند كه آنچه حیات جهانخواران غرب را به خطر مىاندازد اسلام و اقعى و اعتقاد به ارزشهاى آن است. اكنون آثار اسلامى انقلاب در كشورهاى بسیارى ظاهر شده است و بزودى به قلب مغرب زمین نیز سرایت خواهد كرد. از اینرو مىگویند: این افكار و اعتقادات نباید در جامعه رواج پیدا كند و اگر ممكن باشد باید آنها را در نطفه خفه كرد.
از جمله روشهاى آنان براى مقابله با فرهنگ اسلامى این است كه سعى مىكنند تا افكارى عرضه كنند كه ملتهاى اسلامى خودشان از اعتقاداتشان دست بردارند، اگر نشد سعى مىكنند آنهارا عوض كنند. در غیر این صورت، روشنفكرنماها را وادار مىكنند كه وانمود كنند كه تاكنون رشد فكرى نداشتهایم و در اشتباه بودهایم اما اكنون كه فرهنگ ما علوم و فلسفهی ما پیشرفت كرده است، فهمیدهایم كه نمىتوان معرفت یقینى پیدا كرد؛ فهمیدهایم كه دستگاه ارزشى اصلاً ثبات و دوام ندارد، پایهی عقلانى ندارد. اگر این مطلب توسط ملتها پذیرفته شود موجب روشنى چشم استكبار جهانى است. استكبار جهانى از این بالاتر چه آرزویى مىتواند داشته باشد كه روزى بیاید كه مسلمانان در اعتقاداتشان تردید كنند و به ارزشهایشان پاىبند نباشند. این همان هجوم فرهنگى است: ارائه یك سلسه نظریات فلسفى، معرفتشناختى و هستىشناسنانه به عنوان مسائل فلسفى نو. مىگویند: نمىتوان جلوى فكر را گرفت؛ مسائل فكرى روز باید در مجامع فرهنگى مطرح شود و بىطرفانه مورد بررسى قرار گیرد. این شگردى است براى سست كردن اندیشهها و افكار و باورهاى مردم.
مىگویند: «اینقدر پاىبند مسائل دینى نباشید، گاهى هم اندكى گناه بد نیست. اندكى كجى راستى به حساب مىآید. این تقیّدات و خشكىها را كنار بگذارید.» این تهاجم فرهنگى اصیل است كه با مدد گرفتن از ابزارها و وسایل تبلیغاتى و هنرى انجام مىشود. همین مطالب به تدریج، تقویت مىشود تا آنجا كه به طور صریح، در محافل علمى و آكادمیك مطرح مىشود و آنها هم براى قشرهاى دیگر كه هنوز قدرت تفسیر و تحلیل عمیق و عقلى مطالب را ندارند بازگو مىشود. در نتیجه، سایر مردم هم تحت تأثیر قرار مىگیرند. از اینروست كه مىبینیم مفاهیم عوض مىشود و به جاى آنكه ایثار و فداكارى را نشان دهند تا آنجا كه جامعه كشش داشته باشد به مسائل شخصى و جنسى و از این قبیل مىپردازند. در نتیجه، قشر جوان قدم به قدم عقب نشینى مىكند و از سوى دیگر جانبِ مهاجم فرهنگى خیز برمىدارد.
چیزهایى مثل مد لباس و شكل زندگى كه با افكار دشمنان بیشتر سازگاری دارد همه از مظاهر هجوم فرهنگى دشمن است. امروز اگر شما بخواهید در بازار، پیراهنى پیدا كنید كه روى آن انگلیسى نوشته نشده، عكس هنرپیشهها، تصاویر حیوانات و امثال آن رویش نباشد، پیدا نمىكنید. مگر خط فارسى زشتتر از خط انگلیسى است؟ چرا در جمهورى اسلامى و پایگاه انقلاب اسلامى در دنیا، فرهنگ بیگانه اینقدر نفوذ داشته باشد؟ این هجوم فرهنگى است كه ما را از هویت خودمان تهى مىكند، به گونهاى كه گویى ما نه فرهنگ داریم، نه علم، نه زبان و نه خط.
اهمیت مبارزه با هجوم فرهنگى
آخرین مسألهاى كه، در این بحث، مورد توجه مىباشد این است كه در مقابل هجوم فرهنگى، و ظیفهی ما چیست؟ با توجه به ابعاد این هجوم، پیدا كردن پاسخ این سؤال چندان مشكل نیست. وقتى معلوم شد كه هجوم فرهنگى به چه شیوههایى انجام مىگیرد مشخص مىگردد كه از چه نقاطى مهاجم حمله مىكند. آنگاه اگر مراقب باشیم و غافل نمانیم مىتوانیم موضع مناسبى اتخاذ كنیم. در این حال، اولین وظیفهی ما آن است كه عظمت خطر را به درستى درك كنیم، تصّور نكنیم كه مسألهی سادهاى است، باید متوجه باشیم كه دشمن مىخواهد هویّت ما را به عنوان یك ملّت، از بین ببرد، دین ما را به عنوان با ارزشترین پدیدهی هستى، از ما بگیرد، اندیشههاى اخلاقى ما را كه جانمان را باید براى حفظ آنها فدا كنیم از بین ببرد و تربیت اجتماعى، خانوادگى و فردى ما را كه مرهون روابط پدر و مادر، زن و شوهر و دولت و مردم است، همه را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار بدهد و اگر این روند ادامه پیدا كند نسل آیندهی ما نه ایمان محكمى خواهند داشت، نه شناخت یقینى، نه جهان بینى روشنى، نه دستگاه ارزشى محكمى و نه رفتار ثابتى كه ناشى از هویّت فرهنگى خودش باشد.
بنابر این، باید این خطر را خوب درك كنیم. اگر چنین شد آنگاه مىدانیم كه چه باید بكنیم. آنان كه با مسائل اسلامى كارى ندارند دست كم، براى ملیّت خودشان هم كه شده ارزشهاى كشور خود را فراموش نكنند و با تقلید از مظاهر فرهنگى غرب در مد لباسها و فیلمها و سایر موارد مشابه فرهنگ دشمن را رواج ندهند. بخصوص دانشجویان عزیز، كه از رشد فكرى و عقلى بر خوردارند، باید بیشتر مراقب باشند و براى ترویج فرهنگ و ارزشهاى اسلامى تلاش كنند. ارزش مجاهده در این راه است. باید در این زمینه، مطالعه و بحث شود و این مسائل براى نسل جوان بخوبى روشن گردد در این میدان مسؤولیت قشر دانشگاهى بیش از سایر مردم است. اگر سستى شود دشمن با دسیسه و توطئههاى فراوانِ خود، نفوذ خواهد كرد و در آن صورت، خون شهیدان عزیزى كه در این راه ریخته شده پایمال خواهد گشت.
در میان همهی فرهنگها، تنها فرهنگ اسلام است كه مىتواند در مقابل دشمنان با تمام قدرت مقاومت كند. این مطلب را مدتهاست كه آنها فهمیدهاند؛ لذا، بیش از یك قرن است كه تصمیم گرفتهاند براى مقابله با فرهنگ اسلامى آن را كم رنگ بلكه بىرنگ و بىرمق كنند. آنها نقشه كشیدهاند كه در كشورهاى اسلامى، اسلام را طورى وانمود كنند كه كارایى لازم را نداشته باشد. براى این منظور، بهترین راه را این دیدند كه اسلام را مثل مسیحیت امروز اروپا به معابد و مساجد منحصر كنند و اسلام را از دخالت دادن در امور زندگى اجتماعى و سیاسى معاف كنند (مسأله تفكیك دین از سیاست و سكولاریسم).
تجربه تفكیك دین از سیاست در غرب به موفقیتهایى دست یافته بود انتظار داشتند این سیاست در ایران هم كاملاً به موفقیت برسد؛ اما یك انسان الهى پیدا شد و این نقشه را در كشورهاى اسلامى بر باد داد. او امام خمینى(قدس سره) بود.
اگر آنها با ما دشمنى دارند بر سر همین مسئله است. اگر با امام(قدس سره) نیز دشمنى كردند براى همین مسئله بود وگرنه عظمت امام خمینى در دل آنها بگونهاى بود كه بىاختیار و از عمق دل، به او احترام مىگذاشتند. عظمت امام آنچنان بود كه هر انسانى را در مقابل خود خاضع مىكرد؛ ولى دشمنیهاى آنها به این دلیل بود كه روش امام خمینى(قدس سره) با اهداف اقتصادى و سیاسى آنها تقابل تام داشت. نمونهی آشتى ناپذیرى امام(قدس سره) را امروز در خلف صالح او مىبینیم. این بزرگترین مشكل آنهاست.
هر انقلابى را به نحوى مهار كرده و به شكلى از پا در آوردهاند و در نهایت، با آن آشتى كردهاند. آشتى ناپذیرى انقلاب اسلامى ایران براى آنها یك بلاى درمان ناپذیر است. پس علت اینكه با آن مبارزه و دشمنى مىكنند و فرهنگ ما را مورد هجوم قرار مىدهند تا حدى روشن شد.
عامل دیگرى را نیز مىتوان به آن افزود: امروز فاسدترین كشورهاى دنیا از نظر مواد مخدر، مشروبات الكلى، قتل، جنایت و از هم پاشیدگى خانوادهها آمریكاست. تعداد قتل و جنایت در هیچ كشورى مثل آمریكا نیست. به علت ارتكاب بیش از حد جنایت و قتل، دولت خرید و فروش دو نوع سلاح را در این كشور ممنوع كرده است. البته هنوز خرید و فروش حدود بیش از شصت نوع سلاح دیگر آزاد است.
اخیراً شهردار نیویورك براى اینكه دانش آموزان بتوانند به مدرسه بروند به پلیس دستور داده است كه هر روز در مواقع شروع و تعطیلى مدارس، از خیابانهاى اطراف، به دقت، مراقبت كند؛ یعنى دانش آموزان مدارس آمریكایى جرأت نمىكنند كه آزادانه به مدرسه بروند؛ یا آنها را مىربایند یا نابود مىكنند یا به مراكز فساد مىكشانند یا مبتلا به مواد مخدر مىكنند و یا مورد تجاوز جنسى قرار مىدهند. بسیارى از كلاسهاى مدرسهها خلوت است؛ چون دانش آموزان امنیت ندارند كه از خانههاى خود بیرون بیایند.
او اینگونه چاره اندیشى كرده است كه در هنگام شروع مدارس و هنگام تعطیل شدن آنها، پلیس خیابانهاى اطراف مدرسه را محاصره كند. این تنها چارهاى است كه آنها به عقلشان رسیده است. تجاوزات جنسى پدرها و پدربزرگها به بچههاى كوچك خود هم بسیار فراوان است.
چندى پیش فیلمى را در آلمان به نمایش گذاشتند كه در آن یك نوجوان سیزده ساله پدر و مادر خود را كشته و محاكمه شده بود. از او پرسیدند كه چرا پدر و مادرت را كشتى؟ از این كار چه انگیزهاى داشتى؟ او جواب داد: از وقتى كه خود را شناختهام و به یاد دارم، مورد تجاوز جنسى پدرم بودهام. پدرم این كار را در مقابل مادرم انجام مىداد. به این دلیل، كینهی پدرم و مادرم در دلم جا گرفته بود تا اینكه موفق شدم آنها را به قتل برسانم. این فرهنگ غربى است كه مىخواهند آن را براى ما صادر كنند.
خودآزمایی
1- از جمله روشهاى دشمنان براى مقابله با فرهنگ اسلامى چیست؟
2- در مقابل هجوم فرهنگى، و ظیفهی ما چیست؟
3- چرا دشمنان تصمیم گرفتهاند براى مقابله با فرهنگ اسلامى آن را كم رنگ بلكه بىرنگ و بىرمق كنند؟ و چه نقشهای كشیدهاند؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی