کد مطلب: ۴۷۳۱
تعداد بازدید: ۶۸۲
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۰
شرح دعای مکارم‌الاخلاق| ۹۷
كمك نكردن و بى‌‏اعتنايى به امور و احوال يكديگر از نتايج دشمنى و بيگانگى با روح دين است و پيوند ايمانى را با دشمنى و بيگانگى نسبتى نيست. بى ‏شك عدم تعاون و همكارى موجب جدايى و پراكندگى اهل ايمان و سست شدن پيوند برادرى ميانشان است...
پیش از این درباره اسباب ایجاد نفرت و دشمنی سخن گفتیم و مورد اوّل آن یعنی «قهر کردن و دوری نمودن» را مطرح نمودیم. قسمتی از مباحث این مورد به جا مانده که پس از بررسی آن به موارد دیگر خواهیم پرداخت.
از امام باقر(ع) روایت شده که فرمودند:
«إِنَّ الشَّيْطَانَ يُغْرِي بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ مَا لَمْ يَرْجِعْ أَحَدُهُمْ عَنْ دِينِهِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ اسْتَلْقَى عَلَى قَفَاهُ وَ تَمَدَّدَ ثُمَّ قَالَ فُزْتُ فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً أَلَّفَ بَيْنَ وَلِيَّيْنِ لَنَا يَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِينَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا».
همانا شيطان ميان دو مؤمن دشمنى اندازد و تا يكى از آن دو از دين برنگردد (آن دو را رها نكند)، و همين كه چنين كردند بپشت بخوابد و دراز كشد، و سپس گويد: كامياب شدم، پس خدا رحمت كند مردى را كه ميانه دو تن از دوستان ما اُلفت اندازد، اى گروه مؤمنين با هم انس و الفت گيريد و با هم مهربانى كنيد.[1] همچنین امام صادق(ع) در مورد اغواگری شیطان و القاء اختلاف و قهر میان مردم فرموده اند:
«لَا يَزَالُ إِبْلِيسُ فَرِحاً مَا اهْتَجَرَ الْمُسْلِمَانِ فَإِذَا الْتَقَيَا اصْطَكَّتْ رُكْبَتَاهُ‏ وَ تَخَلَّعَتْ أَوْصَالُهُ وَ نَادَى يَا وَيْلَهُ مَا لَقِيَ مِنَ الثُّبُورِ». پيوسته شيطان تا دو مسلمان با هم قهر هستند شادمان است، و همين كه ‏با هم آشتى كنند زانوهايش بلرزد و بندهايش از هم جدا شود و فرياد زند: اى واى از هلاكتى كه رسيد.[2]
حال که دانسته شد قهر محصول وسوسه شیطان است و ابزاری است که با آن الفت و محبّت را از میان مردم بر می دارد، خوب است شدّت زشتی و کراهت این امر را در روایت دیگری نظاره کنیم. در وصيت مفضّل است كه (گويد): شنيدم از حضرت صادق عليه السلام که مي فرمودند:
«لَا يَفْتَرِقُ رَجُلَانِ عَلَى الْهِجْرَانِ إِلَّا اسْتَوْجَبَ أَحَدُهُمَا الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَةَ وَ رُبَّمَا اسْتَحَقَّ ذَلِكَ كِلَاهُمَا...».
از هم جدا نشوند دو مرد به صورت قهر كردن جز اين كه يكى از آن دو سزاوار بي زارى (خدا و رسولش از وى) و لعنت‏ (يعنى دورى از رحمت حق) گردد، و چه بسا كه هر دوى آن ها سزاوار آن شوند، مُعتِّب (كه يكى از دوستان مخصوص آن حضرت بود) عرض كرد: خدا مرا به قربان تو گرداند! آن كه ظالم و ستمكار است اين سزاى اوست، اما مظلوم چه جرمى دارد (كه سزاوار بي زارى و لعنت شود؟) فرمود: براى آن كه برادر خود را به آشتى و پيوست با خود دعوت نمى ‏كند، و از گفتار او صرف نظر نمى ‏كند (و آن را نشنيده نمي گيرد) شنيدم پدرم مي گفت: هر گاه دو تن با هم ستيزه كنند و يكى بر ديگرى غالب آيد، بايد آن ستمديده و مظلوم نزد رفيق ستمگر خود رود و به او بگويد: اى برادر! من ستمكارم، تا جدائى ميانه او و رفيقش از بين برود، پس خداى تبارك و تعالى حكيم و عادل است و داد مظلوم را از ظالم بستاند.[3]


کمک نکردن و غفلت از احوال دیگران


كمك نكردن و بى‌‏اعتنايى به امور و احوال يكديگر از نتايج دشمنى و بيگانگى با روح دين است و پيوند ايمانى را با دشمنى و بيگانگى نسبتى نيست. بى ‏شك عدم تعاون و همكارى موجب جدايى و پراكندگى اهل ايمان و سست شدن پيوند برادرى ميانشان است؛ به همين سبب پيشوايان حق، با صراحت و تأكيد تمام، مسلمانان را به يارى يكديگر و پرهيز از بى ‏اعتنا شدن نسبت به هم خوانده ‏اند و با بيان پيامدهاى خطرناك عدم يارى يكديگر، آنان را از هلاكت خويش به دست خود، بيم داده ‏اند. يارى كردن يكديگر تا آن جا است كه كم ترين حق مؤمن بر مؤمن آن است كه در آن چه برادرش نياز دارد خود را بر او مقدّم ندارد. چنان كه مفضّل بن عمر گويد از امام صادق(ع) پرسيدند: «مَا أَدْنَى حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيه‏؟» كم ترين حقّى كه مؤمن بر برادر خود دارد چيست؟ حضرت فرمودند: «أَنْ لَا يَسْتَأْثِرَ عَلَيْهِ بِمَا هُوَ أَحْوَجُ إِلَيْهِ مِنْه‏» به چيزى كه او نيازمندتر است خود را نيازمند نبيند.[4]
چنانچه مسلمانان در اين راه بخل بورزند، گرفتار بدترين احوال خواهند شد. امام صادق(ع) می فرمایند:
«أَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِنَا أَتَى رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِي حَاجَتِهِ فَلَمْ‏ يُعِنْهُ‏ وَ هُوَ يَقْدِرُ إِلَّا ابْتَلَاهُ‏ اللَّهُ‏ بِأَنْ‏ يَقْضِيَ‏ حَوَائِجَ‏ غَيْرِهِ‏ مِنْ أَعْدَائِنَا يُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَيْهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ».
هر مردى از شيعيان ما كه نزد يكى از برادرانش آيد و از او درباره حاجتى كمك خواهد و او با اين كه توانايى دارد او را يارى نكند، خداى تعالى او را به كمك كردن و برآوردن حاجت ‏هاى دشمنان ما گرفتار سازد تا به واسطه آن در روز قيامت او را عذاب كند.[5] پشت كردن به يارى يكديگر، در حقيقت، پشت كردن به ولايت الهى است. از امام کاظم(ع) روایت است که فرمودند:
«مَنْ قَصَدَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِن‏ إِخْوَانِهِ مُسْتَجِيراً بِهِ فِي بَعْضِ أَحْوَالِهِ فَلَمْ يُجِرْهُ بَعْدَ أَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ فَقَدْ قَطَعَ وَلَايَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
اگر كسى يكى از برادرانش براى اداى حاجتى به او پناه آورد و وى درحالى‏ كه توانايى بر انجام آن دارد [اهتمام به رفع حاجتش نورزد و] پناهش ندهد، همانا كه ولايت خدا را [از خود] بريده است.[6]
در واقع پيوند و رابطه ولايت خود را با خداى عزّ و جلّ قطع كرده است و اين بيان كنايه از سلب ايمان اوست. زيرا خداوند سرپرست كسانى است كه ايمان آورده ‏اند: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا»[7] و آنان كه به اين ولايت پشت كنند و كفر بورزند، بى‏ گمان خود را به ولايت طاغوت پيوند زنند: «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»[8]، تا به سبب آن خريدار عذاب اخروى شوند.[9]


ستم کردن


بر کسی پوشیده نیست که ستم کردن و ظلم نمودن به دیگران، مایه نفرت و انزجار مردم می شود و هیچ کسی نیست که فرد ظالم را دوست داشته باشد. همیشه ظالمان و ستمگران منفورترین چهره های طول تاریخ بوده اند و هر قدر ظلم ایشان بیشتر و بدتر بوده، به همان میزان نفرت و انزجار مردم نیز از آن ها بیشتر بوده است. مطالعه صفحات سیاه خیانت ها و جنایات ظالمینی چون یزید، هیتلر، صدام و امثال آن ها، عرق شرم را بر جبین انسانیت ظاهر می سازد. این در حالی است که خداوند متعال بسیار از ظلم و ستم برحذر داشته و در نکوهش آن فراوان سخن فرموده است.
پروردگار حکیم در قرآن اعلان نموده که ظالمین را دوست ندارد: «... وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ». و خداوند ستمکاران را دوست ندارد.[10] و ظالمین تا وقتی در مسیر ظلم و تعدّی به حقوق دیگران قدم بر می دارند، محال است که از هدایت پروردگار بهره مند گردند: «... وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ». و خداوند ظالمان را هدایت نمی کند.[11] از این جمله معلوم مى ‏شود كه گرچه هدايت و ضلالت به دست خدا است امّا مقدمات آن از سوى بندگان فراهم مى ‏گردد، ظلم و ستم و گناه همچون ابرهاى تيره و تارى، بر آئينه قلب سايه مى ‏افكند و اجازه درك حقايق به او نمى ‏دهد.[12] امام صادق(ع) می فرمایند:
«الْمُسْلِمُ‏ أَخُو الْمُسْلِمِ‏ هُوَ عَيْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَخْدَعُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَكْذِبُهُ وَ لَا يَغْتَابُهُ».
مسلمان برادر مسلمان است، چشم او، و آئینه اش، و راهنمای اوست، به او خیانت نمی کند، و فریبش نمی دهد، و به او ظلم نمی کند، و به او دروغ نمی گوید و غیبتش را نمی نماید.[13]
قرآن مجيد ستم و ستمكارى را علّت نابودى و هلاكت مى ‏داند، و جامعه‏ ستمكار و ظالم را مستحقّ بلا و حادثه و عذاب سخت معرفى مى‏ كند:
«وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ‏ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ».
چون فرشتگان ما نزد ابراهيم به بشارت آمدند، اعلام كردند كه ما مردم اين ديار را دچار هلاكت مى‏ كنيم چرا كه مردمى ظالم و ستم پيشه بودند.[14] همچنین قرآن ستمگران را در قيامت، محروم از يارى خويشان و شفيعان مى ‏داند، و تنهايى و بى ‏كسى و غربت در قيامت را جزيى از عذاب آنان اعلام مى ‏كند:
«وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ».[15]
و اينان را از روز قيامت بترسان كه از وحشت آن روز جان ها به گلو مى ‏رسد، و از بيم آن حزن و خشم خود را فرو مى‏ خورند، در آن روز ستمكاران را هيچ خويشى كه از آنان حمايت كند، و نه شفيعى كه شفاعتش در حق آنان پذيرفته گردد نخواهد بود.[16]
ادامه این بحث را در نوشتار بعدی دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.


خودآزمایی


1- روایتی مبنی بر نقش شیطان در ایجاد قهر و اختلاف بین مؤمنین بنویسید؟
2- روایتی در مذمّتِ کمک نکردن به دیگران بنویسید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] أصول الكافي (ترجمه مصطفوى) ج ‏4 ص 45.
[2] همان. [با تصرف در ترجمه].
[3] همان ص 43 و 44.
[4] الخصال ج ‏1 ص 8.
[5] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 366.
[6] همان.
[7] سوره بقره/ آیه 257.
[8] همان.
[9] سیری در سپهر اخلاق (كانون نشر و ترويج فرهنگ اسلامى حسنات اصفهان‏) ص 478 و 479. [با تلخیص].
[10] سوره آل عمران/ آیه 57.
[11] سوره بقره/ آیه 258.
[12] تفسير نمونه ج ‏2 ص 289.
[13] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 166.
[14] سوره عنکبوت/ آیه 31.
[15] سوره غافر/ آیه 18.
[16] توبه آغوش رحمت (انصاریان، حسین) ص 342 و 343.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: