فصل دوّم؛ اصول و ارزشهاى اسلامى و خطر تهاجم فرهنگى| ۵
ابزار تهاجم دشمنان چیست؟
ابزارهاى گوناگونى براى رسیدن به مقاصد خود دارند كه در ظاهر سادهاند ولى در پشت هر یك از آنها تاكتیكهاى علمى بسیارى وجود دارد و ما اهمیت آنها را درك نمىكنیم. متأسفانه با همهی درك سیاسى خوبى كه داریم درك فرهنگى ما قوى نیست. متأسفانه پس از انقلاب نیز در این زمینه رشد نكردهایم. جوان سیزده، چهارده ساله با التماس، پدر و مادر خود را راضى مىكند كه به جبهه برود و نارنجك به كمر مىبندد و به زیر تانك مىرود، چه عاملى باعث ایجاد چنین روحیهاى در او شده است چرا این همه پیر و جوان، از سیزده، چهارده ساله تا پیر هفتاد، هشتاد ساله، عاشقانه در جبههها شركت مىكنند؟ آنها مىگفتند: اگر شهید بشویم به بهشت مىرویم و به لقاءالله مىپیوندیم. اعتقاد به اینكه خدایى هست و عالم دیگرى وجود دارد، این فداكاریها پاداش دارد و انسان به محبوب خود نایل مىشود این اعتقادات، جوانان ما را به میدان جهاد مىكشد.
اگر بخواهند این روحیه را از ما بگیرند باید چه كنند؟ هیچ راهى بهتر از این وجود ندارد كه ایمان را از آنها بگیرند؛ این یقینى كه به عالم آخرت، حساب و كتاب و ماوراء الطبیعه، دارند به شك تبدیل كنند. انسانى كه شك داشته باشد كه، العیاذ بالله، خدا هست یا نیست، عالم آخرتى هست یا نیست و جهنمى هست یا نیست فداكارى نمىكند.
ایمان زدائى و ایجاد شك یكى از ابزارهاى تهاجم فرهنگى
پس از انقلاب دستهایى در كار است و با شیوههایى تلاش مىكنند كه مردم را به شك بیندازد. در دانشگاههاى ما، به روشهاى گوناگون به این كار همت گماردهاند؛ مثلاً، سخنرانى مىشود «اندر فواید جهل» یا در این باره كه «انسانى كه شك ندارد جاهل است».
هیچ راهى براى آمریكا و ابرقدرتها بهتر از این نیست كه بدون جنگ و كشتار، و بدون اینكه پولى خرج كنند و حساسیتى ایجاد نمایند، ایمان را از دلهاى مردم بدزدند و بزدایند. این كار به سادگى انجام مىشود: با سخنرانیهاى علمى، كتابهاى فلسفى، فیلمها، نمایشنامهها و چیزهایى از این قبیل به نام پیشرفت علم، ترقى فرهنگ، فلسفههاى نوین و... هیچ راهى بهتر و موفقتر از این وجود ندارد.
ایجاد شك در مردم زحمتى ندارد. در مَثَل است كه «یك دیوانه سنگى را در چاه مىاندازد كه چهل عاقل نمىتوانند آن را در آورند.» ایجاد شك مشكل نیست و سرمایهی ایمانى را كه صدها سال روى آن كار شده تا در دلهاى مردم رسوخ پیدا كرده است، فرهنگى را كه حاصل تلاشهاى چند قرن یك ملت است به راحتى از بین مىبرند.
مردم انقلابى ما به یكباره ساخته نشدهاند، صدها سال این حسینیهها و حسین حسین گفتنها آنها را ساخته است وگرنه بىجهت عاشق كربلا نمىشدند. این كارها دو روزه انجام نمىشود. اینها با آموزشهایى كه در طول قرنها با تدبیر الهى، كه آن تدبیر را نیز خود ائمه اطهار(ع) به ما یاد دادهاند بوجود آمده است. دشمنان با ایجاد یك شك دو روزه آن را به باد مىدهند و بسیارى از افراد هم به به و چه چه مىكنند كه «بله، آقا اینها افكارى نو است و ما نباید بیش از حد در لاك خود فرو رویم، بلكه باید ببینیم كه دانشمندان غربى چه گفتهاند. غرب جغرافیایى كه گناهى نكرده است. مگر غرب اینهمه دانشمندان بزرگ به جامعه تقدیم نكرده است؟»
ما با غرب و علم غربى و صنعت غربى و غرب جغرافیایى مخالف نیستیم، بلكه با این فرهنگى كه نمونههاى آن را ذكر كردیم مخالفیم. اكنون دانشمندان سرشناس غربى از مهاجرین شرقى هستند.
در كشور آلمان، بسیارى از خانوادههاى ازدواج خود را ثبت نمىكنند و به شهردارى مىگویند كه بچهی ما حرام زاده است، تا از پول شهردارى استفاده كنند؛ چون در آن جا شهردارى به كسى كه بچهی حرام زاده را نگهدارى كند ماهیانه پول مىدهد. بنابر این، پدر و مادر ازدواج خود را نامشروع جلوه مىدهند و بچهی خود را حرام زاده معرفى مىكنند تا از دولت پول بگیرند. با این حساب چقدر بچهی حرام زاده وجود دارد؟ الى ما شاءالله. آیا مىتوان توقع داشت كه از بین این بچهها «انیشتین» بوجود بیاید؟ این یك نمونه از فرهنگ غربى است.
دیپلمههاى اروپا و آمریكا به اندازهی دانش آموزان دورهی راهنمایى ما سواد ندارند و چهار عمل اصلى را بلد نیستند.
اگر ماشین حساب نداشته باشند یك عمل سادهی ریاضى را نمىتوانند انجام دهند. آن زمانى كه مغزهاى متفكر مىپروراندند گذشت. امروز دانشمندانى كه در اروپا و آمریكا هستند غالباً از كشورهاى شرقى هستند. از استادان و جامعهی فرهنگى كشور مىخواهم كه این مطالب را با دقت مورد مطالعه قرار دهند.
اخیراً یكى از مسؤولین دفتر نمایندگى ایران در سازمان ملل مىگفت: «ما آمار گرفتهایم، تعداد استادان ایرانى كه فقط در آمریكا تدریس مىكنند، از تعداد كل استادانى كه در همهی ایران تدریس مىكنند بیشتر است. آنها كه در كشور كانادا، كشورهاى اروپایى و سایر كشورها كار مىكنند جزو این دسته نیستند.
حدود دو، سه سال پیش نخست وزیر كانادا رسماً اعلام كرد كه كشور ایران سى و پنج هزار متخصص در كانادا دارد. كه اگر آنها بروند با صرف میلیاردها دلار نمىتوان جاى آنها را پر كرد. معاون وزیر اقتصاد كانادا یك فرد ایرانى است. حتى بعضى از دانشمندان بزرگى كه در صنایع محرمانهی جنگى آمریكا (ناسا) كار مىكنند ایرانى هستند. نباید تصور شود كه آنها تافتهاى جدا بافته هستند، آنها فرزندان ما هستند كه به آنجا رفتهاند و تحت تأثیر تشویقهایى كه از آنها كردهاند، همانجا ماندهاند و به محیط عادت كردهاند. البته اكنون بسیاری از آنها پشیمان شدهاند و مایلند كه به ایران بازگردند.
برخى از استادان درجهی یك، كه در كشورهاى غربى افتخاراتى داشتهاند، در كنفرانسى كه چندى پیش در «فیلادلفیا» برگزار شد به خود بنده گفتند: ما از اینكه در اینجا هستیم بسیار پشیمانیم؛ از روز اول هم كه به اینجا آمدیم آرزو مىكردیم كه بتوانیم به ایران باز گردیم ولى متأسفانه بچههاى ما در این كشورها عروس و داماد شدهاند و نمىتوانیم آنها را رها كنیم.
اگر ما نیز زحمت بكشیم و درس بخوانیم و اعتماد به نفس داشته باشیم مىتوانیم مانند آنها باشیم. باید باور داشته باشیم كه ما موجب پیشرفت و گردش كار آنها هستیم و نفت و مغزهاى متفكر ماست كه آنها را سرپا نگه داشته است.
امیدواریم خداى متعال كه، با لطف و عنایت خود ما را موفق داشت كه در این جهان آشفته و در این طوفان عظیم انسانى، توانستیم گلیم خود را از آب بكشیم و كشورى مستقل و آزاد بوجود آوریم و چنین انقلابى را سامان دهیم تا براى سایر كشورها سرمشقى باشد، احسان خود را بر ما تمام كند و بر بینش و معرفت ما بیفزاید؛ ایمان ما را نسبت به اسلام و معارف اسلامى و ارزشهاى آن بیشتر كند و درجات امام راحل را روز به روز متعالىتر فرماید؛ به جانشین او سلامت، و عزت و توفیق بیشتر مرحمت كند؛ به همهی خدمتگزاران این نظام توفیق خدمت بیشتر و به همهی ما توفیق قدردانى بیشتر مرحمت كند.
خودآزمایی
1- ابزار تهاجم دشمنان چیست؟
2- دشمن برای گرفتن این اعتقادات از جوانان چه میکند؟
3- یكى از ابزارهاى تهاجم فرهنگى را بیان کنید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی