آیا رسول اكرم(ص) و آل اطهارش(ع) از صلوات ما نفعی عایدشان میشود؟
برخی از علما و بزرگان دین اعتقادشان بر این است كه آثار و بركات «صلوات» تنها عاید آن كسی میگردد كه فرستندهی صلوات است و امّا رسول و آل رسول(ع) موقعیت و مرتبتشان در سطحی است كه:
اوّلاً: نقص و کمبودی از کمالات ممکنةالوصول برای آن مقرّبان درگاه خدا متصوّر نیست كه با صلوات تبدیل به كمال گردد.[1]
و ثانیاً: ما كه نسبت به آن بزرگواران در سطح بسیار نازلی قرار گرفتهایم، ممكن نیست عمل ما و صلوات ما موجب ترفیع درجات آنها بشود. چه آن كه در این صورت به فرمودهی مرحوم مجلسی اوّل(رض) (بنا بر آنچه كه از ایشان نقل شده است) مستلزم استفادهی «کامل» از «ناقص» خواهد بود و آن محال است. ولی برخی دیگر از علما و اهل تحقیق قائل بر این هستند كه همچنان كه قدرت اعطای کمال و افاضات انوار از جانب منبع فیّاض ذات اقدس حق ـ جلّ و علا ـ بیپایان است، همچنین استعداد استفاضه و قابلیّت استکمال از جانب اولیای کُمَّل و اصفیای مقرَّب نیز بینهایت است.[2] چنانکه: اَقْرَبُ الْخَلْقِ اِلَی اللهِ وَ اَعْظَمُهُمْ مَنْزِلَةً عِنْدَالله(ص)؛ كه در مراحل قرب و علم به اسرار وجود تا آنجا اوج گرفته است كه حضرت روح الامین(ع) از هم عنانی با او وامانده است...
گفت جبریلا بپر اندر پیم
گفت رو رو من حریف تو نِیَم
احمد اَر بگشاید آن پرّ جلیل
تا ابد مدهوش ماند جبرئیل
آری؛ آن وجود اقرب و اعظم با آن مكانت و منزلت در پیشگاه حضرت حق که عقل از درک آن ناتوان است، در قرآن كریم مأمور به این شده كه:
...قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً؛[3] ... بگو: پروردگارا بر دانشم بیفزا.
این آیهی شریفه روشنگر این حقیقت است كه رسول اكرم(ص) به هر مرتبهی از كمال كه برسد، باز احتیاج به افاضهی از جانب واهب الكمال در وی هست و استعداد كمالپذیریاش به انتها نرسیده و ظرف وجودش پر نشده است به حکم آیهی كریمهی:
یا أیُّهَا النَّاسُ أنْتُمُ الْفُقَراءُ إلَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛[4]
ای مردم، شما نیازمندان به خدا هستید و خدا [همو] بینیاز ستوده است.
علیالدّوام مارک «فقر» و عرض نیاز به درگاه خداوند بینیاز بر جبههی عامّهی «ناس» که آن وجود مقدّس (رسول اعظم حق(ص)) در رأس آنان قرار گرفته، خورده است! این، از یک طرف و از طرف دیگر نیز ما را موظّف به «صلوات» بر آن حضرت كردهاند و «صلوات» نیز چنانكه میدانیم جز طلب اِنزال بركات و درخواست افاضهی خیرات از ذات اقدس حق بر آن حضرت و دعا برای رفعت درجات آن جناب چیز دیگری نمیباشد و معنای دیگری ندارد و حتّی در «تشهّد» نماز پس از صلوات واجب که میگوییم: «اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد»؛ دنبال آن به طور استحباب اضافه میکنیم:[5]
وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ؛
بار خدایا رحمت و بركات خود را بر محمّد و آل محمّد(ع) نازل فرما و شفاعت او را بپذیر و درجهاش را بالا ببر.
حال، اگر رفعت مقام و ارتقای درجه بر اثر صلوات ما برای آن حضرت درست نباشد، دستور صلوات و دعا برای رفعت درجهی آن حضرت دارای معنای صحیحی نخواهد بود و در روایاتی هم كه در صفحات پیشین گذشت دیدیم كه ائمّهی دین(ع) صلوات را دعایی مستجاب در پیشگاه خدا میدانند و به همین جهت دستور میدهند دعاكننده حوایج خود را محفوف[6] به «صلوات» قرار داده، افتتاح و اختتام دعای خویش را با صلوات تزیین نماید تا به هدف اجابت نایل شود؛ چه آن كه خداوند متعال اكرم از این است كه طرفین دعا را مستجاب گرداند و آنچه را در وسط است طرد و رد نماید و در قبول متاع عرضه شده اِعمال «تبعیض» فرماید و حاصل مستجاب بودن دعای «صلوات» همچنان که روشن است چیزی جز افاضهی رحمتهای تازه از سوی خدا بر رسول مکرّم(ص) بر اثر صلوات بندگان نمیباشد.
بنابراین سخنی كه از بعض بزرگان نقل شده كه استكمال و استفاضهی مجدّد دربارهی رسول اکرم(ص) و ائمّهی اطهار(ع) متصوّر نمیباشد و هر چه باید از كمالات در روح مطهّرشان حاصل بشود، حاصل شده است، در واقع این سخن، سخنی بیدلیل و مدّعایی عاری از برهان به نظر میرسد. مخصوصاً با در نظر گرفتن روایاتی كه در متون حدیثی ما تحت این عنوان نقل شده است كه:
لَوْ لا أنَّ الْأئِمَّةَ(ع) یَزْدَادُونَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَهُمْ؛[7]
اگر نه چنین بود كه ائمّه(ع) [علیالدّوام بر علم و کمالاتشان] افزوده میشود، هر آینه آنچه در نزدشان بود به پایان میرسید.
صفوان بن یحیی گوید: شنیدم از ابوالحسن (امام كاظم)(ع) میفرمود:
کَانَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(ع) یَقُولُ: لَوْ لا أنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا؛[8]
جعفربنمحمّد [امام صادق](ع) میفرمود: اگر نه چنین بود كه ما [امامان] افزایش مییابیم [و از جهت علم و حكمت در ازدیاد و ارتقا میباشیم] هر آینه پایان میپذیرفتیم [علوم و كمالات ما خاتمه مییافت].
از «مفضّل» منقول است كه روزی امام صادق(ع) به من فرمود:
اِنَّ لَنا فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ سُروراً؛
ما را در هر شب جمعه، شادی و سرور مخصوصی است.
گفتم: خدا بر سرورتان بیفزاید، آن، چه سروری است؟ فرمود:
إِذَا كَانَ لَیلَةُ اَلْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللهِ(ص) اَلْعَرْشَ وَ وَافَى اَلْأَئِمَّةُ(ع) مَعَهُ وَ وَافَینَا مَعَهُمْ. فَلا تُرَدُّ أرْوَاحُنَا إلَی أبْدَانِنَا إلاّ بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لا ذَلِکَ لأَنْفَدْنَا؛[9]
چون شب جمعه فرارسد، رسول خدا در عرش حاضر گردد و ائمّه(ع) با وی حاضر میشوند و ما [امام هر عصر] نیز با آنان حاضر میشویم و روحهای ما به بدنهای ما بر نمیگردد مگر با علمی مستفاد [دانشی تازه به دست آمده و حكمتی نو] و اگر نبود این [امدادهای پیوستهی حق و افزایش علم از برای ما] هر آینه ما به پایان میرسیدیم [علوم و حکمتهای ما خاتمه مییافت].
پس بر اساس این مبنا، به دست آمد كه «صلوات» علاوه بر بركات و خیرات فراوان كه عاید فرستندهی صلوات میسازد و او را مشمول رحمات بیپایان خدا میگرداند، در ازدیاد كمالات رسول و آل رسول(ع) و رفعت درجات و ارتقای مقامات آن مقرّبان درگاه خدا نیز تأثیر مسلّم دارد و امّا مسألهی «استفادهی کامل از ناقص» که به عنوان اشكال مطلب از برخی دیگر از بزرگان نقل شد، در جوابش گفتهاند:[10]
آری، اگر دعا و صلوات ما از خود ما بود و در رفعت درجات پیامبر و آل اطهار(ع) اثر میگذاشت، درست بود كه بگوییم این اثرگذاری «ناقص» در «كامل» و استفادهی كامل از ناقص است و آن صحیح نیست و بلكه محال است. ولی آنچه حق و واقعیت مسلّم است، این كه تمام عقاید پاک و اخلاق شایسته و اعمال صالحه كه از ما امّت احمدی(ص) بارز گشته و در عالم به وقوع میپیوندد و آثار خیر از خود باقی میگذارد تماماً مولود یک «عمل» از اعمال رسول اعظم خدا(ص) است و آن عمل رسالت و هدایت آن حضرت است كه اگر نبود تحمّل رنج ابلاغ رسالت و كشیدن بار سنگین هدایت از جانب آن عقل كلّ، سیّد رُسُل و هادی سُبل(ع) نه اكنون از دین و آیین صحیح خبری بود و نه راهی درست و برنامهای سالم برای سیر و سلوک انسان به سوی خدا و تحصیل سعادت عقبا به دست بشر رسیده بود.
آری، این همه افكار درخشان و اعمال سعادتانگیز پیروان قرآن كه طیّ قرون متمادی از میلیاردها فرد مسلمان از مرد و زن به وقوع پیوسته و تا روز قیامت نیز به وقوع خواهد پیوست و بالمآل سعادت جاودانهی اخروی و حیات سراسر بهجت سرمدی به دنبال خویش خواهد آورد، همه و همه از بركات وجود اقدس آن رسول مكرّم و از رشحات هدایت او و آل اطهارش(ع) میباشد و بس و لذا بسیار بجا و به غایت سزاست كه هزاران قرن در جمیع دقایق و آنات[11] روز و شب فریاد میلیونها جمعیت مرد و زن به درود و سپاس و عرض ادب و صلوات بر روان مقدّس آن جناب بلند گردد و گواهی بر رسالت وی در متن عبادت دائمی و همگانی «نماز» قرار داده شود تا از این راه نیز علیالدّوام بر درجات قرب آن مقرّب درگاه افزوده شود و در عین حال این نكته مورد توجّه باشد كه تمام این دعاها و صلواتها و عبادتها كه از ما صادر میگردد و موجب ارتقای درجات آن جناب میشود، دنبالهی عمل خود آن سرور میباشد و طبعاً هر نوع اثر خیر و نور و سرور و ارتقای مقامی هم كه از «صلوات» و سایر عبادات ما عاید آن حضرت شود، در واقع از «عمل» فوقالعاده عظیم خود آن حضرت یعنی رسالت و هدایتش عایدش میشود و به تعبیر دیگر، رسول خدا(ص) و آل گرامی آن حضرت(ع) از عمل خودشان بهرهمند میگردند نه از «عمل» ما، تا اشكال «استفادهی كامل از ناقص» به میان بیاید! چه آن كه اعمال خیر ما هر چه هست معلول تعلیم و تربیت آن معلمّان الهی است و قهراً نتایج اعمال خیر ما نیز معلول تعلیم و تربیت خود آن بزرگواران خواهد بود. چنان كه از امام امیرالمؤمنین علی(ع) منقول است كه میفرماید:
فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا؛[12]
ما ساخته شدهی پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن، ساخته شده [و تربیتیافتهی] ما هستند.
و این هم «زیارت جامعه» است كه ما در ضمن آن خطاب به آن ریشههای اصلی خیر و كمال میگوییم:
بِاَبِی اَنْتُمْ وَ اُمِّی وَ نَفْسِی وَ اَهْلِی وَ مالِی! ... اِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اَوَّلَهُ وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأواهُ وَ مُنْتَهاهُ؛
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی کَیْفَ أَصِفُ حُسْنَ ثَنَائِکُمْ وَ أُحْصِی جَمِیلَ بَلائِکُمْ وَ بِکْمْ أَخْرَجَنَا اللهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَراتِ الْکُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَکَاتِ وَ مِنَ النَّارِ؛
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللهُ مَعَالِمَ دِینِنَا وَ أَصْلَحَ مَا کَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیَانَا؛
پدرم و مادرم و خودم و خاندانم و اموالم فدای شما باد [ای اولیای حق و اهل بیت رسالت] اگر سخن از خیر و نیكی به میان آید، این شما هستید كه آغاز و انجام خیر و ریشه و شاخهی خیر و معدِن و مأوای آن میباشید.
پدر و مادرم فدای شما باد و خودم قربان شما گردم! چگونه میتوانم آنچنان كه شایستهی شأن شماست توصیف و ستایشتان بنمایم و [چگونه میتوانم] انواع نِعَم و عطیّات خدا را كه به شما اعطا فرموده است برشمرم؟ در حالی كه به بركت وجود شماست كه خدا ما را از ذلّت [شرک و کفر و نفاق] بیرونمان کشیده و غم و اندوههای متراكم بر قلب را [كه بر اثر گمراهی و انحراف از صراط حق در روح انسان پدید میآید] از ما برطرف فرموده و ما را از لب پرتگاه نابودیها و از آتش نجاتمان بخشیده است.
پدرم و مادرم فدای شما باد و خودم قربانتان گردم! به سبب موالات با شما و بر اثر ارتباط حبّ و وَداد با شماست كه خدا راهها و برنامههای روشن دینمان را به ما آموخته و مفاسد دنیوی ما را تبدیل به صلاح و شایستگی فرموده است.
انتقام خدا، همان عقوبت مجرم است
ضمن دعا سخن از «انتقام» خدا به میان آمده است، باید توجّه داشت كه هر چند در تفاهم عرفی ما «انتقام» ملازم با تشفّی قلب است که کسی احیاناً مغلوب قدرت دیگری قرار میگیرد و از وی لطمه میخورد و پس از آن وقتی به قدرت رسید، آن مغلوبیّت خود را جبران نموده، با لطمه زدن به آن شخص از وی انتقام میگیرد و قلب به دردآمدهاش را تسكین میدهد. ولی چون خداوند سبحان منزّه از این نقایص است، از این نظر «انتقام» وقتی به او ـ جلّ جلاله ـ نسبت داده شود، صرفاً به معنای «عقوبت» و کیفری است که براساس قانون «عدل» و وعدهی حقّی كه خود داده است دربارهی مجرمین اجرا میفرماید.
خودآزمایی
1- آیا رسول اكرم(ص) و آل اطهارش(ع) از صلوات ما نفعی عایدشان میشود؟ توضیح دهید.
2- آیه «...قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» بیانگر کدام حقیقت است؟
3- به چه دلایلی برخی از علما و بزرگان دین اعتقادشان بر این است كه آثار و بركات «صلوات» تنها عاید آن كسی میگردد كه فرستندهی صلوات است؟ آیا عقیده آنان مستدل است؟
پینوشتها
[1]ـ شهید ثانی(اعلیاللهمقامه) در خطبه و دیباچهی «شرحاللّمعه» چنین فرموده است: «و غایة السّؤال بها عائدٌ الی المصلّی. لانّ الله تعالی قد اعطی نبیّه(ص) من المَنزلةِ و الزُّلفی لَدَیه ما لا یؤثّر فیه صلاة مصلّ»: نتیجه و فایدهی «صلوات» تنها عاید فرستندهی صلوات میشود؛ زیرا خداوند تعالی آنقدر از مقرّبیّت و منزلت در پیشگاه خود به پیامبرش داده است که هیچ صلوات فرستندهای مؤثّر در ترفیع مقام آن حضرت نخواهد بود.
[2]ـ به حاشیهی «آقاجمال» در دیباچهی «شرحاللّمعه» رجوع شود.
[3]ـ سورهی طه، آیهی 114.
[4]ـ سورهی فاطر، آیهی ۱۵.
[5]ـ طبق فتوای آقایان فقهای عظام در رسائل عملیّه.
[6]ـ محفوف: پیچیده.
[7]ـ کافی، ج 1، ص 254.
[8]ـ همان، ح۱ و ۲.
[9]ـ کافی، ج 1، ص 254، ح 2 و 3.
[10]ـ به حاشیهی «حدیقه» در دیباچهی «شرحاللّمعه» رجوع شود.
[11]ـ آنات: لحظات.
[12]ـ شرح نهجالبلاغهی فیضالاسلام، نامهی 28.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی