(۱۳)
اَللّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فی طاعَتِکَ نِیتِی وَ اَحْكِمْ فی عِبادَتِکَ بَصیرَتی وَ وَفِّقْنی مِنَ الْاَعْمالِ لِما تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطایا عَنّی وَ تَوَفَّنی عَلى مِلَّتِکَ وَ مِلَّةِ نَبِیکَ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ السَّلامُ إِذا تَوَفَّیتَنی.
بارالها! و نیّتم را در طاعت و فرمانبریات تثبیت بفرما و بصیرت و بیناییام را در امر بندگیات پابرجا و استوار بگردان و مرا به اعمالی موفّق بدار که به وسیلهی آنها چرک گناهان را از من بشویی و هنگام وفاتم مرا به دین خود و آیین پیامبر خود محمّد(ص) بمیران.
شرح و توضیح:
نیت، روح عمل است!
نیت كه عبارت از عزم و تصمیم قلبی انسان نسبت به انجام هر عملی است، در واقع روح و حقیقت آن عمل محسوب میشود و به همین جهت، ملاک و معیار در «جزا» نیز همان نیت و انبعاث[1] قلبی انسان نسبت به اعمال میباشد كه اگر خالص از برای خدا باشد، دارای «ثواب» و موجب ارتقای درجات «قُرب» میگردد و اگر مشوب به اغراض نفسانی و انگیزههای دنیوی باشد، دارای ارزش انسانی نبوده، احیاناً موجب انحطاط روح و استحقاق عقاب نیز میشود. چنانكه از رسول خدا(ص) منقول است كه:
اِنَّمَا الاَعْمالُ بِالنِیاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ ما نَوَى. فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ اِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ، فَهِجْرَتُهُ اِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ اِلَی دُنْیاً یصیبُها اَوِ امْرَاَةٍ یَتَزَوَّجُها، فَهِجْرَتُهُ اِلى ما هاجَرَ اِلَیهِ؛[2]
همانا [ارزش و آثار خیر و شرّ] اعمال بر حسب [صلاح و فساد] نیّتها و انگیزههاست و هر كسی همان عایدش میشود كه در نیّتش بوده و او را به عمل واداشته است و لذا كسی كه هجرتش [بر حسب نیّت و انگیزهی قلب] به سوی خدا و رسولش باشد [در مرحلهی عینیّت و واقعیت عمل نیز [هجرتش به قرب خدا و رسولش خاتمه مییابد [و در پایان كار از قرب خدا و حشر با رسول(ص) برخوردار میگردد] و کسی که هجرت و فعّالیّتش به خاطر این باشد که به شأنی از شئون دنیوی نایل آید و یا زنی را به زوجیّت خود درآورد [در مقام نتیجهگیری از عمل نیز] هجرتش به همان چیز که به خاطر آن دست به هجرت زده است پایان میپذیرد [و جز یک مشت اشیای فناپذیر و پوچ، چیز دیگری عایدش نمیگردد].
حدیث مزبور از حیث «سند» در نظر دانشمندان حدیثشناس از احادیث «متواتر»[3] به شمار آمده است[4] و از لحاظ محتوا و اثرگذاری در پرورش «نیّات» و اصلاح عمل در رأس آن سلسله از مطالبی قرار گرفته كه پیش از هر چیز آن را به فرزندانشان تعلیم مینموده و میگفتند آن، نصف علم است.[5] یعنی آن علمی كه سعادتآفرین است، نصفش مربوط به اصلاح نیت است و نصف دیگرش مربوط به انجام نفس «عمل». چه بسا عملی کوچک که نیّت نیک، آن را بزرگ کرده و ارزشمندش میسازد و چه بسا عملی بزرگ كه نیت بد آن را كوچک كرده و از ارزش میاندازد و لذا پیشینیان صالح همانگونه كه به آموزش «عمل» و حسن انجام آن اهمّیّت میدادهاند، بیش از آن مقدار به آموزش «نیّت» و اصلاح آن میپرداختهاند.
سرّ اهمّیت نیت
تا حدّی نیز سرّ اهمّیّت موقعیّت «نیّت» در باب «عمل» روشن است. زیرا تأثیر یک عمل خوب (مثلاً نماز) در سعادت انسان، نه از جانب خود آن «عمل» است، بلكه به سبب آن نورانیّت و صفایی است که به دنبال «عمل» در روح آدمی پدید میآید و همچنان بر اثر تكرار آن عمل درجهی نوارنیّت تشدید میگردد و در این شکّی نیست که اینگونه اثرگیری نفس از عمل، وقتی محقّق میشود که شخص عامل دارای نیّتی پاک و خالص از تمام دواعی پست نفسانی بوده، صرفاً کار را برای رضای خدا انجام بدهد وگرنه تنها صورت و شكل «عمل» با قطع نظر از «نیّت» دارای هیچ فایدهای نخواهد بود و كوچکترین حركتی در روح ایجاد نخواهد كرد و لذا عمل یک شخص ریاكار منافق، با عمل یک فرد مؤمن بااخلاص از نظر صورت ظاهر، یكسانند و چه بسا ممكن است عمل ریایی جالبتر هم باشد، ولی آنچه موجب امتیاز است كه یكی را به عرش اعلای خدا میرساند و دیگری را به اسفل درکاتِ جحیم پرتاب مینماید، «نیّت» است.
از رسول خدا(ص) منقول است:
مَنْ تَطَیَّبَ لِلّهِ تَعالی، جاءَ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ ریحُهُ اَطْیَبُ مِنَ الْمِسْکِ وَ مَنْ تَطَیَّبَ لِغَیْرِ اللهِ جاءَ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ ریحُهُ اَنْتَنُ مِنَ الْجیفَةِ؛[6]
هر كس خود را برای خدا معطّر سازد، در روز قیامت در حالی كه خوشبوتر از مشک است وارد محشر میشود و هر كس خود را برای غیر خدا معطّر سازد، در روز قیامت در حالی كه عَفِنتر از مردار است وارد میشود.
«تَطَیُّب» و به کار بردن عطر چه از انسان با اخلاص متّقی صادر شود و چه از یک آدم خودنما و ریاكار، از جنبهی صوری یک عمل بیش نیست. امّا ملاحظه میفرمایید كه تفاوت در «نیّت» در جوهر روح انسان بر اثر همان یک عمل چه تنزّل و ارتقایی به وجود میآورد که یکی را بهتر از مشک و دیگری را بدتر از مردار میسازد و امام امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
اَلاِبْقاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتّی یَخْلُصَ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ؛[7]
توقّف بر عمل [تا اینكه] خالص شود، دشوارتر از عمل است.
آری؛ كار زیاد انجام دادن مشكل نیست؛ امّا کاری با خلوص «نیّت» تحویل دادن كمرشكن است.
حكایتی در دشواری اخلاص
آوردهاند مردی گفت: به عنوان جهاد و جنگ با كفّار از خانه خارج شدم. بین راه به مردی برخوردم كه توبرهای میفروخت. با خود گفتم بجاست كه این توبره را بخرم؛ هم در راه مورد استفادهی خود قرار میدهم و هم به فلان محلّ رسیدم میفروشم و از آن سودی نیز میبرم. به هنگام شب در عالم رؤیا دیدم دو فرشته از آسمان فرود آمدند كه اسامی مجاهدین را ثبت كنند. یكی به دیگری میگفت آن آدم برای تماشا آمده و آن یكی برای تجارت، دیگری بهمنظور خودنمایی و هكذا افراد دیگر به مقاصد دیگر؛ تا رسید به من و گفت: این مرد را هم بنویس كه برای تجارت آمده است. دادم بلند شد كه ای امان! به خدا قسم من سرمایهای ندارم که تجارت کنم! برای جهاد و جنگ با كفّار آمدهام! گفت: تو مگر آن توبره را نخریدی كه بفروشی و از آن سود ببری؟! من از شدّت ناراحتی شروع به گریه و زاری کردم و از روی جِدّ التماس و تضرّع نمودم. گفت: پس این طور بنویس كه به قصد جهاد آمده، امّا بین راه توبرهای هم خریده كه از فروش آن سودی ببرد تا خداوند با وی چگونه رفتار نماید.[8]
عبادت به اِخلاص نیت نكوست
وگرنه چه آید ز بی مغز پوست
اگر نقره اندوده باشد نُحاس
توان خرج كردن بَرِ ناشناس
مَنِه جان من آب زَر در پشیز
که صرّاف دانا نگیرد به چیز
زر اندودگان را به آتش برند
پدید آید كه مِس یا زَرَند
سرّ خلود در بهشت و جهنّم
از امام صادق(ع) منقول است:
إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِى النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِى الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أنْ یَعْصُوا اللهَ أبَداً وَ إنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِى الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِى الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اللهَ أَبَداً فَبِالنِّیّاتِ خُلِّدَ هَؤُلاءِ وَهؤُلاءِ؛[9]
همانا اهل آتش مخلّد و جاوید در آتش میباشند از آن جهت كه نیتشان در دنیا این بوده كه اگر همیشه در دنیا باشند، همیشه معصیت خدا نمایند و همچنین اهل بهشت، در بهشت از آن جهت مخلّدند که در دنیا نیّتشان آن بوده که اگر اِلیالاَبد در دنیا بمانند الیالابد در اطاعت فرمان خدا باشند. بنابراین به سبب نیت است كه این دسته و آن دسته در بهشت و جهنّم مخلّد و جاوید میگردند.
سپس امام(ع) این آیه و گفتار خداوند تعالی را تلاوت فرمود:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ...؛[10]
بگو هر كسی بر اساس شاكلهاش كار میكند...
فرمود: «یعنی براساس نیّتش».
اینجا هم ملاحظه میفرمایید كه به بیان حدیث شریف، آنچه موجب شرف و اعتلای جاودانهی روح میگردد و انسانهای بهشتی را مخلّد در سعادت میسازد، نیّت است و همچنین آنچه مایهی انحطاط و پستی دائمی روح میباشد و انسانهای جهنّمی را برای همیشه در ذُلّ و شِقاء و عذاب باقی میدارد، «نیّت» است كه عبارت از عزم بر ادامه و جاودان نمودن عمل است وگرنه نفس عمل كه محدود به دوران موقّت عمر بوده است دوام و خلود «ثواب و عقاب» را باعث نمیشود. حال، امام(ع) در این فراز از دعا از خدا میخواهد كه بار الها! نیّتم را در راه طاعتت دائم و ثابت و مستقر بفرما،آنگونه كه عزم و تصمیم قلبیام به اضطراب و انحراف از مسیر عبودیت دچار نگردد و شرف «اخلاص» در عمل كه همان بصیرت پایدار و بینش مستحكم و ثابت در امر عبادت است، از دستم نرود.
خودآزمایی
1- چرا ملاک و معیار در «جزا» نیت است؟
2- سرّ اهمّیّت موقعیّت «نیّت» در باب «عمل» را شرح دهید.
3- امام(ع) در این فراز از دعا از خدا چه میخواهد؟
پینوشتها
[1]ـ انبعاث: برانگیختگی.
[2]ـ جامعالسّعادات، ج 3، ص 112 و المحجّةالبیضاء، ج 8، ص 103.
[3]ـ حدیث متواتر در اصطلاح محدّثین به حدیثی گفته میشود كه نقلكنندگان آن هم از لحاظ كثرت و هم از نظر شرایط زمانی و مكانی و اوضاع و احوال دیگر به گونهای باشند كه به هیچ وجه احتمال توافق آنها بر كذب و جعل و دروغ داده نشود و نتیجتاً یقین بر صدور آن از معصوم حاصل شود.
جامعالسّعادات، ج 3، ص 112.
[4]ـ جامعالسّعادات، ج 3، ص 112.
[5]ـ جامعالسّعادات، ج 3، ص 112.
[6]ـ جامعالسّعادات، ج 3، ص ۱۱۳.
[7]ـ کافی، ج 2، ص 16، ح 4.
[8]ـ پند تاریخ، ج 5، ص 216، نقل از نزهةالمجالس، ج 1، ص 4، با اندکی تصرّف در عبارات از نگارنده.
[9]ـ کافی، ج 2، ص 85، ح 5.
[10]ـ سورهی اعراف، آیهی 84.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی