کد مطلب: ۴۷۶۱
تعداد بازدید: ۴۴۰
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
تهاجم فرهنگی| ۱۵
انقلاب تحول جامعه است كه با مشاركت توده‌هاى مردم رخ‌ مى‌دهد، برخلاف «كودتا» كه به وسیله‌ی گروه خاصى انجام‌ مى‌گیرد. عموم مردم راهى را انتخاب‌ مى‌كنند كه بر ضرر رژیم حاكم است و قصدشان این است كه آرمانهایى را تحقق ببخشند.

فصل سوّم؛ انقلاب اسلامى و خطر تهاجم فرهنگى| ۲


 
نقش فرهنگ در تداوم انقلاب


كسانى كه از مباحث جامعه‌شناسى اطلاع دارند،‌ مى‌دانند كه گاهى تغییرات اجتماعى در اثر تغییرات طبیعى و جبرى اتفاق‌ مى‌افتد. فرض كنید شرایط جغرافیایى و اكولوژیك یك جامعه‌اى به طور طبیعى دگرگون شود؛ در نتیجه، مردم آن جامعه مجبور‌ مى‌شوند كه از زندگى كشاورزى دست بردارند. حال اگر شرایط فراهم باشد به زندگى صنعتى روى‌ مى‌آورند وگرنه به تجارت‌ مى‌پردازند. این تغییر در اثر یك عامل طبیعى است: منطقه‌ی حاصلخیز به علت كمبود بارندگى خشك شده و شرایط كشاورزى فراهم نیست؛ بنا بر این، مردم مجبور‌ مى‌شوند كه از لحاظ اقتصادى در جامعه‌ی خود تغییرى به وجود بیاورند و جامعه‌ی كشاورزى به جامعه‌ی صنعتى یا تجارى تبدیل‌ مى‌شود.
گاهى تغییرات در اثر تحولات صنعتى و تكنولوژیكى است: دانشمندان وسایل تولیدى جدیدى را اختراع‌ مى‌كنند و در اختیار جامعه قرار‌ مى‌دهند. با پیدایش ابزار جدید، شیوه‌ی تولید تغییر‌ مى‌كند. وقتى ابزار جدید تولید، به آسانى، در اختیار جامعه قرار گیرد، مردم صنایع دستى و دشوار را رها‌ مى‌كنند و شیوه‌ی تولید را تغییر‌ مى‌دهند. در نتیجه، جامعه‌اى كه زندگى اقتصادى ساده‌اى داشت به جامعه‌ی صنعتى تبدیل‌ مى‌شود. در این تحول عموم مردم نقشى نداشتند، به وسیله‌ی فرد یا گروهى، با پیشرفت علم و صنعت، ابزارهاى تولید جدیدى ساخته شد و در اختیار مردم قرار داده شد. ممكن است آنها حتى براى منافع شخصى خود این كار را كرده باشند، ولى وقتى این ابزار تولید در جامعه رواج پیدا‌ مى‌كند، مردم مجبور‌ مى‌شوند كه از آنها استفاده كنند؛ چرا كه در غیر این صورت، رقبا منافع آنها را‌ مى‌برند و آنها ورشكست‌ مى‌شوند.
ولى یك نوع دیگر تحول و تغییر دیگرى نیز در جامعه هست كه با كمال اختیار، انتخاب و آگاهى انجام‌ مى‌گیرد كه آن را «انقلاب فرهنگى»‌ مى‌گوییم. انقلاب تحول جامعه است كه با مشاركت توده‌هاى مردم رخ‌ مى‌دهد، برخلاف «كودتا» كه به وسیله‌ی گروه خاصى انجام‌ مى‌گیرد. عموم مردم راهى را انتخاب‌ مى‌كنند كه بر ضرر رژیم حاكم است و قصدشان این است كه آرمانهایى را تحقق ببخشند. شرایط طبیعى یا تحول ابزار تولید آنها را مجبور به انقلاب نكرده است، بلكه یك تغییر سیاسى و اجتماعى است كه مردم با فكر و اندیشه‌ی خود انتخاب كرده‌اند و براى تحقق آن تلاش‌ مى‌كنند و از جان و مال خود‌ مى‌گذرند تا تحقق پیدا كند.
این نوع تحول ـ كه آن را به طور عام انقلاب‌ مى‌نامیم ـ ارتباط مستقیمى با فرهنگ دارد. در سایر تغییرات اجتماعى، ممكن است عناصر فرهنگى، با واسطه و از راه دور، كم و بیش تأثیر داشته باشد؛ مثلاً، فرهنگ موجب‌ مى‌شود كه سطح آموزش كشور بالا برود، ارتقاى سطح آموزش موجب پیدایش اختراعات جدید صنعتى‌ مى‌شود، اختراعات نیز موجب تغییر ابزار تولید شود؛ پس فرهنگ‌ مى‌تواند باواسطه در تحول صنعتى تأثیر داشته باشد؛ اما در انقلاب، به طور مستقیم، فكر و اندیشه‌ی مردم اثر دارد. در این تحول (انقلاب) عامل مستقیم و مباشر و بی‌واسطه «فرهنگ» است. البته ممكن است كه در كنار فرهنگ عوامل دیگرى نیز مؤثر باشد ولی عامل اصلى فرهنگ است. اگر تأثیر فرهنگ همچنان ادامه داشته باشد انقلاب پابرجا خواهد بود؛ چون آنچه موجب پیدایش انقلاب است، فرهنگ خاصى است كه در جامعه رواج پیدا كرده و اكثریت جامعه آن را پذیرفته و براى تحقق آن تلاش كرده‌اند. اگر همان افكار و اندیشه‌ها و آرمانها باقى باشد؛ یعنى فرهنگ جامعه همان فرهنگ انقلابى باشد انقلاب هم دوام خواهد داشت و اگر فرهنگ مردم تغییر كند خواه ناخواه، انقلاب هم آسیب‌پذیر خواهد شد.


چگونه فرهنگ جامعه تغییر‌ مى‌كند؟


عواملى موجب‌ مى‌شود كه مردم آرمانهاى انقلاب را فراموش كنند. آنچه بیش از همه، در تغییر روحیه‌ی انقلابى و آرمان‌خواهى مؤثر است، تعلقات به لذایذ دنیاست؛ علاقه‌مندى به لذتهاى حیوانى، امیال، شهوات و هوسها باعث‌ مى‌شود كه آرمانها و ارزشهاى مقدس به تدریج، فراموش شود و فرهنگ مردم تغییر كند. با تغییر فرهنگ، عامل بقاى انقلاب سست‌ مى‌شود. وقتى عامل و موجبى براى بقاى انقلاب نبود، انقلاب دچار ضعف شده گروههایى، آرام آرام، در دستگاههاى اجرایى، قانون‌گذارى و قضایى كشور نفوذ‌ مى‌كنند و ارزشها را كنار گذاشته، خواستهاى خود را اعمال‌ مى‌كنند و در قواى سه گانه‌ی كشور قدرت به دست عناصر غیر انقلابى یا ضد انقلاب‌ مى‌افتد. طبعاً در این صورت، از انقلاب جز اسم چیزى باقى نمى‌ماند، بلكه اگر شرایط فراهم باشد نام آن را هم عوض‌ مى‌كنند.
گاهى در اثر عوامل فرهنگى صرف، به تدریج، عوامل فرهنگ بیگانه در جامعه اثر‌ مى‌كند و فرهنگ عمومى مردم را تغییر‌ مى‌دهد، چون یكى از ویژگیهاى انسان فرهنگ‌پذیرى است و همیشه ممكن است به وسیله‌ی عوامل گوناگون، گرایشهاى فرهنگى او تغییر كند.
پس چنین نیست كه اگر فرهنگى در جامعه حكم‌فرما شد و رواج پیدا كرد ضمانتى براى بقا داشته باشد. تا وقتى مردم بخواهند و آن را دوست داشته باشند، آن فرهنگ باقى است. وقتى هم به هر دلیلى آن آرمانها را نخواستند و به فرهنگ دیگرى گرایش پیدا كردند، آن فرهنگ آرام آرام ضعیف‌ مى‌شود. بدیهى است كه بیگانگان و دشمنان انقلاب‌ مى‌توانند نقش خوبى در این جهت ایفا كنند.
متأسفانه دشمنان انقلاب پس از مأیوس شدن از سایر راهها، به این روش اقدام كرده‌اند. مقام معظم رهبرى نیز بارها نسبت به این مسأله هشدار داده‌اند. اگر دشمن با این حركت موذیانه، شرایط مساعدى در جامعه بیابد یا به عبارت دیگر، دشمن بتواند شرایط را مساعد كند و در همه‌ی قشرهاى مردم اثر بگذارد و فرهنگ انقلابى و اسلامى ضعیف شود هیچ ضمانتى براى بقاى انقلاب نخواهد بود. به همان دلیلى كه رواج فرهنگ انقلابى موجب حركت در جامعه و پیروزى انقلاب شد، به همان دلیل، رواج فرهنگ دیگر نیز موجب شكست انقلاب خواهد شد.
پس به طور كلى، فرهنگ با تغییرات اجتماعى ـ كه از سنخ انقلاب باشد ـ رابطه‌اى مستقیم دارد و عاملى اساسى در ایجاد و بقاى انقلاب است. پیدایش انقلاب، به معنى یك حركت عمومى اجتماعى، مرهون یك فرهنگ و ایدئولوژى خاص است. بقاى آن نیز مرهون بقاى همان فرهنگ و ایدئولوژى است.
رابطه‌ی فرهنگ با انقلاب منحصر به انقلاب اسلامى یا انقلاب تكاملى و پیشتاز نیست؛ ممكن است انقلابهایى واپس گرا باشند كه در این صورت نیز، آن انقلابها با فرهنگ رابطه‌ی مستقیم دارند؛ مثلاً اگر فرهنگى موجب به وجود آمدن «انقلاب ماركسیستى» شد تا آن فرهنگ باقى است، انقلاب ماركسیستى نیز باقى خواهد بود. اگر دیدیم كه این انقلاب در كشورى شكست خورد به این دلیل است كه قبل از آن، فرهنگ ماركسیستى در آن كشور شكست خورده است. در همه‌ی انقلابها، چه حق و چه باطل، مطلب چنین است.
پس این مسأله چندان به استدلال نیاز ندارد؛ وقتى كه معناى انقلاب را درست فهمیدیم و دانستیم كه عامل اصلى ایجاد انقلاب ـ به معناى یك تحول آزادانه و آگاهانه‌ی جامعه ـ تغییر بینشها و باورها و ارزشهاى مردم است، خواهیم فهمید كه بقاى انقلاب نیز مرهون بقاى ارزشهاست.


بى‌نظیر بودن انقلاب اسلامى


ما در دوران خاصى از تاریخ به سر‌ مى‌بریم كه در طول تاریخ كشورمان و در طول تاریخ اسلام، اگر بى‌نظیر نبوده قطعاً كم نظیر بوده است. اگر احتیاط‌آمیز بگوییم كم نظیر بوده ولى عقیده‌ی شخصى من این است كه بى‌نظیر‌ مى‌باشد. وضعیتى كه در دهه‌هاى اخیر در كشور ما پدید آمد و الطاف و عنایاتى كه خداى متعال به این مردم فرمود و این انقلاب عظیم در این كشور روى داد و بركات بى‌شمارى را به ارمغان آورد، در طول تاریخ كشور ما، سابقه نداشته است و در جاهاى دیگر هم به این شكل سراغ نداریم. البته ممكن است كمبودها و احیاناً لغزشها و اشتباهاتى هم وجود داشته باشد، آنها را انكار نمى‌كنیم. ولى آنچه از سوى خداى متعال به این مردم عنایت شد بالاتر از آن است كه ما بتوانیم تبیین و ارزش‌گذارى كنیم. این نعمت عظیم، با تفاوت مراتب، شبیه انقلابى است كه به دست رسول الله(ص) در عالم تحقق پیدا كرد و به همان اندازه كه عظمت دارد دارای آفت نیز هست و به همان مقدار كه براى ما نعمت و بركت به دنبال داشته وظیفه و تكلیف نیز آورده است.


خودآزمایی


1- انقلاب به طور مستقیم، در چه چیزی اثر دارد؟ و عامل مستقیم آن چیست؟
2- چگونه فرهنگ جامعه تغییر‌ مى‌كند؟
3- در کدام صورت انقلاب دوام خواهد داشت؟
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: