کد مطلب: ۴۷۷۱
تعداد بازدید: ۱۰۶۵
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۵۴
امر به معروف و نهی از منکر| ۴۳
گاهی روش های مثبت و بروز دادن مهربانی در مقابل شخص گنهکار، موجب راهنمایی و موعظه او شده و فرد متوجّه بدی رفتار خود می گردد، در این صورت باید به این شیوه بسنده کرد و با مهربانی و مدارا فرد خطاکار را نسبت به اشتباهش متنبّه ساخت...

انکار قلبی


در نوشتار قبل گفتیم که امر به معروف و نهی از منکر بر اساس آیات و روایات، حداقل دارای سه مرتبه است: 1- انکار قلبی 2- انکار زبانی 3- انکار عملی.
همچنین در باره مرحله اوّل توضیح دادیم که تحقق انکار قلبی به دو امر حاصل می شود: 1- انزجار و تنفّر درونی 2- و ابراز ناراحتی و ناخوشنودی از گناه. اکنون به ادامه این بحث می پردازیم.
قرآن کریم در گزارشی که از جریان پیامبر الهی حضرت صالح علی نبیّنا و آله و علیه السّلام دارد، خبر از نافرمانی های مکرر قوم او و تکرار معصیت ایشان می دهد، به طوری که بارقه های امید به هدایت ایشان خاموش گشته و تلاش های حضرت صالح در باره ایشان بی نتیجه ماند. یکی از عکس العمل هایی که پیامبر خدا صالح، در برابر عصیان قوم خود انجام داد، روگرداندن از این قوم گنهکار بود. در واقع با این کار، نارضایتی و انکار قلبی خود از گناهان این قوم را به آن ها ابراز داشت:
«فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ».
(صالح) از آن ها روى برتافت و گفت: اى قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، و شرط خیرخواهى را انجام دادم، ولى (چه كنم كه) شما خیرخواهان را دوست ندارید.[1]
نکته مهمی که در این جا نباید از آن غفلت ورزید آن است که گاهی روش های مثبت و بروز دادن مهربانی در مقابل شخص گنهکار، موجب راهنمایی و موعظه او شده و فرد متوجّه بدی رفتار خود می گردد، در این صورت باید به این شیوه بسنده کرد و با مهربانی و مدارا فرد خطاکار را نسبت به اشتباهش متنبّه ساخت، چنان چه پیش تر در روایتی از امام صادق علیه السّلام خواندیم:
«إِنَّمَا یأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مَنْ‏ كَانَتْ‏ فِیهِ‏ ثَلَاثُ‏ خِصَالٍ‏ ... رَفِیقٌ فِیمَا یأْمُرُ وَ رَفِیقٌ فِیمَا ینْهَى‏».
فقط کسی امر به معروف و نهی از منکر می کند که در او سه خصلت باشد: ... در امر و نهی خود نرم خو و مهربان باشد (با بداخلاقی و تندی رفتار نکند و مدارا نماید).[2]
امّا عبوس کردن چهره و نشان دادن مخالفت، مربوط به گستاخانی است که به معصیت خود مباهات می کنند. در مقابل چنین کسانی نباید کوتاه آمد، بلکه باید در برابر آنان چهره در هم کشید. مهربانی و ملاطفت با این دسته نه تنها ایشان را از عمل زشت خود منصرف نمی سازد، بلکه آن ها را بر انجام گناه جری تر و گستاخ تر می نماید. یکی از مصادیق مرتبه اوّل امر به معروف و نهی از منکر که اگر درست و به موقع انجام بگیرد می تواند نتایج مطلوبی به جای بگذارد، «ترک مجلس گناه» است. ترک مجلس گناه و عدم مجالست با گناهکاران در قرآن کریم به صراحت مورد تأکید واقع شده است:
«وَ إِذا رَأَیتَ الَّذِینَ یخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ وَ إِمَّا ینْسِینَّكَ الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ».
هر گاه كسانى را دیدى كه آیات ما را استهزا مى ‏كنند، از آن ها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین.[3] گرچه در این جمله روى سخن به پیغمبر صلّی الله علیه و آله است ولى مسلّماً این حكم اختصاصى به آن حضرت ندارد و تمام مؤمنان را شامل مى ‏شود. همچنین این موضوع به اندازه ‏اى اهمیت دارد كه قرآن کریم دستور می دهد اگر شیطان تو را به فراموشى افكند و با این گونه اشخاص سهواً همنشین شدى، به مجرّد این كه متوجه موضوع گشتى، فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمكاران منشین.[4]
در آیه دیگری خداوند متعال هم نشینی با این گناهکاران را سبب شباهت به ایشان دانسته و می فرماید:
«وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیكُمْ فِی الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یكْفَرُ بِها وَ یسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْكافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً».
و خداوند (این حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنوید افرادى آیات خدا را انكار و استهزا مى‏ كنند، با آن ها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! وگر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى ‏كند.[5]
مسلّم است كه این حكم (نیز مانند آیه سابق) اختصاصى به پیامبر صلّی الله علیه و آله ندارد بلكه یك دستور عمومى است كه در شكل خطاب به پیامبر صلّی الله علیه و آله بیان شده، و فلسفه آن هم كاملا روشن است، زیرا این یك نوع مبارزه عملى به شكل منفى در برابر این گونه كارها است. از این آیه چند نكته استفاده می شود: 1- شركت در این گونه جلسات گناه، به منزله شركت در گناه است، اگر چه شركت كننده ساكت باشد، زیرا این گونه سكوت ها یك نوع رضایت و امضاى عملى است. 2- نهى از منكر اگر به صورت مثبت امكان ‏پذیر نباشد، لا اقلّ باید به صورت منفى انجام گیرد به این طریق كه از محیط گناه و مجلس گناه، انسان دور شود. 3- كسانى كه با سكوت خود و شركت در این گونه جلسات عملاً گناهكاران را تشویق می كنند، مجازاتى همانند مرتكبین گناه دارند. 4- مجامله با این گونه گناهكاران نشانه روح نفاق است زیرا یك مسلمان واقعى هرگز نمی تواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آیات و احكام الهى توهین می شود، و اعتراض ننماید، یا لا اقلّ عدم رضایت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد.[6]
خداوند در این دو آیه رسول اکرم(ص) را مکلّف می کند که از مجالس کفّار، روی گرداند، ولی حکم از نظر ملاک شامل هر گروه گناهکار و هر مجلس گناهی می شود. در روایات هم با استشهاد به این آیه، از حضور در مجالس گناه نهی شده است[7]، مانند این که رسول خدا(ص) می فرمایند:
«مَنْ كانَ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ فَلَا یجْلِسْ‏ فِی‏ مَجْلِسٍ‏ یسَبُّ‏ فِیهِ‏ إِمَامٌ‏- أَوْ یغْتَابُ فِیهِ مُسْلِمٌ إِنَّ اللَّهَ یقُولُ فِی كِتَابِهِ وَ إِذا رَأَیتَ الَّذِینَ یخُوضُونَ فِی آیاتِنا ...».
هر کسی به خدا و روز قیامت ایمان دارد، پس در مجلسی که به امامی ناسزا گفته می شود، یا از مسلمانی غیبت می شود، ننشیند. به درستی که خداوند در کتاب خود می فرماید: هر گاه كسانى را دیدى كه آیات ما را استهزا مى ‏كنند... .[8] امام صادق علیه السّلام در این رابطه می فرمایند:
«لَا ینْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یجْلِسَ مَجْلِساً یعْصَى اللَّهُ فِیهِ وَ لَا یقْدِرُ عَلَى تَغْییرِهِ».
برای مؤمن سزاوار نیست که در مجلسی بنشیند که خداوند در آن نافرمانی می شود، در حالی که او قادر به تغییر این مجلس نیست.[9]


احکام مرتبه اوّل


پس از روشن شدن و تبیین مرتبه نخست از امر به معروف و نهی از منکر، لازم است تا با برخی از احکام این مرتبه آشنا شویم. امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله احکام مرتبه اوّل امر به معروف و نهی از منکر را تقریر نموده اند که به قسمتی از آن اشاره می کنیم:
همانا براى امر به معروف و نهى از منكر مراتبى است كه در صورت حصول مطلوب از مرتبه پائین ‌تر- حتّى با احتمال حصول آن- جایز نیست كه به مرتبه بالاتر تعدّى نمود. مرتبه اوّل- این است كه كارى انجام بدهد كه از آن ناراحتى قلبى او از منكر آشكار گردد‌ و این كه از او مى ‌خواهد كه معروف را انجام داده و منكر را ترك نماید، و براى آن درجاتى است: مانند بر هم نهادن چشم و عبوسى و گرفتن صورت، و مانند روگرداندن یا پشت كردن به او و از او كنار كشیدن و ترك رابطه با او و مانند آن.
- در صورت احتمال تأثیر و رفع منكر، واجب است كه به مرتبه (اوّل) كه ذكر شد اكتفا شود‌، و همچنین در همان مرتبه اوّل واجب است به درجه ضعیف ‌تر اكتفا گردد و اگر اثر نكرد به درجه ضعیف تر بعدى منتقل شود. و انكارش را از مختصر شروع كند و اگر تأثیر نگذاشت مقدارى بیشتر كند، مخصوصا اگر طرف در موقعیتى باشد كه به مانند كار او هتك مى ‌شود، كه تعدّى از مقدار لازم جایز نیست. پس اگر احتمال مى ‌دهد كه با بر هم گذاشتن چشم كه- مطلب را بفهماند-، مطلوب حاصل مى ‌شود، برایش جایز نیست كه به مرتبه بالاتر تعدّى كند.
- اگر رو گرداندن و ترك رابطه با او مثلا، موجب تخفیف یافتن منكر مى ‌شود‌- نه از بین بردن آن- و احتمال نمى ‌دهد كه امر و نهى زبانى او، در ریشه كن نمودن آن اثر كند و به غیر از آن هم امكان انكار برایش نباشد، اعراض و ترك رابطه واجب مى ‌باشد.
- رضایت به فعل منكر و ترك معروف، حرام است، ‌بلكه بعید نیست كه كراهت قلبى داشتن نسبت به آن ها واجب باشد، و این كراهت غیر از امر به معروف و نهى از منكر است.
- حرمت رضایت و وجوب كراهت، شرطى ندارد ‌بلكه این (رضایت به فعل حرام و ترك معروف) حرام، و آن (كراهت نسبت به آن ها) در هر حال، واجب مى ‌باشد.[10]
به عبارت دیگر: قبل از هر چیز و با صرف نظر از این که کسی توانایی امر به معروف و نهی از منکر را دارد یا نه، یک وظیفه عمومی متوجّه تمام مردم است و آن این که: کراهت و تنفّر از منکرات و ترک واجبات واجب است؛ یعنی هنگامی که انسان با معصیتی مواجه می شود، اقلّاً باید قلباً تنفر داشته، آن را ناپسند بداند. در واقع حرام است رضایت و خوشحالی به انجام منکرات و محرمات و ترک واجبات، و این غیر از امر به معروف و نهی از منکر است و مشروط به هیچ شرطی نمی باشد و اصطلاحاً این دو از واجبات مطلق می باشند.[11] امام صادق علیه السّلام می فرمایند:
«حَسْبُ‏ الْمُؤْمِنِ‏ عِزّاً إِذَا رَأَى‏ مُنْكَراً أَنْ یعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَلْبِهِ إِنْكَارَهُ».
برای عزّت مؤمن همین بس است که هر گاه منکری را مشاهده کرد، خداوند عزّ و جلّ در قلب او انکار و تنفّر (از این منکر) را بیابد.[12]


خودآزمایی


1- نکات حاصل از آیه 140 سوره نساء را بیان کنید؟ (چهار مورد)
2- آیا تنفّر از منکرات دارای شرایط خاصی است؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1] سوره اعراف/ آیه 79 (ترجمه مکارم).
[2] الخصال ج ‏1 ص 109.
[3] سوره انعام/ آیه 68 (ترجمه مکارم).
[4] تفسیر نمونه ج ‏5 ص 289 (با دخل و تصرّف).
[5] سوره نساء/ آیه 140 (ترجمه مکارم).
[6] تفسیر نمونه ج ‏4 ص 172 و 173 (با تلخیص).
[7] امر به معروف و نهی از منکر در آیینه قرآن کریم ص 178 تا 180 (با دخل و تصرّف و تلخیص).
[8] تفسیر القمی ج ‏1 ص 204.
[9] وسائل الشیعة ج ‏16 ص 260.
[10] تحریر الوسیلة (ترجمه) ج ‌2 ص 312 و 313.
[11] امر به معروف و نهی از منکر در آیینه فتوا ص 136 و 137.
[12] الكافی (ط - الإسلامیة) ج ‏5 ص 60.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: