کد مطلب: ۴۷۷۲
تعداد بازدید: ۸۱۱
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۸
معاد و جهان پس از مرگ| ۳۴
در میان هر قوم و ملتى مقیاس سنجشهائى براى تعیین ارزشها وجود دارد که مى‌توان گفت سرنوشت ملتها را همین «مقیاس سنجشها» تعیین مى‌کند، فى‌المثل مقیاس سنجش «علم و عالم» و دانش و دانشمند در دنیاى مادى ماشینى چیزى است و در مکتب انبیاء و رجال آسمانى و وحى چیز دیگر.

بخش یازدهم؛ گواهی دادگاه بزرگ رستاخیز و حساب و کتاب و میزان| ۲


 
ب ـ حساب و کتاب در آن دادگاه


از آنچه در بالا گفته شد به خوبى معلوم مى‌شود که مسأله‌ی پرونده و نامه‌ی اعمال و محاسبه در محکمه‌ی رستاخیز نیز شکل تازه‌اى به خود مى‌گیرد.
سر تا پاى مجرمان و نیکوکاران پرونده است، زمینى که روى آن زندگى داشته، در و دیوارهاى خانه‌اى که در آن مسکن کرده بود، هر کدام پرونده‌اى مى‌باشد و مسلماً نامه‌ی عملى که به دست راست نیکوکاران و به دست چپ بدکاران داده مى‌شود و آیات قرآن می‌گوید آنها قادر به انکار محتویات آن نیستند نوعى از این پرونده‌هاى اثرى است که شاید تصور آن هم امروز براى ما مشکل باشد.
و از اینجا مشکل دیگرى براى ما حل مى‌شود که چگونه قرآن مى‌گوید: «وَاللهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛ خداوند به سرعت حساب خلایق را مى‌رسد».[1]
زیرا حساب همه در آنجا روشن است، این حساب مجموعه‌ی اثرات اعمال نیک و بدى است که در وجود هر کس متراکم شده، و همواره نتیجه‌ی آن معلوم و مشخص مى‌باشد.
گاهی براى نزدیک ساختن این حقیقت به ذهن، به یک مثال ساده - و شاید از جهاتى دور از مقصود - متوسل مى‌شویم مى‌گوئیم اتومبیلهاى معمولى ممکن است در طول عمر خود راههاى زیادى در جاده‌هاى مختلف را پیموده باشند بدون آنکه حتى راننده‌ی آن به خاطر داشته باشد تا چه رسد که بتواند به حساب آنها برسد ولى هر لحظه اراده کنیم با یک نگاه به کیلومتر شمار آن، مى‌توانیم مقدار راهى را که پیموده دقیقاً تعیین نمائیم که این نیز یک گواه اثرى است، چون پیوند سیم کیلومتر شمار با دستگاههاى حرکت ماشین دائماً روى آن اثر گذارده و آن را به حرکت در مى‌آرود.
در محاسبه‌هاى معمولى اشتباه وجود دارد، حساب با انگشت با اعداد با چتکه(چرتکه) و حتى با مغزهاى الکترونیکى، اما یک نوع حساب در این جهان داریم که در آن اشتباه نیست، مثلاً کنده‌هاى درختان هر سال قشرى بر خود مى‌افزایند که روشنگر سن آنهاست، همچنین طبقات یخ، این حسابى است که در آن اشتباه وجود ندارد و همیشه «سرجمع» آن حاضر است، محاسبه‌ی قیامت نوع عالیتر این گونه حساب مى‌باشد.
 

ج ـ میزان اعمال


در متون اسلامى سخن از میزان یا ترازوى عمل فراوان به میان آمده است.
بعضی فکر مى‌کنند ترازوئى به همین شکل که در این جهان مى‌بینیم در کار است، لذا این زحمت را به دوش خود انداخته‌اند که پیدا کنند چه چیز در این ترازو وزن مى‌شود.
۱ـ خود افراد؟
۲ـ نامه‌های اعمال وزن دارند و توزین می‌شوند؟
۳ـ اعمال تجسم یافته وزن دارند!
همه‌ی اینها به خاطر آن است که میزان و وزن را به همان مفهوم عادى آن که در زندگى روزانه با آن سر و کار داریم تفسیر کرده‌اند.
در حالى که مى‌بینیم در زبان قرآن میزان به یک مفهوم بسیار وسیعتر و جامعتر آمده است:
«وَالسَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ؛ آسمان را برافراشت و در هر چیز میزان (و حسابى) قرار داد».[2]
«وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ؛ ما به همراه پیامبران کتاب و میزان (سنجش حق و باطل) فرستادیم».[3]
توضیح اینکه: در میان هر قوم و ملتى مقیاس سنجشهائى براى تعیین ارزشها وجود دارد که مى‌توان گفت سرنوشت ملتها را همین «مقیاس سنجشها» تعیین مى‌کند، فى‌المثل مقیاس سنجش «علم و عالم» و دانش و دانشمند در دنیاى مادى ماشینى چیزى است و در مکتب انبیاء و رجال آسمانى و وحى چیز دیگر.
امروز دانشمند به کسى مى‌گویند که فضاى مغز او از فرمولهاى بیشترى انباشته شده، و شناخت او از طبیعت و اسرار آن قابل ملاحظه باشد، و طرز بهره گیرى از آن را به خوبى مى‌داند، و مدتى از عمر خود را در دانشگاهها و آزمایشگاهها گذرانده و از عهده‌ی امتحاناتى برآمده است.
حالا فرق نمى‌کند که علم او در خدمت انسانها باشد یا در خدمت بمبها و موشکهاى قاره پیما یا کلاهک‌هاى اتمى! و یا ساختن هروئین، و یا به عنوان وکیل مدافع براى دفاع از باندهاى سارقان بین المللى به هنگامى که در دادگاهها گرفتار مى‌شوند، و یا در خدمت سازمانهاى استعمار اقتصادى جهانى.
اما همین کلمه در مکتب انسانى پیشوایان الهى همچون على (ع) رنگ دیگرى به خود مى‌گیرد او مى‌گوید: «عالم کسى است که حامى مردم باشد و دانشش در راه نجات انسانها به کار گرفته شود، آن کس که از درد و رنج مردم آگاه و با آنها سهیم نباشد شایسته‌ی نام عالم و دانشمند نیست».
«وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلى العُلَماءِ اَلاّ یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمِ وَ لا سَغَبِ مَظْلُومٍ؛
خداوند از علما و دانشمندان پیمان گرفته که در برابر شکم خوارگى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سکوت نکنند».[4]
از اصل بحث دور نشویم، مقیاس سنجش‌ها در میان ملتها در زمینه‌هاى مختلف، در زمینه‌ی علم، در زمینه‌ی شخصیت، ارزش‌هاى انسانى، نیکبختى و سعادت، کاملاً متفاوت است و کلید خوشبختى و بدبختى آنها نیز در همین مقیاسها نهفته شده است، محیط عرب جاهلى که شخصیت را در غارتگرى و کثرت فرزندان ذکور مى‌دانست محصولش یک مشت غارتگر بود با تعدد زوجات بى‌حساب، اما هنگامى که علم و تقوى، بعد از ظهور اسلام، مقیاس شناخته شد. وضع بکلى دگرگون گشت و محصول تازه‌اى به وجود آمد.
یکی از رسالتهاى پیامبران الهى اعطاى ضوابط و مقیاسها و میزانهاى واقعى و انسان ساز است و آیه‌ی 25 سوره‌ی حدید که گذشت مى‌تواند اشاره‌اى به همین حقیقت بوده باشد.
بنابراین مى‌بینیم میزان، به یک وسیله‌ی سنجش معنوى که تنها در «نتیجه» یعنى تعیین «وزن واقعى» با میزانها و ترازوهاى حسى شباهت دارد، تبدیل شده است.
جالب اینکه در یکى از زیارتنامه‌هائى که در برابر تربت پاک امیرالمؤمنین على(ع) خوانده مى‌شود مى‌گوئیم:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میزانَ الاَعْمالِ؛ سلام بر تو اى انسانى که میزان سنجش اعمالى!»
در اینجا یک انسان کامل میزان و ترازوى سنجش مى‌گردد، چون هر کس به مقدار شباهت با او در ایمان و عمل و تقوى و عدالت و شهامت مى‌تواند وزن و ارزش خویش را دریابد، او یک ترازوى دقیق و یک وسیله‌ی سنجش تامّ و کامل براى ارزشهاى انسانى محسوب مى‌گردد.
امروز ترازوهاى دقیق هست که حتى وزش باد و نوشتن یک کلمه روى آن اثر مى‌گذارد، و نیز میزانهائى براى سنجش فشار خون، حرارت بدن، و حتى مقدار استعداد و هوش انسان وجود دارد، اما هیچ میزانى براى سنجش نیکى و بدى عمل و اندازه‌ی اخلاص و حسن نیت و چگونگى انگیزه‌هاى اعمال در دست نداریم، مثلاً در روایتى مى‌خوانیم که: «ریاکارى و تظاهر، گاهى در نیت و عمل انسان به قدرى مخفیانه وارد مى‌شود که از حرکت مورچه سیاه بر سنگ سخت در شب ظلمانى هم مخفى‌تر است».
مسلماً حرکت چنان مورچه‌اى بر آن سنگ اثر مى‌گذارد و از برخورد پاى او به سنگ صدائى بلند مى‌شود و حتى آن سنگ را مى‌ساید، اما بقدرى ناچیز است که ما با هیچ وسیله‌اى نمى‌توانیم آنها را اندازه گیرى کنیم، و به طریق اولى براى نفوذ افکار نادرست در نیت انسان که از این هم دقیقتر و باریکتر است، هیچ وسیله‌ی سنجشى در دست نیست، اما در جهان دیگر چنین مقیاسهایى بطور مسلّم وجود دارد، همین اندازه مى‌دانیم هست اما از چگونگى و کیفیت آن هیچ اطلاعى نداریم تنها شبحى از دور مى‌بینیم.


خودآزمایی


1- این‌که قرآن مى‌گوید: «وَاللهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ» به چه معنا و مفهوم است؟
2- چرا بعضی افراد فکر مى‌کنند منظور از «میزان» که در قرآن و احادیث ذکر شده، ترازوئى به همین شکل است که در این جهان مى‌بینیم؟
3- آیه‌ی 25 سوره‌ی حدید اشاره‌اى به کدام حقیقت است؟

[1]. سوره‌ی بقره (۲) آیه‌ی ۲۰۲.

[2]. سوره‌ی الرحمن (۵۵) آیه‌ی ۷.

[3]. سوره‌ی حدید (۵۷) آیه‌ی ۲۵.

[4]. نهج البلاغه، خطبه‌ی 3 (شقشقیه).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: