فصل سوّم؛ انقلاب اسلامى و خطر تهاجم فرهنگى| ۳
ارزش هر چیز بیشتر، خطراتش نیز بیشتر
هر چیزى كه در این عالم بیشتر ارزش داشته باشد، خطرش هم بیشتر است. این مطلب را مىتوان در امور مادى هم در نظر گرفت؛ مثلاً، گوهرهاى گرانبها و چیزهاى قیمتى بیشتر در معرض آفات قرار دارند. چشمان سارقان و خیانتكاران همیشه به سوى چیزهاى ارزشمند و قیمتى دوخته شده است. خطراتى كه اشیاى قیمتى را در دنیا تهدید مىكند، چیزهاى بىقیمت را تهدید نمىكند. یك مغازه كه چیزهایى كم قیمت در آن، به فروش مىرسد صاحبش نگران دزدیده شدن آنها نیست كه به عنوان مثال شب هنگام دزد دكّان سبزى فروشى یا بقّالى را سرقت كند. مغازه را با یك قفل ساده مىبندد و به خانه مىرود. اما یك جواهرفروشى هرگز نمىتواند به آرامى مغازهی خود را رها كند و برود. در بسیارى از مناطق براى مكانهایى كه اجناس گرانقیمت را نگهدارى مىكنند، نگهبان استخدام مىكنند تا شبها مورد دستبرد واقع نشوند؛ مانند بانكها و موزهها. چرا؟ چون در داخل آنها اشیاى قیمتى وجود دارد.
در امور اجتماعى هم این گونه است. اگر پدیدهی ارزشمندى در اجتماع رخ دهد، كه تأثیر مهمى در جامعه داشته باشد، دشمنان با آن به مقابله برمىخیزند و درصدد برمىآیند كه آن را نابود سازند. آنها به پدیدههایى بىاثر و كم ارزش بهایى نمىدهند. مثالهاى بسیار دیگرى هم در امور معنوى، مىتوان ذكر كرد. در داستانها و روایات هست كه اهتمام شیطان نسبت به كسانى كه مراتب عالیهی تكامل انسانى را مىپیمایند، بیشتر است.
به آنها كه در مراحل اولیه هستند و افتان و خیزان قدم بر مىدارند، چندان كارى ندارد یا به آنها كه منحرفند اصلاً هیچ توجهى ندارد. نسبت به كسانى كه در وهلهی اول، راه حق را شناختند و سپس در پیمودن آن راه جدّیت دارند، اهتمام دارد. او تمام نیروى خود را صرف مىكند كه آنها را گمراه كند. اگر نتوانست سعى مىكند كه از فعالیت آنها جلوگیرى نماید. داستانهاى بسیارى در این زمینه هست كه اگر بخواهیم آنها را بیان كنیم، سخن به درازا مىكشد. اما به عنوان نمونه یكى از آنها را اینجا بیان مىكنیم.
این داستان را به مرحوم شیخ انصارى(رحمه الله) نسبت مىدهند. در زمان ریاستش بر حوزهی علمیهی نجف، شبى كه همسرش باید وضع حمل مىكرد خانمها و بستگان او نزد شیخ آمدند و گفتند امشب ممكن است كه همسر شما وضع حمل كند؛ شما یك مقدار روغن تهیه كنید ـ در گذشته، مرسوم بود، هنوز هم در برخى از خانوادهها سنت است خانمى كه وضع حمل مىكند، به او مقدارى روغن مىدهند تا تناول كند. این كمترین كمكى بود كه به چنین خانمى مىكردند تا او را تقویت كنند. ایشان مقدارى پول سهم امام نزد خود داشته است. برمىخیزد و بر طبق نقل دو تومان از آن پول را برمىدارد تا براى همسرش روغن بخرد. وقتى مىخواهد از منزل بیرون بیاید این فكر به ذهنش مىرسد كه اگر امشب همسر یك طلبهی دیگرى در یك گوشهی نجف بخواهد وضع حمل كند آیا حتماً پول در اختیار دارد یا نه. بر مىگردد و پول را سر جایش مىگذارد و دنبال كارش مىرود. هر چه زنها مىآیند و مىپرسند كه چه شد، قرار بود روغن تهیه كنید مىگوید، نمىشود. به هر حال، آنها مأیوس مىشوند. نقل شده كه در آن عصر، فردى كه اهل مكاشفه بوده در عالم كشف و شهود شیطان را دیده كه دامهاى بزرگى گسترانیده و انواع و اقسام وسایل فریب مهیا كرده است. همچنین از رشتههاى رنگارنگ سبز و زرد و سرخ، چیزهایى را به هم بافته و به صورت طناب و دامهایى از این قبیل با خود همراه دارد. یك دام بسیار قوى از طنابهاى بسیار ضخیم تابیده و فشرده به هم نیز با خود دارد ولى آن دام، پاره پاره شده. به شیطان مىگوید: اینها چیست؟ مىگوید: اینها دامهاى من است سؤال مىكنند: با اینها چه مىكنى؟ مىگوید: مردم را فریب مىدهم و همه را یكى یكى توضیح مىدهد: این پول است، این زن است، این مقام است؛ تا آخر. مىگوید: آن چیست كه اینقدر ضخیم است ولى پاره شده؟ شیطان آه عمیقى مىكشد و مىگوید در حدود 9 ماه است كه این طناب را تنیدهام و این دام را درست كرهام اما دیشب كه مىخواستم آن را بر گردن شیخ بیاندازم، شیخ یك تكان خورد و آن را پاره كرد. از او سؤال مىكند كه پس كدام یك براى من است؟ شیطان پاسخ مىدهد: تو احتیاج به دام ندارى. هرگاه مىگویم بیا خودت مىآیى!
از وقتى كه همسر شیخ انصارى(رحمه الله) حامله شده بوده، شیطان به این فكر بوده است كه براى زمان تولد فرزند او، چنین دامى براى شیخ بگستراند و او را وادار كند كه از سهم امام مقدارى روغن براى همسرش تهیه كند. نُه ماه براى این منظور زحمت كشیده است؛ شیخ هم ابتدا تصمیم مىگیرد چنین كارى انجام دهد، اما از دام او نجات مىیابد.
این داستانى است كه نقل شده است. نمىگویم كه وحى منزل است و قطعى است؛ اما آموزنده است. مضمونش صحیح است، گرچه سندش قطعى نباشد.
در روایات هم شواهد بسیارى وجود دارد كه اهتمام شیطان مصروف کسانی است كه راه صحیح را شناختهاند و با تمام جدیت مىخواهند آن را دنبال كنند. با دیگران چندان كارى ندارد. در بعضى روایات، از ائمه اطهار(ع) سؤال شده است كه ما مىبینیم مخالفان شما و كسانى كه پیرو سایر مذاهب اسلامى هستند به مسائل شرعى مانند نماز و روزه بیشتر از بعضى از شیعیان شما اهتمام دارند. در مقابل، گاهى بعضى از شیعیان شما را مىبینیم كه به برخى از گناهان آلوده مىشوند و لغزشهایى پیدا مىكنند سرّ آن چیست؟ مىفرمایند: یكى از دلایل آن این است كه شیطان با مخالفان كارى ندارد؛ چون آنها از اصل منحرف هستند و هر چه تلاش كنند به جایى نمىرسند. لذا با آنها كارى ندارد. اما شیعیان ما چون راه صحیح را شناختهاند و اگر تلاش كنند به نتیجه خواهند رسید، بنابراین، تمام همّ خود را متوجه آنها مىكند كه در راه صحیح پیش نروند. به این دلیل، گاهى مرتكب لغزشهایى مىشوند. اینها نمونههایى نقلى، تجربى و تمثیلى است تا بدانیم چیزهایى كه ارزشمندتر است بیشتر دشمن دارد.
اگر باور نكنیم كه انقلاب ما یكى از بزرگترین پدیدههاى ارزشمند تاریخ انسانیت است دست كم باید بپذیریم كه در تاریخ اسلام و ایران، چنین حادثهی ارزشمندى كمتر روى داده است. بنابراین، طبیعى است كه چنین حادثه ارزشمندى بسیار دشمن داشته باشد. دشمنىهایى را هم كه دشمنان دربارهی این انقلاب کردهاند همه ما مىدانیم؛ اختلافات داخلى، جنگ تحمیلى، محاصرهی اقتصادى و توطئههاى تبلیغاتى كه پیوسته ادامه دارد و هر روز میلیونها دلار در دنیا صرف این گونه تبلیغات علیه ایران مىشود. انواع این دشمنىها را دشمنان آزمودند و به جایى نرسیدند.
هجوم فرهنگى دشمنان بزرگترین خطر براى انقلاب ما
بحمدالله، على رغم وجود همهی مشكلات و گرفتاریها، ملت ما از بوتهی امتحان سرافراز بیرون آمد و آنها وسایلى براى تكامل ملت ما شد. اما یك خطر عظیم همواره انقلاب و آیندهی ما را تهدید مىكند و هیچ چیز نمىتواند با آن مقابله كند مگر بیدارى خود مردم و تلاش بىامان و فداكارانهی همهی قشرهاى جامعه. آن خطر، خطر فرهنگى به معناى عام كلمه است. ضررى كه از این ناحیه ممكن است بر انقلاب وارد شود با هیچ یك از آفات نظامى، اقتصادى و سیاسى، در سطح بین المللى، قابل مقایسه نیست. خطرهاى دیگر ممكن است شاخ و برگهاى انقلاب را بزند، یا موجب شوند كه انقلاب كمبار شود. اما اگر آفتى به ریشهی درخت برسد دیگر درختى باقى نمىماند كه دربارهی شاخ و برگش فكر كنیم. اساس انقلاب ما باورها و ارزشهاى آن است. اگر آنها را، به هر صورتى، از ما بگیرند دیگر چیزى نمىماند تا از آن دفاع كنیم. متأسفانه این آفات برنیفتاده و خطرش رفع نشده است، بلكه روز به روز خطر آن تشدید مىشود.
* چند سال است كه مقام معظم رهبرى ـ ادام الله ظله الشریف ـ همانگونه كه در مواقع حساس هشدارهاى لازم را نسبت به مسائل مختلف دادهاند نسبت به این مسأله هم هشدار داده و تأكید كردهاند. البته حركتهایى شروع شده؛ اما متناسب با آن هشدار و رویارویى با آن خطر نیست. عمق خطر را آنگونه كه ایشان و برخى امثال ایشان درك مىكنند دیگران باور ندارند كه چنین خطر عظیمى براى انقلاب ما وجود دارد. دیگران تصوّر مىكنند كه موجى ساده و زودگذر است یا پدیدههاى كمرنگ و كم اهمیتى است كه در گوشه و كنار پیدا مىشود و رفع خواهد شد و مهم نیست. اما ایشان با بصیرت خدادادى خود كه در روایات به آن اشاره شده است «اِنَّ المؤمِنَ یَنْظُرُ بِنُور اللّهِ» (بحارالانوار، ج67، ص74، روایت 2، باب2) عمق این خطر را بهتر از هر كس دیگرى درك كردهاند و براى دفع آن تلاش مىكنند. ما هم موظّفیم كه به نداى امام زمان(ع) و رسول خدا(ص)، بلكه خداى متعال، پاسخ دهیم و با رهبر معظممان همراه شویم؛ زیرا اینها نیز از نداى الهى و رحمت بىپایان او سرچشمه مىگیرد و براى نجات ملت مسلمان در نهاد انسانها اثر مىگذارد.
این مطالب مقدمهاى بود براى آنكه بدانیم مهمترین خطرى كه براى انقلاب ما وجود دارد خطر فرهنگى است.
حال باید ببینیم كه در مقابل این هشدار چه كارهایى انجام گرفته است. به نظر اینجانب، بعضى از كارهایى كه به نام مقابله با تهاجم فرهنگى انجام شده نابجاست؛ زیرا نه تنها درد اصلى را نشناخته و داروى مناسبى براى این زخم تهیه نكردهاند، بلكه گاهى برخود درد هم افزودهاند. آنچه به عنوان درمان عرضه مىشود ممكن است گاهى درد را شدیدتر و وسعت زخم را بیشتر كند. در این زمینه، بخشى از مشكلات به دلیل ابهام كلمهی فرهنگ است كه فرهنگ چیست و وقتى مىخواهیم اقدامى اصلاحى در زمینهی مسائل فرهنگى انجام دهیم باید چگونه اقدامى باشد.
یكى از حیلههاى بزرگ شیطان كه بسیارى از اندیشمندان ما را در دام خود انداخته مغالطاتى است كه از طریق مفاهیم و الفاظ صورت مىگیرد؛ مثلاً مىگویند: دامنهی فرهنگ بسیار وسیع است، منطور از فرهنگ در فلان شعر فلان چیز است، یا در فلان لغتنامه معادل كلمهی فرهنگ به انگلیسى یا آلمانى یا یونانى فلان چیز است و خلاصه آنكه دامنهی فرهنگ بسیار وسیع است. این یك بحثى لفظى است. به فرض آنكه دامنهی كاربرد كلمهی فرهنگ بسیار وسیع باشد و شامل هنر، آداب و رسوم محلى، رقص، آواز، موسیقى، تئاتر و امثال آنها شود، بحثى لفظى است. رهبر انقلاب كه مىگوید بزرگترین خطر براى انقلاب ما خطر فرهنگى است آیا مىتوان گفت كه منظور او از خطر این است كه رقصهاى محلى تعطیل شود؟ حال اگر ما رقصهاى محلى را احیا كنیم با تهاجم فرهنگى مبارزه كردهایم؟ آیا منظور دشمنان از تهاجم فرهنگى این است كه مىگویند مثل ما برقصید؟ آیا براى مقابله با تهاجم فرهنگى دشمن باید سازهاى قدیمى و مطربهاى خودمان را به میدان بیاوریم و از گوشه و كنار رسوم قدیم را نو كنیم؟
خودآزمایی
1- اهتمام شیطان مصروف چه کسانی است؟
2- سرّ اهتمام بیشتر مخالفان شیعیان و كسانى كه پیرو سایر مذاهب اسلامى هستند به مسائل شرعى مانند نماز و روزه چیست؟
3- چه کارهایی میتواند با خطرهای فرهنگی که انقلاب ما را تهدید میکند مقابله کند؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمّدتقی مصباح یزدی