بخش اول: ازدواج؛ فواید، موانع و راه حلها | ۶
4. خدمت سربازی
چهارمین مانع در راه ازدواج خدمت سربازی است. طبق قانون جاری کشور هر پسری ناچار است در سن هیجده سالگی یا بعد از خاتمه تحصیلات مدت دو سال به خدمت سربازی برود. در این مدت از خانه و زندگی دور است و باید مقررات نظام وظیفه را رعایت کند. بنابراین نمیتواند مخارج خانوادهاش را تأمین کند و از آنها سرپرستی نماید و به همین جهت اغلب پسران ازدواج را تا پایان خدمت سربازی به تأخیر میاندازند. و خانواده دختر هم کمتر حاضر میشوند دخترشان را به عقد جوانی درآورند که هنوز خدمت سربازی را انجام نداده است. در نتیجه، سنین ازدواج به بعد از بیست سالگی کشیده شده و آثار و نتایج سوء این تأخیر بر اندیشوران پوشیده نیست.
اما به نظر من مشکل مذکور نیز غیر قابل حل نیست. اساس اشکال از این جا پیدا شده که ازدواج را به صورت امری فوق العاده مینگریم و به عادات و رسومی مقید شدهایم که انجام آنها اصلاً ضرورت ندارد. اما اگر هدف اصلی ازدواج را منظور بداریم تصدیق میکنیم که اغلب این عادات و رسوم و توقعات و تجملات، در نیل به هدف دخالتی ندارند و بدون آنها هم میتوان ازدواج سادهای را برگزار کرد و به هدف نائل آمد.
اگر خانوادهی دختر و پسر تفاهم و تعاون داشته باشند و پسر و دختر هم دست از توقعات و بلند پروازیها بردارند و مسئولان اجتماعی هم در این باره کمک کنند جوانان میتوانند در آغاز جوانی ازدواج کنند و به موقع هم خدمت سربازی را انجام دهند. چنان که سابق بر این، با راه حل مشکل آشنا شدید.
5. وجود خواهر یا برادر بزرگتر
یکی از موانع ازدواج وجود خواهر یا برادر بزرگتر است. گاهی ازدواج دختری به هر دلیل آن قدر تأخیر میافتد تا از سن معمول و متعارف ازدواج بالاتر میرود و شانس آمدن خواستگار برایش کمتر میشود. اگر یک دختر باشد یا فاصلهاش با خواهر بعد از خودش زیاد باشد کمتر مشکلی به وجود میآید. اما اگر خواهر کوچکتری داشته باشد که دم بخت باشد و برایش خواستگار بیاید، در چنین صورتی است که مشکل به وجود میآید. اگر پدر و مادر بخواهند دختر کوچکتر را شوهر بدهند دختر بزرگتر ناراحت میشود و احساس شرمندگی و شکست میکند، و تصور مینماید که نقطهی ضعفی برایش محسوب میشود و شانس وجود خواستگار برایش کمتر خواهد شد. و اگر خواستگار دختر کوچکتر را رد کنند امکان دارد او هم به سرنوشت خواهر بزرگتر گرفتار شود و اگر چندین دختر پشت سر هم داشته باشند دلهره و مشکل شدیدتر خواهد بود. حل چنین مشکلی حقاً دشوار است.
شبیه این مشکل ولی خفیفتر امکان دارد در بین دو برادر به وجود آید:
گاهی ازدواج پسر به هر دلیل آن قدر تأخیر میافتد که از سن متعارف تجاوز مینماید؛ به گونهای که اگر برادر کوچکتر داشته باشد موقع ازدواج او فرا میرسد. در چنین صورتی نظیر مشکل سابق به وجود میآید. این قبیل مشکلات در شهرهای بزرگ و اقشار تحصیل کرده بیش از سایرین دیده میشود. البته چندان زیاد نیست ولی به هر حال وجود دارد، باید چارهاندیشی کرد.
راه حل
قبلاً لازم است به تذکری که جنبهی پیشگیری دارد اشاره کنم آن گاه به ذکر راه حل بپردازم. لازم است دختران و پدران و مادرانشان قبلاً موقعیت خود را خوب بررسی کنند و برای پیشگیری از وقوع چنین مشکلاتی از توقعات زیاد و بلند پروازیهای خیالی و وسواس خود، دست بردارند و خواستگار مناسب را رد نکنند، مبادا با چنین مشکلی مواجه شوند.
چنان چه به هر دلیل با مشکل مذکور مواجه شدند به نظر میرسد بهترین راه این است که دختر بزرگتر نسبت به خواهر کوچکتر فداکاری کند و او را به ازدواج تشویق نماید. پدر و مادر نیز همین عمل را انجام دهند و وسیلهی ازدواج دختر کوچکتر را فراهم سازند و او را از احتمال ابتلا به سرنوشت دختر اول نجات دهند.
دختر بزرگتر هم خدا دارد اگر خود او و پدر و مادرش موقعیت او را دریابند و با توجه به وضع موجود شرایط و توقعات را کمتر کنند امید میرود که برای او نیز خواستگار خوب و مناسبی پیدا شود و به خانهی بخت برود. و نظایر آن دیده شده و چه بسا بهتر از شوهر دختر کوچکتر هم نصیبش شده است. گویا بهترین راه حل همین باشد.
در مورد ازدواج برادر کوچکتر قبل از برادر بزرگتر نیز همین موضوع را پیشنهاد میکنم. البته در این مورد دشواری کمتر است.
6. مشکل مسکن
یکی از موانع بزرگ ازدواج نداشتن منزل است. تهیهی منزل برای جوانان بسیار دشوار است و به همین جهت ازدواجها از سنین مناسب به تأخیر میافتد. این مشکل اختصاص به جوانان ندارد بلکه قشر وسیعی از مردم به این بلیه سخت گرفتارند. برای حل این مشکل دو راه را پیشنهاد میکنیم: دراز مدت و کوتاه مدت.
راه حل دراز مدت: با این که اکثر کشورهای پیشرفته و صنعتی مشکل مسکن را حل کردهاند و کمتر اتفاق میافتد که فردی به منزل ملکی یا اجارهای دسترسی نداشته باشد متأسفانه تهیه مسکن در کشورهای جهان سوم یکی از مشکلات بزرگ محسوب میشود. با کمال تأسف کشور جمهوری اسلامی ایران نیز شدیداً با این مشکل بزرگ درگیر است و با افزایش بیرویهی جمعیت روز به روز هم شدیدتر میشود. قشر وسیعی از مردم ما از بیخانمانی در رنج و عذابند و تهیه منزل برای افراد کمدرآمد و حقوق بگیر به ویژه جوانان بسیار دشوار و احیاناً غیر ممکن است. آن هم با ترقی سرسامآور منازل. تا کسی بیمنزل نباشد از طعم تلخ بیخانمانی اطلاع ندارد.
دولت وظیفه دارد در حل این مشکل اساسی کوشش کند، زیرا مسکن همانند آب و غذا ضرورت دارد. دولت باید جدیتر در حل این مشکل اقدام نماید، وگرنه روز به روز با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد.
اولاً: بخش خصوصی را به سرمایهگذاری در احداث انبوه مسکنهای کوچک و ارزان قیمت به صورت ویلایی و آپارتمانی تشویق کند و تسهیلات لازم را در اختیارشان قرار دهد، و بر کارشان نظارت نماید. تا آنها را به صورت فروش یا اجارهی ارزان قیمت در اختیار نیازمندان قرار دهند.
ثانیاً: در صورت امکان خود دولت میتواند در احداث این قبیل مساکن سرمایهگذاری کند.
ثالثاً: با وسایل تبلیغاتی که در اختیار دارد ثروتمندان و اهل خیر را به تأسیس مؤسسات خیریهی تهیهی مسکن و اعطای وامهای بدون بهره به بی خانمانها و به ویژه زوجهای جوان و بیمنزل تشویق کند.
راه حل کوتاه مدت: چنان که قبلاً گفته شد، ازدواج در سنین معین برای جوانان یک ضرورت است و تأخیر آن به صلاح جامعه و جوانان نیست. مشکل مسکن را نیز باید تحمل کنند. در این رابطه به جوانان توصیه میکنیم که واقع نگر و عاقبت اندیش باشند و توقعات را در حد امکان کم کنند. و به پدر و مادر دختر و پسر توصیه میکنیم که در حل مشکل مسکن خانوادهی جدید همکاری و تعاون نمایند. اگر توان مالی دارند در خرید منزل به فرزندانشان کمک نمایند. اموالی را که بعد از مرگتان به فرزندان میرسد مقداری از آن را هم اکنون در اختیارشان بگذارید تا راحت باشند و به شما دعا کنند و در زمان پیری و گرفتاری به کمک شما بشتابند. وسیلهی آسایش و استقلال فرزندانتان را فراهم سازید و از زندگی زیبای آنان لذت ببرید. در تهیهی مسکن برای خانواده جدید خوب است خویشان دیگر نیز کمک کنند. اگر تعاون و همکاری باشد غالباً مشکلات حل میشود.
و اگر از تهیه منزل ملکی برای خانوادهی جدید ناتوان هستید میتوانید منزل اجارهای برایشان تهیه کنید و مقداری از اجاره را بپردازید.
در صورتی که این هم امکان نداشت اگر خودتان یا بعض خویشانتان اتاق خالی دارید میتوانید وسیلهی عروسی را در آن جا موقتاً فراهم سازید تا این که منزل ملکی یا اجارهای فراهم شود. در چنین صورتی عروس و داماد باید موقعیت خود را دریابند و توقعات خود را تعدیل نمایند.
7. بهانهجوییهای پدر و مادر
بعضی از پدران و مادران بسیار پرتوقع و بلند پرواز و مشکل پسندند. خواستگار برای دخترشان میآید، ولی هریک را به بهانهای رد میکنند. به مقدار تحصیلات داماد، به شغل، به مقدار مال، به خانواده، به قیافه و قد، به خویشان، به دهاتی یا شهری بودن داماد و غیره ایراد میگیرند. به دنبال یافتن داماد ایدهآلی هستند که کمتر پیدا میشود. در همین حال به تدریج بر سن دختر افزوده میشود، و بیم آن میرود که از سن معمول ازدواج بالاتر رود و خواستگارش کمتر شود.
گاهی هم پدر و مادر در یافتن عروس ایدهآل برای پسرشان به همین وسواس مبتلا میگردند، و برای ازدواج به موقع پسرشان سنگ اندازی میکنند. وظیفه دختران و پسرانی که با چنین پدران و مادرانی مواجه هستند چیست؟
راه حل
در آغاز سخنی دارم با چنین پدران و مادران: پدر گرامی و مادر مهربان! میدانم که ایرادها و مشکل پسندیهای تو از روی خیرخواهی است. منظور تو این است که شوهر خوبی برای دخترت پیدا کنی تا عمری را راحت زندگی کند، و احیاناً کمبودهایی را که تو در زندگی خانوادگی داشتهای نداشته باشد ولی این احتمال را هم بده که این مشکل پسندیهاو ایرادهای غیر معمول تو وسواسی است که به زیان دخترت تمام میشود. به تدریج سن دخترت افزوده میشود و خواستگار کمتری پیدا میکند. ممکن است مانند همین خواستگارها هم برایش نیاید، و در نهایت ناچار شوی به فرد پایینتری او را بدهی، یا در خانه نگهداری و از نعمت ازدواج و تشکیل خانواده محرومش سازی. خدا این گناه را از تو نمیبخشد. دختر تو به سن بلوغ رسیده و نیاز به شوهر دارد. اگر در موقع مناسب وسیلهی ازدواجش را فراهم نسازی امکان دارد عواقب خوبی نداشته باشد.
نمیگویم بدون تحقیق و بررسی و شناخت خواستگار و بدون مصلحتاندیشی و مشورت، دخترت را به هرکس آمد شوهر بده. بلکه میگویم واقعنگر باش و با توجه به همهی اوضاع و شرایط، بهترین خواستگار را با توکل به خدا بپذیر و کار را تمام کن.
سخن دوم من با پسران و دخترانی است که با چنین پدران و مادرانی مواجه هستند:
چارهی کار شما این است که خجالت را کنار بگذارید. در موقع مناسبی با پدر یا مادر یا هر دو خلوت کنید. با کمال ادب و احترام بگویید: شما خیرخواه من هستید، احترام شما بر من لازم است، دوست ندارم از دستورهای تان تخلف کنم، ولی لازم است صریحاً بگویم که من به سن بلوغ و ازدواج رسیدهام، خواستگارانی برایم میآیند ولی شما هریک را به بهانهای رد میکنید، و به تدریج بزرگتر میشوم. فلان ایراد شما به فلان خواستگار صحیح نیست. اگر او را هم رد کنید معلوم نیست بهتر از او نصیب من شود. اگر صلاح بدانید با توکل به خدا او را بپذیرید. اگر صریح و قاطع و با ادب صحبت کنید ان شاءالله مشکلتان حل میشود.
و اگر تأثیر نکرد یا خجالت میکشید میتوانید موضوع را با یکی از خویشان دانا و آبرومند در میان بگذارید تا در این باره با پدر و مادرتان صحبت کند.
اگر با هیچ یک از این راهها موفق نشدید و احساس کردید که نیاز به ازدواج دارید و خواستگار مناسبی نیز برایتان آمده بعد از تحقیق و مشورت، میتوانید خودتان ازدواج با او را بپذیرید. در چنین صورتی مخالفت با پدر و مادر شرعاً حرام نیست. گفتنی است منظور ما مقاومت در برابر اشکال تراشیهای ناصحیح پدر و مادر است نه ایرادهای صحیح آنان. در مورد شک میتوانید با افراد عاقل و با تجربه مشورت کنید.
8. تجملگرایی ریشه اکثر موانع
ازدواج نیازی طبیعی و امر سادهای است. زن و مرد دو رکن مهم ازدواج هستند، در تحقق ازدواج جز رضایت زن و مرد و اجرای صیغه عقد چیز دیگری شرط نیست. وقتی زن و مرد یکدیگر را پسندیدند و تصمیم به ازدواج گرفتند مرد چیزی را به عنوان مهر و صداق، به صورت نقد یا نسیه به همسرش تقدیم میکند آنگاه صیغه عقد خوانده میشود. زن و مرد زن و شوهر میشوند، و حق دارند از هم بهرهی جنسی ببرند. البته مستحب است ولیمهای داده شود ولی در حد توان مالی زن و شوهر، نه زیادتر. خرید و اهدای مقداری لباس برای عروس به وسیلهی خانواده داماد و از طرف خانواده عروس برای داماد نیز کار خوبی است ولی به مقدار نیاز و قدرت مالی آنان، نه زیادتر. در موقع عروسی و تشکیل خانواده نیز خوب است خانواده عروس و داماد طبق توان مالی خود اسباب و لوازم زندگی سادهای برای خانواده جدید تهیه کنند و تقدیم عروس و داماد نمایند. اما به مقدار نیاز نه به صورت تشریفات زاید. اگر ازدواجها این گونه ساده برگزار شود مشکلی به وجود نخواهد آمد و کمتر کسی است که قدرت چنین ازدواجی را نداشته باشد.
آن چه ازدواج را مشکل بلکه در برخی موارد غیر ممکن ساخته تجملات و تشریفات زاید و غیر عقلانی است. مهریهها و جهازیههای سنگین و تجملاتی، خریدهای تشریفاتی و غیر ضروری قبل از عقد و عروسی، برگزار کردن مجالس عقد و عروسی در تالارهای پر خرج، مهمانیهای پر خرج و تشریفاتی، ریخت و پاشها و ولخرجیهای زیاد است که ازدواج را دشوار ساخته است. همهی اینها در اثر رقابتها، چشم و همچشمیها و خودنماییها به وجود آمده است. طبقات ثروتمند که از امکانات مالی خوبی برخوردار هستند برای نشان دادن ثروت و امکانات خود، مراسم ازدواج خود و فرزندانشان را با تجملات و تشریفات برگزار میکنند و بدین وسیله ثروت خود را در معرض دید افراد هم طبقهی خود و طبقات پایینتر قرار میدهند.
طبقات متوسط هم سعی میکنند به هر طریق ممکن مراسم ازدواجها را شبیه طبقات بالا برگزار کنند.
از آنها به طبقات پایینتر نیز سرایت میکند و به تدریج یک ارزش اجتماعی میشود که همه ناچارند در این رقابت همگانی شرکت نمایند.
بنابراین تجملگرایی را میتوان به عنوان ریشه اکثر موانع ازدواج و مهمترین عامل تأخیر آن تا سنین بالا بلکه ترک ازدواج نسبت به بسیاری از دختران و پسران به شمار آورد.
برای حل این مشکلات و دهها مانند اینها چارهای جز مبارزهی جدی با تجملگرایی و ترویج ازدواجهای ساده و کمخرج نداریم. و این امر مهم نیاز به یک کار گسترده فرهنگی، توسط همهی نویسندگان و گویندگان، روزنامهها و مجلات، صدا و سیما، ائمه جمعه و جماعت، به علاوه اقدام عملی توسط مسئولان عالی رتبه نظام و شخصیتهای معروف اجتماعی دارد.
یک راه حل مهم
برای کسانی که به سن ازدواج رسیده ولی در اثر موانع مذکور قدرت ازدواج ندارند یک راه حل مهم و اساسی وجود دارد و آن عبارتست از انجام عقد شرعی و قانونی و تأخیر عروسی تا زمان رفع موانع. در این فرض دختر و پسر با کمال دقت و احتیاط همسر خود را شناسایی و انتخاب میکنند. به وسیله خانواده عروس و داماد مراسم خواستگاری و تعیین مهر و شرط و شروط لازم برگزار میشود، صیغه عقد شرعی خوانده میشود و در دفتر ازدواج به ثبت میرسد. بعد از آن پسر و دختر شرعاً و قانوناً زن و شوهر میشوند. میتوانند از هم بهرهی جنسی ببرند، ولی بهتر است از عمل مخصوص زناشویی خودداریی نمایند یا با استفاده از داروها و وسایل ضد بارداری از حاملگی جلوگیری کنند. دختر و پسر همانند سابق در خانه پدر و مادر زندگی میکنند ولی با این تفاوت که میتوانند رفت و آمد داشته باشند، با هم به سفر بروند، از انواع لذتهای جنسی (به جز عمل مخصوص) بهرهمند گردند.
ولی تا زمانی که موانع موجود است عروسی نمیکنند و زندگی مستقلی تشکیل نمیدهند. هنگامی که موانع برطرف شد و شغل و درآمدی پیدا کردند عروسی کنند و زندگی مستقلی تشکیل میدهند. معلوم است که چنین ازدواجی نه با ادامه تحصیلات ناسازگار است، نه با بیکاری و درآمد و نه منزل مسکونی نداشتن. اما منافع ازدواج را به طور نسبی دارد. بهوسیله چنین ازدواجهایی میتوان از زیانهای تأخیر ازدواج پسران و دختران جلوگیری کرد، مانند: انحرافات جنسی، مفاسد اخلاقی و اجتماعی، ولگردی و اعتیاد. بسیاری از بیماریهای روانی و جسمانی.
البته تصدیق میکنم که این گونه ازدواجها مرسوم و متعارف نیست ولی گویا راه حل خوبی است و در شرایط فعلی چارهای جز آن نداریم. جا انداختن این قبیل ازدواجها نیاز به یک سری تبلیغات گسترده بهوسیله صدا و سیما و روزنامهها و مجلات و سخنگویان و ائمه جمعه و منبریها دارد.
خودآزمایی
1- چرا اغلب پسران ازدواج را تا پایان خدمت سربازی به تأخیر میاندازند؟
2- دولت برای حل مشکل مسکن چه کارهایی را باید انجام دهد؟
3- یک راه حل مهم و اساسی برای کسانی که به سن ازدواج رسیده ولی در اثر موانع، قدرت ازدواج ندارند چیست؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی