فصل اوّل: پیامهای اعتقادی| ۲
۲. مبدأ و معاد
عقیده به مبدأ و معاد، مهمترین عامل جهاد و فداکاری در راه خداست و بدون آن، هیچ رزمندهای معتقدانه در صحنهی دفاع قدم نمیگذارد و خود را که در جنگی به شهادت منتهی میشود، برنده نمیداند. بدون عقیده به حیات اخروی، با چه انگیزهای میتوان از جهاد و جانبازی استقبال کرد؟
از این رو، چنین اعتقادی در کلمات امام حسین(ع) و اشعار و رجزهای او و یارانش، نقشی محوری دارد و به برجستهترین شکل، خود را نشان میدهد. امام حسین(ع) روز عاشورا وقتی بیتابی خواهرش را میبیند، این فلسفهی بلند را یادآور میشود و میفرماید:
خواهرم! خدا را در نظر داشته باش. بدان که همهی زمینیان میمیرند، آسمانیان هم نمیمانند. هر چیزی جز وجه خدا که آفریدگار هستی است. از بین رفتنی است، خداوند همگان را دوباره برمیانگیزد... .[1]
در سخن دیگری که در شب عاشورا با اصحاب خویش فرمود، باز هم تأکید بر همین محورها را میبینم، از جمله این که:
بدانید که شیرینی و تلخی دنیا، خواب است و «بیداری» در آخرت است. رستگار کسی است که به فلاح آخرت برسد و بدبخت کسی است که به شقاوت آخرت گرفتار آید.[2]
باور به معاد، رشتههای علقهی انسان را از دنیا میگسلد و راحتتر میتواند در مسیر عمل به تکلیف، از جان بگذرد. امام در اشعاری که پس از شنیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل، از فرزدق در مسیر راه کوفه شنید، به این جلوهی تابناک اشاره فرمود:
اگر دنیا ارزشمند به حساب آید، سرای آخرت که خانهی پاداش الهی است، برتر و نیکوتر است و اگر بدنها برای مرگ پدید آمدهاند، پس شهادتِ در راه خدا برتر است.[3]
پیش از این اشعار هم، بر مسلم بن عقیل رحمت فرستاد، و به عنوان کسی که «به سوی روح و ریحان و بهشت رضوان الهی رفت و ما نیز در پی اوییم،» از او یاد کرد.
با این دید، شهادت خود و هر یک از همراهان و دودمانش را رسیدن به ابدیّتی میدانست که «آرمیدن در جوار رحمت الهی و دیدار با رسول خدا و دست یافتن به بهشتِ برین» را دارا بود. آن همه تأکید بر اجر الهی و رسیدن به فوز و رستگاری و نوشیدن از شرابهای بهشتی و برخورداری از نعمتهای جاودانی الهی، ایجاد انگیزه جهاد و شهادت میکرد، چرا که شهدای کربلا با این دید مرگ را آغاز حیات طیّبه در جوار رسول الله میدیدند، نه پایان یافتَنِ خط هستی و به نهایت رسیدنِ وجود!
وقتی علی اکبر(ع) به میدان رفت و جنگید و تشنه بازگشت، امام فراخواندن او به مقاومت و ادامه نبرد فرمود: بزودی جدّت رسول خدا را دیدار کرده، از دست او سیراب خواهی شد و شربتی گوارا خواهی نوشید که پس از آن تشنگی نیست.[4]
آنگاه هم که سر جوانش را بر دامن نهاده بود و خون از چهره و دندانهایش پاک میکرد، فرزند را نوید داد که از رنج و اندوه دنیا رسته و به روح وریحان بهشتی رسیدهای.[5]
سخنی شبیه به این را به فرزند امام مجتبی که پس از مدتی جنگ، نزد امام آمد و آب طلبید، فرمود:
پسرم! کمی دیگر درنگ و مقاومت کن تا جدت رسول خدا را دیدار کنی و از او شربت گوارایی که پس آن تشنگی نیست به تو بنوشاند.[6]
این سخنان نیز یادآور این نکته است که شهادت در جبهه، دیدار رسول خدا و سیرابی از آبهای بهشتی را در پی دارد.
بر اساس همین باور، رزمندگان جبهه حسینی طرف مقابل را خارج از دین، تارک سنّت پیامبر، رسوای دنیا و آخرت و رو به آتش دوزخ میدانستند. امام حسین(ع) پس از شهادت سردارش عباس(ع) در ضمن اشعاری که نکوهش از رفتار شوم دشمنان در کشتن عترت رسول خدا بود، فرمود: «... فَسَوْفَ تَلاقَوْا حَرَّ نارٍ تَوَقَّدُ»[7] و آنان را در آستانهی دیدار با آتش پر شعلهی دوزخ دانست.
در رجزهای یاران امام نیز، تکیه بر مبادی اعتقادی و پیوند زدن مبارزه با انگیزهی اعتقادی و باورداشتِ قیامت و امید به پاداش خدا و رضای الهی است و رسیدن به بهشت برین موج میزند. به عنوان نمونه:
وقتی عمرو بن خالد ازدی به میدان رفت، در رجز خویش گفت: ای جان! امروز به سوی خدای رحمان و روح و ریحان میروی و آنچه را که در لوح تقدیرت از پاداشهای الهی نوشته شده، درمییابی؛ پس بیتابی مکن، که هر زندهای مردنی است.[8]
پس از وی، پسرش خالد به میدان شتافت و باز به خود تلقین میکرد که: در راه رضای خدای رحمان، بر مرگ شکیبا باش، ای پدر! تو به سوی قصرهای نیکو و آراسته شتافتی.[9]
سپس سعد بن حنظله با این رجز پای به میدان گذاشت: صبر و مقاومت بر شمشیرها و نیزهها، صبر بر این زخمها در راه رسیدن به بهشت و حوریان بهشتی. ای نفس! برای آسایش ابدی و خیر جاودانه، تلاش کن و راغب باش.[10]
مسلم بن عوسجه به میدان رفت و ضمن معرفی خود گفت: هر کس بر ما ظلم و تعدی کند، از راه حق کنار رفته و به دین خدای صمد کافر شده است.[11]
و عمرو بن مطاع جعفی به میدان شتافت و در رجز خویش، ضمن شیرین و گوارا دانستن جهاد و مرگ در رکاب حسین(ع)، آن را «فوز» و رهایی از آتش دوزخ دانست.[12]
و بسیاری نمونههای دیگر که همه نشاندهنده پشتوانهی عقیدتی و ایمانی به مبدأ و معاد در رزم آوری عاشوراییان است.
یادآوری مبادی اعتقادی اسلام در کربلا و از زبان امام حسین و یاران او، نوعی خلع سلاح دشمن و زیر سؤال بردن هجومشان بر ضدّ خاندان عصمت بود، هجومی که با هیچ منطق و آیین و مرامی سازگاری نداشت و نشانهی خروجشان از دین و فاصلهگرفتن از شریعت حضرت رسول(ص) بود. یاد کرد اصول اعتقادی از سوی امام حسین(ع) نیز به صورت دیگری دفع شبهه آفرینیهای بعدی امویان را در برداشت. سید الشهدا(ع) در مدینه پس از آن که تصمیم گرفت خارج شده به مکه رود، کاغذ و قلمی طلبید و به برادرش محمد حنفیّه وصیّتنامهای نگاشت. این وصیتنامه، علاوه بر آنکه مظلومیّت آن حضرت را در شرایطی که تبلیغات در دست امویان است نشان میدهد و امام را وا میدارد که برای رفع هرگونه تهمت و جعل و نسبتهای ناروای بعدی، اصول اعتقادی خویش را به صورت مکتوب بنگارد، مروری بر مفاهیم اعتقادی اسلام نیز به حساب میآید. حضرت نوشت: «حسین شهادت میدهد که خدای یکتا و بی شریک است و محمد(ص) بنده و فرستادهی اوست که حق را از سوی حق آورده است و گواهی میدهد که بهشت و جهنّم حق است و قیامت حتماً خواهد آمد و شکّی در آن نیست و خداوند همهی خفتگان در گور را بر خواهد انگیخت...»[13] پس از بیان این اصول اعتقادی به ذکر فلسفه قیام خویش، یعنی اصلاحگری و امر به معروف و نهی از منکر، پرداخت، تا هیچ شائبهای در حرکت دینی و مرامی او باقی نماند.
خودآزمایی
1- چه چیزی در کلمات امام حسین(ع) و اشعار و رجزهای او و یارانش، نقشی محوری دارد؟ چرا؟
2- یادآوری مبادی اعتقادی اسلام در کربلا و از زبان امام حسین و یاران او بیانگر چیست؟
پینوشتها
[1]. وَ اعْلَمی أنَّ اهْلَ الاَْرْضَ یَمُوتُونَ وَ اَنَّ اَهْلَ السَّماءَ لا یَبْقُونَ وَ اَنَّ کُلَّ شَیْیءٍ هالِکٌ اِلاّ وَجْهُ اللّهِ الذی خَلَقَ الاَرْضَ بِقُدْرَتِه وَ یَبْعَثُ الْخَلْقَ فیعودون...، (موسوعة کلمات الامام الحسین 7، 404ـ 405.)
[2]. وَ اعْلَمُوا أنَّ الدُّنْیا حُلْوُها وَ مُرُّها حُلُمٌ وَ الاِنْتِباهُ فی الاخِرَةِ وَالْفائِزُ مَنْ فازَ فیها وَ الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فیها (همان، ص 398).
[3]. فَاِنْ تَکُنِ الدُّنیا تُعَدُّ نَفیسةً / فَدارُ ثَوابِ اللهِ أعلی وَ اَنْبَلُ
وَ اِنْ تَکُنِ الأبْدانُ لِلْمَوْتِ اُنْشِاَتْ / فَقَتْلُ امْرِءِ بِالسَّیْفِ فِی اللهِ أفْضَلُ
(بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۴).
[4]. لهوف، ص 54.
[5]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 463.
[6]. اِصْبِرْ قَلیلاً حَتّی تَلْقی جَدَّکَ رَسُولَ اللهِ... (معالی السبطین، ج 1 ص 455).
[7]. بحارالأنوار، ج 45، ص 41 (به زودی با شعلههای برافروخته آتش ملاقات خواهند کرد).
[8]. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 101.
[9]. همان.
[10]. همان.
[11]. همان، ص 102 (فَمَنْ بَغانا حایِدٌ عَنِ الرَّشَد وَ کافِرٌ بِدینِ جَبّارِ صَمَدِ).
[12]. همان.
[13]. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 89، بحارالانوار، ج 44، ص 329.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
جواد محدثی