فصل دوّم: پیامهای اخلاقی| ۹
۱۴. وفا
وفا، پای بندی به عهد و پیمانی است که با کسی میبندیم. نشانهی صداقت و ایمان انسان و مردانگی و فتوّت اوست. وفا، هم نسبت به پیمانهایی است که با خدا میبندیم، هم آنچه با دوستان قول و قرار میگذاریم، هم عهدی که با دشمن میبندیم، هم تعهّدی که به صورت نذر بر عهدهی خویش میگذاریم، هم پیمان و بیعتی که با امام و ولیّ امر میبندیم. وفای به عهد در همهی این موارد، واجب است و نقض عهد و زیر پا گذاشتن پیمان و بیوفایی نسبت به بیعت و قرار دوستی و حقوق برادری نشان ضعف ایمان و از بدترین خصلتهاست. خداوند وفای به عهد را لازم شمرده است و از عهد، بازخواست خواهد کرد:
«اَوْفُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُولاً»[1].
در آیات قرآن، به ستایش خداوند از کسانی که صادقالوعد و وفادار بودند مثل حضرت اسماعیل، و به نکوهش الهی از اشخاص و اقوامی که نقض عهد و پیمانشکنی کردند، بر میخوریم. حضرت علی(ع) هم «وفا» را جزء گرامیترین خصلتها شمرده است:
«اَشْرَفُ الْخَلائِقِ الْوَفاءُ»[2]
و در سخنی دیگر، وفای به عهد را از نشانههای ایمان دانسته است:
«مِنْ دَلائِلِ الأیمانِ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ».[3]
با این مقدّمه، وقتی به صحنهی عاشورا مینگریم، در یک طرف مظاهر برجستهای از وفا را میبینیم و در سوی دیگر، نمونههای زشتی از عهدشکنی و بی وفایی و نقض پیمان و بیعت و زیر پاگذاشتنِ تعهّدات را.
حتی از نقاط ضعفی که امام حسین(ع) برای معاویه بر میشمرد آن است که وی به هیچ یک از تعهّداتی که نسبت به امام حسن مجتبی و سید الشهدا(ع) داشته است، وفا نکرد.[4]
از نقاظ ضعف مهمّ کوفیان نیز بیوفایی بود، چه بیعتی که با مسلم بن عقیل کردند و قول یاری دادند و تنهایش گذاشتند، چه نامههایی که به امام حسین(ع) نوشته، وعدهی نصرت و یاری دادند، ولی در وقت لازم، نه تنها به یاری امام برنخاستند، بلکه در صف دشمنان او قرار گرفتند و آن نامهها و عهدها و امضاهای خود را زیر پا گذاشتند.
امام حسین(ع) در منزل بیضه، در سخنی که با لشکریان حرّ داشت، ضمن یادآوری نامهنگاریها و بیعتی که برای حمایت و یاری بسته بودند، میفرماید:
اگر اهل وفا به پیمان نیستید و عهد خویش را شکستهاید و بیعت مرا از گردن خود کنار نهادهاید، به جانم سوگند، این روش از شما کوفیان چندان ناشناخته و شگفت نیست، با پدرم، با برادرم و با پسر عمویم مسلم بن عقیل نیز همین کار را کردید...[5]
در روز عاشورا نیز در خطابهای پرشور و انتقادآمیز، از بیعت و بیعتشکنی، از عهد و بیوفایی آنان یاد میکند و بر آن همه سسترأیی و نامردی و زیر پا نهادن تعهّدات، ملامتشان میکند.[6]
در مقابل این غدر و بیوفایی، خود امام حسین(ع) اهل وفا بود، یارانش تا پای جان وفاداری نشان دادند و به بیعت و تعهّد نصرتی که با امام خویش بسته بودند، پایدار ماندند. مقام صدق وفای آن حضرت و یاران شهیدش، در روایات و زیارتنامهها نیز مطرح شده است. به گوشهای از آنها اشاره میشود:
شب عاشورا، سید الشهدا وقتی با اصحاب خود صحبت میکند، وفای آنان را میستاید:
فَاِنّی لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَوْفی وَ لا خَیْراً مِنْ اَصْحابی... .[7]
من باوفاتر و بهتر از اصحابم، اصحابی را نمیشناسم.
روز عاشورا، وقتی بر بالین مسلم بن عوسجه میآید، این آیه را میخواند:
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً. (احزاب: ۲۳)
مردانی که بر عهد خویش با خدا صادق بودند، برخی شان به عهد وفا کرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساختهاند.
وقتی حبیب بن مظاهر کنار مسلم آمد، به او بشارت بهشت داد. مسلم بن عوسجه در همان حال و در دم آخر به حبیب توصیه کرد که: «سفارش میکنم که از این مرد - اشاره به امام حسین - دست برنداری و در راه او کشته شوی...» و جان باخت.[8]
آیهی فوق را امام حسین(ع) بارها در این سفر، به یاد یارانی که در وفای به پیمان شهید شدند تلاوت میکرد و وفاداری آنان را میستود. وقتی هنگام آمدن به طرف کربلا، خبر شهادتِ قیس بن مسهّر را هم شنید، این آیه را خواند.
عباس بن علی و برادرانش، وفا نشان دادند و امان نامهی دشمن را نپذیرفتند و در رکاب امام، به شهادت رسیدند.
یاران امام، با آنکه امام بیعت خویش را از آنان برداشت، ولی به مقتضای وفا، در صحنه ماندند و عهد نشکستند. شهدای کربلا جان بازی در رکاب آن حضرت را وفای به عهد میدانستند و امضای خون بر پیمان خویش میزدند.
عمرو بن قرظه، روز عاشورا خود را در برابر شمشیرها و تیرهای دشمن قرار میداد تا به امام آسیبی نرسد. آن قدر جراحت برداشت که بیتاب شد. رو به امام حسین(ع) کرد و پرسید: ای پسر پیامبر! آیا وفا کردم؟ فرمود: آری، تو در بهشت پیش رویِ منی و زودتر به بهشت میروی، سلام مرا به پیامبر برسان.[9]
در زیارت امام حسین(ع) خطاب به آن حضرت میگوییم:
اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ وَجاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی أَتاکَ الْیَقینُ.[10]
شهادت میدهم که تو به عهد خدا وفا کردی و تا رسیدن به یقین (و شهادت) در راه او جهاد کردی.
و نیز میگوییم:
اَشْهَدُ انَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ وَفَیْتَ وَ اَوْفَیْتَ وَ جاهَدْتَ فی سَبیلِ اللهِ.[11]
که اشاره به ابلاغ پیام و انجام نصیحت و وفای کامل و جهاد در راه خدا دارد.
در زیارت حضرت مسلم بن عقیل میخوانیم:
«وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ»[12]
که اشاره به عهد با خدا است و جان باختن در راه یاری حجت خدا.
و در زیارت عباس بن علی میگوییم:
اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ وَ الْوَفاءِ وَ النَّصیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیّ... .[13]
که گواهی به اطاعت و تسلیم و تصدیق و وفا و خیرخواهی حضرت اباالفضل نسبت به فرزند پیامبر است و در همین زیارت، از خدا پاداش کاملتر کسانی را که به بیعت خویش وفا کرده و دعوت امام را پذیرفته و در اطاعت ولیّ امر بودهاند، برای حضرت عباس مسألت میکنیم. این فداکاریهای خونین و همراه با شهادت، همان عهدی بود که شب عاشورا با حجّت خدا بستند و خطاب به امام حسین(ع) گفتند: به خدا سوگند هرگز از تو جدا نمیشویم، جانمان فدای جانت! با حنجرها و حلقومها و دستها و چهرههای خونین خویش از تو حمایت میکنیم، هرگاه کشته شدیم، به عهد خویش و آنچه بر عهدهی ماست، وفا کردهایم:
... فَاِذا نَحْنُ قُتِلْنا، کُنّا وَفَیْنا وَ قَضَیْنا ما عَلینا.[14]
پیام وفا، از عاشورا به وارثان این راه رسید است، به عهدی که با خدا و خون شهیدان میبندند و بیعتی که با رهبری و مقام ولایت دارند، تا آخر عمر، وفادار میمانند و سختیهای راه و جاذبههای دنیوی و سستیهای همراهان، عاشوراییان را هرگز از تداوم راه باز نمیدارد.
هر پیشوا و رهبری هم نیازمند یارانی باوفا است تا به اتکاء حمایت و صدق و وفایشان یک حرکت انقلابی و مبارزاتی را رهبری کند و به اهداف مورد نظر برساند.
خودآزمایی
1- امام حسین(ع) کدام آیه را بارها در سفر به کربلا، به یاد یارانی که در وفای به پیمان شهید شدند تلاوت میکرد؟
2- از نقاظ ضعف مهمّ کوفیان چه بود؟
پینوشتها
[1]. اسراء، آیه 34.
[2]. میزان الحکمه، ج 10 ص 602.
[3]. همان، ص 603.
[4]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 278.
[5]. همان، ص 361 به نقل از تاریخ طبری و کامل ابن اثیر.
[6]. بحار الانوار، ج 45 ص 8، مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 110 ومنابع بسیار دیگر.
[7]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 395.
[8]. مقتل خوارزمی، ج 2 ص 15؛ لهوف، ص 46.
[9]. اعیان الشیعه، ج 1 ص 605.
[10]. مفاتیح الجنان، زیارت اربعین، ص 468.
[11]. همان، زیارت مطلقه امام حسین، ص ۴۲۳.
[12]. همان، زیارت مسلم بن عقیل، ص 402.
[13]. همان، زیارت حضرت عباس، ص 434.
[14]. وقعة الطّف، ص 199.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
جواد محدثی