بخش دوم ـ ربا خبیثترین درآمدها| ۱
مقدمه
در نگرش دین، جامعهای که فعالیتهای اقتصادی و معیشتی خود را بر پایه ربا سامان دهد، به سوی نابودی گام برمیدارد،[1] و در مسیر عصیانگری و ناسپاسی است؛[2] از رستگاری و شکوفایی واقعی باز میماند و انواع آشفتگیها، بیعدالتیها و فسادگریها در آن رواج مییابد، و تودههای مردم از نعمتهای گوارا و لذّتبخش زندگی محروم میشوند.[3]
در نگرش دین، بدترین،[4] پلیدترین[5] و خطرناکترین[6] شیوه کسب درآمد و تأمین زندگی، آن است که انسانها از طریق درآمد حاصل از ربا، توان و رشد اقتصادی خود را افزایش دهند؛ از این رو به مؤمنان یادآور میشود که از رباخواری و ترویج فرهنگ ربا و ساماندهی اقتصاد جامعه بر اساس آن به شدّت پرهیز کرده، به تقوا و حاکمیّت ارزشهای دینی در جامعه روی آورند؛[7] و با دلیل تراشیها و توجیهات گوناگون، خود و جامعه را به این دشمن پنهانی[8] و فریبنده نیالایند.
مستندات شرعی در مورد «ربا» به دو دسته احکامی و اخلاقی تقسیم میشود در این بخش ابتدا برخی از آیهها و روایتهایی که جایگاه این گناه عظیم را نشان میدهد ارائه میشود سپس احکام انواع ربا بیان خواهد شد.
فصل اول – ربا در قرآن
مقدمه
در قرآن کریم هفت آیه، به حرمت ربا پرداخته است که در سه سوره بقره، آل عمران و نساء قرار دارد. سوره بقره آیههای ۲۷۵، ۲۷۶، ۲۷۸ و ۲۷۹؛ سوره آل عمران، آیههای ۱۳۰ و ۱۳۱ و سوره نساء آیه ۱۶۱ میباشد. در بین این آیهها، آیههای ۲۷۸ و ۲۷۹ سوره بقره دلالت صریح و محکمتری بر حرمت ربا و اهمیت آن دارد. گفته شده است که بعد از نزول این آیه، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریت یافت که با رباخواری به شدت برخورد کند و با توسل به زور، دست رباخواران را کوتاه کند.
آیههایی که موضعگیریهای صریح و سخت خداوند در برابر این گناه را به تصویر میکشد، به این ترتیب است:
۱ـ آیه ۲۷۵ بقره
الَّذِینَ یأْكُلُونَ الرِّبا لا یقُومُونَ إِلَّا كَما یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبا وَأَحَلَّ اللهُ الْبَیعَ وَحَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَی فَلَهُ ما سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خَالِدُونَ.
در این آیه، نخست در یک تشبیه گویا و رسا، حال رباخواران را مجسم میسازد، میفرماید: «کسانی که ربا میخورند، برنمیخیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان با او دیوانه شده» و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند، گاه به زمین میخورد و گاه برمیخیزد.
آری! رباخواران که قیامشان در دنیا بیرویه و غیر عاقلانه و آمیخته با «ثروت اندوزی جنون آمیز» است، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور میشوند.
سپس به گوشهای از منطق رباخواران اشاره کرده، میفرماید: «این به خاطر آن است که آنها گفتند: بیع هم مانند ربا است» و تفاوتی میان این دو نیست؛ یعنی: هر دو از انواع مبادله است که با رضایت طرفین انجام میشود.
قرآن در پاسخ آنها میگوید: چگونه این دو ممکن است یکسان باشد «حال آن که خداوند بیع را حلال کرده و ربا را حرام».
مسلماً این تفاوت، دلیل و فلسفهای داشته که خداوند حکیم به خاطر آن چنین حکمی را صادر کرده است، و عدم توضیح بیشتر قرآن در این باره شادی(شاید) به خاطر وضوح آن بوده است.
سپس راه را به روی توبهکاران باز گشوده، میفرماید: «هر کس اندرز الهی به او رسد و (از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق (قبل از حکم تحریم ربا) به دست آورده مال او است و کار او به خدا واگذار میشود» و گذشته او را خدا خواهد بخشید.
«اما کسانی که (به خیره سری ادامه دهند و) باز گردند (و این گناه را همچنان ادامه دهند) آنها اهل دوزخند و جاودانه در آن میمانند». به این ترتیب رباخواری مستمر و دائم سبب میشود که آنها بدون ایمان از دنیا بروند و عاقبتشان تیره و تار گردد.[9]
پیامها
۱ـ رباخواران، از تعادل روحی و روانی برخوردار نیستند و جامعه را نیز از تعادل اقتصادی خارج میسازند. «كَما یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ».
۲ـ تشبیه بیع حلال به ربای حرام، نشانهی عدم تعادل فکری آنان است. «یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ ... بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبا».
۳ـ توجیه گناه، راه را برای انجام گناه باز میکند. «إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبا».
۴ـ تا قبل از ابلاغ تکیف، مسئولیتی نیست. «فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ»
۵ـ احکام الهی، در جهت پند و تربیت مردم است. «جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ»
۶ـ قانون امروز، شامل گذشته افراد نمیشود. «فَلَهُ ما سَلَفَ»
۷ـ از گناه ناآگاهان اغماض میشود، ولی از آگاهانِ مغرض و مُصرّ هرگز. «وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ».[10]
۲. آیه ۲۷۶ بقره
یمْحَقُ اللهُ الرِّبا وَ یرْبِی الصَّدَقاتِ
در این آیه مقایسهای بین ربا و انفاق در راه خدا میکند و میفرماید: «خداوند ربا را نابود میکند و صدقات را افزایش میدهد».
نکتهها
کلمهی «محق» به معنای نقصان تدریجی است و زمانی که نور ماه در شبهای آخر آن چنان کاهش مییابد که دیده نمیشود «مُحاق» گفته میشود. و در مقابل، «ربا» به معنی رشد تدریجی است.
این آیه یادآور میشود که هر چند رباخوار به قصد انباشت ثروت، از دیگران ربا میگیرد، ولی خداوند برکت و آثار خوبی که باید ازدیاد مال داشته باشد از ربا میگیرد. لازم نیست خود مال رَبَوی، سعادت، محبّت و امنیت نیست و چه بسیار ثروتمندانی که از سرمایه خود، هیچ نوع راحتی و آرامش و یا محبوبیتی بدست نمیآورند، ولی در نظامی که در آن انفاق، صدقه و قرضالحسنه رایج باشد، آن جامعه از برکات زیادی برخوردار است. در آن نظام، فقرا مأیوس نبوده، اغنیا در فکر تکاثر نیستند. محرومان به فکر انتقام و سرقت، و اغنیا نگران حراست و حفاظت اموال خود نمیباشند و جامعه از یک تعادل نسبی همراه با الفت و رحمت و تفاهم و امنیت برخوردار خواهد بود. در تفسیر کبیرفخر رازی آمده است: وقتی رباخوار، عواطف و عدالت انسانی را در خود محو کند، خود و اموالش مورد نفرین فقرا قرار میگیرد و کینه و انتقام و توطئه سرقت هر لحظه او را تهدید میکند و این نمونهای از آن نابودی است که در آیه مطرح شده است.[11]
پیامها
۱ـ به رشد ظاهری ثروت خیره نشوید، نظام اقتصادی بر اساس ربا رو به نابودی است. «یمْحَقُ اللهُ الرِّبا»
۲ـ نابود کردن مال ربوی، از سنّتهای الهی است. «یمْحَقُ اللهُ الرِّبا» فعل مضارع نشانهی استمرار است.
۳ـ رواج صدقه زکات، سبب رشد و استواری اقتصاد است. «یرْبِی الصّدَقاتِ»
۴ـ رباخوار، از رحمت و محبّت الهی محروم است. «وَ اللهُ لا یحِبُّ كُلِّ كَفّارٍ أَثِیمٍ»
۵ـ رباخوار، بسیار ناسپاس و گنهکار است. او با گرفتن ربا، خود را مدیون مردم، زندگی خود را حرام، عباداتش را باطل، و حرص و طمع قساوت را بر خود حاکم میگرداند. «كَفّارٍ أَثِیمٍ»[12]
۶ـ سودی که رباخوار از ربا به دست میآورد، در برابر سود حلال، بیارزش و بیحاصل است و در برابر آن صدقه قرار دارد. یعنی هر چند که صادقه معادل با کم شدن ظاهری مال است اما برعکس، خداوند در ازای این کاستی، برکات و فزونی در مال صدقه داده شده پدید میآورد.[13]
۳. آیه ۲۷۸ بقره
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ذَرُوا ما بَقِی مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
در این آیه خداوند افراد با ایمان را مخاطب قرار داده، برای تأکید بیشتر در مسأله تحریم ربا میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید».
نکتهها
در آیات قبل به مفاسد ربا اشاره شد که ربا فرد و جامعه را از تعادل خارج و آشفته میکند؛ «یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ» و روشن شد که ربا در حقیقت کم شدن است، نه زیاد شدن؛ «یمْحَقُ اللهُ الرِّبا» اکنون نهی از ربا را صریحاً بیان میکند. «ذَرُوا ما بَقِی مِنَ الرِّبا»
در تفاسیرِ مجمعالبیان، المیزان و مراغی نقل شده است که وقتی آیه تحریم ربا نازل شد، برخی از صحابه همانند خالدبن ولید، عباس و عثمان، از مردم مقداری طلب از بابت ربا داشتند، آنها در مورد طلبکاری خود، از پیامبر(صلی الله علیه و آله) کسب تکلیف کردند و آیه فوق نازل شد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) بعد از نزول این آیه فرمود: عباس، عموی من نیز حقّ مطالبه ربا ندارد و قبل از همه، باید خویشان من دست از ربا بردارند. همچنان که در طی خطبهای فرمود: «و کل ربا فی الجاهلیة موضوع تحت قدمی هاتین و اول ربا اضع ربا العباس» تمام رباهای مقرّر در دوره جاهلیت را زیر پای میاندازم و از همه بیشتر رباهای عباس است.[14]
پیامها
۱ـ رباخواری، از عادات زمان جاهلیت بود که مسلمانان صدر اسلام نیز به آن آلوده بودند. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ... ذَرُوا».
۲ـ تقوا، مرحله بالاتری از ایمان است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ»
۳ـ رباخوار، مالک بهره نمیشود و اسلام سود رَبَوی را به رسمیت نمیشناسد. «ذَرُوا ما بَقِی مِنَ الرِّبا»
۴ـ لازمهی ایمان و تقوا، صرف نظر کردن از مال حرام است. «إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».[15]
خودآزمایی
۱- گوشهای از منطق رباخواران که در قرآن به آن اشاره شده است و پاسخ خداوند به آنها را بیان کنید.
۲- چه زمانی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریت یافت که با رباخواری به شدت برخورد کند؟
۳- لازمهی ایمان و تقوا چیست؟
پینوشتها
[1]. سوره بقره، آیه ۲۷۶.
[2]. سوره بقره، آیه ۲۷۶.
[3]. سوره نساء، آیه ۱۶۰ـ۱۶۱.
[4]. ترجمه الحیاة، ج ۵، ص ۶۰۲.
[5]. همان، ص ۶۰۷.
[6]. همان، ص ۶۰۸ـ۶۰۹.
[7]. سوره بقره، آیه ۲۷۸.
[8]. سوره بقره، آیه ۲۷۵؛ ترجمه الحیاة، ج ۵، ص ۶۰۹.
[9]. برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۴۸.
[10]. تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۳۹.
[11]. تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۴۰.
[12]. همان.
[13]. برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۴۹.
[14]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۱.
[15]. تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۴۳.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
جواد عبادی