درس هفتم
۲ـ جهانبینی قرآن
قبل از هر چیز باید محیطى را که قرآن از آن برخاست از نظر فکرى و فرهنگى مورد توجه قرار داد.
سرزمین حجاز به اعتراف همهی مورّخان از عقب افتادهترین مناطق جهان در آن روز بود به گونهاى که گاهى مردم عصر جاهلیت را اقوام وحشى یا نیمهوحشى مىخوانند.
از نظر عقیدتى، سخت به بتپرستى عشق مىورزیدند و بتهاى سنگى و چوبى به اشکال مختلف بر تمام فرهنگ آنها سایهی شوم و گستردهاى افکنده بود؛ حتى مىگویند بتهایى را از خرما مىساختند و در برابر آن زانو مىزدند و سجده مىکردند ولى در قحطسالى آن را مىخوردند!
با آن که از دختران، سخت نفرت داشتند تا آنجا که آنها را زنده به گور مىکردند، فرشتگان را دختران خدا مىخواندند! و خدا را تا سر حدّ یک انسان تنزّل مىدادند.
از توحید و یگانهپرستى سخت تعجّب مىکردند و هنگامى که پیامبر اسلام آنها را دعوت به یکتاپرستى کرد با نهایت تعجّب گفتند:
«أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهاَ وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیءٌ عُجَابٌ[1]»
آیا اینهمه خدایان را مىخواهد تبدیل به خداى واحدى کند، این راستى چیزى عجیب و باورنکردنى است.
هر کس بر خلاف خرافات و افسانههاى دروغین و پندارهاى آنها سخن مىگفت دیوانهاش مىگفتند.
نظام قبیلگى بر جامعهی آنها سخت حکومت مىکرد و اختلاف در میان قبایل به قدرى بود که آتش جنگ در میانشان هرگز خاموش نمىشد و بارها و بارها صفحهی زمین را از خون یکدیگر رنگین مىساختند و حمام خون ایجاد مىکردند. به غارتگرى افتخار داشتند و کار عادى روزانهی آنها بود.
کسانى که تنها سواد خواندن و نوشتن را داشتند در تمام شهر مکه، که مهمترین مرکز آنها بود، انگشت شمار بودند؛ و دانشمند و عالمى، جز به ندرت، در میان آنها پیدا نمىشد.
آری، از میان چنین محیطى، فردى درس نخوانده و مکتب و استاد ندیده، برخاست و کتابى آورد آنچنان پرمحتوا که بعد از چهارده قرن، هنوز دانشمندان به تفسیر آن مشغولند و هر زمان حقایق تازهاى از آن کشف مىکنند.
ترسیمى که قرآن از جهان هستى و نظامات آن مىکند، ترسیمى است بسیار دقیق و حساب شده؛ توحید را به کاملترین نوعش ارائه مىدهد، و اسرار آفرینش زمین و آسمان و خلقت شب و روز و خورشید و ماه و نباتات و گیاهان و وجود انسان را، هر یک به عنوان آیت و نشانهاى از آن خداى واحد و یکتا در آیات مختلف و با بیانات کاملاً متنوع برمىشمرد.
گاه به اعماق جان انسان فرو مىرود و سخن از توحید فطرى مىگوید:
«فَإِذَا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یشْرِكُونَ»[2]
هنگامى که سوار بر کشتى مىشوند و در میان امواج خروشان و طوفانهاى کوبنده گرفتار مىآیند خدا را با توحید و اخلاص تمام مىخوانند، اما هنگامى که آنها را نجات بخشیدیم و به خشکى رسیدند بار دیگر شرک و بت پرستى آغاز مىکنند.
و گاه از طریق عقل و خرد به توحید استدلالى مىپردازد و بر سیر آفاقى و انفسى تکیه مىکند؛ اسرار آفرینش زمین و آسمان، حیوانات و کوهها و دریاها، ریزش باران، وزش نسیم، و ریزهکاریهاى جسم و روح انسان را بازگو مىکند.
و هنگام بیان صفات خدا، عمیقترین و جالبترین راه را برمىگزیند. یک جا مىگوید: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ»؛[3] «هیچ چیز همانند او نیست».
در جاى دیگر مىگوید:
او خداوندى است که به جز او معبودى وجود ندارد.
بر اسرار درون و برون، پنهان و آشکار آگاه است.
بخشنده و بخشایشگر است.
سلطان و حکمروا است.
از هر عیب و نقصى منزه است.
ایمنی بخش و نگاهبان و مراقب و پیروز و قاهر و بلند مرتبه و با عظمت است.
از این شریکها که براى او ساختهاند منزّه مىباشد.
او خداوندى است ایجاد کننده، آفریننده، طراح صورتها، و صاحب نام و صفات نیک؛ تمامى موجودات زمین و آسمان تسبیح او مىگویند؛ او شکستناپذیر و حکیم است.[4]
در بیان و توصیف علم خداوند و ترسیم نامحدود بودنش، زیباترین تعبیر را به کار برده مىگوید:
«اگر تمامى درختان روى زمین قلم شوند و دریا با هفت دریاى دیگر، مرکب گردد، با این حال کلمات خدا پایان نمىگیرد.»[5]
قرآن پیرامون احاطهی خدا به همه چیز و حضورش در همه جا تعبیرات بلندى دارد که مخصوص خود قرآن است:
«وَ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ»[6]
مشرق و مغرب از آن خداست به هر سو رو کنید رو به سوى خداست!
«وَ هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»[7]
او همه جا همراه شما و با شماست و آنچه را انجام دهید مىبیند.
هنگامى که سخن از معاد و رستاخیز به میان مىآورد، در برابر تعجب و انکار مشرکان مىگوید:
آنها گفتند خدا چگونه استخوانهاى پوسیده را زنده مىکند؟!
بگو همان کسى که روز اول آنها را آفرید به حیات نوین باز مىگرداند، و او بر همه چیز آگاه است.
همان خدایى که از چوب درخت سبز آتش بیرون مىفرستد و شما با آن آتش مىافروزید (همان خدایى که شعلهی آتش را در کنار آب قرار داده قادر است حیات را بعد از مرگ تجدید کند!)
آیا کسى که آسمانها و زمین را (با آن همه عظمت) آفریده است قادر نیست همانند آن را بیافریند، آرى قادر است، او آفرینندهی داناست!
قدرتش تا آن پایه است که هر چیزى را اراده کند، فرمان مىدهد موجود باش! آن نیز فوراً موجود مىشود (در برابر چنین قدرتى بازگشت انسانها به زندگى سهل و ساده است).[8]
آن روز که سخن از عکسبردارى و ضبط اصوات و کلمات در میان نبود، قرآن دربارهی اعمال آدمى چنین مىگفت:
«یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا»[9]
در روز رستاخیز زمین خبرهایش را باز مىگوید، چرا که خدا وحى و الهام به آن کرده است.
و گاه از شهادت دست و پا و پوست بدن سخن مىگوید:
«اَلْیوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَیدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»[10]
امروز بر دهان آنها مُهر مىنهیم و دست و پاهایشان با ما سخن مىگویند.
«وَ قَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَینَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللهُ الَّذِی أَنْطَقَ كُلَّ شَیءٍ»[11]
به پوستهایشان مىگویند چرا به زیان ما گواهى دادید؟! پاسخ مىدهند: خدایى که همهی موجودات را به سخن درآورده ما را نیز به سخت درآورد (تا حقایق را بازگو کنیم).
ارزش معارف قرآن و عظمت محتواى آن و همچنین پاک بودن این معارف از خرافات، هنگامى روشن مىشود که آن را در کنار «تورات و انجیل تحریف یافتهی کنونى» بگذاریم، و دو بحث از این دو را با هم مقایسه کنیم، مثلاً ببینیم تورات دربارهی آفرینش آدم چه مىگوید و قرآن چه مىگوید؟
تورات دربارهی داستان انبیاء چه مىگوید و قرآن چه مىگوید؟
تورات و انجیل خدا را چگونه توصیف مىکنند و قرآن چگونه توصیف مىکند؟
در این صورت به روشنى فرق میان این دو آشکار خواهد شد.[12]
فکر کنید و پاسخ دهید
1ـ ویژگیهاى محیطى که قرآن از آن برخاست چه بود؟
2ـ بت پرستى چه تأثیرى در افکار آنان داشت؟
3ـ فرق توحید فطرى و استدلالى چیست؟
4ـ منطق قرآن در معرفى پروردگار و صفاتش چگونه است؟ نمونههایى را باز گویید.
5ـ چگونه بهتر مىتوان به محتواى قرآن پى برد؟
پینوشتها
[1]. سورهی ص، آیهی ۵.
[2]. سورهی عنکبوت، آیهی ۶۵.
[3]. سورهی شوری، آیهی ۱۱.
[4]. سورهی حشر، آیات ۲۱ تا ۲۴.
[5]. سورهی لقمان، آیهی ۲۷.
[6]. سورهی بقره، آیهی ۱۱۵.
[7]. سورهی حدید، آیهی ۴.
[8]. سورهی یس، آیات ۷۸ تا ۸۲.
[9]. سورهی زلزال، آیهی ۴و۵.
[10]. سورهی یس، آیهی ۶۵.
[11]. سورهی فصّلت، آیهی ۲۱.
[12]. براى توضیح بیشتر در این زمینه به کتاب «رهبران بزرگ» مراجعه کنید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی