جلسه سوّم: بازخوانى انگیزههاى تقلید و تبعیت از دیگران| ۱
بایستههاى تقلید و رد نظریه غریزى بودن تقلید
در بحث قبل، عقلانى و فطرى بودن اصل مسأله تقلید و تبعیت از دیگران مطرح گردید. پس از اثبات اصل این مطلب، سه سؤال اساسى پیش روى ماست: 1. از چه كسانى باید تقلید كرد؟ 2. در چه مسایلى باید تقلید كرد؟ 3. براى تقلید و تبعیت از دیگرى چه انگیزهاى باید داشت؟
یكى از مطالبى كه براى روشن شدن پاسخ سؤالات مذكور باید بدان پرداخت این است كه آیا تقلید یك رفتار آگاهانه، انتخابى و اختیارى است كه براساس علم و آگاهى انجام مىپذیرد كه در این صورت، انسان باید در تقلید و تبعیت از دیگران انگیزهاى داشته باشد یا تقلید یك امر غریزى و ناآگاهانه است كه بدون انگیزهی عقلانى انجام مىگیرد؟ پس از حلّ این مسأله است كه بحث از نوع انگیزهی تقلید مطرح مىگردد.
برخى از روانشناسان مشهور و پرآوازه اخیر غرب نظیر ویلیام مكدوگال (William McDougall) معتقدند كه اساساً تقلید امرى غریزى و ناآگاهانه است و انسان از همان دوران طفولیت، زندگىاش را با تقلید و تبعیت از دیگران شروع مىكند. مثلاً نوزاد سعى مىكند هر كارى را كه پدر و مادرش انجام مىدهند انجام دهد و از حركات و رفتار آنها تقلید كند، بدون اینكه چرایى این تقلید براى او مطرح باشد. این حالت غریزى پس از دوران طفولیت و در سنین نوجوانى و جوانی و پس از آن نیز تداوم مىیابد. پس تقلید و تأسّى از دیگران در شمار غرایز انسان است و نیازمند دلیل نیست. البته اكثر دانشمندان و محققان علم روانشناسى با این نظریه افراطى كه تقلید را صرفاً یك حركت غریزى ناآگاهانه معرفى مىكند مخالف هستند.
پاسخ نظریه فوق این است كه در دوران كودكى كه ساحت فكرى و عقلانى چندان رشد یافته نیست، بسیارى از رفتار غریزى است ولى چنان نیست كه این رفتار، با رشد قوه تفكر و عقل در انسان، كماكان غریزى باقى بمانند. نوزاد از همان آغاز، بدون اینكه از كسى آموخته باشد و بدون اینكه چرایى رفتارش را بداند، میل به مكیدن سینه مادر دارد و از این جهت وقتى پستانك را در دهان او قرار مىدهند، شروع به مكیدن آن مىكند. اما این بدان معنا نیست كه انسان پس از دوران كودكى نیز به صورت غریزى و ناآگاهانه لبهایش را تكان مىدهد. بلكه او به مرحلهاى مىرسد كه مىفهمد و درك مىكند كه براى رفع گرسنگى خود باید غذا بخورد و مىاندیشد كه چگونه غذا بخورد و چه غذایى را براى خوردن انتخاب كند. پس اگر رفتارى چون گریه كردن، خندیدن و حالاتى دیگر در دوران كودكى غریزى بودند، چنان نیست كه تا پایان عمر غریزى باقى بمانند و اختیار و اراده انسان در آنها دخیل نباشد. ما مىتوانیم درباره خودمان تجربه كنیم كه گاهى مىخواهیم و مىتوانیم رفتارى را داشته باشیم و گاهى نمىخواهیم آن رفتار را انجام دهیم. ما اگر بخواهیم از دیگران تبعیت مىكنیم و اگر نخواهیم تبعیت نمىكنیم، پس باید تقلید آگاهانه و برخوردار از دلیل باشد.
امروزه در شرایط فرهنگى غرب، گروههایى تلاش مىكنند كه رفتارشان برخلاف رفتار و هنجارهاى اجتماع باشد و رفتارى دارند كه دیگران نه مىپسندند و نه انجام مىدهند. آنان به این وسیله اصرار دارند استقلال خود را نشان دهند و برسانند كه تابع دیگران نیستند. براین اساس، پیدایش تیپهاى عجیب و غریب در غرب و انواع مدهاى لباس، اساساً به دلیل تقلید نیست؛ بلكه براى اختراع و ایجاد روش جدیدى براى مخالفت با رفتار و هنجارهاى اجتماعى است و این خود گویاى این است كه رفتار انسان همواره غریزى و ناآگاهانه نیست و به ناچار انسان براى بسیارى از رفتارهاى خود به دلیلى استناد مىكند.
مؤید دیگر براى اینكه تقلید و پیروى انسان بالغ و رشید غریزى نیست و بلكه آگاهانه مىباشد، این است كه وقتى نوجوانى وارد اجتماع مىشود، فراروى خود رفتارهاى متضادى را مىبیند و از این جهت او نمىتواند از همه آن رفتارها تقلید كند، بلكه باید از بین آن رفتارهاى متضاد، رفتار خاصى را انتخاب كند و برگزیند و از این جهت براى تقلید از رفتار خاصى دلیل و انگیزهاى خواهد داشت. حال با توجه به اینكه لااقل اغلب انسانها از دیگران تقلید مىكنند و این تقلید آگاهانه و برخوردار از انگیزه است، این سؤال مطرح مىشود كه اصولاً چرا انسانها تقلید مىكنند و چه انگیزهاى براى تقلید دارند؟ قبل از رسیدن به پاسخ سؤال فوق باید بیفزاییم كه اساساً تقلید و پیروى انسان از دیگران در دو قلمرو رخ مىدهد: یكى قلمرو فكر، نظر، اعتقاد و رأى؛ و دیگرى قلمرو عمل و رفتار. گاهى انسان با تقلید از دیگران به چیزى معتقد مىشود كه بازتاب و اثر عملى ندارد؛ اما گاهى در عمل و رفتار از دیگران تقلید مىكند.
تقلید صحیح، راهكارى براى كشف حقیقت
انسان، از آن رو كه داراى عقل و خرد و قوه اندیشیدن است باید انگیزهاش براى تقلید، در حوزه امور اعتقادى و فكرى و نظرى، كشف حقیقت باشد. یعنى چون مسایلى را نمىداند، و دانش او اندك است و از تخصص كافى براى فهم و درك آن مسایل برخوردار نیست و حتى در مواردى به جهت دشوارى و پیچیدگى مسایل نظرى قدرت تشخیص و تمیز نظر صحیح از نظر فاسد را ندارد، باید از كسانى تقلید كند كه در زمینه آن مسایل فكرى و نظرى تخصص دارند و مىتوانند او را به حقیقت نائل سازند. بنابراین، با توجه به اینكه انگیزه كشف حقیقت براى تقلید و تبعیت از دیگران، انگیزهاى صحیح و براى حفظ سلامت زندگى اجتماعى مفید است، كسى كه در تقلید از دیگران داراى چنین انگیزهاى باشد و بخواهد به حقیقت دست یابد و بر دامنه اطلاعات و آگاهىهاى خود بیفزاید، باید از كسى تبعیت كند كه متخصص باشد و در زمینهی تخصصش یا مرتكب هیچ اشتباهى نشود ـ كه این گزینه ایدهآل است ـ و یا اشتباهاتش اندك باشد. بالاخره پزشكى كه هر روز بیماران را معالجه مىكند هر از چندگاه مرتكب اشتباه نیز مىشود و نسخه اشتباهى مىدهد ولى به جهت اشتباهات اندك او روا نیست كه از دانش و تخصص او بهره نبریم.
امّا برخى با انگیزه كشف حقیقت، از دیگران تقلید و پیروى نمىكنند بلكه با انگیزه غلط و اهداف ناصحیح به دنبال دیگران راه مىافتند. این گروه، گرچه ممكن است اتفاقاً در آغاز مسیر صحیحى را برگزیده باشند، اما چون اهداف صحیح و انگیزههاى درستى ندارند و از كسانى كه اهلیت و شایستگى ندارند پیروى مىكنند، از مسیر صحیح منحرف مىگردند و در نهایت به نتایج نامطلوبى مىرسند. همچنین كسى كه انگیزه او در تقلید از دیگرى كشف حقیقت است، اما توجه و دقت كافى در گزینش و انتخاب متخصص و مرجع تقلید نمىكند و به نظر غیرمتخصص عمل مىكند به نتیجهی مطلوب دست نمىیابد. مثلاً در مواردى مشاهده مىشود كه كسى مبتلا به ناراحتى و بیمارى مىشود، مثلاً سرش درد مىگیرد، و یكى از نزدیكانش به او مىگوید: من نیز سرم درد مىكرد و فلان دارو را خوردم و خوب شدم، او نیز به صلاحدید او عمل مىكند ولى نه تنها بیمارى او برطرف نمىگردد، بلكه تشدید نیز مىگردد و گاهى با عواقب خطرناكى مواجه مىشود. در صورتى كه او قبل از هر كار باید تحقیق مىكرد و كسى را براى مداواى خویش برمىگزید كه صلاحیت كافى براى این كار داشته باشد و داراى مدرك پزشكى باشد و مراتب علمى او توسط متخصصان علم پزشكى تأیید شده باشد.
چنانکه خردمندان در امور عادى زندگى خود از هركسى پیروى و تقلید نمىكنند و سعى مىكنند از كسى كه شایستگى كافى دارد پیروى كنند و براى احراز تخصص و شایستگى افرادْ تحقیق و بررسى مىكنند. مثلاً وقتى مىخواهند به پزشكى مراجعه كنند، ابتدا درباره او تحقیق مىكنند و وقتى كه متوجه شدند كه صلاحیت علمى او توسط افراد ذىصلاح تأیید شده است از رأى و نظر او پیروى مىكنند، همچنین در زمینه مسایل دینى و احكام شرعى، جوانانى كه تازه به تكلیف رسیدهاند و مىخواهند تقلید كنند، از هر كسى كه خود را مرجع تقلید معرفى مىكند تقلید نمىكنند، بلكه سعى مىكنند از فقیه اعلم و كسى كه دانش فقهى او بیش از دیگران است تقلید كنند و براى رسیدن به این منظور تحقیقات كافى انجام مىدهند و وقتى به فقیه اعلم دست یافتند با آرامش خاطر از او تقلید مىكنند. چنان نیست كه به صِرف اینكه كسى ادعاى مرجعیت دارد و بدون اینكه صلاحیت او براى ایشان محرز گردیده باشد از او تقلید كنند.
خودآزمایی
1- پاسخ به نظریه برخى از روانشناسان غرب نظیر «ویلیام مكدوگال» که معتقدند اساساً تقلید امرى غریزى و ناآگاهانه است، چیست؟
2- امروزه گروههایى که غرب تلاش مىكنند تا رفتارشان برخلاف رفتار و هنجارهاى اجتماع باشد، اساساً به کدام دلالیل است؟
3- با کدام انگیزه و از چه کسانی باید تقلید کرد؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی