فصل سوّم: سیمای حضرت عباس(ع) در کربلا و شهادت قهرمانانه او| ۳
شهادت عباس اصغر در شب عاشورا
ناگفته نماند: گاهی از بعضی از مقاتل نقل شده که عباس در شب عاشورا یا روز یا شب تاسوعا به شهادت رسیده است، آیا منظور از این نقل چیست؟
پاسخ: حضرت علی(ع) فرزند دیگری به نام عباس داشته که او را عباس اصغر میخواندند و حضرت ابوالفضل به نام عباس اکبر خوانده میشد. مادر عباس اصغر، صهباء ثعلبیّه نام داشت. بنابر احتمال، عباس اصغر که در شب عاشورا که برای آوردن آب به شریعه فرات رفته بود، به شهادت رسیده است. بنابراین، مسلّم است که حضرت ابوالفضل(ع) در روز عاشورا به شهادت رسیده و عباس اصغر در شب عاشورا یا... شهید شده است و این تشابه لفظی، بعضی را به اشتباه انداخته است.[1]
حضرت عباس(ع) در روز عاشورا
اشاره
روز عاشورا، روز عمل، روز نمایش حقیقی ایثار، روز جهاد در برابر کفر و نفاق، روز رودر رویی گروهی اندک از هابیلیان در برابر جمعیتی هزاران برابر از قابیلیان و روز نبرد نور در برابر ظلمت بود.
در این روز حسین(ع) و یارانش برای دفاع از حریم حقّ، و احیای سنّت ناب پیامبر اسلام، نابودی بدعتها، سرنگونی رژیم طاغوت و نگهبانی از ارزشها میجنگیدند و عمر سعد، شمر و یارانشان برای حفظ بدعت ها، رژیم طاغوتی یزید، ناپاکیها، نامردمیها و مقام خواهی جنگ میکردند.
به راستی صحنه بزرگ آزمایش بود. عشق و عرفان، به معنای حقیقت کلمه با تمام عمق و وسعتش، در چهره حسین(ع) و یاران حسین(ع) دیده میشد. سه عامل، سه هدف و سه انگیزه، آرمان حسینیان را تشکیل میداد که عبارت بودند از:
1. بیعت نکردن با طاغوت وقت؛
2. امر به معروف و نهی از منکر؛
3. براندازی رژیم طاغوتی و برقراری نظام اسلامی.
در واقع، یک انگیزه جامع، یعنی امر به معروف و نهی از منکر، حسین(ع) و سایر مجاهدان بلند آوازه کربلا را به ایثار، جانبازی و شهادت طلبی واداشته بود.
آنها ذلّت، دنائت و ظلم را نمیپذیرفتند و طرفدار آزادی، عزّت، عدالت و اصلاح بودند؛ همچون پیامبر(ص) و همه پیامبران میخواستند رژیم و سیستم غلط جاهلی نابود شود و نظام الهی به صحنه آید. فریاد حسین(ع)، امام و رهبر عباس(ع) بلند بود:
اَلَا تَرونَ اِلَی الحَق لَا یَعمَل بِهِ، وَ اِلَی البَاطِلِ لَایَتنَاهی عَنهُ لِیَرغبَ المُؤمن فِی لِقَاء اللهِ مَحقا، فَإنِّی لَا اَرَی المَوتَ اِلاّ سَعادةً، وَ لَا الحَیاة مَع الظالمین اِلاّ بَرماً؛ مگر نمیبینید که به حقّ عمل نمیشود و از باطل دوری نمیگردد؛ در این صورت، شخص با ایمان مایل و سزاوار است که (برای احقاق حقّ و ابطال باطل، با شهادت طلبی و مبارزه) به لقای خدا بپیوندد. من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنج و شکنجه نمیبینم.[2]
براساس همین آرمان، حضرت عباس(ع) همراه حسین(ع) به کربلا آمده بود و با تمام وجود میخواست در این راه و این آرمان مقدّس تلاش و جانبازی کند. شهادت قهرمانانه و سخاوتمندانه عباس(ع)، بیانگر صداقت و وفای او به این آرمان است. اینک در اینجا با تلاشهای حضرت عباس(ع) در روز عاشورا بیان میشود تا او را بهتر بشناسیم و معنای پیروی راستین از امام حقّ را از کلاس درس او بیاموزیم:
۱. عباس(ع) در حمله نخستین صبح عاشورا
طلوع فجر شب عاشورا فرارسید. حسینیان برای نماز آماده شدند و در صف ایستادند. عباس(ع) از افراد برجستهای است که در صف اوّل به امامت امام حسین(ع) اقتدا کرد، نماز صبح با حضور قلب، اخلاص و عرفان عالی خوانده شد. سپس امام حسین(ع) خطبه خواند. در آن خطبه پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «خداوند به کشته شدن شما و من در این روز اجازه داد، شما را به استقامت و جنگیدن سفارش میکنم».
امام، یاران را برای جنگ آماده کرد. سپاه اندک حسین(ع) صفآرایی کردند؛ آنها 82 نفر سواره و پیاده بودند و به قولی آنها سی و دو نفر سواره و چهل نفر پیاده.[3] امام حسین(ع) زُهیر بن قین را فرمانده ستون سمت راست لشکر و حبیب بن مظاهر را فرمانده ستون جانب چپ لشکر قرار داد. او پرچم جنگ را به دست حضرت عباس(ع) سپرد. خود و بنی هاشم در قلب لشکر قرار گرفتند و خیمهها را پشت سر خود قرار دادند. قبلاً در اطراف خیمهها خندق کنده بودند، و آن را پر از هیزم کرده و آتش زدند تا مبادا دشمن از پشت سر به خیمهها هجوم کند.
از آن سو، عمر سعد به صف آرایی لشکر خود پرداخت. عمرو بن حجاج را فرمانده سمت راست لشکر و شمر بن ذی الجوشن را فرمانده جانب چپ لشکر قرار داد پرچم را به غلامش به نام «درید» داد.[4]
امام حسین(ع) پرچم را در میان یاران به عباس(ع) داد؛ زیرا او را برای حمل و نگهداری از پرچم، لایقتر، با کفایتتر، قویدلتر، شجاعتر و توامندتر یافت.
عمر سعد به پرچمدار خود رو کرد و فریاد زد: «ای درید! پرچم را نزدیک بیاور». سپس تیری در چلّه کمان گذاشت و به سوی لشکر حسین(ع) پرتاب کرد و خطاب به سپاه گفت: «گواهی دهید که من نخستین کسی بودم که تیر را رها کردم». لشکرش به پیروی از او سپاه اندک امام حسین(ع) را تیرباران کردند. جنگ از جانب دشمن شروع شد. پس از مدتی جنگ تن به تن، حمله به صورت گروهی شد. در همین حمله (که حمله هزاران نفر بر سپاه حدود صد نفری امام حسین(ع) بود) پنجاه نفر از اصحاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند. سپس حملههای دو نفری و سه نفری و چهار نفری رخ داد، آن گاه بنا شد که یاران حسین(ع) فرد فرد به میدان جنگ بروند.[5]
۲. نجات محاصره شدگان، توسط حضرت عباس(ع)
از حوادث عاشورا اینکه: در آغاز جنگ، جمعی از یاران امام حسین(ع) (غیر از بنی هاشم) به دشمن حمله کردند و درگیری شدیدی بین آنها با انبوه دشمن رخ داد؛ به طوری که یاران از خیمه بسیار دور شدند و در محاصره شدید دشمن قرار گرفتند. در این هنگام حضرت عباس(ع) سوار بر اسب، برای نجات آن گروه به سوی انبوه جمعیت دشمن حرکت کرد و آن چنان به آنها حمله کرد که دشمنان پا به فرار گذاشتند و تار و مار شدند. عباس(ع) گروه یاران را از چنگ دشمن رهانید و آنها را به خیمهها برگردانید.[6]
به هر طرف که چو شیر درنده رو کردی
که روز حشر به یاد مخالف آوردی
به رزم خصم، پدروار آنچنان کوشید
که پرده برزخ احزاب و نهروان پوشید
چنان درید صف از حملههای پیوستش
که جبرئیل امین بوسه داد بر دستش
نیز از حوادث عاشورا اینکه: از ناحیه دشمن تیری به پیشانی امام حسین(ع) اصابت کرد و فرو رفت. حضرت عباس(ع) آن را بیرون آورد.[7]
خودآزمایی
1- گاهی از بعضی از مقاتل نقل شده که عباس در شب عاشورا یا روز یا شب تاسوعا به شهادت رسیده است، منظور از این نقلها چیست؟
2- براساس کدام آرمانها، حضرت عباس(ع) همراه حسین(ع) به کربلا آمده بود؟
پینوشتها
[1]. منتخب التواریخ، ص 261.
[2]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 245.
[3]. در مورد تعداد سپاه امام حسین(ع) اختلاف بسیار است، کمترین عدد را 61 نفر (علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، ص 25) و بیشترین عدد را 45 نفر سواره و صد نفر پیاده گفتهاند (مثیر الاحزان، ص۲۵).
[4]. تاریخ طبری، ج 6، ص 241؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص 143؛ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 4.
[5]. تاریخ طبری، ج 6، ص 24۵ ـ 24۹؛ ترجمه ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص ۹۹ – ۱۰۶؛ بحارالانوار، ج 45، ص 12.
[6]. نفس المهموم، ص 146؛ مرحوم علاّمه سیّد عبدالرزاق مقرّم در این مورد به نقل از تاریخ طبری (ج 6، ص 255) مینویسد: «عمر بن خالد صیداوی و غلامش سعد، جابر بن حارث سلمانی و مجمع بن عبدالله عائدی به طور دسته جمعی بر دشمنان حمله کردند، چون به قلب دشمن رسیدند، دشمن از هر سو آنها را به محاصره شدید خود درآورد و رابطه آنها را با امام حسین(ع) گسست. امام حسین(ع) برادرش عباس(ع) را به سوی آنها فرستاد. عباس(ع) یک تنه به سوی دشمن رفت و یاران حسین(ع) را از چنگ دشمن رهانید. خون از سر و روی یاران نجات یافته میریخت که بار دیگر دشمنان بر آنان حمله برده و آنها را در یک نقطه به شهادت رساندند» (سردار کربلا، ص 286).
[7]. نفس المهموم، ص ۱۷۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی