گفتار اوّل: اصل امامت و ضرورت امام شناسی| ۱
نگاهی گذرا به زندگینامهی امام رضا(ع)
بنابر نقل مشهور، ۱۱ ذیقعده، روز ولادت پربركت حضرت ثامِنُ الْحُجَج، امام ابُوالحَسَن الرّضا(ع) است. ولادتشان در سال ۱۴۸ ﻫ . ق بوده؛ یعنی همان سالی كه در ۲۵ شوّال آن سال، شهادت امام صادق(ع) واقع شده است و ۱۵ روز بعد از آن، در ۱۱ ذیقعده ولادت آن حضرت(ع) تحقّق یافته است.
اسم شریفشان علی و كنیهشان، ابوالحسن است. كنیهی پنج امام از امامان ما «ابوالحسن» است: امام امیرالمؤمنین(ع)، امام سیّدالسّاجدین(ع)، امام موسی کاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام هادی(ع).
در میان روات و محدّثین، امام کاظم(ع) را «ابوالحسن اوّل»، امام رضا(ع) را «ابوالحسن ثانی» و امام هادی(ع) را «ابوالحسن ثالث» میگویند. مادر بزرگوارشان به نام «نجمه» یا «طاهره» یا «تُکتَم» بوده است. دوران امامتشان هم ۲۰ سال بوده که ۱۰ سال آن را معاصر با هارون عبّاسی و ۵ سال با امین و ۵ سال هم با مأمون بودهاند.
امامت، یک اصل اساسی
اصل اعتقاد به امامت، از اصول معارف دینی و اعتقادی ما شیعهی امامیه و در ردیف اصل توحید و نبوّت و معاد است بلكه تحقّق و كمال سایر معارف دینی ما، متوقّف بر اصل اعتقاد به امامت است. هرچند در معرفت اجمالی، خداشناسی و پیغمبرشناسی بر امامشناسی تقدّم دارد؛ زیرا معلوم است كه اوّل، باید خدا را شناخت و در رتبهی دوّم، رسول او را و در رتبهی سوّم، امامی را كه جانشین پیغمبر است باید شناخت. امّا در معرفت تفصیلی، امامشناسی بر خداشناسی و پیغمبرشناسی مقدّم است؛ زیرا تا بیان امام و حجّتِ معصومِ منصوب از جانب خدا نباشد، ما نمیتوانیم خدا را با صفات كمالش آنچنانكه باید بشناسیم و همچنین نمیتوانیم مشخّصات و لوازم نبوّت و حقایق عالَم پس از مرگ را بشناسیم؛ از این جهت، تفصیلاً امامشناسی بر خداشناسی و پیغمبرشناسی تقدّم دارد.
ضرورت امام شناسی در عصر غیبت
دعای مأثور معروفی هست كه در زمان غیبت حضرت ولیعصر(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) باید به خواندن آن مداومت داشته باشیم، خصوصاً در ساعت آخر روز جمعه كه به اجابت نزدیكتر است؛ چون همانگونه كه شب قدر در میان شبهای سال، پنهان است و احتمال اقربش، شب 23 ماه مبارك رمضان است، همین طور ساعت اجابت دعا، در ساعات شب و روز جمعه، پنهان است كه احتمالاً ساعت آخر روز جمعه به اجابت نزدیكتر است و لذا نقل شده كه حضرت صدّیقهی كبری(س) مقید بودند كه در ساعت آخر روز جمعه، مقارن غروب آفتاب، دست به دعا بردارند و با خدا مناجات داشته باشند.
مرحوم سید بن طاووس(ره) كه از بزرگان علمای مذهبند و تشرّفشان به خدمت حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) مشهور است، به نقلِ مرحوم محدّث قمی(ره) در مفاتیحالجنان از كتاب جمالالاُسْبُوع، پس از یك سلسله ادعیه و اذكاری كه برای روز جمعه تذكّر میدهند، میفرمایند:
«اگر برای تو عذری باشد از جمیع آنچه ذكر كردیم، پس حذر كن از آنكه مهملگذاری خواندن این دعا را، پس به درستی كه ما شناختیم این را از فضل خداوند جلّ جلاله كه مخصوص فرموده ما را به آن، پس اعتماد كن به آن».[1]
گفتار مرحوم سید بن طاووس(ره) از نظر اعتبار و اتقان، تالی مرتبهی گفتار معصومین(ع) است و ایشان تا استناد به كلام معصوم نداشته باشد چنین حرفی را نمیزند. دعای مذكور، مفصّل است. منظور بنده، جملات ابتدایی این دعاست كه:
(أللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَإنَّكَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ أعْرِفْ رَسُولَكَ، أللّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَكَ فَإنَّكَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ أعْرِفْ حُـجَّتَكَ، أللّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإنَّكَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی).
مفاد جملهی آخر، این است كه: اگر من حجّت را نشناسم، به گمراهی افتادهام و اصلاً دین را نشناختهام، پس اگر حجّت را نشناسم، نه از معارف دین آنچنان كه باید، آگاه خواهم بود و نه از احكام دین؛ هرچند به زعم خود، اعتقاد به خدا و نبوّت و معاد داشته باشم و احكام عملی دین از قبیل نماز، روزه و حجّ و... را هم به خوبی بدانم و انجام بدهم. چنانچه حجّت را نشناسم و از او این حقایق را نگیرم همهاش هیچ و پوچ خواهد بود و هیچ ارزشی نزد خدا نخواهد داشت.
لزوم هوشیاری شیعیان
روی سخن ما در این گفتار كفّار نیستند؛ ما با كفّار از مسألهی توحید و اثبات خدا شروع میكنیم. بحث كردن با آنها دربارهی نبوّت و امامت، بحثی نامعقول است! با یهود و نصاری هم بحث امامت نمیكنیم. با آنها باید راجع به خاتمیت بحث كنیم. میان مسلمانها كه آمدیم در مورد مسألهی امامت بحث میكنیم. مسلمانی كه توحید و نبوّت و خاتمیت را قبول كرده، با او دربارهی امامت بحث میكنیم.
حال ما كه شیعه هستیم و فهمیدیم كه دین، بستگی به امامت دارد، باید روی این مطلب زیاد مطالعه و تفكّر و تأمّل كنیم. ما در شرایط سختی هستیم.
امروز تشیع، هم از داخل و هم از خارج ضربه میخورد. از نویسندهها، گویندهها و متأسّفانه از ناحیهی بسیاری از كسانی كه در لباس روحانیت هستند ضربهی بیشتری میخورد. ضربهای كه این افراد میزنند خطرناكتر و دردناكتر از ضربهای است كه دیگران میزنند. باید روی این مطلب، زیاد فكر و مطالعه كنیم. كتابهایی را كه در مورد اهل بیت(ع) نوشته شده است و نویسندگانِ آنها را به صحّتِ عقیده میشناسیم بخوانیم. معنای امامت و ارتباطی را كه با مقام ربوبیت دارد خوب بشناسیم. نكند كه یك عمر در فضای اسلام و ایمان زندگی كنیم به خیال اینكه مسلمان موحّد خوبی هستیم، پیامبرشناس و معادشناس خوبی هستیم و بنشینیم یك ساعت، دو ساعت از توحید بحث كنیم و فلسفه و عرفان ببافیم، امّا یك وقت بخود بیاییم و ببینیم همهی گفتهها و اعمالمان هیچ و پوچ بوده، چون راجع به امامت و ولایت درست بحث نكرده و عارف به مقام امام و موقعیت او در دین نبودهایم.
افرادی مغرض، حرفهایی زدند و نوشتند و تشكیك و تضعیف كردند، ما هم گوش به حرف آنها دادیم بعد از یك عمر فهمیدیم كه هیچ نداشتهایم: نه خدا و پیامبر را شناختهایم، و نه نماز و روزه و حجّی داشتهایم. این خسران، غیر قابل جبران است، الآن، هم ما موظّفیم، هم جوانهای محترم موظّفند كتابهایی را كه دربارهی ائمّهی اهل بیت(ع) نوشته شده با دقّت مطالعه كنند و سهلانگار و بیتفاوت نباشند. روز قیامت از ما حساب میكشند و تمام دین و ایمانمان را پوچ نشانمان میدهند. ما معتقدیم كه اَصالت توحید و نبوّت و معاد، بستگی به اَصالت امامت دارد.
امامت، منصبی الهی
بر ما شیعهی امامیه لازم است در همه حال مسألهی «امامت» را كه به منزلهی روح در پیكر دین است خوب بفهمیم و پایهی اعتقادی خود را نسبت به این مسأله در فكر و قلب خود، روی منطق و استدلال عقلی و نقلی محكم كنیم.
به خصوص جوانان عزیز بسیار مراقب باشند كه در محیط كنونی و شرایط موجودِ زمان، تشكیكات و اِلقاء شبهات از ناحیهی دشمن فراوان است اندك سستی و سهلانگاری در فهم و حفظ مسائل اعتقادی سبب انحراف از صراط مستقیم حق و افتادن در وادی خسران غیر قابل جبران خواهد شد.
ما معتقدیم كه امامت یك منصب آسمانی و الهی است، یعنی خداوند در هر زمان، انسان كاملی را بر میگزیند و او را امام قرار میدهد همانگونه كه نبوّت یك منصب آسمانی و الهی است. آنجا كه فرموده است:
«...اَللهُ أعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ...».[2]
...[تنها] خدا میداند كه چه كسی شایستگی حمل منصب رسالتش را دارد...
هم اِعطاء منصب نبوّت در انحصار خداست و هم اِعطاء منصب امامت. جز خدا، احدی حقّ انتخاب پیامبر و امام را ندارد؛ چون پیامبر و امام، باید دارای صفت عصمت و مصونیت از هرگونه اشتباه و خطا باشد تا مُطاع مطلق عالم انسان قرار گیرد و بدیهی است كه تشخیص انسان معصوم، منحصراً كار خداست كه آفرینندهی انسان است.
پیامبر(ص) مأمور ابلاغ احکام الهی
خداوند، احكام و دین خود را كه برنامهی زندگی انسان و تأمین كنندهی سعادت دنیا و آخرت اوست تحت عنوان «قرآن» از طریق وحی كه نوعی ارتباط غیبی با عالم ربوبیت است به پیامبرش اعلام میكند و پیامبر نیز كه معصوم از هرگونه خطا و اشتباه است، آن را بدون هرگونه زیاد و كم به عالم انسان ابلاغ مینماید و خود را مبعوث از جانب خدا معرّفی میكند و برای این كه مردم پی به صدق ادّعای نبوّتش ببرند، لازم میشود به اذن خدا، معجزات و خوارق عاداتی را از خود ارائه نماید؛ یعنی كاری كه انجام آن از عهدهی بشر عادی بیرون است انجام دهد تا معلوم شود كه خدا، كار خود را از طریق ارادهی او به ظهور رسانده است؛ برای این كه ادّعای نبوّت و رسالت او را تصدیق كند. چنان كه فرموده است:
«لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ...».[3]
ما قطعاً رسولان خود را با نشانههای روشن فرستادهایم...
تا هیچگونه شبهه و ابهامی در صدق و صحّت رسالتشان برای مردم پیش نیاید و برای این كه مردم مطمئن شوند كه پیامبر هیچگونه دخل و تصرّفی در وحی خدا نمیكند آنچه از خدا گرفته همان را به مردم میرساند، در سورهی نجم فرموده است:
«وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی * إنْ هُوَ إلاّ وَحْی یوحی».[4]
او هرگز از روی هوای نفس و خواهش دل سخن نمیگوید، آنچه میگوید، وحیی است كه از جانب خدا بر او نازل میشود.
در آیهی دیگر به شدّت او را تهدید كرده و فرموده است:
«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَینا بَعْضَ الْأقاوِیلِ * لَأخَذْنا مِنْهُ بِالْیمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ».[5]
اگر او سخنی را [كه ما نگفتهایم] به ما نسبت میداد؛ با قدرت او را میگرفتیم و سپس رگ دلش را قطع میكردیم.
خودآزمایی
1- چرا در معرفت تفصیلی، امامشناسی بر خداشناسی و پیغمبرشناسی مقدّم است؟
2-مفاد جمله« أللّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإنَّكَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی» را بیان کنید.
3- به چه دلیلی به جز خداوند متعال، احدی حقّ انتخاب پیامبر و امام را ندارد؟
پینوشتها
[1]ـ مفاتیح الجنان، دعاء در غیبت امام زمان(ع).
[2]ـ سورهی انعام، آیهی124.
[3]ـ سورهی حدید، آیهی25.
[4]ـ سورهی نجم، آیات3و4.
[5]ـ سورهی حاقّه، آیات44تا46.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی