فصل ششم: پیامهای سیاسی| ۴
۷. آزمون
مقصود از آزمون در اینجا، امتحان کردن یاران و آزمودن همراهان در یک حرکت انقلابی و اصلاحی است. وارد یک صحنهی مبارزاتی شدن، جز با یاران و همراهانی آزموده و امتحان داده، به موفقیّت نمیرسد. گزینش همراهان و تصفیهی نیروها از ناخالصان بیانگیزه یا دنیاطلب و سست همّت، شرط امیدواری به نتیجهبخشی یک نهضت است.
آنچه محور این آزمایش است عبارت است از: اعتقاد واقعی و جدّی نیروها به مبارزه، اطاعت بیچون و چرا از رهبری، تقیّد و تعهّد نسبت به تکالیف و برنامهها، صداقت و خلوص همراهان، توانایی جسمی و رزمی برای نبرد، روحیّهی قوی برای استقامت تا پایانِ کار.
امام حسین(ع) در طول راه کربلا، چندین بار یاران خویش را آزمود: ایشان با بازگویی حوادث و پیشامدهای کوفه و خبر دادن از اینکه این کاروان به سوی شهادت میرود و پیشگویی شهادت خود و همراهان، افراد بیانگیزه و غیر مطیع و دنیاپرست را که به امید غنیمت، همراه شده بودند تصفیه کرد، تا تنها عاشقان شهادت و خالصان در اطاعت و فداکاری بمانند. چون میدانست که اگر این واقعیّات را برای همراهان بیان کند، تنها کسانی با او خواهند ماند که حاضر به مواسات و ایثار و شهادت در رکاب او باشند.[1]
این فلسفهی آزمون که برای جداسازی پاکان از غیر پاکان است، در قرآن مجید نیز آمده است: «... حَتّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» (آل عمران: ۱۷۹)
امام حسین(ع) در منزل زباله وقتی خبر کشته شدن مسلم و هانی و عبد الله بن بقطر را به یاران خویش داد، فرمود: هر که میخواهد برگردد. در این زمان، عده ای از دور او پراکنده شدند.[2]
به نقلی امام فرمود: «ای مردم! هر یک از شما که توان صبر کردن بر تیزی شمشیر و ضربهی نیزهها دارد، همراه ما بماند، و گرنه برگردد!»[3]
چنین سخنی را هنگام عزیمت از مکه به سوی عراق نیز در خطبهای فرموده بود که هرکس آمادهی شهادت است، با ما حرکت کند «مَن کانَ باذِلاً فینا مُهْجَتَهُ... فَلْیَرْحَلْ مَعَنا».[4]
شب عاشورا، در آن خطبهی معروف، ضمن تشکر از یاران، فرمود: بیعتی بر گردن شما ندارم، هر که میخواهد برود و از تاریکی شب استفاده کند. اما هیچ یک از یاران آن شب نرفتند.[5] حتی وقتی قاسم بن حسن پرسید که آیا کشته خواهم شد، امام ابتدا پرسید که مرگ در نظر او چگونه است؟ گفت: شیرین تر از عسل. پس از این امتحان موفّقیّت آمیز بود که حضرت، بشارت شهادت را به وی نیز داد.[6]
حضرت زینب(س) نیز به این نکتهی مهم که یک اصل نظامی به حساب میآید، توجّه داشت که شب عاشورا، وقتی امام حسین(ع) سری به خیمهی او زد و اندکی به صحبت با یکدیگر نشستند، هلال بن نافع که بیرون خیمه ایستاده بود، شنید که آن بانو از امام حسین(ع) میپرسد: برادرم! آیا تصمیم و نیّتهای این اصحابت را خوب، بهدست آورده و استعلام کردهای؟ من بیم آن دارم که فردا چون جنگ درگیرد و نیزهها به هم بخورد، تو را تنها گذارند! امام فرمود: آری، به خدا قسم اینان را آزمودهام، اینان همه دلیر مردانیاند که در راه من با مرگ انس گرفتهاند، آن گونه که کودک به سینهی مادرش مأنوس است.[7]
۸. اصلاح
جامعهای که از معیارهای اصیل دین و ملاکهای ارزشی فاصله بگیرد، «فساد» در پیکرهی آن ریشه میدواند و روابط انسانی و ارتباطات اجتماعی و آنچه میان حاکم و ملّت پیش میآید، دچار انحراف از صراط مستقیم میشود. گسترش بیبندوباری و رواج ظلم و حاکمیّت پول و حیف و میل بیتالمال مسلمین و تعرّض بیمورد نسبت به زندگی و مال و جان مسلمانان و نبودن امنیّت و عدالت، گوشهای از این «فساد اجتماعی» است. راه فسادزدایی نیز اقدامهای اصلاحی برای متقاعد کردن مسئولان به رفتار عادلانه و اجرای دقیق قانون و عمل به کتاب و سنّت است. این نوعی حرکت اصلاحگرانه است که امام حسین(ع) نیز در نهضت خویش آن را دنبال میکرد و بر اوضاع نابسامان اجتماع، صحّه نمیگذاشت و مهر سکوت بر لب نمیزد.
سیّدالشهداء(ع) در سخن معروف خویش، با اشاره به این هدف اصلاحی، خروج خویش را با انگیزهی «طلب اصلاح در امّت پیامبر» معرفی کرده است: «وَ انّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْأصْلاحِ فی امَّةِ جَدّی».[8]
در سخن دیگر نیز حرکت خویش را نه براساس نزاع قدرت یا سلطهجویی یا دنیاطلبی، بلکه برای آشکار ساختن «معالم دین» و «اظهار اصلاح» در شهرها و امنیّت یافتنِ مظلومان و عمل به فرایض و سنن و احکام الهی دانسته است: «... وَ لکِنْ لِنُرِیَ الْمَعالِمَ مِن دینِکَ وَ نُظْهِرَ الْاِصْلاحَ فی بِلادِکَ...»[9]
این اصلاحگری، هم شامل شیوههای رفتاری حکومت جائر و مسئولان میشود، هم خصلتها و عملکرد مردم و امّت را در برمیگیرد.
ترغیبی که امام حسین(ع) در یکی دیگر از خطبههایش جهت فداکاری و جانبازی دارد، همراه با ترسیمی از اوضاع اجتماعی آن روز است که: آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل اجتناب نمیگردد؟ پس در چنین شرایطی باید مؤمن (با مبارزهاش) مشتاق دیدار خدا باشد؛ چرا که زندگی در چنین دورهای مایهی ننگ و عسرت است و مرگ، سعادت است.[10]
قیام اصلاحی ابا عبدالله الحسین(ع) ریشه در نهضتهای اصلاحی انبیا داشت و او وارث خطِ صلاح و اصلاح پیامبران بود و در این راه جان داد تا مفاسد برچیده شود. این مسأله را از زبان حضرت امام خمینی(قدس سره) بشنویم که فرمود:
تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمدهاند، تمام. و همهی آنها این مسأله را داشتند که فرد باید فدای جامعه شود... سیدالشهدا(ع) روی همین میزان آمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خویش را فدا کرد، که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود.[11]
امام امّت که قیام خویش را در همین راستا میدانست و با الهام از نهضت عاشورا، بر ضدّ طغیان طاغوت و مفاسد اجتماعی و نابسامانیها قیام کرد، به پیوند این حرکت با قیام عاشورا این چنین اشاره میکند:
سیدالشهدا(ع) وقتی میبیند که یک حاکم ظالمی، جائری در بین مردم دارد حکومت میکند، تصریح میکند حضرت که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت میکند، ظلم دارد به مردم میکند، باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند، هر قدر که میتواند. با چند نفر، با چندین نفر که در مقابل آن لشکر هیچ نبود، لکن تکلیف بود آنجا که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه این ملّت را اصلاح کند، تا اینکه این عَلَم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد... همه چیزهای خودش را داد برای اسلام. مگر ما، خون ما رنگینتر از خون سیدالشهدا است؟ چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان بدهیم؟[12]
اصلاح جامعه از بعد مبانی اعتقادی، خصلتهای اخلاقی، حاکم ساختنِ معیارهای ارزشی، ترویج فرهنگ دینی و مبارزه با خرافات و بدعتها و ستمها، به نحوی در همان مفهوم «بدعتستیزی» و پیامِ «احیاگری» هم میگنجد، که در آن محور، بیشتر مورد دقت و کاوش قرار گرفته است و امام حسین(ع)، بُعدی از اصلاحطلبی خویش را برمبنای احیای کتاب و سنّت و زدودن بدعت و جاهلیّت از افکار و اعمال مردم برمیشمارد.[13]
۹. پیروزی خون بر شمشیر
همیشه فتح، به معنای پیروزی نظامی نیست. گاهی سلاح مظلومیّت، برندهتر از سلاح آهنین و آتشین است و خون شهدا در یک مبارزهی حق بر ضدّ باطل، پایههای سلطهی جور را سست میکند و زمینهی آگاهی مردم و سپس قیام آنان را فراهم میآورد و جبّاران ظالم، پس از رسوایی، شکست خورده و نابود میشوند. این مفهوم پیروزی خون بر شمشیر است.
نهضت عاشورا چون بر پایهی حقخواهی و اخلاص و ایمان بود و شهدا برای ادای تکلیف الهی و یاری حجّت خداوند، جان خود را فدا کردند، خداوند به حرکتشان برکت و آثار فراوان داد و در واقع، آنان پیروز شدند و امویان نابود و فراموش گشتند.
روزی در مدینه، پس از واقعهی عاشورا، ابراهیم بن طلحه از امام زینالعابدین(ع) پرسید: «مَنِ الْغالِبُ»؟ چه کسی پیروز شد؟ حضرت فرمود:
اِذا دَخَلَ وَقْتَ الصَّلاةِ فَاَذِّنْ وَ اَقِمْ، تَعْرِفُ مَنِ الْغالِبُ.[14]
وقتی که هنگام نماز فرا رسید، اذان و اقامه بگو، پیروز را خواهی شناخت!
این نشاندهندهی نوعی دیگر از فتح و پیروزی است که برتر از فتح نظامی است، و آن ماندگاریِ فکر و اندیشه و پیروز شدن منطق و هدف کسی است که با شهادت خویش، برای اسلام فداکاری کرده است.
تأثیری که شهادت امام حسین(ع) و یارانش بر افکار مردم آن روز و بیداری وجدانها داشت، حتّی بر خانوادهی خود یزید و وابستگانش تأثیر گذاشت، نشانهی پیروزی شهادت مظلومانه بر سلاحهای ظالمان است. وقتی همسر خولیِ جنایتکار، به عمل شوهرش و آوردن سر مطهّر امام حسین(ع) اعتراض میکند و با او ترک رابطه مینماید[15]، دلیل دیگری بر همین تأثیرگذاری خون پاک شهید است.
در زیارت امام حسین(ع) خطاب به آن حضرت میگوییم:
اَشْهَدُ اَنَّکَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجاءِ حَیاتِکَ حَیِیَتْ قُلُوبُ شیعَتِکَ وَ بِضِیاءِ نُورِکَ اِهْتَدی الطّالِبُونَ اِلَیْکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ نُورُ اللهِ الَّذی لَمْ یُطْفَأْ وَ لا یُطْفَأُ اَبَداً... .[16]
شهادت میدهم که تو کشته شدی ولی نمردی، بلکه به امید حیات تو، دلهای پیروانت زنده میشود و با فروغ نور تو رهجویان تو هدایت میشوند. گواهی میدهم که تو آن نور خدایی که هرگز خاموش نشده و خاموش نمیشود. تو آن چهرهی پایندهی الهی هستی که هلاک نشدهای و از بین نخواهی رفت. شهادت میدهم که این تربت، تربت تو است و این حرم، حرم توست و این جا شهادتگاه تو است. به خدا سوگند، آنکه تو را یاری و حمایت کرد، خوار نیست و به خدا قسم کسی که تو را نصرت نمود، مغلوب و شکست خورده نیست... .
آنچه دربارهی شهدای کربلا با عنوان «فوز» و رستگاری و کامیابی مطرح میشود، جلوهای دیگر از این نوع پیروزی خون بر شمشیر است. خطاب به شهدای کربلا میگوییم:
اَشْهَدُ اَنَّکُمُ الشُّهَداءُ وَالسُّعَداءُ وَ اَنَّکُمُ الْفائِزُونَ فی دَرَجاتِ الْعُلی.[17]
خود خود امام حسین(ع) اظهار امیدواری میکرد که شهادتش، خود او را به کرامت و دشمنانش را به خواری و خفّت برساند و قاتلان از جایی که فکرش را هم نمیکردند، مورد انتقام الهی قرار گیرند: «وَ اَیْمُ اللهِ اِنّی لَاَرْجُوا اَنْ یُکْرِمَنی رَبّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمَ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ»[18]
در اثر همان جنایتها، آتش فتنه در دودمان امویان افتاد و به تیغ ستم خویش نابود شدند. این سخن امام در روز عاشورا به عمر سعد بود که: «اَما وَاللهِ لَوْ قَدْ قَتَلتُموُنی لَقَدْ اَلْقَی اللهُ بَأسَکُمْ بَیْنَکُمْ وَسَفَکَ دِمائَکُمْ»[19]، به خدا سوگند، اگر مرا بکشید، خداوند نیرو و قدرت شما را بر خودتان خواهد افکند و خونهایتان را خواهد ریخت.
این منطق، سرلوحهی مبارزات شیعه بر ضدّ طاغوتها قرار گرفت و در انقلاب اسلامی نیز امت ما از نثار شهید و خون باکی نداشتند، چرا که آن را زمینهساز پیروزی نهایی بر طاغوت میدانستند. امام امّت نیز که ماه محرم را ماه پیروزی خون بر شمشیر نام نهاد، براساس همین باور و دیدگاه بود. دربارهی این ماه خونین فرمود:
ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد؛ ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغِ باطله بر جبههی ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد؛ ماهی که به نسلها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سرنیزه را آموخت... ماهی که باید مشت گره کردهی آزادیخواهان و استقلالطلبان و حقگویان، بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمهی حق، باطل را محو نماید.[20]
دربارهی اثر بخشی اینگونه مرگهای سرخ که برای ملّتها سعادتآور است، میفرماید:
راه و رسم شهادت، کورشدنی نیست و این ملّتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفای آزادگان خواهد بود.[21]
خودآزمایی
1- چگونه امام حسین(ع) چندین بار در طول راه کربلا، یاران خویش را آزمود؟
2- چرا خداوند به حرکت نهضت عاشورا برکت و آثار فراوان داد؟
پینوشتها
[1]. وقعة الطّف، ص ۱۶۶.
[2]. ارشاد، شیخ مفید (چاپ کنگرهی هزارهی شیخ مفید)، ج 2، ص 75.
[3]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 348.
[4]. کشف الغمّه، ج 2، ص 29.
[5]. ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 91.
[6]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 402.
[7]. مقتل الحسین، مقرّم، ص 265.
[8]. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 89.
[9]. تحف العقول، ص 239.
[10]. تاریخ طبری، ج 5، ص 404 «الا ترونَ اَنّ الحقَّ لا یُعْمَلُ به...».
[11]. صحیفهی نور، ج 15، ص 148.
[12]. همان، ج 2، ص 208.
[13]. بدعتستیزی، ص 43.
[14]. مقتل الحسین، مقرّم، ص 370.
[15]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 612.
[16]. مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین در شب نیمهی شعبان، ص 443.
[17]. همان، زیارت امام حسین(ع) در اوّل رجب، ص 440.
[18]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 501.
[19]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 609.
[20]. صحیفهی نور، ج 13، ص 225.
[21]. همان، ج 20، ص 239.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
جواد محدثی