گفتار دوّم:حرکت امام رضا(ع) از مدینه به طوس و... | ۳
توحید و ولایت، تنها راه سعادت
حضرت امام رضا(ع) حصار دیگری نشان میدهد و میگوید: تنها حصار حافظ دلها و جماعات بشری، حصار توحید است و ایمان. اگر این حصار، در دلها پیدا شد همهی افراد، صالح میشوند و از افراد صالح هم، جامعهی صالح به وجود میآید توأم با امن و امانِ مطلق.
(لا إلهَ إلاّ الله حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أمِنَ مِنْ عَذابِی).
این جمله تا آخرین روز عمر دنیا برنامهی سعادتبخش جامعه بشری است كه آنها را از عذاب دنیا و آخرت در امان نگه میدارد. اگر حصار ایمان در دل یك جوان كه در كوران غریزهی جنسی قرار گرفته، پیدا شود در خلوتترین جاها جلویش را میگیرد. آنجا كه نه قانونی جلوگیر است و نه علم و دانش، نه فرهنگ و تمدّن، نه وجدان اخلاقی و نه هیچ چیز دیگر؛ فقط نیروی ایمان است و بس كه: «...وَ غَلَّقَتِ الْأبْوابَ وَ قالَتْ هَیتَ لَكَ»؛ آن زیباترین و قدرتمندترین زن عصر خویش، خانه را خلوت كرد و همهی درها را بست و به یوسف هیجدهساله كه در بحران شهوتِ جنسی بود گفت: هان؛ بیا كه من در اختیار توأم.
حال، در آن پرتگاه عجیب و لغزشگاه غریب، نیروی بازدارنده چیست؟!
«قالَ مَعاذَ اللهِ إنَّهُ رَبِّی».[1]
گفت: پناه بر خدا میبرم كه ربّ من است.
این حصارِ توحید و حصار ایمان است كه به دور دل یوسف كشیده و مانعِ ورود غیر الله است! نگفت: این عمل، مخالف قانون و وجدان اخلاقی و حُسن تربیت خانوادگی و علم و تمدّن و فرهنگ است، بلكه گفت: این مخالف فرمودهی الله است و قلب من، قُرُقگاه الله است.
(اَلْقَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْكِنْ فی حَرَمِ اللهِ غَیرَ اللهِ).[2]
دل، خانهی مختصّ به خدا است، در خانهی مختصّ به خدا، غیر خدا را راه نده.
آن مقنّی كه در ته چاه، چاه میكَنَد و كسی او را نمیبیند، چون ایمان دارد خوب كار میكند و كار را خراب نمیكند! اگر آن طبیب جرّاح در اتاق جرّاحی خلوت ایمان داشته باشد، كار خود را خوب انجام میدهد! آن سیاستمدار در جایگاه سیاسی خویش كه با یك امضا میتواند میلیاردها اختلاس كند و اختلال در نظام مدیریت كشور ایجاد كند، چون خلاف ایمان است، نمیكند.
وقتی این حصار پیدا شد، هم افراد صالحند و هم اجتماع. از این حصار كه بیرون رفتند، دزد زده میشوند. شیاطین از همه طرف حمله میكنند و دلها را به هرزگی و اجتماع را به تباهی میكشند.
این جملهی نورانی از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود:
(لَوْ لا أنَّ الشَّیاطِینَ یحُومُونَ عَلی قُلُوبِ بَنِی آدَمَ لَنَظَرُوا إلی مَلَكُوتِ السَّمآءِ).[3]
اگر اینچنین نبود كه شیاطین دور دلهای آدمیان میچرخند [و آنها را آلوده میكنند] در انسان این خصیصه هست كه میتواند به ملكوت آسمان راه یابد.
درهای بهشت و جهنّم
آری؛ انسان از نظر فطرت و سرشت پاكش بسیار عظیم و شریف است. میتواند با خدا آشنا شود؛ امّا شیاطین، دور دلش را گرفتهاند و مانع راهش شدهاند. اكثر ما گرفتار این مشكل هستیم كه شیاطین از هر طرف وارد دل ما میشوند. از گذرگاه چشم ما، گوش ما، دست و پای ما، زبان ما، دامن و شكم ما وارد میشوند. این هفت در ـ كه در وجود ما باز است ـ ممكن است هفت درِ جهنّم بشود.
«وَ إنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أجْمَعِینَ * لَها سَبْعَةُ أبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ».[4]
جهنّم هفت در دارد. آن هفت درِ جهنّم نیز از وجود ما گشوده میشود؛ چشم و گوش و زبان و دست و پا و دامن و شكم ما هفت در هستند كه از این هفت در، به جهنّم میرویم. اكثر نگاههای ما جهنّمساز میشود، شنیدنیها، خوردنیها، گفتنیها، همه جهنّمساز میشوند. اگر این هفت در، زیر سایهی عقل و ایمان رفت، تبدیل به هشت درِ بهشت میشود. چون بهشت هشت در دارد، چه سعادتمندند آنها كه با توجّه به این حقایق در این دنیا زندگی میكنند و مُراقب درهای وجود خود هستند.
پس شیاطین دور قلب ما میچرخند و قلب ما، حصار ایمان ندارد. طبعاً اجتماع ما هم، چنین است.
ریشهیابی مشكلات
در جملهی دیگری فرموده است:
(لَوْ لا تَمْرِیغُ قُلُوبِكُمْ أوْ تَزَیدُكُمْ فِی الْحَدِیثِ لَسَمِعْتُمْ ما أسْمَعُ).[5]
اگر آلوده ساختن دلهایتان و زیادتی در گفتارتان نبود، شما هم میشنیدید آنچه را كه من میشنوم.
شما هم میتوانید آنچه را من میشنوم، بشنوید و با ملكوت، ارتباط پیدا كنید، امّا به شرط اینكه قلبتان تمریغ[6] نشود. دیدهایم، الاغ وقتی خسته میشود روی خاك و خاكستر میغلطد؛ یعنی، شما با قلب خویش اینچنین میكنید، آن را مدام در میان پلیدیها، شهوات نفسانی و افكار شیطانی میغلطانید. زبان خود را هم كه آزاد گذاشتهاید؛ از گفتن هیچ كلامی استنكاف نمیورزید. این یاوه سرایی زبان و هرزهچرایی قلبتان نمیگذارد شما با عالَمِ ملكوت ارتباط پیدا كنید.
در جملهی دیگری هم میفرماید:
(لَوْ لا تَكْثِیرٌ فِی كَلامِكُمْ وَ تَمْرِیجٌ فِی قُلُوبِكُمْ لَرَأیتُمْ ما أری وَ لَسَمِعْتُمْ ما أسْمَعُ).[7]
قلبهای شما مثل چمنزاری شده كه در و دیوار ندارد، از همه طرف حیوانات داخل میشوند و انواع فَضَلات میریزند، طبیعی است كه چنین جایی، جای زندگی نخواهد بود. قلبی هم كه چنین وضعی به خود گرفته و از هر سو، انواع افكار شیطانی به آن هجوم آورده و داخل و خارج میشوند و آلودگیها به وجود میآورند، طبیعی است كه دیگر مجالی برای ارتباط با خدا و اولیای خدا در آن نمیماند و اگر چنین نبود آنچه را كه من میبینم شما هم میدیدید و آنچه را كه من میشنوم شما هم میشنیدید.
سند عزّت و افتخار ایرانیان
حضرت امام رضا(ع) به ایران آمد و در ایران به شهادت رسید و بدن مقدّسش هم در این سرزمین به خاك سپرده شد و پناهگاهی بزرگ برای مردم این آب و خاك گردید. امّا میشود گفت: بزرگترین و پربركتترین اثری كه از آن حضرت در این كشور باقی ماند، همین حدیث پرمحتوای توحید است كه در شهر نیشابور اعطا فرموده است.
این حدیث نفیس، سند شرف و عزّت و افتخار ما ایرانیان است كه به دنیا اعلام كنیم ما نسخهی شفابخش به عالم انسان را داریم. ما برنامهی كشیدن حصار امن و امان بر گِرد همهی دلها و جوامع بشری را داریم. مردمی سطحینگر خیال میكنند نشانِ عظمت و جلالت امام رضا(ع) همین گنبد و بارگاه طلا و گلدستههاست، در صورتی كه تنها گلدسته و گنبد طلا، انسانساز نیست. آنچه كه انسانساز است حدیث نیشابور است كه میتواند عالَم انسان را به دامن توحید افكنده و در حصارِ ایمان قرار دهد و از عذاب دنیا و آخرت برهاند.
آیا جلد و كاغذ و چاپ عالی قرآن، انسانساز است؟! این همه قرآن با جلد و كاغذ و چاپ اعلا در همه جا هست. كتابخانهها پر از قرآن، خانهها پر از قرآن، امّا انسان كجا است؟! آنچه كه انسان میسازد، محتوای قرآن و سخن قرآن است كه میگوید:
«یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ...».[8]
ای ایمانداران؛ اقامهی قسط و عدل كنید؛ عالم و عادل باشید [نه اینكه فقط قرآن چاپ كنید].
چاپ قرآن كه چیزی نیست، حتّی اگر قرآن را حفظ یا تفسیر كنید باز هم كافی نیست.
«إنَّ اللهَ یأمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإحْسانِ ...».[9]
«إنَّ اللهَ یأمُرُكُمْ أنْ تُؤَدُّوا الْأماناتِ إلی أهْلِها...».[10]
«وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةٌ یدْعُونَ إلَی الْخَیرِ وَ یأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...».[11]
این دستورات آسمانی قرآن است كه جامعهی انسانی را به وجود میآورد، نه تكثیر نسخههای خوش چاپ قرآن و نه تنها افزودن بر تعداد قاریان و حافظان و مفسّران قرآن.
گنبد طلایی و گلدستههای حرم امام رضا(ع) هم به تنهایی آدمساز نیست. این همه افراد، داخل حرم میروند، آیا همه آدم بیرون میآیند؟! چه بسا افرادی بروند و بیرون بیایند و نه تنها نوری نگیرند بلكه بر ظلمت دل نیز بیفزایند:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إلاّ خَساراً».[12]
همین قرآن كه برای مؤمنان شفا و رحمت است برای ظالمان، خَسارْ اَفزا و زیانبار است.
(رُبَّ تالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یلْعَنُهُ).[13]
چه بسا قرآنخوانی كه ملعون [به لسان] قرآن است.
آنان كه با آلودگی به حرامخواری و حرامكاری به حرم میروند و اَلسَّلامُ عَلیكَ یابنَ رسول الله میگویند، در واقع هتّاكی به امام میكنند و خشم امام را علیه خود برمیانگیزند.
البته هستند كسانی كه زیر آن قبّهی نورانی و كنار آن ضریح منوّر به سیر و سلوك روحانی میپردازند و به معراج قُربِ الهی میروند امّا آنها صاحبدلانی هستند كه اوّل، به دامن سخنش افتادهاند و سپس سر به آستان حرمش نهادهاند. اوّل، زیر قبّهی كلامش رفتهاند و سپس زیر قبّهی طلایش رفتهاند! اوّل، حصارِ ایمان به دور قلب خود كشیده و اهواء نفسانی و وساوس شیطانی را از حومهی قلب بیرون ریخته و آنگاه با روحی صاف مقابل امام ایستاده و آماده برای انعكاس جمال امام(ع) در آیینهی قلب خود گشتهاند.
آیینه باش و جمالِ پَری طَلْعَتان طلب
جاروب كن خانه و آنگاه میهمان طلب
خودآزمایی
1- تنها حصار حافظ دلها و جماعات بشری و نتیجه آن چیست؟
2- درهای جهنّم چگونه روی ما گشوده میشود؟
3- بزرگترین و پربركتترین اثری كه از حضرت رضا(ع) در این كشور باقی ماند را بیان کنید.
پینوشتها
[1]ـ سورهی یوسف، آیهی 23.
[2]ـ جامع الاخبار، صفحهی 185.
[3]ـ بحارالانوار، جلد70، صفحهی 1۶1، المحجّة البیضاء، جلد 2، صفحهی 125.
[4]ـ سورهی حجر، آیات 43 و 44.
[5]ـ مسند احمد بن حنبل، جلد 5، صفحهی 266.
[6]ـ غلطاندن در خاك.
[7]ـ تفسیر المیزان، جلد 5، صفحهی 292.
[8]ـ سورهی نساء، آیهی 135.
[9]ـ سورهی نحل، آیهی 90.
[10]ـ سورهی نساء، آیهی 58.
[11]ـ سورهی آلعمران، آیهی 104.
[12]ـ سورهی اسراء، آیهی 82.
[13]ـ بحارالانوار، جلد 92، صفحهی184 و المحجّة البیضاء، جلد 2، صفحهی 218.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی