فصل چهارم: مرقد مطهر حضرت عباس(ع) و سیر نوسازی آن در طول تاریخ و چند نمونه از کرامات آن حضرت| ۱
مرقد جُدا چرا؟
همه میدانیم که مرقد منوّر حضرت عباس(ع) در کربلا جداگانه در کنار فرات، بارگاه ملکوتی شکوهمندی دارد و همواره زیارتگاه شیفتگان آل محمّد(ع) است، در اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا مرقد مطهر حضرت عباس(ع) از مرقد مطهر سایر شهیدان جدا شده و از حرم امام حسین(ع) حدود 350 متر فاصله دارد؟
پاسخ:
برای دریافت پاسخ این سؤال به مطالب زیر توجّه کنید:
وقتی که امام حسین(ع) به بالین شهیدان میآمد، پیکر مطهر آنان را کنار خیمه میآورد؛ ولی در مورد اینکه چرا امام حسین(ع) پیکر مطهر حضرت عباس(ع) را به کنار خیمهها نیاورد، اقوالی گفته شده که در میان آنها دو قول قابل بیان است:
1. پیکر آن حضرت به قدری پاره پاره شده بود که انتقال آن، ممکن نبود؛ زیرا اعضای آن ممکن بود در مسیر راه به زمین بیفتد، چنان که در روایت آمده: هنگامی که امام حسین(ع) از کنار نهر علقمه به خیمهها بازگشت، زینب(س) گریان و پریشان با امام(ع) ملاقات کرد و پرسید: چرا پیکر برادرم را به خیام نیاوردی؟
امام حسین(ع) در پاسخ فرمود: دیدم به قدری اعضای عباس از هم گسیخته شده که نمیتوان آن را حرکت داد.[1]
2. امام حسین(ع) به هر عنوانی بود، سزاوار و شایسته میدانست که عباس(ع) را به خیمهها کنار پیکرهای شهیدان ببرد؛ ولی یک راز موجب شد که امام(ع) او را در همان جا بگذارد، آن راز این بود که امام میخواست محل دفن عباس(ع) مرکز مستقل گردد تا مقام معنوی عباس(ع) در دنیا نیز آشکار شود، مردم به خصوص و جداگانه به بارگاه ملکوتی او روند، نیازهای مادی و معنوی خود را در کنار مرقد او که بهترین مکان شریف است، از درگاه خدا بخواهند، کرامتهای عباس(ع) بر همگان ظاهر شود، مردم به مقام عالی او پی ببرند، آن بزرگوار حلقه اتصال بین مردم و خداوند شود و مردم به خصوص و جداگانه با زیارتهای خود در پیشگاه عباس(ع) عرض ادب کنند و مقام ارجمند عباس(ع) آشکارتر شود.[2]
در میان این دو نظریّه، نظریّه دوم مناسبتر و صحیحتر به نظر میرسد. اینک در اینجا فهرستوار سیر تاریخی مرقد مطهر آن حضرت از هنگام خاکسپاری پیکر مقدّس، بنای مرقد و تحوّلات آن تا به امروز بیان میشود:
۱. خاکسپاری پیکر عباس(ع) توسط امام سجاد(ع)
هنگامی که امام سجاد(ع)در روز سیزدهم محرم (سومین روز شهادت شهیدان کربلا) به طور محرمانه از کوفه به کربلا آمد، و بنی اسد را که برای دفن پیکرهای پاک شهیدان به آنجا آمده بودند، از حیرت و سرگردانی بیرون آورد. به بنی اسد اجازه داد که آن پیکرها را در مکانهایی که تعیین میکرد، به خاک بسپرند؛ ولی دو نفر را استثنا کرد و خود شخصاً به دفن پیکر آنها پرداخت:
1. دفن پیکر مقدّس سیّدالشهداء امام حسین(ع) را خودش شخصاً به خاک سپرد؛ زیرا امام باید امام را به خاک سپرد.
2. دومین نفر، عباس(ع) بود که امام سجاد(ع) شخصاً پیکر او را به خاک سپرد و این خود بیانگر مقام عظیم عباس(ع) است که با او، همچون مقام امامت رفتار شد.
توضیح اینکه: امام سجاد(ع) همراه بنی اسد کنار نهر علقمه آمد، چشمش به بدن پاره پاره و بی دست عباس(ع) افتاد، منظره به گونهای بود که گویی همه زمین و زمان، ملکوتیان و زمینیان گریه میکردند، امام سجاد(ع) منقلب شد و خود را بر روی بدن مطهر عمویش عباس(ع) افکند، دست به حلقوم بریده آن حضرت میکشید و می فرمود: «عَلَی الدُنیَا بَعدَکَ العَفَا، یَا قَمرَ بَنِی هَاشِم، وَ عَلَیکَ مِنِّی السَّلام مِن شَهید مُحتَسَب وَ رَحمَة الله وَ بَرکاتُه؛ ای ماه تابان بنی هاشم، پس از تو خاک بر سر دنیا! ای شهید مخلص راه خدا، درود و برکات خدا بر تو باد!»
سپس خود امام سجاد(ع) شخصاً برای عباس(ع) قبری حفر کرد و به تنهایی پیکر مقدّس حضرت عباس(ع) را در میان قبر نهاد، همانگونه که خود به تنهایی پیکرِ مقدّس پدرش امام حسین(ع) را در میان قبر گذاشت.
بنی اسد میخواستند کمک کنند، امام سجاد(ع) همان پاسخ را به آنها داد که در مورد دفن پیکر مطهر امام حسین(ع) به آنها داده بود، و آن پاسخ این بود که فرمود: «اِنَّ مَعِی مِن یُعینَنِی؛ کسانی (از فرشتگان و ملکوتیان) همراه من هستند و مرا در دفن پیکر مطهر عباس کمک میکنند».[3]
این موضوع درباره بعضی از افراد برجسته خاندان رسالت نیز رخ داده است که دلیل امتیاز خاص آن فرد است؛ به عنوان مثال، هنگامی که حضرت معصومه(س) از دنیا رفت، آل سعد اشعری جنازه مطهر آن بانوی بزرگ را به باغ بابلان (محل کنونی مرقد) برای دفن آوردند، پس از آماده شدن سرداب، بین آنها گفتوگو شد که چه کسی وارد سرداب شده و جنازه را به خاک بسپرد؛ سرانجام اتفاق کردند که به سراغ پیرمردی سیّد، پرهیزکار و صالح به نام قادر بروند و از او بخواهند تا آن گوهر پاک را دفن کند، وقتی که برای آوردن او رفتند، ناگاه دیدند از جانب صحرا دو سوار نقابدار پیدا شدند، به نزدیک آمده و پیاده شده و بر آن جنازه نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند، آنگاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسانی بودند.[4]
بعضی احتمال دادهاند که آن دو نقابدار، حضرت امام رضا(ع) و حضرت جواد(ع) بودهاند.
۲. سیر تاریخی بنای مطهر مرقد حضرت عباس(ع)
از آنجا که حضرت عباس(ع) از مصادیق روشن این آیه شریفه است که درباره خانههای مردان بزرگ و برخاستگان از مراکز وحی میفرماید: «فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْكَرَ فِیها اسْمُهُ؛ این چراغ پرفروغ در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند، خانههایی که نام خدا در آنها برده میشود».[5] خواست خداوند بر آن تعلق گرفت که مرقد مطهر عباس(ع)، همچون مرقد برجستگانی، چون امیرمؤمنان علی(ع) و امام حسین(ع) برافراشته شود و به صورت بارگاه ملکوتی نورانی، فضای آسمان را منوّر کند. مؤمنان به این فکر افتادند که به پاس ایثار و فداکاریهای بینظیر عباس(ع) در راه دین و حمایت از امام زمانش، با شکوهمند ساختن مرقد شریفش، به قدر توان خود از او قدردانی کنند که اینک به صورت یک پایگاه بزرگ مذهبی، روحانی و ملکوتی درآمده و چون ماه درخشنده در سیاره زمین میدرخشد.
کاوشگران و تاریخنویسان، سیر تاریخی بنای مرقد آن حضرت را چنین نوشتهاند: از بعضی از احادیث و تاریخ فهمیده میشود که مرقد مطهر حضرت عباس(ع) در عصر امویان و در عصر امام صادق(ع) ساختمان و درگاه داشته است، برای مثال، درباره زیارتنامهاش روایت شده که امام صادق(ع) به ابوحمزه ثمالی فرمود:
اِذا اَردت زِیارَة قَبر العَبّاس بنِ عَلِی وَ هُوَ عَلَی شَطِّ الفُراتِ، فَقِف عَلَی بَابِ السَّقِیفَة فَقُل سَلام اللهِ وَ مَلائکَتِه المُقرَّبِین؛ هنگامی که اراده زیارت مرقد حضرت عباس بن علی(ع) که در کنار شطّ فرات قرار گرفته، کردی، در کنار درِ سقیفه بایست و چنین بگو: سلام خدا و فرشتگان مقرّبش... تا آخر زیارت.[6]
لازم به تذکّر است که در خصوص مرقد مطهر حضرت عباس(ع) قبیله بنی کلاب (که امّالبنین(س) مادر آن حضرت از آن قبیله بود)، بنی اسد، و قبایل دیگر نیز به سبب نسبتی که با آن حضرت داشتند، با بنای ساختمان بر روی مرقد آن حضرت مخالفت نمیکردند؛ بلکه بانی آن بودند و دشمنان به خاطر وساطت آنها جلوگیری نمیکردند.
به هر حال، بنی اسد که از شیعیان و علاقهمندان خاندان رسالت بودند و در روستای غاضریّه نزدیک کربلا سکونت داشتند، نخستین کسانی بودند که مرقد آن حضرت را به صورت اولیه ساختند و علامتی نهادند که آثار آن باقی بماند.
پس از این مرحله، عمارتهایی بر روی مرقد مطهر حضرت عباس(ع) در طول قرن اوّل تاکنون ساخته شده که به طور خلاصه چنین است:
1. عمارت اوّل؛ در سال 66 ق پس از پیروزی مختار بر دشمنان، او به آبادسازی کربلا، از جمله مرقد مطهر حضرت عباس(ع) پرداخت؛ ولی در سال 170 به دستور هارونالرشید (پنجمین طاغوت عباسی) آن را ویران کردند.
2. عمارت دوم: شیعیان و علاقهمندان به خاندان رسالت در عصر خلافت مأمون (هفتمین خلیفه عباسی) عمارت دوم را در سال 198 ق بر روی مرقد مطهر حضرت عباس(ع) ساختند؛ ولی وقتی که متوکل (دهمین طاغوت بیرحم عباسی) در سال 232 ق روی کار آمد، دستور داد ساختمان مرقد منوّر امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را ویران کردند و زمین آن را شخم زدند.
3. عمارت سوم: در سال 247 ق در عصر خلافت «الممنتصر» (یازدهمین خلیفه عباسی) رخ داد که او از شیعیان بود، پدرش متوکل را کشت و نسبت به خاندان نبوت خوشرفتاری میکرد. او به بازسازی و نوسازی مرقد مطهر حضرت عباس(ع) اقدام کرد.
4. عمارت چهارم: در سال 367 ق عضدالدوله دیلمی، یکی از فرمان روایان سلسله ی آل بویه (دیلمیان) که نقش به سزایی در نوسازی آرامگاه خاندان رسالت در سرزمین عراق داشت، بارگاه باشکوهی روی مرقد منوّر حضرت عباس(ع) ساخت که مدت ساخت آن از سال 367 تا سال 372 ق طول کشید.[7]
5. نوسازی و بهسازی پنجم: در عصر جلایریان بود، سلطان اویس، فرزند شیخ حسن ایلکانی در سال 740 به تعمیرات و نوسازی وسیعی در مرقد حضرت عباس(ع) اقدام کرد که این نوسازی وسیع در عصر فرزندش سلطان احمد در سال 786 به پایان رسید.
6. نوسازی و بهسازی ششم: در عصر صفویه، شاه اسماعیل صفوی، اولین پادشاه صفوی در سال 914 ق وارد کربلا شد و به تعمیر و نوسازی وسیع آستان مقدّس حضرت عباس(ع) دستور داد، دوازده قندیل طلای خالص به نام دوازده امام(ع) به حرم آن حضرت اهدا کرد. همه فضای حرم و رواقها را با فرشهای ابریشمی گرانبهای اصفهان مفروش کرد و همچنین به دستور او گنبد بارگاه ملکوتی حضرت عباس(ع) را کاشیکاری کردند که این کاشیکاری تا سال 1302 باقی بود.[8]
7. نوسازی در عصر نادرشاه: در سال۱۱۵۳ [9] که وحشیانه به کربلا هجوم آوردند، به تخریب اماکن مقدسه، از جمله بارگاه ملکوتی حضرت عباس(ع) پرداختند، همه اشیای قیمتی و طلاهای آنجا را تاراج کرده و به یغما بردند.
8. نوسازی در عصر قاجاریه: فتحعلی شاه قاجار (دومین پادشاه قاجاریه) با تبلیغات مرجع وقت، آیت الله شیخ جعفر کبیر (کاشف الغطا، وفات یافته 1228 ق) و با کمک مردم ایران که همواره از علاقهمندان محکم خاندان عصمت هستند، پس از تخریب وهّابیان منحرف و جنایتکار، برای بازسازی تعمیر اماکن مقدسه عتبات اقدامی وسیع و کمکهای بسیار کرد. این تعمیرات و بهسازیها در عصر ناصرالدین شاه (چهارمین شاه قاجاریه) نیز ادامه یافت.[10]
علاّمه سیّد عبدالرزاق مقرّم در کتاب العباس(ع) مینویسد: «فتحعلی شاه گنبد مرقد مطهر امام حسین(ع) را با قطعات طلا پوشانید و گنبد مرقد منوّر حضرت عباس(ع) را کاشی و میناکاری کرد».
***
در سال 1375 ق (سال 1334 و 1335 ش) متولّیان امور و خدام حرم حضرت عباس(ع) تصمیم گرفتند که با هدایا و نذورات جمع شده گنبد نورانی مرقد حضرت عباس(ع) را با طلا بپوشانند. این کار به احسن وجه انجام شد.
۹. ضریح کنونی مرقد حضرت عباس(ع): به همت مرجع عظیمالشأن تقلید، مرحوم آیتالله سیّد محسن حکیم و هدایای مردم، ضریح نقرهای با به کار بردن چهارصد هزار مثقال نقره خالص و هشت هزار مثقال طلا پس از سه ماه کار مداوم به دست هنرمندان ایرانی در اصفهان ساخته شد و در سال 1385 ق (1344 شمسی) در حرم مطهر حضرت عباس(ع) نصب گردید.
در آن هنگام نگارنده در قم بودم، اعلام شد که میخواهند ضریح را از اصفهان به قم بیاورند و سپس به عراق بفرستند، مردم قم و مسافران برای استقبال از ضریح به قدری ازدحام کردند که برای سوزن انداختن جا نبود، با شکوه و عظمت عجیبی استقبال و بدرقه به عمل آمد. از دیدههای مردم اشک شوق و اشک یاد مصایب جانسوز حضرت عباس(ع) جاری بود و با دست کشیدن به آن ضریح تبرّک میجستند، گویا قیامتی برپا شده است. انبوه جمعیت از کوچک و بزرگ و زن و مرد، از هر سو به طرف ضریح میآمدند و چون کعبه، آن را در حلقه محاصره خود قرار داده بودند که به راستی دیدنی بود و خاطره زیبای آن در جای جای دلم نقش بسته است و هرگز محو نمیشود.
خودآزمایی
1- چرا مرقد مطهر حضرت عباس(ع) از مرقد مطهر سایر شهیدان جدا شده و از حرم امام حسین(ع) حدود 350 متر فاصله دارد؟
2- چرا دشمنان با ساختن بنا روی مزار حضرت عباس(ع) مخالفت نمیکردند؟
پینوشتها
[1]. اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات؛ محمد باقر ملبوبی، الوقایع و الحوادث، ج 3، ص 23.
[2]. مقتل الحسین مقرم، ص ۳۲۸.
[3]. همان، ص۳۹۸؛ سردار کربلا، ص ۲۴۸.
[4]. بحارالانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۹.
[5]. سوره نور، آیه ۳۶.
[6]. بحارالانوار، ج 101، ص 277؛ کامل الزیارات، ص 256.
[7]. شرح حال عضدالدوله دیلمی و نوسازی مراقد مطهر به فرمان او، در کتاب اعیان الشیعه، ج 1، ص 537 و 628 آمده است.
[8]. بنا به نقلی این کارها توسط شاه طهماسب (دومین شاه صفویه) انجام شد (شخصیّت حضرت ابوالفضل(ع)، ص 220؛ سردار کربلا، ص۳۶۷)؛ شاید شاه اسماعیل صفوی به توسعه اقدام کرده و شاه طهماسب آن را تکمیل کرده باشد.
[9]. به نقلی در سال 1155 ق (شخصیّت حضرت ابوالفضل(ع)، ص 220).
[10]. چهره درخشان قمر بنی هاشم، ص 270 ـ 272.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
سال ۱۰۴۷ ه.ق عثمانىها به کربلا حمله کردند و اهالى به حرم مطهر ابوالفضل (علیهالسلام) پناهنده شدند و جنگ سختى بین آنان و سربازان عثمانى رخ داد و عاقبت عثمانىها پیروز شدند و حرم را غارت کردند.
در سال ۱۱۵۵ ه.ق نادر شاه هدایاى گرانبهائى به حرم مطهر ابوالفضل (علیهالسلام) هدیه کرد و در سال ۱۱۷۲ ه.ق وزیر نادرشاه صندوق قبر شریف را تعویضکرد و رواقها را بازسازى کرده چلچراغى براى روشنایى حرم مطهر اهدا کرد.
در سال ۱۲۱۶ ه.ق پس از غارت حرم مطهر بوسیله وهابىها، فتحعلى شاه قاجار دستور بازسازى حرم و کاشیکارى گنبد آن را صادر کرد و پس از او محمد شاه قاجار پنجرهاى نقرهاى بر روى ضریح آن حضرت قرار داد.
در سال ۱۲۵۹ ه.ق سلطان أود هندوستان که نامش محمدعلى شاه بن سلطان ماجد على شاه بود اقدام به تعمیر و بازسازى حرم مطهر ابوالفضل (علیهالسلام) نمود.
در سال ۱۲۶۳ ه.ق سلطان عبدالمجید خان عثمانى دو شمعدان بزرگ که با ورقهایى از طلا مزین شده بود به حرم مطهر هدیه کرد و این دو شمعدان تا کنون باقى مانده است.
در سال ۱۲۶۶ ه.ق سلطان عبدالمجید عثمانى اقدام به بازسازى و تعمیر حرم مطهر نمود و در همان سال مادر سلطان عبدالمجید مذکور پردههاى بسیار گرانبهایى هدیه حرم مطهر نمود و همچنین نواب بهراء از حکمرانان هندوستان اقدام به تجدید بناى سقف ضریح با چوبهاى گران قیمت نمود و شخصى به نام میرزا محمد باقر راجه مسؤول این کار گردید.
در قرن سیزدهم هجرى محمد شاه قاجار اقدام به نصب ضریح نقرهاى در حرم مطهر ابوالفضل (علیهالسلام) کرد و حاج عبدالهادى استرآبادى را مسؤول این کار نمود.
در سال ۱۳۵۵ ه.ق سید مرتضى تولیت آستانه حرم ابوالفضل (علیهالسلام) اقدام به نصب در نقرهاى در ایوان طلا نمود و در دو سوى لنگههاى در دو بیت شعر از شیخ یعقوبى را نوشت.
در سال ۱۳۷۵ ه.ق گنبد مرقد مطهر طلاکارى شد و درآن هنگام سید محسن حکیم دستور ساخت ضریحى طلایى را داد تا در اصفهان ساخته شود، ضریح مذکور پس از ساخته شدن، طى مراسم با شکوهى از شهرهاى مرزى ایران و عراق عبور کرده وارد شهر کربلا شد و روى قبر مطهر نصب شد.
سوالی که برای من پیش آمده پس چرا محل دفن حضرت عباس (ع) دورتر از آب است. نسبت به محل دفن امام حسین (ع)
سوالی دارم
ممنون میشم پاسخ بدین
در زیارت عتبات قسمت حرم حضرت ابولفضل دستی در سمت بازار در بین مغازه ها و دستی در کوچه روبروی حرم به فاصله تقریبا 50-100 افتاده است . و سپسه دیوارهای حرم مطهر حضرت ابوالفضل شروع میشود. منطقی این است که قطع شدن دست دوم نزدیک حرم باشد. قطع ید اول در سمت بازار بوده
حال اگه علقمه از سمت بازار است چرا بعد از افتادن دست اول حضرت به سمت دور از تر خیام و تل گریخته اند و اگر علقمه در سمت دست داخل کوچه است که به حرم نزدیک تر است چرا جسد حضرت از دست دوم دور افتاده است؟
1- ایا جسد مطهر حضرت ابوالفضل هم توسط اسبان لگد کوب شده و اسب بر آن تاخته شده که مسبب جابجایی جسد شده ؟
2-ایا بعد از افتادن دست اول در سمت بازار حضرت مسیر انحرافی انتخاب کرده تا بتواند دشمن را دور و لحظه ای به سمت خیام و حضرت ابا عبدلله بروند؟
با تشکر از پاسخ شما