فصل ششم: پیامهای سیاسی|۸
۱۵. مسئولیت پیامرسانی
گاهی عملی که در برههای از زمان انجام میگیرد، در هالهای از ابهام باقی میماند، یا به صورت تحریف شده به دیگران منتقل میگردد، یا کسانی که دانستن آنان میتواند مؤثّر باشد، بیخبر میمانند.
برای موفّقیت آمیز بودن هر حرکت انقلابی، باید «پیام» آن به دیگران برسد و روشنگری اذهان عمومی، سبب جلب افکار بدان سمت گردد، یا با تبیین ماهیّت یک نهضت، جلوی تحریفها و کتمانها و سوء برداشتها گرفته شود.
در نهضت عاشورا از این عنصر سرنوشتساز، استفاده شده است. امام حسین(ع)، پیام حرکت خود را هنگام بیرون آمدن از مدینه، در ایام اقامت در مکّه، هنگام خروج از مکّه به سمت کوفه، چه با خطابههایش، چه با نامههایی که برای هواداران و سران شیعه در کوفه و بصره نوشت، چه به نمایندهی ویژهی خود - مسلم بن عقیل - که به کوفه فرستاد، ابلاغ کرد، تا حجّت بر همه تمام شود و کسی بیخبر نماند.
مسلم بن عقیل، نامهی امام را در کوفه، پس از آنکه گروهی از شیعیان گرد آمدند، در حضور آنان خواند و همه اشک شوق ریختند.[1] مسلم، این کار را پیوسته تکرار میکرد و با حضور هر گروهی جدید، نامهی حسین بن علی را بر آنان باز میخواند.[2]
کسانی در راه این پیام رسانی جان باختند. از جمله قیس بن مسهر صیداوی بود که حامل پیام امام و نامهی او به شیعیان کوفه بود و مأموران ابن زیاد او را دستگیر کردند و چون حاضر نشد مخاطبان پیام را افشا کند، جان بر سر این پیام نهاد و به شهادت رسید.[3]
پیامرسانی پس از شهادت امام و یاران، مرحلهی دیگری از رسالتِ به ثمر رساندن خون شهید است، تا دشمنان رسوا شوند و غافلان آگاه گردند و ستمگران نتوانند بر جنایتهای خویش پردهپوشی کنند. نقش اسرای اهل بیت پس از عاشورا، رساندن پیام خون شهیدان بود، چه در برخوردهای فردی و موضعی و چه به صورتِ سخنرانیهای عمومی؛ مثل آن چه که حضرت زینب و حضرت سجّاد در کوفه و دمشق انجام دادند تا همگان بفهمند که چه جنایتی نسبت به فرزند رسول خدا انجام گرفته است.
امام حسین(ع) در واپسین وداعی که با زینالعابدین(ع) داشت، ضمن سخنان و توصیههایی که برای پس از شهادت خود داشت، فرمود: فرزندم! از من به شیعیان من سلام برسان و به آنان بگو که: پدرم غریبانه جان داد، پس بر او ندبه کنید، و شهید شد، پس بر او بگریید.[4]
برنامههای گستردهای که در فرهنگ دینی ما وجود دارد و به صورت عزاداری، گریه، نوحهسرایی، زیارت قبور شهدا، خواندن متن زیارتنامه، سرودن شعر دربارهی حادثهی عاشورا و مظلومیت اهل بیت، سلام دادن به شهدای کربلا هنگام آب نوشیدن و بسیاری از اینگونه سنّتهای دینی، هر یک به گونهای رساندن پیام خون شهدا به دیگران است. بارزترین نقش حماسی حضرت زینب در کربلا همان پیامرسانی بود و بدون آن شاید کربلا آنگونه تأثیرگذار و افشاگر نمیشد.
سرّنی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
چهرهی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها میماند اگر زینب نبود[5]
و اینگونه یک نهضت باقی میماند و اهداف فراموش نمیشود، سنّت احیاگری و یاد نیز سبب زنده ماندن پیام میشود و بدون اینگونه مراسم، هم اهداف فراموش میشود و هم ماهیّت یک نهضت ممکن است مسخ و دگرگون شود.
امام خمینی(قدس سره) در مورد ضرورت این زنده نگهداشتنها و تنظیم شعائر که سبب آگاهی جامعه و حفظ محتوای یک قیام در طول تاریخ است، فرموده است:
هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینهزنی نباشد حفظ نمیشود... این نقش، یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گُلی است که هِی به آن آب میدهند. زنده نگهداشتن این گریهها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را[6] و فرموده است: آنچه دستور ائمه(ع) برای بزرگداشت این حماسهی تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آلِ بیت است، تمام فریاد قهرمانانهی ملّتها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ، الی الأبد.[7]
رسالت وارثان خون شهدا و نسلی که بازماندهی پدران انقلابی و رزمندهی خویشند، سنگین است و آن رساندن پیام آن خونها و مجاهدتها و شهادتها به فرزندان خویش و ملّتهای دیگر است. نوعی از مفهوم «صدور انقلاب» نیز در همین پیامرسانی نهفته است. این گونه است که برکات یک نهضت، از مرزها میگذرد و الهامبخش دیگران نیز میگردد.
«هر انقلابی دو چهره دارد: خون و پیام... همهی صحنهها کربلا است و همهی ماهها محرّم و همهی روزها عاشورا. باید انتخاب کند: یا خون را، یا پیام را. یا حسین بودن را، یا زینب بودن را، یا آن چنان مردن را، یا این چنین ماندن را.»[8]
۱۶. گرامیداشت عاشورا
حادثهی عاشورا، از یکسو بیدارگر وجدانها و برانگیزانندهی انسانها برای مبارزه با ستم و زور بود، از سویی رسواکنندهی حاکمانی که از جهل و غفلت مردم بهره میگرفتند و با نام دین، سلطهی جابرانه و ضدّ دینی داشتند. مظلومان از این حماسه، درس و پیام میگرفتند و ظالمان از مطرح بودن عاشورا و پیامهایش وحشت داشتند. این بود که فعّالیّت کتمان و نسیان و زدودن از یادها از سوی امویان و همخطّان آنان انجام میگرفت و حرکتِ یادآوری و ذکر و طرح و تعظیم و تکریم، از سوی اهل بیت پیامبر(ع) انجام میشد تا از یادها نرود و تأثیرگذاری مداوم خود را داشته باشد.
برنامهی ذکر و یاد، خطی بود برای مقابله با سیاست سکوت و خطّ منزویسازی و بایکوت که به دست دشمنان حق انجام میگرفت. در راستای همین «یاد» بود که بر محور عاشورا و کربلا، فرهنگی پدید آمد که مجموعهای از سنّتها را در خود داشت، از قبیل: گریه بر امام حسین(ع)، عزاداری، برپایی مجالس و محافل در محرم و عاشورا و در طول سال، تشکیل هیأتهای عزاداری و دستجاتِ مذهبی، ساختن تکیهها و حسینیهها و برپایی مراسم نوحهخوانی، شبیهخوانی و تعزیه، برگزاریِ مجالس وعظ و خطابه و منبر و مدح و مرثیه، سقایی و آبیاری تشنگان، زیارت امام حسین(ع) و شهدای کربلا چه از دور چه از نزدیک، مقدس شمردن تربت سیدالشهدا(ع) و سجده بر تربت و ذکر گفتن با تسبیح تربت، استفاده از لقب «کربلایی برای زائران کربلا، سرودن شعر و مرثیه و مقتلنویسی بر محور حادثهی عاشورا و... بسیاری از اینگونه مراسم و شعائر که هر کدام نقشی در زنده نگهداشتن آن حادثه و تبدیل آن به فرهنگ عمومی شیعه داشت.
امامان شیعه نیز به این گرامیداشت و احیای خاطرهی عاشورا در قالبهای مختلف، تشویق و ترغیب میکردند. شاعران بزرگی همچون دِعبل، کمیت، سیّد حمیری، عبداللهبن کثیر در زمان ائمه و صدها شاعر برجستهی دیگر در دورانهای بعد، با اشعار خود در زنده نگهداشتن مشعل «یاد عاشورا» کوشا بودند.
امام صادق(ع) به اصحاب خویش فرمود: با یکدیگر پیوند و رفت و آمد و ترحّم داشته باشید، همدیگر را زیارت کنید، به ملاقات هم بروید، مذاکره کنید و «امر» ما را زنده بدارید: «تَزاوَرُوا وَ تَلاقُوا وَ تَذاکَرُوا وَ اَحْیُوا اَمْرَنا»[9].
استفاده از مجالس برای احیای خط ائمه، توصیهی خود آنان بوده است.
همچنین رفتن به زیارت قبر سیدالشهدا(ع) که احادیث فراوان و پاداشهای عظیم در این باره آمده است. در سایهی زیارت، همدلان و همسویان با خط عاشورا گرد هم میآیند و بر سر مزار شهید، با خون و راه و هدف شهید پیمان میبندند و از زندگی و شهادت آنان درس و الهام میگیرند. برای زیارت هیچ امامی به اندازهی زیارت حسین بن علی(ع) در کربلا، تأکید و توصیه نشده است. در روایات برای آن پاداشی برابر دهها و صدها حجّ و عمره بیان شده است و راز آن، همان احیاگری زیارت نسبت به فلسفهی قیام عاشورا و زنده نگهداشتن فرهنگ شهادت و میثاق با شهیدان است. امام صادق(ع) فرمود:
مَنْ لَمْ یَأْتِ قَبْرَ الْحسینِ(ع) وَ هُوَ یَزْعَمُ اَنَّهُ لَنا شیعَةٌ حَتّی یَمُوتَ، فَلَیْسَ هُوَ لَنا بِشیعَةٍ.[10]
کسی که میپندارد پیرو و شیعهی ماست، ولی تا زنده است هرگز به زیارت قبر حسین(ع) نرود، او شیعهی ما نیست!
نشانههای فراوانی است که در عصر سلطهی امویان و عبّاسیان حتّی از زیارت تربت امام حسین(ع) جلوگیری میکردند، چرا که این کار، نوعی همبستگی با مرام و آیین عاشورائیان را نشان میداد و زائران را باهم متّحد و برضدّ ستمکاران بسیج میساخت. ازاینرو، خلفای عباسی نیز تلاش برای محو آثار قبر و پراکنده ساختن مردم از چنین تجمّعی داشتند. به متوکّل عباسی خبر میدادند که مردم در سرزمین نینوا برای زیارت قبر امام حسین(ع) جمع میشوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهی پدید میآید و کانون خطری تشکیل میشود. او هم مأموران خود را میفرستاد تا مردم را متفرّق و آثار قبر را ویران سازند و در کمین کسانی بنشینند که به زیارت امام حسین(ع) میروند.[11] به دستور متوکّل، هفده بار قبر امام حسین(ع) را خراب کردند.[12] کربلا و تربت خونین سیدالشهدا(ع) و فرات و علقمه و... در تاریخ پیوسته منبع الهام و تغذیهی روحی و فکری عاشقان آزادی و شرف بوده است و عاشورای حسینی و مزار سیدالشهدا(ع) در این زمینه نقش عمدهای داشته است.[13]
سجدهی بر تربت امام حسین(ع) نیز همین یادآوری نسبت به عاشورا و فرهنگ شهادت را داراست.
شهید مطهری در این زمینه نوشته است:
پیشوایان ما گفتهاند: حالا که باید بر خاک سجده کرد، بهتر است آن خاک، از خاک تربت شهیدان باشد، اگر بتوانید از خاک کربلا برای خود تهیّه کنید، که بوی شهید میدهد. تو که خدا را عبادت میکنی، سر بر روی هر خاکی بگذاری نمازت درست است، ولی اگر سر بر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، قرابت کوچکی، همسایگی کوچکی با شهید دارد و بوی شهید می دهد، اجر و ثواب تو صد برابر میشود.[14]
اینکه از تربت قبر سیدالشهدا، امامان شیعه و حضرت زهرا(س) تسبیح میساختند و با آن ذکر میگفتند،[15] یا توصیه میکردند که کام نوزادان خود را پس از ولادت با تربت قبر حسین(ع) بردارید: «حَنِّکُوا اَولادَکُمْ بِتُربَةِ الْحُسَیْنِ فَاِنَّها اَمانٌ»[16] برای همین پیوند دادن با فرهنگ شهادت و ایثار است که عاشورا جلوهی بارز آن به شمار میآید.
برپایی دستههای عزاداری و نوحهخوانیها و سوگواریهای سنّتی، از برنامههای بسیار مهم در زنده نگهداشتن یاد عاشورا است. عاشقان خط حماسی ثارالله، با تشکیل دستجات و هیئتها و در سایهی پرچمها و علامتها و کتیبهها، عواطف پاک خود را نسبت به امام حسین(ع) زنده نگه میدارند و با افراشتن پرچم عزای حسینی، نوعی همبستگی فکری، روحی و مرامی با عاشورا پیدا میکنند و در سایهی آن، درسها و پیامهای عاشورا را جاودانه میسازند.
امام امّت(ره) میفرمود:
ما باید حافظ این سنّتهای اسلامی، این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرّم و صفر و در مواقع مقتضی به راه میافتد، تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند... زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنّتی خودش از طرف روحانیون از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظّم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر میخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنّتها را حفظ کنید.[17]
جان کلام در همین جملهی آخر است و پیام عاشورا در مقولهی «یاد» برای عصر حاضر نیز همین است که حماسههای خونین و امیدبخش و انگیزهآفرین شهدا را زنده نگاه داریم و به هر شکلی، با برنامهریزیهای حساب شده، موضوع شهادت، رزمندگان، جبهههای نبرد، تظاهرات و راهپیماییها، مبارزات پیش از انقلاب، شهدای عزیز، آزادگان و جانبازان، عملیاتهای دفاع مقدّس، خانوادههای معظّم شهدا، مزار شهیدان عزیز، شرح حال و زندگینامهی آنان، فیلمهای دفاع مقدّس و آثار هنری، نقّاشی، طرح، پوستر و امثال اینگونه مظاهر مربوط به فرهنگ جهاد و شهادت و ایثار را که همه از «عاشورا» الهام گرفتهاند به «یاد» آوریم و جزو فرهنگ عمومی مردم سازیم و همانگونه که عاشورا با همهی مظاهر و مضامینش در طول قرنهای متمادی در دل و جان و ذهن و زندگی پیروان امام حسین(ع) جاگرفت و با برنامه های مختلف، زنده ماند،[18] ارزشهای انقلاب و شهادت تاریخ معاصر را نیز، هم به حافظهی تاریخ بسپاریم تا به آیندگان منتقل شود، هم از این منابع الهام و حرکت آفرینی و ایدهبخشی، حدّاکثر استفاده را در تربیت نسلی با ایمان، شجاع، عزّتمند و صبور و مقاوم، ببریم.
خودآزمایی
1- امام حسین(ع)، پیام حرکت خود را چگونه و در کدام زمانها ابلاغ فرمودند؟
2- بارزترین نقش حماسی حضرت زینب در کربلا چه بود؟
پینوشتها
[1]. وقعة الطّف، ص 100.
[2]. ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 41.
[3]. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 340.
[4]. همان، ص 486.
[5]. از قادر طهماسبی، (فرید).
[6]. صحیفهی نور، ج 8، ص 69.
[7]. همان، ج ۲۱، ص ۱۷۳.
[8]. پس از شهادت، ص 13.
[9]. همان، ص 282.
[10]. وسائل الشیعه، ج 10، ص 336.
[11]. تراث کربلا، سلمان هادی طعمه، ص 34.
[12]. تتمّة المنتهی، محدث قمی، ص 241.
[13]. در این زمینهها ر. ک: «کربلا، کعبهی دلها» از نویسنده.
[14]. شهید (ضمیمهی «قیام و انقلاب مهدی»)، ص 127.
[15]. بحارالأنوار، ج 82، ص 333 و 341.
[16]. وسائل الشیعه، ج 10، ص 410.
[17]. صحیفهی نور، ج 15، ص 204.
[18]. بحث گستردهتر پیرامون این موضوع را در مجموعهی مقالات کنگرهی امام خمینی و فرهنگ عاشورا (چشمهی خورشید، ج 1، ص 113) مقالهی «سنّتهای احیاگری، روشهای پاسداری از حماسهی عاشورا و فرهنگ آن در تاریخ فرهنگ اسلامی» مطالعه کنید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
جواد محدثی