گفتار چهارم: حیات برزخی| ۱
اثبات حیات برزخی از نگاه قرآن
قرآن كریم صریحاً حیات برزخی را اثبات كرده و فرموده است:
«...وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إلی یوْمِ یبْعَثُونَ».[1]
...[آنها كه از دنیا رفتهاند] پشت سرشان یا پیش رویشان برزخی است تا روزی كه برانگیخته شوند.
و فرموده است:
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللهِ أمْواتٌ بَلْ أحْیاءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ».[2]
كسانی را كه در راه خدا كشته شدهاند، نگویید كه مردهاند، بلكه زندهاند ولی شما آگاهی از حیاتشان ندارید.
و روشن است كه حیات برزخی، منحصر به شهدا نیست، منتهی چون پس از جنگ بدر دربارهی شهدا میان مردم بحث و گفتگو بود كه آنها در چه وضعی هستند؛ آیه دربارهی آنها نازل شد كه آنها را مرده به معنای نابود شده ندانید، آنها در عالم دیگری زندهاند. حال آیا باورتان میشود كه شهدا زنده باشند، امّا رسول خدا(ص) و ائمّهی هدی(ع) كه پایهگذار اصلی شهادت و حركت به سوی خدا هستند مرده و نابود شده باشند (العیاذبالله).
مرگ، نابود شدن نیست!
حاصل اینكه ما بر اساس آیات قرآن و روایات معصومین(ع) اعتقاد به حیات برزخی داریم و معتقدیم كه انسان پس از مرگ و رفتن از این دنیا، هیچ و پوچ و نابود نمیشود بلكه انتقال از این عالم به عالم دیگری پیدا میكند و آنجا به حیاتی عالیتر از حیات دنیوی نائل میشود و لذا موت از نظر قرآن، امر عدمی (یعنی نیست و نابود شدن) نیست، بلكه امر وجودی است كه متعلّقِ خلقت قرار گرفته است، چنان كه فرموده است:
«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ...».[3]
خدا، كسی است كه موت و حیات را آفریده است...
و جالب اینكه موت در آیه، مقدّم بر حیات ذكر شده است و نشان میدهد كه انسان در مسیر خلقت، مراحلی را پیموده و در هر مرحله از مرتبهی پایین، به مرتبهی بالا انتقال پیدا كرده است و از همین انتقال از مرتبهی پایین به مرتبهی بالا، تعبیر به موت شده است.
در اشعار مولوی نیز اشاره به این حقیقت شده كه گفته است:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وزنما مُردم زِ حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم كی ز مُردن كم شدم
بار دیگر هم بمیرم از بشر
پس برآرم از ملایك بال و پر
بار دیگر از مَلَك پرّان شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم
پس همهی این مراحل را انسان با مردن میپیماید، امّا نه مردن به معنای هیچ و پوچ شدن، بلكه به معنای از مرتبهی پایین به مرتبهی بالا رفتن و برتر شدن، مگر این نیست كه ما را از خاك آفریدهاند، این گفتار خالق ماست كه میفرماید:
(وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ...).[4]
از نشانههای علم و قدرت او اینكه شما را از خاك آفریده است...
آری، او ما را از خاك و از عالم جماد حركت داده به صورت نبات و گیاهی از زمین رویانیده است.
«وَ اللهُ أنْبَتَكُمْ مِنَ اْلاَرْضِ نَباتاً».[5]
آن نبات و گیاه، خوراك گوسفندی شده و در وجود او تبدیل به گوشت گشته و گوشت آن حیوان، غذای پدر و مادر ما شده و در وجود آنها تبدیل به نطفه گشته و آن نطفه هم مراحلی را از عَلَقه و مُضْغه بودن و جنین شدن پیموده و سرانجام، به صورت طفل از مادر متولّد گشتهایم و همچنان از كودكی به جوانی و پیری تا روزی كه از شكم مادر دنیا بیرون رفته وارد عالم برزخ و سپس وارد محشر میشویم و عاقبت سر از بهشت یا جهنّم در میآوریم و برای همیشه باقی میمانیم.
مولای ما امام امیرالمؤمنین علی(ع) فرموده است:
«اَیهَا النّاس اِنّا خُلِقْنا وَ اِیاكُمْ لِلْبَقاءِ لا لِلْفَناء».[6]
ای مردم، ما و شما برای ماندن خلق شدهایم، نه برای نابود گشتن.
مرگ به معنای نابود شدن نیست، بلكه:
(لكِنَّكُمْ مِن دارٍ اِلی دارٍ تُنْقَلُون).[7]
از خانهای به خانهی دیگری انتقال داده میشوید.
این چراغی است كزین خانه به آن خانه برند و لذا قرآن نیز فرموده است:
«كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ...».[8]
هر جانی چشندهی مرگ است...
اگر مرگ امر عدمی بود و به معنای نیست شدن، چشیدنی نبود. معلوم میشود كه یك امر وجودی است و همچون غذایی است كه انسان آن را میچشد، حالا یا تلخ است و یا شیرین، تا مزاجش چه مزاجی باشد؛ اگر مبتلا به بیماری كفر و نفاق است، در ذائقهی جانش تلخ خواهد بود و اگر متنعّم به نعمت اسلام و ایمان است و تقوا، در ذائقهی جانش شیرین و خوشگوار خواهد شد. به هر حال انسان است كه مرگ را میچشد، نه اینكه مرگ، انسان را میچشد و او را از بین میبرد.
نمونههایی از حیات برزخی در قرآن كریم
آری انسان است كه مرگ به معنای انتقال از عالمی به عالم دیگر را در جان خود مییابد و به مرتبهی بالاتری از حیات تحوّل پیدا میكند، این اعتقاد به حیات برزخی است كه ما آن را از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) به دست آوردهایم. اینك به نمونهای از آیات اشاره میكنیم.
1ـ تقاضای بازگشت به دنیا
این آیه میفرماید:
«حَتَّی إذا جاءَ أحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكْتُ...».[9]
وقتی مرگ یكی از آنان فرا رسید [و مرد] میگوید: ای خدا، مرا [به دنیا] بازگردانید تا شاید دربارهی وظایفی كه آن را ترك كردهام عمل صالحی انجام بدهم [و جبران گذشتهها بنمایم]...
ولی به او پاسخ داده میشود:
«...كَلاّ إنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها...».[10]
...نه، هرگز، [راه بازگشتی وجود ندارد] این سخنی است كه او به زبان میگوید [و منشأ قلبی ندارد و اثری نخواهد داشت]...
«...وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إلی یوْمِ یبْعَثُونَ».[11]
...و در پشت سر آنها تا روزی كه برانگیخته شوند برزخی وجود دارد.
آیهی شریفه چنان كه ملاحظه میفرمایید میگوید:
«حَتَّی إذا جاءَ أحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ».
وقتی مرگش فرا رسید در عالم پس از مرگ خطاب به فرشتگان میگوید مرا بازگردانید تا عمل صالح كنم.
یعنی، انسان در عالم پس از مرگ، حیات دارد و زنده است و از فرشتگان تقاضای بازگشت به دنیا میكند و جواب یأس میشنود. این همان حیات برزخی است كه فاصلهی میان حیات دنیوی و حیات محشری است.
«...وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إلی یوْمِ یبْعَثُونَ».
2ـ مؤمن آل یاسین
آیهی دیگر در سورهی یاسین است، آنجا كه داستان مؤمن آل یاسین را بیان میكند كه وقتی رسولان خدا آمدند و مردم شهر را ـ حالا هر شهری بوده ـ دعوت به توحید نموده و از بتپرستی نهی كردند، آنها به مخالفت و ستیزگی با رسولان خدا برخاستند و تصمیم به قتل آنها گرفتند. مرد باایمانی كه در دورترین نقطهی شهر زندگی میكرد آگاه شد كه مردم به مخالفت با انبیاء برخاستهاند، شتابان آمد و به پند و اندرز مردم و حمایت از رسولان پرداخت؛ چنان كه در آیهی شریفه آمده:
«وَ جاءَ مِنْ أقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یسْعی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ».[12]
مردی از دورترین نقطهی شهر شتابان آمد و گفت: ای قوم و قبیلهی من، از رسولان خدا پیروی كنید.
ولی مردم كافر با او هم به ستیزگی برخاستند و او را كشتند. حالا قرآن میفرماید:
«قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیتَ قَوْمِی یعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُكْرَمِینَ».[13]
[پس از اینكه كشته شد] به او گفته شد: داخل بهشت شو [معلوم است كه مراد، بهشت برزخی است، زیرا بهشت محشری هنوز نیامده است] او گفت: ای كاش این قوم من آگاه از وضع و حال من میشدند و میدانستند كه چگونه خدایم مرا آمرزیده و از اكرام شدگان قرارم داده است.
این داستان نیز نشان میدهد كه آن مرد مؤمن، پس از انقطاع از دنیا، زنده بود و با فرشتگان خدا گفتگو داشت. آنها به او گفتند: داخل بهشت شو، او گفت: ای كاش این مردمی كه مرگ را به معنای نابود شدن میدانند و چنین میپندارند كه من بعد از كشته شدن نابود شدهام، ای كاش میدانستند كه من الان چه حال خوشی دارم و چگونه مورد غفران و اكرام خدایم قرار گرفتهام. این هم یك نمونه از آیات قرآن كه وجود حیات برزخی را نشان میدهد.
3ـ زنده بودن شهدا
آیهی دیگر، كه با صراحت تمام اثبات حیات برزخی مینماید، آیهی مربوط به شهدا و كشته شدگان در راه خداست كه میفرماید:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ أمْواتاً بَلْ أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ».[14]
هرگز گمان نكنید آن كسانی كه در راه خدا كشته شدهاند مردهاند [و نابود شدهاند] بلكه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان رزق و روزی داده میشوند.
4ـ دربارهی شهدا
آیهی دیگر همین مضمون را با اندكی تفاوت در عبارت میفرماید:
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللهِ أمْواتٌ بَلْ أحْیاءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ».[15]
به كسانی كه در راه خدا كشته میشوند نگویید مردهاند، بلكه آنها زندهاند ولكن شما آگاه از حیاتشان نمیباشید.
و قبلاً گفته شد مفاد این آیات این نیست كه حیات برزخی اختصاص به شهدا دارد و شاید علّت اختصاص شهدا به ذكر، این باشد كه وقتی غزوهی بدر یعنی اوّلین جنگی كه بعد از هجرت پیغمبراكرم(ص) به مدینه میان مسلمین و مشركین واقع شد و اوّلین شهدا را مسلمانان در راه خدا دادند، این جریان در میان جمعی از مسلمانان مورد بحث و گفتگو قرار گرفت و به اصطلاح مسألهی روز شد كه آیا این شهدا كجا رفتند و چه شدند و اكنون چه وضعی دارند آیا مردند و نابود شدند یا آنگونه كه پیغمبر(ص) میگوید زندهاند. در این اوضاع و احوال بود كه این آیات نازل شد و خبر از حیات برزخی شهدا داد.
۵ـ فرعون و آل فرعون
قرآن نه تنها خبر از حیات برزخی شهدا میدهد، بلكه سخن از حیات برزخی اشقیاء از قبیل فرعون و آل فرعون نیز به میان آورده و زنده بودن آنها را در عذاب برزخی اعلام میكند و میفرماید:
«النَّارُ یعْرَضُونَ عَلَیها غُدُوًّا وَ عَشِیا وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أشَدَّ الْعَذابِ».[16]
[تا در برزخ هستند] صبح و شام به آتش عرضه میشوند و روزی كه قیامت برپا شود دستور به فرشتگان میرسد كه آل فرعون را به سختترین عذاب داخل كنید.
6 ـ قوم نوح
دربارهی قوم نوح هم كه مبتلا به طوفان و غرق شدند میفرماید:
«مِمَّا خَطِیئاتِهِمْ اُغْرِقُوا فَاُدْخِلُوا ناراً...».[17]
بر اثر گناهانشان، میان آب غرق شدند و بلافاصله میان آتش افتادند...
این آیات كه خواندیم، نمونهای بود از آیاتی كه اثبات حیات برزخی پس از مرگ میكنند و نشان میدهند كه همهی آنها كه از دنیا رفتهاند، هم اكنون در عالم دیگری به نام عالم برزخ زندهاند اعمّ از خوبان و بدان؛ منتهی خوبان در بهشت برزخی متنعّم به نعمتها میباشند و بدان در جهنّم مبتلا به نقمتها و عذابها هستند و علاوه بر آیات قرآن، از لسان اخبار و روایات معصومین(ع) نیز این حقیقت با كمال وضوح استفاده میشود.
خودآزمایی
1- آیاتی از قرآن کریم که حیات برزخی را اثبات میکند را بیان کنید.
2- نمونههایی از حیات برزخی در قرآن كریم را نام ببرید.
3- به چه دلایلی مرگ یک امر عدمی نیست بلکه یک امر وجودی است؟
پینوشتها
[1]ـ سورهی مؤمنون، آیهی100.
[2]ـ سورهی بقره، آیهی154.
[3]ـ سورهی ملك، آیهی2.
[4]ـ سورهی روم، آیهی20.
[5]ـ سورهی نوح، آیهی17.
[6]ـ الارشاد، جلد1، صفحهی238.
[7]ـ همان.
[8]ـ سورهی آل عمران، آیهی185.
[9]ـ سورهی مؤمنون، آیات99و100.
[10]ـ همان، آیهی100.
[11]ـ همان.
[12]ـ سورهی یس، آیهی20.
[13]ـ همان، آیات26و27.
[14]ـ سورهی آل عمران، آیهی1۶9.
[15]ـ سورهی بقره، آیهی154.
[16]ـ سورهی غافر، آیهی46.
[17]ـ سورهی نوح، آیهی25.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی