جلسه چهارم: امكان و ضرورت تأسّى و تبعیت از معصوم| ۱
مرورى بر مطالب پیشین
گفتیم كه یكى از وظایف مهم انبیاى الهى تربیت انسانهاست و در فرهنگ قرآنى از تربیت به «تزكیه» تعبیر مىگردد. همچنین گفتیم كه این وظیفه پس از پیامبر خاتم(ص) به عهده ائمه اطهار(ع) نهاده شد. آنگاه این بحث مطرح گردید كه مهمترین راهكار تربیت، نشان دادن الگو، نمونه و سرمشق عملى است. از این رو، هم در قرآن و هم در روایات بر این نكته تأكید شده كه ما به رفتار اولیاى خدا و بزرگان دین تأسّى و اقتدا كنیم و روش و سیره آنها را در رفتار خود عینیت و تحقق بخشیم. مسلماً مسأله تبعیت و تأسّى و تقلید از اولیاى دین و سایرین، پیشفرضهایى دارد كه ابتدا باید به آنها پرداخته شود. از این جهت، این سؤال را مطرح كردیم كه اساساً تقلید و تبعیت از دیگران صحیح است یا نه؟ در پاسخ گفتیم كه تقلید امرى فطرى و عقلایى است و ضرورتى اجتنابناپذیر در زندگى انسان است و اگر كسى در هیچ موردى نخواهد از دیگران سؤال كند و از غیر خود تقلید و پیروى نكند، زندگىاش به سامان نمىرسد. اما چنان نیست كه انسان در هر موردى و از هر كسى مىتواند تقلید كند و تقلید و پیروى از دیگران، وقتى منطقى و صحیح است كه شرایط آن فراهم گردد و چنانكه گفتیم، در مواردى تقلید و پیروى از دیگران مذموم و خطرناك است.
مطلب دیگرى كه بدان اشارت رفت این بود كه در مبحث تقلید به سه نكته باید توجه داشت:
نكته اول: در چه مواردى مىتوان و باید تقلید كرد؟ نكته دوم: از چه كسى باید تقلید كرد؟ و نكته سوم: با چه انگیزهاى باید تقلید كرد؟ پاسخ اجمالى این است كه اساساً در مواردى كه انسان نیاز به معرفت و شناختى دارد و آن معرفت براى او فراهم نیست و ابزار و راه صحیحى كه او را به آن معرفت برساند نمىشناسد و یا قدرت فكرى او ضعیف است و یا فرصت كافى براى اندیشیدن و فراهم ساختن آن معرفت ندارد و به هر دلیلى از پیش خود نمىتواند پاسخى قطعى به نیاز خویش پیدا كند، مىتواند تقلید كند. همچنین از كسانى باید پیروى و تقلید كند كه در زمینهی نیازمندى انسان، معرفت و آگاهى لازم را دارند و مىتوان در پرتو تقلید از آنها به معرفت و شناخت صحیح دست یافت. بالطبع این نكته نیز روشن مىشود كه انگیزه انسان در تقلید باید كشف حقیقت باشد. چون ما به دنبال حقیقت هستیم تا بدان عمل كنیم، و چون خودمان حقیقت را نمىشناسیم، از كسانى تقلید مىكنیم كه به آن حقیقت واقف هستند و مىتوانند ما را بدان رهنمون گردند. بىشك چنین تقلیدى صحیح و خردمندانه است. اما گاهى انسان با انگیزه كشف حقیقت از دیگران تبعیت نمىكند، بلكه كوركورانه و با انگیزههاى ناصحیح و غیرمنطقى به دنبال دیگران راه مىافتد و از آنان تقلید مىكند. این تقلیدهاى كوركورانه گاهى با انگیزه تعصبات قومى انجام مىگیرد و مردمى تنها بدان دلیل كه نیاكانشان مرام و عقیدهاى داشتهاند و به سنتهایى عمل مىكردهاند، از سنتها و عقاید نیاكانشان پیروى مىكنند؛ هرچند آنها نادرست باشند. با توجه به خطراتى كه چنین تقلیدى براى جامعه دارد، در قرآن كراراً از تقلید و تبعیت كوركورانه از نیاكان نكوهش شده است.
گاهى تقلید كوركورانه از سوى كسانى صورت مىپذیرد كه احساس حقارت و بىهویتى مىكنند و صرفاً براى خودنمایى و كسب شهرت و شخصیت، از دیگران تقلید مىكنند و در رفتار و انتخاب فرم لباس و اصلاح سر و صورت خود به آنان شباهت مىجویند.
چنانكه گفتیم تقلید در صورتى صحیح و عقلایى و آگاهانه است كه به انگیزه كشف حقیقت انجام پذیرد و در این راستا، انسان از كسانى تقلید كند كه معلومات بیشترى دارند و بهتر از دیگران حقیقت را مىشناسند. البته بهترین گزینه و ایدهآل تبعیت از كسانى است كه مرتكب هیچ خطا و اشتباهى نمىشوند و اگر گزینه اصلح و ایدهآل فراهم نیامد، باید از كسانى تقلید كرد كه در زمینه مورد نظر تخصص بیشترى دارند و كمتر از سایرین خطا مىكنند. این روشى است معقول و منطقى و پسندیده و همواره سیره عقلا در مواردى كه نیاز به دانش، مهارت و تخصصى داشتهاند، بر این استوار بوده كه از متخصصترین و عالمترین در هر فن و رشتهاى تبعیت مىكرده و مىكنند. درست به همین دلیل، ما سعى مىكنیم كه در مسایل و احكام فقهى از كسانى تقلید كنیم كه اعلم و افقه از دیگران هستند و دانش فقهى آنها بیش از دیگران است.
چگونگى تأسّى به معصومان در عصر غیبت
بزرگترین نعمتى كه خداوند در اختیار مسلمانان و به خصوص شیعیان قرار داد، وجود مبارك پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است. شخصیتهاى عالىقدرى كه سرآمد و والاترین بندگان خدا و برخوردار از كمال و علم بىشمار هستند و همهی ملكات و فضایل انسانى و الهى را دارا مىباشند و در عین حال، در معرفت و شناخت و رفتار، معصوم هستند و ممكن نیست خطا و اشتباهى در اندیشه، شناخت و رفتارشان رخ دهد. ایشان با توجه به شایستگىهایى كه دارند اسوه و الگویى ایدهآل براى ما مسلمانان مىباشند و ما بدون دغدغه و نگرانى و با خیال راحت مىتوانیم به رفتار و سیره آنها تأسّى و اقتدا كنیم و بر ما لازم است كه قدر این نعمت والا و بزرگ را بدانیم و خداوند را به پاس آن شكرگزاریم و در این اندیشه باشیم كه اگر خداوند متعال این انسانهاى مقدس را به ما معرفى نمىكرد تا با اقتداى به آنها و قدردانى از وجود مباركشان به طریق هدایت و صواب رهنمون گردیم، ما نیز چون كسانى كه از این نعمت بزرگ محرومند، در جهالت و بىخبرى باقى مىماندیم و به گمراهىهایى كه فرقههاى گوناگون در گوشه و كنار عالم بدان مبتلا گردیدهاند مبتلا مىگشتیم. براین اساس، اقتدا كردن به حضرات معصومین نه تنها صحیح است بلكه ضرورت نیز دارد و اگر ما به آنها تأسّى نجوییم گمراه مىگردیم.
در این جا دو سؤال و دو شبهه پیش روى ماست كه باید بدانها پاسخ گوییم:
پرسش اول این است كه در زمان حضور پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) براى مسلمانان كه مستقیماً با آن حضرات ارتباط و مراوده داشتند و رفتارشان را مشاهده مىكردند و گفتارشان را مىشنیدند، ممكن بود كه مستقیماً به رفتار آن حضرات تأسّى جویند و آنها را الگو و مقتداى خویش قرار دهند و در اصطلاح، قدم در جاى پاى آنها نهند. (البته در زمان حضور معصومین(ع) تنها كسانى كه در پیروى و محبت به آنها صادق بودند، بدانها تأسّى مىكردند و با كمال تأسف با اینكه بیش از دویست و پنجاه سال امامان معصوم(ع) بین مردم حضور داشتند و با آنها زندگى مىكردند و مردم مىتوانستند به رفتارشان تأسّى كنند، بسیارى از مردم نه تنها به آنها اقتدا نكردند، بلكه در حقشان ظلم و جفا روا داشتند.) اما ما در زمانى زندگى مىكنیم كه دستمان از پیامبر و امامان معصوم(ع) كوتاه است و امام زمان(عجل الله تعالى فرجه الشریف) هم در غیبت به سر مىبرند، چگونه مىتوانیم به رفتار آنها تأسّى جوییم؟ اگر وجود مقدس حضرت ولى عصر(عجل الله تعالى فرجه الشریف) در بین ما حضور داشتند، براى ما امكان تأسّى و اقتداى به ایشان به معناى دقیق كلمه میسر بود و ما مىتوانستیم با مشاهده مستقیم رفتار ایشان، مستقیماً از ایشان تبعیت كنیم و در هر موضوعى به رأى و نظر ایشان عمل كنیم و در هر زمینهاى حق براى ما عیان مىگشت و راه هموار مىشد و به این همه گمراهىها، اختلافات و اشتباهاتى كه اكنون بدان مبتلا گشتهایم مبتلا نمىشدیم. اما افسوس كه محرومیت از حضور آن حجت و ولى خدا و غیبت آن حضرت، باعث گردیده كه ما نتوانیم مستقیماً به رفتار ایشان اقتدا كنیم و ناچاریم كه این حرمان و محرومیت جانكاه را تحمل كنیم و نفرین بفرستیم بر كسانى كه در حق اهلبیت(ع) ظلم و جفا كرده و مىكنند و باعث محروم گشتن ما از حضور حجت خداوند(عجل الله تعالى فرجه الشریف) گشتهاند.
پاسخ شبهه و پرسش فوق این است كه هر چند براى ما میسر نیست كه مستقیماً به ائمه معصومین(ع) تأسّى و اقتدا كنیم، اما به صورت غیرمستقیم مىتوانیم به آنها اقتدا كنیم. توضیح اینكه گرچه در عصر و زمان ما ائمه حضور ندارند تا رفتار آنان را مشاهده كنیم و به آنها تأسّى جوییم، اما ما مىتوانیم از لابلاى احادیث و سنّت بر جاى مانده از ائمه اطهار و تاریخ زندگانى آن حضرات، چهره و سیماى روشنى از آنها در ذهن خود ترسیم كنیم. تا حدودى براى ما میسر است كه با مشاهده روایات قطعى كه مفاد و دلالت آنها براى ما روشن و واضح گشته است و همچنین سیره زندگانى آن حضرات، روش و منش ائمه اطهار(ع) را بشناسیم و از این طریق شمایى از رفتار و باورهاى آنان را در ذهن خود پدید آوریم و از آنها پیروى كنیم. بلاتشبیه، نظیر كسى كه شخصى را از نزدیك ندیده، اما تصویر و فیلم او را در تلویزیون مشاهده مىكند و از این طریق چهره و رفتار او برایش مجسم مىگردد.
خودآزمایی
1- مهمترین راهكار تربیت چیست؟
2- در مبحث تقلید به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
3- چگونه میتوانیم به ائمه معصومین(ع) تأسّى و اقتدا كنیم؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی