فصل نهم؛ امام سجّاد(ع)| ۲
اهداف امام
اینک زمینهی کار امام سجّاد روشن شد. حالا امام میخواهد در این زمینه و این وضعیت، کار خود را آغاز کند. اینجا به هدف و روشی که ائمه در پیش گرفتهاند مختصر اشارهای میکنم، سپس به جزئیات زندگی آن حضرت با این روش میپردازیم.
بدون شک هدف نهایی حضرت سجّاد ایجاد حکومت اسلامی است و همانگونه که در آن روایت امام صادق(ع) آمده است خدای متعال سال هفتاد را برای حکومت اسلامی در نظر گرفته بود و چون در سال شصتویک حضرت حسینبنعلی(ع) به شهادت رسید، به سال صدوچهلوهفت، صدوچهلوهشت به تأخیر افتاد، این کاملاً حاکی از این است که هدف نهایی امام سجّاد و سایر ائمه ایجاد یک حکومت اسلامی است. اما حکومت اسلامی در آن شرایط چگونه به وجود میآید؟ این به چند چیز نیازمند است:
1. باید اندیشهی درست اسلامی که ائمه(ع) حامل واقعی آن هستند و همین اندیشه است که باید مبنای حکومت اسلامی قرار بگیرد، تدوین و تدریس و منتشر شود.
بعد از اینکه در طول سالیان متمادی، جامعهی اسلامی از تفکر درستِ اسلامی جدا مانده، چگونه میتوان حکومتی بر مبنای تفکر اصیل اسلامی بهوجود آورد، درحالیکه زمینهسازی فکری میان مردم انجام نگرفته باشد و آن احکام اصیل تدوین نشده باشد.
بزرگترین نقش امام سجّاد(ع) این است که تفکر اصیل اسلامی یعنی توحید، نبوت، مقام معنوی انسان، ارتباط انسان با خدا و بقیهی چیزها را تدوین کرده است و مهمترین نقش صحیفهی سجّادیه همین بود. شما صحیفهی سجّادیه را در نظر بگیرید سپس اوضاع فکری اسلامی مردم آن دوران را هم در نظر بگیرید خواهید دید اینها چقدر باهم فاصله دارد. در همان وقتی که همهی مردم دنیای اسلام در جهت مادیگری و بهسوی حرکات و انگیزههای مادی سیر میکردند و از شخص خلیفه ـ که عبدالملکمروان است ـ تا علمای اطرافی او ـ ازجمله محمّدبنشهاب زهری که بعداً از این علمای درباری [توضیحی] خواهم آورد ـ همه فکر خودخواهی و دنیاخواهی را تعقیب میکنند، امام سجّاد(ع) به مردم خطاب میکند و چنین میگوید: «اَوَ لا حُرٌّ یدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لِاَهلِها» آیا آزادمردی نیست که این پسماندهی دهان سگ را برای اهلش بگذارد؟!
تفکر اسلامی در این جمله عبارت است از: هدفگیری معنویات و حرکت در راه رسیدن به آرمانهای معنوی و اسلامی و انسان را در رابطه با خدا و در رابطه با تکالیف قراردادن. و این درست نقطهی مقابل آن چیزی است که حرکت مادی مردم آنروز ایجاد میکرد. این نمونهای بود که بیان کردم و امام سجّاد از قبیل این نمونه باید کارهای فراوانی انجام میداد که نتیجهی این کارها این باشد که تفکر درست اسلامی بهصورت واقعی خود در فضای جامعهی اسلامی محفوظ بماند و از بین نرود. این اولین کار امام سجّاد بود.
2. آشنا کردن مردم نسبت به حقانیت آنکسانیکه حکومت باید بهدست آنها تشکیل شود. درحالیکه تبلیغات ضد خاندان پیامبر در طول دهها سال تا دوران امام سجّاد(ع) غوغا کرده و عالم اسلام را پُرکرده و احادیث مجعول فراوانی از قول پیامبر در خلافِ جهت حرکت اهلبیت و حتی در مواردی مشتمل بر سَبّ[1] و لعن اهلبیت جعل شده و در بین مردم پخش شده بود، و مردم هیچگونه آگاهی از مقام معنوی و واقعی اهلبیت نداشتند، چگونه میتوان حکومتی بهدست اهلبیت تشکیل داد؟
بنابراین یکی از اهداف و حرکتهای مهم دیگر امام سجّاد این است که میبایست مردم را نسبت به حقانیت اهلبیت و اینکه مقام ولایت و امامت و حکومت حق اینها است و اینان خلیفهی واقعی پیامبر هستند، روشن سازند و مردم نیز میبایست به این مسئله آشنا شوند. و این مطلب ضمن اینکه جزء ایدئولوژی و تفکر اسلامی است، درعینِحال ماهیت سیاسی دارد، یعنی یک حرکت سیاسی است بر ضد دستگاه حاکم.
3. امام سجّاد(ع) باید تشکیلاتی به وجود میآورد که آن تشکیلات بتواند محور اصلی حرکتهای سیاسی آینده باشد. در جامعهای که مردم بر اثر اختناق و فقر و فشارهای مالی و معنوی، و همنوعی تنهایی و جدایی و دوری و ازهمگسستگی عادت کردهاند، حتی شیعه تحت آنچنان فشار و ارعابی قرار گرفتهاند که تشکیلاتشان متلاشی شده است، امام سجّاد(ع) چگونه میتواند دستتنها یا با یک عده افراد غیر منظم و غیر متشکل کار خود را آغاز کند؟
بنابراین کار دیگر امام سجّاد(ع) این است که تشکیلات شیعی را به راه بیندازد. این چیزی که از دیدگاه ما از دوران امیرالمؤمنین(ع) وجود داشته و سپس در ماجرای عاشورا و واقعهی حَرّه و واقعهی مختار تقریباً زمینههایش متلاشی شده، این را نوسازی و بازسازی کند. نتیجه اینکه امام سجّاد(ع) سه کار اصلی دارد:
اوّل: تدوین اندیشهی اسلامی به صورت درست و طبق ما انزل الله، پس از آنکه مدتهایی بر تحریف یا فراموشی این اندیشه گذشته است.
دوّم: اثبات حقانیت اهلبیت و استحقاق آنها نسبت به خلافت و ولایت و امامت.
سوّم: : ایجاد تشکیلات منسجم برای پیروان آل محمد(ص) یعنی پیروان تشیّع.
این سه کار اصلی است که ما باید بررسی کنیم و ببینیم در دوران حیات امام سجّاد(ع) کدامیک از این سه کار در دست انجام بوده است. در کنار این سه کار، کارهای دیگری هم وجود دارد که اینها کارهای حاشیهای یا ضمنی است. ازجمله اینکه گاهی اظهاراتی و حرکاتی از خود امام یا از طرف یاران ایشان انجام بگیرد که آن فضای اختناق را تا حدودی باز کند.
ما میبینیم در ماجراهای متعددی که یاران امام یا خود امام در مجامع (البته آنوقت که استحکامات بیشتری پیدا کرده بودند) به اظهاراتی دست میزنند که این اظهارات فقط برای این است که آن فضای مختنق را بشکند و یک هوای لطیفی در بین این جَو گرفته بهوجود بیاید. این یکی از کارهای حاشیهای است که نمونههایش را یادآور خواهم شد.
یکی دیگر از کارهای حاشیهای، دستوپنجه نرمکردنهای خفیفی با دستگاههای حکومتی یا وابستگان به آنها است، مثل قضایایی که بین امام سجّاد(ع) و عبدالملک بارها اتفاق افتاده است و مثل اموری که بین حضرت با علمای منحرف وابسته به عبدالملک (از قبیل محمدبنشهاب زهری) رخ داده و همچنین بعضی از درگیریهایی که بین یاران ائمه و خلفا گذشته است، که اینها به منظورِ این بوده که مقداری از آن جَو گرفته را باز کنند.
اگر کسی با همین مقدار که من بیان کردم وارد شود در روایات اخلاقی، موعظهها، نامهها و دیگر روایاتی که از زبان امام سجّاد(ع) نقل شده و یا برخوردهایی که در زندگی امام سجّاد بوده، تمام آنها برایش معنی پیدا میکند، یعنی خواهد دید که همهی آن اظهارات و برخوردها در یکی از این سه خطی است که اشاره کردیم و اینها در کل برای ایجاد حکومت اسلامی است. پاسدار اسلام، ش 8
با این سه کار زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی و نظام علوی امکانپذیر میشد. البته قبلاً گفتم الان هم تأکید میکنم، امام سجّاد(ع) بر خلاف امام صادق(ع) نظرشان این نبود که در زمان خودشان این حاکمیت تبدیل پیدا کند، و حکومت اسلامی برقرار شود، زیرا معلوم بود که زمینه در دوران زندگی امام سجّاد آماده نمیشد. ظلم و اختناق و تاریکی و فشار بیش از اینها بود که در ظرف این سی سال بتوان آنها را برطرف کرد، بلکه امام سجّاد(ع) برای دوران آینده کار میکرد. حتی به قراین متعددی میفهمیم که امام باقر(ع) هم در دوران زندگیشان بهقصدِ این نبودند که حکومت اسلامی را در زمان خودشان تشکیل بدهند. یعنی از سال شصتویک تا سال نودوپنج ه.ق که شهادت امام سجّاد است، و از سال نودوپنج تا سال صدوچهارده که شهادت امام باقر است، هیچکدام از اینها به این فکر که در زمان خودشان این حکومت تشکیل بشود، نبودند؛ و لذا برای درازمدت کار میکردند. بنابراین همانگونه که اشاره شد، روش امام سجّاد برای درازمدت بود.
اکنون میخواهیم به بیانات امام سجّاد(ع) وارد شویم، و آنچه را که گفتیم، از گفتههای امام سجّاد بیرون بیاوریم. چون وقتی ما زندگی امام سجّاد را تحلیل میکنیم، اصیلترین منبعِ ما برای این منظور، کلمات خود آن حضرت است.
همانگونه که در مورد زندگی همهی ائمه(ع) دأب و روشِ ما همین است. ما اظهارات خودِ ائمه و روایاتی که صادر از زبان خود ائمه هست را بهترین منبع و مدرک برای شناخت زندگی آنها میدانیم منتها قبلاً هم اشاره کردیم که ما این بیانات را در صورتی درست درک میکنیم که به جهتِ حرکت ائمه و مقصود و مقصد آنها از این مبارزه و تلاش و سیری که میکردند، آشنا باشیم. و در غیر این صورت کلماتی را که خواهم گفت، بد معنا خواهیم کرد. و حالا که به آن آشنا شدیم، که تازه خود آن آشنایی هم به برکت بیانات خودشان هست، خواهیم دید که ما از کلمات ائمه(ع) چه استفادههای درستی در این زمینه میکنیم.
قبل از آنکه وارد بحث شویم، باید نکتهی کوتاهی را یادآوری کنیم، و آن اینکه امام(ع) چون در دوران اختناق زندگی میکردند و نمیتوانستند مفاهیم مورد نظرشان را آشکار و صریح بیان کنند، از شیوهی موعظه و دعا استفاده میکردند. دعا مربوط به صحیفهی سجّادیه است که آن را بعداً ذکر میکنیم. و موعظه مربوط به بیانات و روایاتی است که از آن حضرت نقل شده است. در غالب بیانات امام سجّاد(ع) یا شاید بتوان گفت در همه لحن کلام، لحن موعظه است. و در ضمنِ بیانِ موعظه و نصیحت، آنچه را که قبلاً اشاره کردم، امام بیان کردهاند و شما وقتی به این بیانات نگاه کنید، روش حکیمانهی بسیار زیرکانهای را مشاهده میکنید که امام در پیش گرفتند. و با آن روش ضمنِ اینکه به ظاهر دارند مردم را موعظه و نصیحت میکنند، آنچه را که میخواهند در ذهن مردم جا بگیرد آن را به مردم القا میکنند و این بهترین نحو انتقال و القای ایدئولوژی و افکار درست است.
خودآزمایی
1- حکومت اسلامی در شرایط زمانی امام سجاد(ع) چگونه به وجود میآید؟ دلایل را شرح دهید.
2- سه کار اصلی امام سجّاد(ع) بیان کنید.
3- از اهداف و حرکتهای مهم امام سجّاد(ع) که ماهیت سیاسی دارد، را بیان کنید.
پینوشت
[1]. (سبب) دشنام، ناسزا
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی سیدعلی خامنهای