جلسه چهارم: امكان و ضرورت تأسّى و تبعیت از معصوم| ۴
ج . ساحت روشها
زمینه سومى كه براى تقلید وجود دارد، راهكارها و به اصطلاح تاكتیكها و روشهاى عملى جهت دستیابى به اهداف ارزشمند است. توضیح اینكه ما براساس ارزشهایى كه داریم، هدفى را براى زندگىمان ترسیم كردهایم؛ كه عبارت است از رسیدن به مقام قرب الهى و به تعبیر دیگر، مقام انسان كامل. و همچنین اهداف متوسّطى كه كانالهاى رسیدن به آن هدف متعالى و نهایى هستند. بىتردید رسیدن به این هدف بلند و والا، روش و راهكارهاى خاصى دارد كه با استدلال عقلى و یقینى و از طریق تجربه یقینى ما مىتوانیم به برخى از آن روشها و راهكارها دست یابیم. در این صورت، آن روشهایى كه ما با استدلال عقلى و تجربه یقینى دریافتهایم ما را در رسیدن به اهداف بلند و متعالى مدد مىرساند و ما نیازمند تأسّى از دیگران نیستیم. اما گاهى ما نمىتوانیم از پیش خود راهكارها و روشهاى رسیدن به اهداف متعالى مبتنى بر ارزشهایى را كه بدانها اعتقاد داریم، بشناسیم. یا از آن جهت كه تجربه ما ناكافى است و یا قدرت استدلال ما ضعیف است و ما را به یقین نمىرساند و ما باید این راهكارها و روشها را از دیگران فرا گیریم و با تبعیت و تأسّى از منبع معتبرى راهكار رسیدن به اهداف و ارزشهاى والا را شناسایى كنیم.
«امنیت» یك ارزش قطعى براى جامعه است كه ایجاد و حفظ آن براى زندگی فردى و اجتماعى ضرورى و لازم است و در هر زمان و هر شرایطى باید امنیت جامعه را تأمین كرد و اگر در جامعه امنیت نباشد، سنگ روى سنگ قرار نمىگیرد و هیچ كارى به سامان نمىرسد و آسایش و آرامش از مردم گرفته مىشود؛ اما روشها و راهكارهاى ایجاد و حفظ امنیت در شرایط و زمانهاى گوناگون تفاوت مىكند. مثلاً در زمان ائمه اطهار(ع) با امكانات و نیروهاى محدودى امنیت جامعه تأمین مىگشت، اما امروزه براى تأمین امنیت جامعه نیاز به تشكیلات گسترده پلیس با برنامههاى پیچیده و ابزارهاى پیشرفته و نیروهاى فراوان برخوردار از آموزشهاى ویژه مىباشد كه براى اداره چنین تشكیلات گستردهاى بودجه كلانى صرف مىگردد. این تغییر و تحول در سازمان پلیس، ناشى از شرایط جدیدى است كه در زندگى بشر پدید آمده و براساس آنها لازم شده كه براى تأمین امنیت بشر امروزى، باید دستگاهى با آن گستردگى، پیچیدگى و قابلیتها، و برخوردار از قواعد و قوانین و مقررات و سلسله مراتب تشكیل شود. در سایر امور حكومتى نیز با گذشت زمان و تغییر شرایط، چنین پیشرفت و تحولى پدید آمده است.
در صدر اسلام، براى اداره یك استان یك والى مىفرستادند كه عهدهدار اداره آن استان مىشد و گاهى با او فرد امینى را براى اداره بیتالمال و عالم و مفسر قرآنى را براى راهنمایى مردم مىفرستادند و این چند نفر به كمك همدیگر امور یك استان یا شهرى را اداره مىكردند. اما امروزه حتى یك دهكده را نمىتوان با سه نفر اداره كرد و اداره یك شهر نیازمند دستگاههاى گوناگون ادارى و خدماتى و صرف بودجههاى كلان است كه این گستردگى و پیچیدگى در امور حكومتى ناشى از ضرورتهاى جدید زندگى و ویژگىها و شرایط خاص اداره جامعه است. با این وصف، آیا كسى مىتواند بگوید كه چون در زمان امیرالمؤمنین(ع) ارتش با این گستردگى و امكانات و دستگاه پلیس و نیروى انتظامی وجود نداشته، امروز نیز این تشكیلات نباید باشد و ما اگر بخواهیم حكومت اسلامى داشته باشیم و بخواهیم از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) تأسّى و تبعیت كنیم باید همه تشكیلات كشورى و لشگرى و دستگاهها و وزارتخانهها را منحل كنیم؟ بىشك چنین منطقى پذیرفته نیست و معناى تأسّى این نیست كه ما شرایط و ضرورتهاى اداره جامعه را در نظر نگیریم.
پیچیدهترین بخش شبهه و پرسش از تبعیت و تأسّى از دیگران مربوط به ساحت سوم؛ یعنى راهكارها و روشهاست: ارائه پاسخ به شبهه در مورد باورها و ارزشها آسانتر است، چون باورها امور ثابتى هستند كه زمان در آنها نقش ندارد و ارزشها گرچه فىالجمله در آنها تغییر رخ مىدهد، اما با توجه به ملاكاتى كه براى آن ارزشها وجود دارد باز آن ارزشها از نوعى ثَبات برخوردارند، و زمان در آنها تغییرى ایجاد نمىكند. (گرچه فرقههاى گوناگون فكرى و مذهبى در مورد پارهاى از باورها و ارزشها با یكدیگر اختلافاتى دارند، اما سخن ما در مورد كسانى است كه داراى تفكر، مذهب و عقیده واحدى هستند و بر اصولى توافق دارند و مبتنى بر آن اصول، باورها و ارزشهایى را برگزیدهاند و به ندرت اتفاق مىافتد كه در مورد باورها و ارزشهاى خود بحث و كشمكش داشته باشند). اما در روشها، راهكارها، تاكتیكها و امورى كه به زندگى روزمرهی ما مربوط مىشود، تعیین قلمرو تقلید و تأسّى از دیگران و نحوه آن دشوار است.
بخشى از روشها و راهكارها فقهى هستند و حكم و ابعاد آنها را به وسیله اجتهاد در فقه و یا تقلید از فقیه باید شناخت. مثلاً جواز و یا عدم جواز اخذ مالیات یك مسأله فقهى است و فقیه باید با تتبع و بررسى منابع فقهى مشخص كند كه دولت اسلامى مىتواند علاوه بر خمس و زكات، مالیاتهاى دیگرى را بر اموال و درآمدهاى شهروندان مسلمان ببندد و اخذ كند، یا چنان كه برخى تصور كردهاند مالیات همان خمس و زكات است و جایز نیست زاید بر آنها چیزى از مردم اخذ شود؟ اتفاقاً فقها از سیره پیامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و بخصوص امیرالمؤمنین(ع) استفاده كردهاند كه براى رفع نیازمندىهاى جامعه اسلامى، دولت اسلامى مىتواند علاوه بر خمس و زكات، مالیاتهاى دیگرى اخذ كند.
بخش دیگر روشها و راهكارها، فقهى نیستند و براى شناخت آنها دانش و تخصص در فقه كارآیى ندارد و براى تشخیص آنها ما نیازمند تخصص در زمینه مباحث اجتماعى و سیاسى و سایر تخصصهاى انسانى هستیم. به عنوان نمونه تعیین سیاست بینالملل و نحوه و شكل ارتباط با سایر كشورها، در زمره مهمترین راهكارهاى اداره كشور و حكومت است و نیاز مبرم جامعه به شمار مىآید و هیچ جامعهاى نمىتواند بدون تدبیر و تعیین سیاست در آن زمینه به حیات خود ادامه دهد؛ چون هیچ كشورى نمىتواند به دور خود دیوار بكشد و ارتباطش را با دنیا قطع كند. اما تخصص در زمینه روابط بینالملل و تعیین شرایط و حدود ارتباط با سایر كشورها و نحوه تعامل با آنها بسیار پیچیده است و به این سادگى نیست كه ما بگوییم كه هر طور پیامبر اكرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با سایر كشورها رفتار كردند ما نیز رفتار مىكنیم؛ چرا كه شرایط زمانى بسیار تغییر كرده است و متناسب با این شرایط جدید، سیاستهاى جدیدى باید تعیین گردد. یكى از مسایل مهم جهان اسلام مسأله فلسطین و جنایاتى است كه رژیم صهیونیستى با حمایت آمریكا و سایر قدرتها در حق مردم مسلمان آن سامان روا مىدارد. مردمى كه براى حفظ هویت و اصالت اسلامى و نجات كشور خود تحت شدیدترین سركوبها و شكنجهها قرار گرفتهاند و با كمال اخلاص براى حفظ آرمانهاى مقدس خود از ویرانى خانه و كاشانه و كشته شدن عزیزان خود دریغ نمىكنند و چندین سال است كه صهیونیستها خانههاى آنها را بر سرشان خراب مىكنند و پیر و جوان و حتى كودكان آنان را آماج گلوله قرار مىدهند و به شهادت مىرسانند و فریاد مددخواهى آنها به آسمان برخاسته است. حال ما چه وظیفهاى در برابر آنها داریم، آیا مىتوانیم و شرایط به ما اجازه مىدهد كه پول، امکانات و اسلحه و نیرو براى آنها بفرستیم؟ بىتردید تعیین نحوه یارىرسانى به آنها پیچیده است و نیاز به مطالعه و بررسى و دقت دارد و به این سادگى نیست كه ما براساس روایت خاصى به روشنى وظیفه خود را تشخیص دهیم.
چنانكه ملاحظه كردید ما براى تعیین راهكارها و روشهاى دستیابى به اهداف و ارزشها و از جمله اداره حكومت و جامعه نیاز به دو نوع تخصص و فعالیت علمى داریم كه در هر دو زمینه عموم مردم باید از متخصصان تقلید كنند: تخصص اول به مسایل فقهى مربوط مىگردد و متأسفانه در زمینه مسایل مستحدثه و مسایل مربوط به حكومت و نحوه اداره جامعه خیلى كم كار شده و تحقیقات اندكى صورت پذیرفته كه نیاز جامعه و حكومت را برآورده نمىكند. مسلماً گستردگى و پیچیدگى امور حكومتى و سازوكارهاى اداره جامعه مىطلبد كه در ابعاد فقهى تحقیقات گستردهترى انجام پذیرد.
تخصص دوم به تشخیص موضوعات و تخصص در زمینه سیاست و مباحث اجتماعى و دانشهایى از این دست مربوط مىشود. سادهانگارى است كه ما تصور كنیم با استخراج احكام كلى فقهى كار ما به سامان رسیده و وظیفه ما روشن گردیده است؛ چه اینكه تشخیص موضوعاتى كه احكام فقهى بر آنها مترتب مىگردد، خود نیازمند تخصصهاى ویژهاى است. به عنوان نمونه تشخیص موضوعات سیاسى نیازمند تخصص در مسایل سیاسى است و در اینجا از كسى باید تقلید كرد كه در مسایل سیاسى متخصص باشد و در اینجا نظر هر فقیهى معتبر نیست و ما نمىتوانیم به نظر فقیهى كه سیاستمدار نیست عمل كنیم، بلكه اگر فقیهى سیاستمدار بود رأى و نظر او در مسایل سیاسى معتبر است؛ آن هم از آن نظر كه سیاستمدار ست. مثلاً در مواجهه با مسأله فلسطین آیا ما مىتوانیم تكلیف و وظیفه خود را در رسالههاى عملیه جستجو كنیم؟ و آیا در رسالهها نوشته شده كه ما براى حمایت از فلسطینىهاى مظلوم چه وظیفهاى داریم؟ تازه اگر فقیهى در چنین زمینهاى جنبههاى فقهى را با دقت بررسى كرده باشد، در نهایت یك سرى احكام كلى در اختیار ما مىنهد و تشخیص شیوههاى عملى و ابزارها و راهكارهاى موردى، نیازمند تخصصى در مسایل دیگرى است و به فقه مربوط نمىگردد.
به همان دلیل كه ما در مسایل فقهى باید به فقیه اعلم مراجعه كنیم، براى تشخیص وظیفه خود، در مسایل سیاسى، در درجه اول باید به فقیه سیاستمدارى مراجعه كنیم كه در مسایل سیاسى از دیگران داناتر است، و اگر خداى نكرده روزى رسید كه فقهاى ما از سیاست بىبهره گشتند، باید احكام فقهى و مسایل كلى را كه به فقه مربوط مىشود از فقیه اخذ كنیم و براى تشخیص موضوعات سیاسى به سیاستمدار عادل و مورد وثوق و اعتماد مراجعه كنیم. گرچه لازم نیست كه سیاستمدار داراى شرط اعلمیت در فقه باشد، اما شرط عدالت كه موجب اطمینان و وثوق به او مىگردد باقى است و ما در زمینه مسایل سیاسى از كسى مىتوانیم تقلید كنیم كه در درجه اول عادل باشد و در درجه دوم داراى تخصص در مسایل سیاسى باشد. عملاً ثابت شد كه امام(رحمه الله) علاوه بر اینكه فقیه بود سیاستمدار بزرگى نیز بود. همچنین مقام معظم رهبرى علاوه بر اینكه فقیه است سیاستمدار بزرگى نیز مىباشد. امام كه عمرى با فقه سروكار داشت، وقتى در جماران براى مردم سخنرانى مىكرد سیاستمداران دنیا را مبهوت مىكرد و حتى رئیسجمهور وقت آمریكا برنامههاى روزمرهاش را تعطیل مىكرد و به سخنرانى آن رادمرد گوش مىداد و بر حسب آنچه نقل شده، رئیسجمهور وقت آمریكا گفته بود كه براى ما قابل پیشبینى نیست كه فردا رهبر ایران چه مىگوید و چه مىكند. بر این اساس، همانطور كه مردم در مسایل فقهى مىتوانند از چنین فقهاى بزرگى تقلید كنند، در مسایل سیاسى نیز مىتوانند به آنها مراجعه كنند، چون چنین شخصیتهایى در علم سیاست و فنّ كشوردارى نیز از دیگران برترند.
سادهانگارى است كه گفته شود: معصوم به ما فرموده كه از فقها تقلید كنیم و نفرموده از سیاستمداران تقلید كنیم. چون اولاً دستور معصوم ناظر به مسایل فقهى است و ثانیاً، لزوم تقلید داراى دلیل عقلى نیز هست و آن رجوع جاهل به عالم مىباشد و جاهل در هر موضوعى به كسى مراجعه مىكند كه در آن موضوع عالم است. از این جهت، وقتى فقیه فتوا مىدهد كه اگر روزه براى كسى ضرر داشته باشد نباید روزه بگیرد، ما در این مسأله فقهى از فقیه تقلید مىكنیم، اما براى تشخیص موضوع و در اینباره كه روزه براى ما ضرر دارد یا ندارد به پزشك مراجعه مىكنیم. بله اگر فقیهى پزشك نیز بود، براى تشخیص موضوع حكم شرعى نیز به او مراجعه مىكنیم.
د . ساحت ابزارها و وسایل
زمینه و ساحت چهارم براى تقلید، ابزارها و وسایلى است كه توسط آنها نیازهاى مردم برطرف مىگردد. مثل نوع و فرم لباس و ابزار و وسایلى كه مردم در زندگى روزمره خود از آنها استفاده مىكنند. در اینباره ما به هركسى كه مىتواند این ابزار را در اختیار ما بنهد مراجعه كنیم. مثلاً براى تفاهم و گفتگوى با ملتهاى دیگر، باید آشناى به زبان آنها باشیم و مجبوریم كه در سخن گفتن از آنها تقلید كنیم. ما براى اینكه با مردم عرب زبان ارتباط برقرار كنیم، باید زبان و خط آنها را فرا گیریم و همچنین براى اینكه با مردم انگلیسى زبان ارتباط داشته باشیم، باید زبان و خط آنها را فرا گیریم. بنابراین، در ارتباط با ابزارهاى محض كه جنبه ارزشى ندارند، ما به هركسى كه مىتواند این ابزارها را در اختیار ما قرار دهد مراجعه مىكنیم و به نوعى از او تقلید مىكنیم. كسى كه مىخواهد زبان و خط انگلیسى یاد بگیرد، لازم نیست كه نزد یك انسان با تقوا برود تا زبان انگلیسى به او یاد بدهد او حتى مىتواند نزد شخص كافرى زبان انگلیسى یاد بگیرد؛ البته رعایت مسایل جنبى معاشرت حكم دیگرى دارد. سخن در این است كه براى صِرف فراگیرى زبان و خط، انسان به هر كسى كه قادر است او را آموزش بدهد میتواند مراجعه كند. ادوات و وسایلى چون تلویزیون، خودرو و آنچه را ما در زندگى روزمره خود بدانها نیاز داریم مىتوانیم از كشورهاى غیراسلامى نیز تهیه كنیم، چون اینها ابزارند و بار ارزشى ندارند. البته به جهت ملاحظات سیاسى و جنبى باید از مصنوعات برخى كشورها مثل رژیم صهیونیستى پرهیز كرد.
كوتاه سخن اینكه: در برابر این شبهه كه رفتار و گفتار ائمه معصومین(ع) مربوط به 1400 سال قبل است و با توجه به تغییر و تحولاتى كه در این دوران طولانى پدید آمده و شرایط جدیدى بر زندگى ما حاكم گشته ما نمىتوانیم از آنها تأسّى و تبعیت كنیم. پاسخ ما این است كه چهار ساحت براى تقلید وجود دارد و در ساحت اول و دوم؛ یعنى باورها و ارزشها با توجه به اینكه آنها مىتوانند ثابت باشند و شرایط زمانى و مكانى و اقلیمى در آنها تغییرى پدید نمىآورد و حتى ارزشهاى به ظاهر متغیر نیز در كادر ارزشهاى ثابت جاى مىگیرند، ما مىتوانیم در این دو ساحت از وحى و حاملان و مبلغان وحى؛ یعنى پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) تقلید كنیم. اما در ارتباط با ساحت سوم، یعنى راهكارها، روش و تاكتیكها كه در آنها تغییر رخ مىدهد و متناسب با تغییر شرایط، راهكارهاى جدیدى باید اتخاذ گردد، و گرچه دست ما از معصوم كوتاه است كه مستقیماً راهكارها را از او اخذ كنیم، اما جانشین معصوم یعنى ولى فقیه كه متخصص در فقه و سیاست و مسایل حیاتى مردم و نظام است، در دسترس است و ما مىتوانیم درباره راهكارها و شیوهها از او تأسّى و تقلید كنیم و تقلید از او، تقلید با واسطه از معصوم به حساب مىآید. ولى فقیه علاوه بر اینكه باید فقیه باشد، باید مدیر، مدبّر و متخصص در سیاست و كشوردارى باشد و البته باید به عالىترین مدراج تقوا و عدالت نیز دست یافته باشد. پس او داراى تخصصهاى حیاتى و مهم براى اداره كلان جامعه اسلامى است و اگر در زمینههایى نیز تخصص نداشت براى تشخیص موضوعات، از نظر مشاورین امین و مورد اعتماد استفاده مىكند.
خودآزمایی
1- چرا در برخی موارد نمىتوانیم از پیش خود راهكارها و روشهاى رسیدن به اهداف متعالى را بشناسیم؟
2- به چه دلیل ارائه پاسخ به شبهه در مورد باورها و ارزشها آسانتر از ارائه پاسخ به شبهات درباره روشها، راهكارها، تاكتیكها است؟
3- براى تعیین راهكارها و روشهاى دستیابى به اهداف و ارزشها و از جمله اداره حكومت و جامعه نیاز به چند نوع تخصص و فعالیت علمى داریم؟ نام ببرید و درباره هر کدام توضیح دهید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی