فصل چهاردهم: ریاضت و مُجاهدت با نفس| ۲
مبارزه با عادتهای ناپسند
از سوی دیگر، باید با عادتهای بد مبارزه کرد، زیرا تا عادتهای بد تغییر نکند انسان در اصلاح خویش و انجام وظایف محوّله موفق نخواهد شد. حضرت امیر علیه السلام میفرماید:
غَیرُوا الْعاداتِ تَسْهُلْ عَلَیكُمُ الطّاعاتُ.[1]
عادتها را تغییر دهید تا طاعتها بر شما آسان شود.
و نیز فرمود:
افَةُ الرِّیاضَةِ غَلَبَةُ الْعادَةِ.[2]
آفت ریاضت غلبهی عادتهای بد است.
و در جای دیگر فرمود:
اَفْضَلُ الْعِبادَةِ غَلَبَةُ الْعادَةِ.[3]
بالاترین عبادت چیرگی بر عادتهای ناپسند است.
همچنین فرمود:
ذَلِلُّوا اَنْفُسَکُمْ بِتَرْکِ الْعاداتِ.[4]
نفوس خویش را به ترک عادتها رام کنید.
البته تغییر عادتها سختتر از ایجاد آن است. امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد میفرماید:
أصْعَبُ السِّیاساتِ نَقْلُ الْعاداتِ.[5]
سختترین سیاست و تدبیر، تغییر عادتها است.
در هر حال، در ابتدای کار، ورود در این مبارزه و پیکار اثباتاً و نفیاً دشوار به نظر میرسد اما باید از چیزی نهراسید و با استعانت و استمداد از خداوند متعال و صبر و مقاومت، به ساحل نجات و پیروزی دست یافت که خدا با صابران است و باید دانست هر کس در این راه گام بردارد به تدریج کارها بر او آسان و لذتبخش میشود و به قول شاعر: اگر لذت ترک لذت بدانی / دگر لذت نفس لذت ندانی. نکتهی جالب آنکه بر خلاف تصور عموم، ورود در این صحنه برای جوانان آسانتر از سالخوردگان است، زیرا صفحهی دل جوان با زشتیها و خصلتهای ناپسند شکل نگرفته و چراغ فطرت در دل او خاموش نگشته است.
امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام میفرماید:
وَ إنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأرْضِ الْخالِیةِ ما اُلْقِی فیها مِنْ شیءٍ قَبِلَتْهُ، فَبادَرْتُكَ بِالْأدَبِ قَبْلَ أَنْ یقْسُو قَلْبُكَ وَ یشْتَغِلَ لُبُّكَ...[6]
قلب نوجوان مانند زمین خالی است، هر چه در آن بیفشانی آن را میپذیرد. بنابراین، من پیش از آنکه قلبت سخت و عقلت به مسائل گوناگون آلوده بشود به تربیت تو مبادرت جستم…
در هر حال، آنها که بخواهند در مسیر تهذیب و خودسازی گام بردارند باید نفس سرکش و چموش را مهار و آن را تأدیب و تنبیه کنند و در این راه از مشکلات نهراسند و از هیچ کوششی دریغ نورزند که گفتهاند:
نابرده رنج گنج میسر نمیشود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
آنچه در شروع کار مهم است و نقش اساسی را ایفا میکند خواستن و انگیزه داشتن است. به دیگر سخن، مهم آن است که انسان احساس درد کند تا به دنبال درمان بگردد. اگر کسی این احساس را در خود زنده کند، پیش از هر چیز به دنبال طبیب و دارو میرود. آری، انسان دردمند نیمهشب از خواب بر میخیزد و با اشک و آه به دنبال وسیلهای برای درمان خویش میگردد. انسان دردمند برای اینکه بهبود یابد از شکمبارگی و پرخوری پرهیز میکند و شربت تلخ را مینوشد؛ انسان دردمند در محیط آلوده وارد نمیشود و با اشخاص بیمار و پلشت معاشرت نمیکند تا در برابر هجوم میکربها مصون بماند؛ انسان دردمند از زیادهطلبی و حرص و آز دست بر میدارد و به اندازهی ضرورت و کفاف فعالیت میکند؛ انسان دردمند برای آنکه جانش را از خطر حفظ کند از موارد مشکوک و شبههناک میپرهیزد.
بنابراین، اگر بخواهیم پاک زندگی کرده و سرانجام خدا را با قلبی پاک دیدار کنیم باید مصممتر و جدّیتر وارد میدان عمل شویم، که فرمود:
وَ اَنْ لَیسَ لِلْاِنْسانِ اِلاّ ما سَعی وَ اَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یری.[7]
برای انسان جز آنچه سعی و کوشش کرده بهره و نصیبی نیست.
تا که دستت میرسد کاری بکن / پیش از آن کز تو نیاید هیج کار
اگر بخواهیم شیطان دست از ما بردارد باید برخلاف خواستههای او گام برداریم تا از ما ناامید شود و به دنبال دیگری برود.
امام صادق علیه السلام دربارهی کسی که دچار وسوسه و کثرت شک شده است، میفرماید:
لا تُعَوِّدُ الْخَبیثَ مِنْ أنْفُسِكُمْ بِنَقْضِ الصَّلوة فَتَطْمَعُوهُ، فَإنَّ الشَّیطانَ خَبیثٌ مُعْتادٌ لِما عُوِّدَ بِهِ فَلْیمْضِ أحَدُكُمْ فی الْوَهْمِ وَ لا یكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلوةِ فَإنَّهُ إذا فَعَلَ ذلِكَ مَرّاتٍ لَمْ یعُدْ إلَیهِ الشَّكُّ … إنَّما یریدُ الْخَبیثُ أن یطاعَ فَإذا عُصِىَ لَمْ یعُدْ إلى أحَدِكُمْ.[8]
این خبیث [: شیطان] را با شکستن نماز عادت ندهید که در شما طمع بندد، زیرا با شیطان هرگونه رفتار کنی همانطور عادت میکند. پس هرگاه در نماز زیاد شک کردید اعتنا نکنید و نماز خود را نشکنید. چنانچه این کار را چندین بار انجام بدهید دیگر شک به سوی شما برنمیگردد… این خبیث دلش میخواهد که بر شما مطاع و فرمانروا باشد، وقتی دید از فرمانش سرپیچی میکنید میرود و برنمیگردد.[9]
از حدیث شریف استفاده میشود که اگر انسان چندی نسبت به وساوس و خواستههای شیطان بیاعتنایی کند، از شرّ او رهایی مییابد و برخلاف آنچه که در اذهان عامّه مردم موجود است، شیطان در ابتدا بر انسان تسلّط ندارد بلکه سلطهی او بر کسانی است که ولایتش را بپذیرند و با او بیعت کنند.
خداوند متعال میفرماید:
اِنَّ عِبادى لَیسَ لَكَ عَلَیهِمْ سُلْطانٌ اِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوینَ.[10]
بی گمان آنها که بندهی من هستند تو را برایشان سلطه و حاکمیتی نیست.
و در جای دیگر میفرماید:
اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ.[11]
حاکمیت و سلطهی شیطان تنها بر کسانی است که با او بیعت کردهاند و طوق بندگیاش را گردن نهادهاند.
ریاضت و هدایت
اما آنان که بندگی خدا را گزیده و در این راه مجاهدت و مقاومت میکنند، علاوه بر اینکه بیرون از یوغ بندگی و حکومت شیطان هستند، مشمول الطاف خفیهی الهیه و مستظهر به امدادها و هدایت فرشتگان رحمت خواهند شد، چنانکه میفرماید:
وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا…[12]
آنان که در راه ما جهاد و کوشش کنند [و سختیها و ناملایمات را پذیرا باشند] ما راههای خود را به آنها نشان میدهیم…
و در جای دیگر میفرماید:
اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِكَةُ الاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا…[13]
آنان که میگویند پروردگار ما خدا است سپس پای حرفشان میایستند و از خود مقاومت نشان میدهند، فرشتگان بر آنها فرود میآیند و به آنها نوید قدرت و آرامش میدهند.
بنابراین، مجاهدت و ریاضت در راه خدا دو خاصیت دارد: اول آنکه انسان را از بندگی شیطان رها میسازد؛ دوم آنکه انسان را همنشین فرشتگان و صالحان میکند، «وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً» و چه پاداشی در این دنیا از این برتر و والاتر؟ «اللّهمّ ارزقنا توفیق الطّاعة و بُعْدَ المعصیة و عرفان الحرمة».
اهمیت ریاضت و تأدیب نفس
ریاضت و تأدیب نفس بحدّی مهم است که امیرالمؤمنین علیه السلام، با آن همه کرامت و فضلیت، میفرماید:
… وَ إنَّما هِی نَفْسی أرُوضُها بِالتَّقْوى لِتَأتِىَ امِنَةً یوْمَ الخَوْفِ الْأكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلى جَوانِبِ المَزْلَقِ… لَأرُوضَنَّ نَفْسی رِیاضَةً تَهِشُّ مَعَها إلَى القُرْصِ إذا قَدَرْتُ عَلَیهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعَ بِالْمِلْحِ مَأدُوماً…[14]
… من نفْس سرکش خود را با تقوا تربیت و رام میکنم تا در آن روز بزرگ و خوفناک با ایمنی وارد صحنهی قیامت شود و در آنجا که همه میلغزند او ثابت و بیتزلزل بماند. … آنچنان نفس خویش را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان ـ هر گاه به آن دست یابم ـ بسازد، و به نمک به جای خورش قناعت کند.
و به مالک اشتر مینویسد:
وَ إنْ ظَنَّتِ الرَّعِیةُ بِكَ حَیفاً فَأصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإصْحارِكَ فَإنَّ فی ذلِكَ رِیاضَةً مِنْكَ لِنفْسِكَ…[15]
و هرگاه رعایا نسبت به تو گمان بد ببرند افشاگری کن و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینی شده است آشکارا با آنان در میان گذار و با صراحت بدبینیشان را از خود برطرف ساز، چرا که این گونه صراحت موجب تربیت و ریاضت نفس تو است…
ریاضت و صبر
سالک باید صابر باشد و در این راه از انواع صبر مانند صبر بر طاعت، صبر از معصیت و صبر بر مصیبت استمداد بجوید.[16]
در حدیث آمده است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرمود:
اَلصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ المُصیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصیةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصیبَةِ حَتّى یرُدَّها بِحُسْنِ عَزائِها كَتَبَ اللهُ لَهُ ثَلاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ ما بَینَ الدَّرَجَةِ إلَى الدَّرَجَةِ كَما بَینَ السَّماءِ إلَى الْأَرْضِ، وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطّاعَةِ كَتَبَ اللهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ ما بَینَ الدَّرَجَةِ إلَى الدَّرَجَةِ كَما بَینَ تُخوُمِ الْأَرْضِ إلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَعْصِیةِ كَتَبَ اللهُ لَهُ تِسْعَماِئةِ دَرَجَةٍ ما بَینَ الدَّرَجَةِ إلَى الدَّرَجَةِ كَما بَینَ تُخُوِم الْأَرْضِ إلى مُنْتَهَى الْعَرْشِ.[17]
صبر بر سه گونه است: صبر هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر از گناه و معصیت. هر کس بر مصیبت شکیبا باشد تا جایی که آن را بهخوبی و بردباری از خود بازگرداند خداوند برای او سیصد درجه مینویسد که فاصلهی میان هر درجه تا درجهی دیگر به اندازهی فاصلهی میان آسمان تا زمین است، و هر کس بر اطاعت از دستورهای خدا صبر کند خداوند برای او ششصد درجه مینویسد که فاصلهی میان هر درجه تا درجهی دیگر به اندازهی فاصلهی میان عرش خدا تا اعماق زمین است، و هر کس از معصیت خدا صبر کند [یعنی در برابر شهوات و تمایلات نفسانی استقامت کند] خداوند برای او نهصد درجه مینویسد که فاصلهی میان هر درجه تا درجهی دیگر به اندازهی فاصلهی میان نقطهی پایانی عرش خدا تا اعماق زمین است.[18]
و در حدیث دیگر امام محمد باقر علیه السلام میفرماید:
ألْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكارِهِ وَ الصَّبْرِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَكارِهِ فِی الدُّنْیا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذّاتِ وَ الشَّهَواتِ فَمَنْ أَعْطى نَفْسَهُ لَذَّتَها وَ شَهْوَتَها دَخَلَ النَّارَ.[19]
بهشت پیچیده به سختیها و ناراحتیها و صبر [در برابر این سختیها] است، پس هر كس در برابر مشكلات و ناراحتیها صابر باشد اهل بهشت است؛ و دوزخ پیچیده به لذتها و شهوتها است، پس هر كس در برابر تمایلات و خواهشهاى نفسانى تسلیم شود [و هرچه دلش بخواهد برآورده كند] وارد جهنم میشود.
باز در حدیث آمده است که امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم علی بن الحسین علیهما السلام در هنگام وفات مرا به سینه چسبانید و فرمود: پسرم! تو را سفارش میکنم به چیزی که پدرم در حین وفات به من سفارش کرد ـ و او هم این وصیت را از پدرش علی علیه السلام نقل کرد ـ که:
… یا بُنَىَّ اِصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إنْ كانَ مُرّاً.[20]
… فرزندم! صابر باش بر حق [: روی حق بایست] هر چند که تلخ باشد.
البته در آغاز راه، صبر و ریاضت تا حدودی دشوار است ولی به تدریج کار آسان میشود و به تعبیر قرآن کریم: با هر سختی دو آسانی همراه است (فَإنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً. اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً)[21]: یکی رهایی از سختیهای گذشته و دیگر آسانی ادامهی راه. آری، آنها که بسوزند و با سختیها بسازند، به تدریج به مقام رضا ـ که بسی والاتر از مقام صبر است ـ میرسند و بدون حجاب و واسطه مورد خطاب الهی واقع میشوند که:
یا اَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِیةً مَرْضِیةً فَادْخُلى فی عِبادى وَ ادْخُلى جَنَّتى.[22]
الا اى نفس آكنده از ایمان و اطمینان! به سوى پروردگارت بازآى كه تو از او خشنودى و او از تو راضى است. آنگاه در صف بندگان خاص من درآى و در بهشت من داخل شو.
البته، مقام رضا از آن کسانی است که دائم الذکر هستند و به وادی اطمینان گام نهادهاند و از این سکّو به مقام رضا پرواز کردهاند، که فرمود:
اَلَّذینَ یذْكُرُونَ اللهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَكَّرُونَ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ.[23]
آنان كه خداى را در همه حال ـ ایستاده و نشسته و در حال استراحت و به پهلو خوابیده ـ یاد میكنند و در آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند و مىگویند: پروردگارا! تو اینها را بیهوده نیافریدى؛ خدایا! تو منزّهى؛ پروردگارا! ما را از عذاب دوزخ نگهدار.
اینها به درجهای از معرفت میرسند که باطلی در آفرینش نمیبینند؛ یعنی دیگر هیچ گونه اضطراب و شکّ و تردیدی در آنها باقی نمانده و به مرحلهی عین الیقین واصل شدهاند.
خودآزمایی
1- چرا باید با عادتهای بد مبارزه کرد؟
2- چرا تغییر عادتهای ناپسند و تهذیب و خودسازی در جوانان راحتتر و آسانتر از سالخوردگان است؟
3- انواع صبر را نام ببرید.
پینوشتها
[1]. همان، ج ۴/ ص ۳۸۱، حدیث ۶۴۰۵.
[2]. همان، ج ۳/ ص ۱۰۴، حدیث ۳۹۳۳.
[3]. همان، ج ۲/ ص ۳۷۵، حدیث ۲۸۷۳.
[4]. همان، ج ۴/ ص ۳۸، حدیث ۵۱۹۹.
[5]. همان، ج ۲/ ص ۳۹۳، حدیث ۲۹۶۹.
[6]. نهجالبلاغهی فیض الاسلام، نامهی ۳۱.
[7]. نجم / ۳۹.
[8]. وافی، ج ۲/ ص ۱۵۰.
[9]. بهترین راه برای درمان وسوسه همین است که در حدیث آمده و در تجربه نیز ثابت شده است و روانشناسان آن را تأیید میکنند.
[10]. حجر / ۴۲.
[11]. نحل / ۱۰۰.
[12]. عنکبوت / ۶۹.
[13]. فصلت / ۳۰.
[14]. نهجالبلاغهی صبحی صالح، نامهی ۴۵.
[15]. نهجالبلاغهی صبحی صالح، نامهی ۵۳.
[16]. علمای اخلاق صبر را بر پنج نوع تقسیم کردهاند: صبر از شهوات، صبر بر عبادات و طاعات، صبر بر مصائب و مکروهات، صبر بر ادای مستحبات و نوافل، و صبر بر مظالم و اذیت و آزار ستمکاران و مستکبران. بدیهی است که صبر در قسم اخیر ممدوح نیست، زیرا تحمل ظلم حرام است و انسان باید از حق خود و دیگران دفاع کند؛ ولی صبر در اقسام دیگر محبوب و مطلوب است و این صبر است که نیمی از ایمان را تشکیل میدهد و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم میفرماید: الصبر نصف الایمان» (به نقل از جامعالسعادات، ج۳/ ص۲۸۷).
[17]. اصول کافی، ج۲/ ص۹۱، حدیث ۱۵.
[18]. البته این تعبیرات به منظور بیان عظمت درجات ثواب و پاداش الهی در مراتب صبر است که به صورت تمثیل آمده.
[19]. اصول کافی، ج۲/ ص۸۹، باب الصبر، حدیث ۷.
[20]. همان، ص۹۱، حدیث ۱۳.
[21]. انشراح / ۵و۶.
[22]. فجر / ۲۷ـ۳۰.
[23]. آل عمران / ۱۹۱.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی