کد مطلب: ۵۰۲۹
تعداد بازدید: ۵۵۲
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۹
آسیب‌های اجتماعی| ۳۹
روشن است که جز خداوند تبارک و تعالی که خالق موجودات است و عالِم به شرائط، نیازها، اوصاف و نقاط ضعف و قوّت ایشان می باشد، هیچ کس نمی تواند به درستی برای انسان برنامه ای در جهت سعادت و کمال او تنظیم نماید تا در عین برآوردن کامل و صحیح نیازهای او، مانع از فساد و تباهیش شده و موجب شکوفا شدن استعدادها و در نتیجه کمال او گردد.
تاکنون بیان گردید که میل جنسی تقاضایی طبیعی است که خداوند متعال در وجود انسان قرار داده و وجود این میل در انسان دارای حکمت هایی است که در صورت هدایت صحیح این میل غریزی، می توان به این حکمت ها دست پیدا کرد و بدین وسیله مراحل رشد و تکامل انسانی را طی نمود. از نظر اسلام سرکوبی میل جنسی خطاست و باعث بروز ناهنجاری های بزرگ و زیادی در افراد و جوامع بشری می شود. همچنین آزادی مطلق و نبود محدوده و مرز برای آن، باعث می شود که فرد به سمت شهوترانی پیش رفته و میل جنسی او دچار افسارگریختگی شود که همین فرایند تبعات نامطلوب و بعضاً جبران ناپذیری را از خود به جا خواهد گذاشت. بنا بر این خداوند متعال با محکوم کردن سرکوبی یا رهایی مطلق میل جنسی، برنامه ای دقیق و متعالی برای ارضای این میل تنظیم نموده که مطابق با نیازها و در راستای رشد و کمال انسان می باشد. برنامه اصلی اسلام در هدایت غریزه جنسی بشر، ازدواج است و در حالتی که فرد بنا به شرایطی قادر به ازدواج نیست، خداوند متعال برنامه دیگری برای کنترل این غریزه و حفظ عفّت انسان دارد تا در زمان مناسب اقدام به ازدواج کند.
روشن است که جز خداوند تبارک و تعالی که خالق موجودات است و عالِم به شرائط، نیازها، اوصاف و نقاط ضعف و قوّت ایشان می باشد، هیچ کس نمی تواند به درستی برای انسان برنامه ای در جهت سعادت و کمال او تنظیم نماید تا در عین برآوردن کامل و صحیح نیازهای او، مانع از فساد و تباهیش شده و موجب شکوفا شدن استعدادها و در نتیجه کمال او گردد. بر همین اساس کسانی که با سرکشی از فرمان خداوند و مخالفت با برنامه جامع و دقیق دین در زمینه ارضای میل جنسی، اقدام نموده اند و یا راهکار داده اند، خود و دیگران را دچار نابسامانی ها و ناهنجاری های بزرگی نموده اند که سال هاست بشر در آتش تبعات شوم آن گرفتار است و رنج می برد. اگر بخواهیم ناهنجاری های جنسی را در یک تقسیم بندی اوّلیه بگنجانیم، باید بگوئیم که این ناهنجاری ها محصول دو رفتار متناقض هستند: 1-برخورد افراطی 2- برخورد تفریطی با غریزه جنسی.
پیش‌تر بیان کردیم که گروهی راه رشد و تعالی انسان را در سرکوبی غریزه جنسی می دانند و بر همین اساس هرگونه رابطه جنسی اعم از ازدواج را ممنوع می دانند. در دین اسلام از این عمل با عنوان رهبانیت یاد شده است. این افراد به خاطر عدم پاسخگویی صحیح به میل طبیعی خود، دچار آسیب های جسمی و روحی فراوانی می شوند که دامنه آن، چنان گسترده است که نه تنها فرد را دچار آسیب می کند، بلکه جامعه را به سمت انحطاط و سقوط می کشاند. از سوی دیگر در مقابل این نگاه تفریطی، نگاه افراطی پدید آمد که رشد و تعالی انسان را در آزادی مطلق غریزه جنسی می دانست. این رویکرد سال هاست که در دنیای غرب و بسیاری از نقاط دیگر دنیا حاکم است و زیان ها و فجایع به جای مانده از آن، برای هر صاحب خردی آشکار است.


علل ظهور رهبانیت


با این که پیش از این در مباحث گذشته اشاره ای به رهبانیت شد، امّا لازم است به عنوان آغازی بر شمارش آسیب های جنسی، ابتدا بحثی از سرکوب غریزه جنسی در قالب رهبانیت داشته باشیم. دلایل بسیاری برای پیدایش رهبانیت ذکر شده است که می ‏توان آن ها را بدین شکل خلاصه کرد:
1-تمایل پیروان حضرت مسیح علیه ‏السلام به داشتن یک زندگی کاملاً روحانی مجزای از جامعه مادّی که هدف آن رسیدن به درجات بالای تقوا از طریق تعهّد به نذر و عهد، فقر، عفّت و اطاعت بود. 2- دنیاگرایی روزافزون کلیسا و روحانیان. با بالاگرفتن فساد و دنیاگروی میان رهبران دینی مسیحیت، برخی از مسیحیان که دغدغه دست ‏یابی به نجات داشتند، با مشاهده چنین اوضاعی به این نتیجه رسیدند که ماندن در چنین جامعه ‏ای نتیجه ‏ای جز آلودگی ندارد و راه نجات، ترک جامعه و عزلت در بیابان است. 3- آزار و اذیت مسیحیان. در قرون نخستین میلادی، پس از آن که امپراتور روم - که در برخی منابع، از او به نام دیسیوس یاد شده است- در مبارزه و مقابله با مسیحیان آن ها را شکست داد، موجی از فشار و آزارهای طاقت ‏فرسا بر مسیحیان شروع شد. با وجود این، زمانی هم که دین مسیحیت بر آن دیار حاکم شد، برخی از مردم با پذیرش این مسأله که سطح دین‏ داری مردم رو به پستی و دوری از تعالیم حضرت عیسی علیه ‏السلام است، روانه بیابان شدند تا زندگی خود را به دور از مردم و بر اساس عقاید و باورهای راستین حضرت مسیح علیه ‏السلام بنیان نهند.
4- نگرش دوگانه به جسم و روح و شر پنداشتن جسم و نیک انگاشتن روح. از دیگر علل ظهور رهبانیت در برخی جوامع مسیحی، نگرش منفی نسبت به جسم در مقابل نگرش مثبت نسبت به روح بود. در پی این نگرش، فعالیت ‏های مادی و جسمی با بی ‏اعتنایی مواجه شدند و در مقابل، فعالیت ‏های روحانی و تلاش برای تعالی روح، فزونی یافت. 5- بروز اختلاف شدید عقیدتی در عمده‏ ترین مسائل دینی. در پی ابراز مخالفت با عقاید معروف و حاکم بر جامعه دینی روز، مخالفان از سوی جناح حاکم مورد شکنجه قرار گرفتند و عده ‏ای از آن ها به بیابان ‏ها پناه بردند. برای نمونه، می ‏توان از ماجرای نزاع آریوس - که معتقد به توحید و مخالف تثلیث بود - با کلیسای حاکم یاد نمود که تعداد زیادی از طرف ‏داران وی را راهبان تشکیل می ‏دادند.[1]
6- علامه طباطبایی در تفسیر المیزان یکی از دلایل به وجود آمدن رهبانیت در میان مسیحیان را نداشتن برهان و استدلال عقلی برای ترویج مسیحیت و اعتقاد انحرافی تثلیث (سه گانه پرستی) دانسته و می نویسد:
«این مبلغین (مبلغین مسیحیت) با تعلیمات (پوچ و خرافى) خود در حقیقت در برابر عقل و مكاتب تعقّل و استدلال صف‏ آرایى كرده و به جنگ عقل برخاسته ‏اند. و لذا اهل تعقّل و استدلال این دعوت را رد نموده ‏اند به این كه هیچ راهى براى پذیرفتن آن، و بلكه براى تصوّر صحیح آن نیست. تا چه رسد به این كه بعد از تصوّر، آن را بپذیریم. (سه تا شدن یكى و یكى شدن سه تا قابل تصور نیست، تا چه برسد به قبول آن) و لذا مبلغین مسیحیت چاره ‏اى جز این ندیدند كه اساس دعوت خود را بر مكاشفه و پر شدن از روح مقدس بگذراند. آرى مبلغین مسیحیت وقتى دیدند كه نمى ‏توانند با عقول بشر به جنگ و ستیز بپردازند، همان كارى را كردند كه جاهلان از متصوّفه كردند، یعنى طریقه ‏اى را به دست گرفتند غیر طریقه و روش عقل.
علاوه بر این به طورى كه كتاب (اعمال الرسل و التواریخ) حكایت مى ‏كند، مبلغین مسیحیت، رهبانیت و ترك دنیا را شعار خود نموده، از وطن خود چشم پوشیده، دوره گردى را كار خود كردند، و از این راه دعوت مسیحیت را گسترش دادند و در هر سرزمینى مورد استقبال عوام آن سرزمین قرار گرفتند، و سِرّ موفقیتشان و مخصوصا در امپراطورى روم، سرخوردگى مردم از وضع موجودشان بود. چون شیوع ظلم و تعدى و رواج احكام برده ‏گیرى و استعباد بیچارگان، و فاصله غیر قابل تحمل بین طبقه حاكمه و طبقه محكوم و بین آمر و مأمور، و نابرابرى عمیق بین زندگى اغنیاء و اهل عیش و نوش و زندگى فقرا و مساكین و بردگان، زمینه را براى قبول این دعوت فراهم كرده بود (مردم به جان آمده، دنبال راه نجاتى مى ‏گشتند، هر چند كه به اصول آن راه نجات، پى نبرند).
و اتفاقا دعوت مسیحیت از این جهت خواسته مردم را تأمین مى‏ كرد، براى این كه اولین دعوتى كه مبلغین مى ‏كردند، دعوت به برادرى، دوستى، تساوى حقوق، معاشرت نیكو در بین مردم، ترك دنیا و زندگى مكدّر و ناپایدار آن و رو آوردن به زندگى پاكیزه و سعادتمندى بود كه در ملكوت آسمان دارند. و درست به همین جهت بود كه طبقه حاكم سلاطین و قیصرها آن طور كه باید اعتنایى به مبلغین نمى ‏كردند البته در صدد اذیت و سیاست و طردشان هم بر نمى ‏آمدند. همین وضع باعث شد كه بدون سر و صدا و درگیرى و تظاهرات، روز به روز عدد گروندگان به مسیحیت زیاد شود، و قوت و قدرت و شدت بیشترى یافته، تا آن جا كه دامنه این دعوت به همه جاى امپراطورى روم و به آفریقا و به هند و دیگر بلاد كشیده شد، جمعیت انبوهى به این دین درآمدند و كلیساها برپا شد، درب كلیساها به روى مردم باز شد».[2]
بدون شك این پدیده اجتماعى (رهبانیت)، مانند هر پدیده دیگر، علاوه بر ریشه ‏هاى تاریخى، ریشه ‏هاى روانى نیز دارد كه از جمله مى ‏توان به این واقعیت اشاره كرد كه اصولا عكس العمل روانى افراد و اقوام مختلف در برابر شكست ها و ناكامی ها كاملا متفاوت است، بعضى تمایل به انزوا و درون‏ گرایى پیدا مى ‏كنند و خود را كاملا از اجتماع و فعالیت هاى اجتماعى دور مى ‏كشند، در حالى كه گروه دیگر از شكست درس استقامت مى‏ آموزند و صلابت و مقاومت بیشترى پیدا مى ‏كنند، گروه اول به رهبانیت یا چیزى شبیه به آن رو مى‏ آورند و گروه دوم به عكس اجتماعى‏ تر مى ‏شوند.[3]


خودآزمایی


1- دو مورد از علل ظهور رهبانیت را بیان کنید؟
2- نظر علامه طباطبایی در مورد علّت پیدایش رهبانیت چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] مقاله: رهبانیت در آیین مسیحیت (فاریاب، محمدحسین)، منبع: معرفت 1387 شماره 133. [خلاصه شده].
[2] ترجمه المیزان ج ‏3 ص 500 و 501.
[3] تفسیر نمونه ج ‏23 ص 387 و 388.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: