کد مطلب: ۵۰۵۰
تعداد بازدید: ۶۳۷
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۷
امام علی(ع)؛ حقیقت ایمان، فضیلت پنهان | ۸
رسول خدا(ص) دو شاهد بر رسالت خود دارد؛ یكی خدا و دیگری علی و به عبارت دیگر رسول خدا دو معجزه بر اثبات رسالت خود دارد؛ یكی قرآن و دیگری علی. همانگونه كه هیچ مكتبی نمی‌‌تواند كتابی بسان قرآن بیاورد؛ هیچ مكتبی هم نمی‌تواند دست پرورده‌ای همچون علی(ع) بپروراند.

فصل اوّل: امامت و ولایت، روح دیانت |۸

 

معرّفی حبل متین الهی


در بحارالانوار نقل شده است كه راوی گفت: ما در مجلس رسول اكرم(ص) نشسته بودیم، اصحاب هم دور ایشان بودند. رسول خدا(ص) فرمود: الان از این در كسی وارد می‌‌شود كه اهل بهشت است! دیدم فردی وارد شد، سلام كرد، آمد نشست و گفت: یا رسول الله! این آیه را من مكرّر از قرآن خوانده‌ام ولی مراد آن را نمی‌فهمم:
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...
من معنی«حبل» را نمی‌‌فهمم كه می‌خواهم به آن معتصم شوم و چنگ بزنم. چون قرآن به من دستور داده به آن چنگ بزنم. رسول خدا(ص) اندكی سكوت كرد و سر به پایین افكند؛ بعد سر مبارك خود را بلند كرد و با دست خود اشاره به علی(ع) كرد و فرمود:
هذا حَبْلُ اللهِ الَّذِی مَنْ تَمَسَّكَ به عُصِمَ فی دُنیاهُ و لَمْ یضِلَّ فِی آخِرَتِهِ.
«این مرد، حبل خداست؛ هر كه به او توسّل جوید در دنیا و آخرت گمراه نشده و سعادتمند خواهد بود».
چنین كسی بر صراط مستقیم است. آن مرد ناگهان از جا برخاست، چرخی دور جمعیت زد و از پشت سر آمد و علی(ع) را در آغوش گرفت و گفت:
اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُكَ اَنِّی اِعْتَصَمْتُ بِحَبْلِكَ.[1]
«خدایا! شاهد باش من به حبل تو چنگ زدم».
تو دستور دادی به حبل معتصم باشم آمدم از رسولت پرسیدم، شاهد باش كه من حبل را گرفتم و از مجلس بیرون رفت. از میان جمعیت عمر برخاست و گفت: یا رسول الله! اجازه می‌‌دهید من به دنبال او رفته و از او بخواهم برایم استغفار كند چون شما فرمودید او اهل بهشت است. رسول خدا(ص) فرمود: برو. عمر رفت و به او رسید و از او درخواست كرد درباره‌ی من دعا كن كه خداوند مرا بیامرزد. گفت: تو فهمیدی من چه سؤالی كردم و رسول اكرم(ص) چه جوابی فرمودند؟ گفت: بله. گفت: اگر به آن حبل چنگ آویختی، خدا تو را بیامرزد و اگر از او جدا شدی، خدا تو را نیامرزد.
قرآن گفته حبل، رسول هم «حبل» را معین كرد و ائمّه‌ی دین را طبق اخبار ثقلین كه مرجع ما هستند معین كرده است. ما هم وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منكر داریم. بزرگ‌‌ترین منكرها رویگردان از علی(ع) است. كسانی كه او را كنار زده‌اند و جای او نشسته‌اند خودشان منكر و سرچشمه‌ی هر منكری هستند.
ظاهراً از مرحوم علاّمه‌ی مجلسی اوّل ـ محمّدتقی مجلسی(رض) ـ نقل شده:
در یكی از شب‌‌های ماه مبارك رمضان در اصفهان رسول اكرم(ص) را در خواب دیدم. بیابان وسیعی را دیدم و تنها یك حجره در وسط صحرا بود و همه به سوی آن حجره می‌‌رفتند. من هم به سوی حجره رفتم و به آن رسیدم، پرسیدم: این حجره مال كیست؟ گفتند: مال رسول خداست. وارد شدم و دیدم آن حضرت دَم در نشسته‌اند و به سؤالات مردم پاسخ می‌دهند. من هم سلام كردم و پاهای ایشان را بوسیدم و مقابل ایشان ایستادم. عرض كردم: یا رسول الله! یك دعایی كه قبل از نماز از شما به ما رسیده و آن دعا این است:
اَللّهُمَّ اِنِّی اُقَدِّمُ اِلَیكَ مُحَمَّداً بَینَ یدَی حاجَتِی وَ صَلاتِی وَ اَتَوَجَّهُ بِهِ اِلَیكَ...
كه در این دعا فقط نام شما آمده است كه تنها رسول اكرم(ص) را شفیع قرار می‌دهیم و من دوست دارم اسم علی(ع) را اضافه كنم ولی می‌ترسم تشریع باشد، آیا این كار را بكنم یا خیر؟ رسول خدا(ص) دو انگشت سبّابه را كنار هم گذاشت و فرمود:
ذِكْری وَ ذِكْرُ عَلِی كَهاتَینِ كُلَّما ذَكَرْتَ اسْمِی فَاذْكُرِ اسْمَهُ.
«من و علی مانند این دو انگشت هستیم، با هم برابر، وقتی اسم من را بردی اسم او را هم بیاور».
من از خواب بیدار شدم و آن را برای استادم نقل كردم. استادم گفت: رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود:
اِنّی سَئَلْتُ اللهَ عَزَّوَجَلَّ اَنْ تُذْكَرَ حَیثُ اُذْكَرُ.
«از خدا خواسته‌ام هر جا نام من برده شود، نام تو هم برده شود [و خدا هم اجابت فرموده است]».
یعنی هر جا مجلسی به نام پیغمبر(ص) منعقد می‌‌شود، اسم علی(ع) باید كنار آن باشد تا شناخته شود. رسالت رسول(ص) باید با ولایت علی(ع) باشد و الاّ به حكم قرآن رسالت لغو خواهد شد.
لذا رسول خدا(ص) فرمود: من در طبقات مختلف آسمان اسم علی(ع) را دیدم، حتی در عرش اعلی كه جبرئیل حقّ ورود ندارد صدای علی(ع) به گوشم می‌‌رسید. گفتم خدایا! تو با من صحبت می‌‌كنی یا علی با من صحبت می‌كند؟ فرمود: من صحبت می‌كنم ولی چون دیدم در زوایای قلب تو عشق علی(ع) هست و علی نزد تو محبوب‌تر از همه است، خواستم صدای علی به گوش تو برسد تا قلب تو آرامش پیدا كند.[2] ما باید این عقیده را حفظ كنیم. از خدا می‌خواهیم محبّت علی و ولایتش را در جان ما راسخ و ثابت گرداند. در دنیا، برزخ و محشر دست ما را از دامن علی(ع) جدا نسازد كه:
اَلْحَقُّ مَعَ عَلِی وَ عَلِی مَعَ الْحَقّ یدُورُ الحَقُّ مَعَ عَلی كَیفَ ما دار.[3]
«حق بر محور علی(ع) می‌‌چرخد و علی بر محور حق؛ هرگونه كه علی بچرخد حق همانگونه می‌چرخد».


شاهد بر صدق دعوت پیامبر(ص)


پیامبراكرم(ص) برای اثبات صدق دعوت خویش شاهدی از خودش و شاهدی از نزدیك‌ترین كسان خودش دارد و او بر حسب تأیید روایات، امیرالمؤمنین علی(ع) است كه از همه كس به رسول خدا(ص) نزدیك‌تر و محرم اسرار او در حَضَر و سَفَر بوده و از همه كس به حالات ظاهر و باطن او آگاه‌تر بوده است. اوست كه از كودكی به دامن پیامبر(ص) افتاده و در دامن او بزرگ شده است. چنان كه خودش می ‌فرماید:
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِی مِنْ رَسُولِ اللهِ بِالْقَرَابَةِ الْقَرِیبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصِیصَةِ وَضَعَنِی فِی حِجْرِهِ وَ أنَا وَلِیدٌ یضُمُّنِی إِلَی صَدْرِهِ وَ یكْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ وَ یمِسُّنِی جَسَدَهُ وَ یشِمُّنِی عَرْفَهُ وَ كَانَ یمْضَغُ الشَّی‏ءَ ثُمَّ یلْقِمُنِیهِ.
«شما قدر و منزلت مرا در نزد رسول خدا(ص) می‌‌دانید. از لحاظ قرابت و خویشاوندی نزدیك و از لحاظ عنایت خاصّی كه به من داشت، من كودكی بودم كه مرا به دامنش گرفت و چنین بود كه خوراكی را خودش می‌‌جوید، آنگاه به دهان من می‌گذاشت».
وَ لَقَدْ كُنْتُ أتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أثَرَ اُمِّهِ.
«من پیوسته از پی او می‌رفتم مانند رفتن شتر بچّه از پی مادرش [شب و روز در خلوت و جلوت[4] از او جدا نمی‌شدم]».
وَ لَقَدْ كَانَ یجَاوِرُ فِی كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأرَاهُ وَ لا یرَاهُ غَیرِی.
«و در هر سالی [پیش از بعثت به رسالت، مدّتی از مردم كناره‌ می‌‌گرفت و] در كوه حرا اقامت می‌‌نمود. در این مدّت، تنها من او را می‌‌دیدم و كسی غیر من او را نمی‌دید».
أرَی نُورَ الْوَحْی وَ الرِّسَالَةِ وَ أشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ.
«نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوّت را می‌‌بوییدم».
به من می‌‌فرمود:
إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أسْمَعُ وَ تَرَیمَا أرَیإِلاَّ أنَّكَ لَسْتَ بِنَبِی وَ لكِنَّكَ لَوَزِیرٌ.[5]
«تو می‌‌شنوی آنچه را من می‌‌شنوم و می‌‌بینی آنچه را من می‌بینم ولكن تو پیامبر نیستی بلكه تو وزیری [و تداوم ‌بخش به نبوّت و رسالتی]».
بنابراین نافذترین و صادق‌‌ترین شهادت بر رسالت پیامبراكرم(ص) همانا شهادت علی امیرالمؤمنین(ع) است. آن «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»؛ كه علی گفته است، از شهادت میلیون‌ها و میلیاردها مسلمان تا آخرین روز عمر دنیا ارزنده‌‌تر و اثرگذارتر است.
آن شخصیت عظیمی كه علاوه بر مقام امامت و مكانت آسمانیش، مقام علم و حكمت و درایت و زهد و عدالتش اندیشمندان بشری را حتی از غیر مسلمانان به خضوع در مقابلش واداشته است تا آنجا كه یك دانشمند مادّی مسلك[6] كه اصلاً اعتقاد به دینی ندارد در مقابل عظمت علی آن چنان خاضع گشته كه می‌‌گوید.[7]
اَلاِمامُ عَلِی بْنُ اَبیطالِبٍ عَظیمُ الْعُظَماء نُسْخَةٌ مُفْرَدَةٌ لَمْ یرَ لَها الشَّرْقُ وَ لَا الْغَرْبُ صُوَرةً طِبْقَ الاَصْلِ لا قَدِیماً وَ لا حَدیثاً.
«پیشوا علی‌‌بن‌ابیطالب، بزرگ بزرگان، نسخه‌ی منحصر به فردی است كه نه شرق و نه غرب عالم، نه در گذشته و نه در حال نظیر او را ندیده است».
آری این شخصیت عظیمی كه عظمتش مورد قبول دوست و دشمن است شهادت به رسالت رسول‌الله الاعظم(ص) داده و حتّی گفته است:
اَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبیدِ مُحَمَّدٍ.[8] «من بنده‌ای از بندگان محمّد هستم».


دو شاهد بزرگ بر رسالت رسول اكرم(ص)


اینجا برای تأیید این تفسیر كه مرجع ضمیر در (شاهد منه‌‌)؛ پیامبراكرم‌(ص) است به این دو روایت توجّه فرمایید: ضمن یك روایت در تفسیر همین آیه‌ از امام امیرالمؤمنین‌(ع) آمده كه فرمود:
فَرَسُولُ اللهِ عَلی بَینَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ اَنَا شاهِدٌ لَهُ وَ مِنْهُ.
«رسول خدا بینه‌ای از خدای خود دارد و من شاهد او از خودش هستم».
روایت دیگری از حضرت امام مجتبی(ع) است در مجمعی كه معاویه هم حضور داشت؛ آن حضرت خطبه‌ی مفصّلی ایراد فرمود و ضمن آن به همین آیه‌ استشهاد نمود و ذیل آن فرمود:
فَرَسُولُ اللهِ عَلی بَینَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ اَبِی الَّذِی یتْلُوهُ وَ هُوَ شاهِدٌ مِنْهُ.
«رسول خدا آن كسی است كه بینه‌ای از سوی خدای خود دارد و پدر من همان كسی است كه تالی[9] او می‌‌باشد و شاهدی از اوست».
در این دو روایت چنانكه می‌‌بینیم: مرجع ضمیر (منه) رسول خدا نشان داده شده است كه در آیه‌ به صورت «مَنْ كانَ عَلی بَینَةٍ مِنْ رَبّه» آمده است.
اینجا خالی از تناسب نیست كه عطف توجّهی به آخرین آیه‌ از سوره‌ی رعد داشته باشیم. آنجا می‌فرماید:
وَ یقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفی بِاللهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ.
«[كافران] می‌گویند: تو فرستاده‌ی از جانب خدا نیستی! بگو: بین من و شما كافی است كه خدا و كسی كه علم كتاب در نزد اوست شاهد بر رسالتم باشند».
یعنی بگو: من دو شاهد بر رسالت خود دارم:
«شاهد اوّل» من خداست كه كتاب و قرآن بر قلب من نازل كرده و بر زبانم جاری فرموده است وگرنه من یك فرد امّی هستم و قادر بر این نبودم كه كتاب به عالم عرضه كنم.
«شاهد دوّم» من آن كسی است كه علم به تمام حقایق این كتابی كه بر من نازل شده است در نزد اوست یعنی افكار و اخلاق و اعمال او تحقّق عینی یافته‌ی این كتاب آسمانی من است.
لذا او كه در دامن من پرورش یافته است با تمام ابعاد وجودیش شهادت می‌‌دهد كه من مبعوث از جانب خدایم و مكتب من، مكتب انسان ساز است. بنابراین، رسول خدا(ص) دو شاهد بر رسالت خود دارد؛ یكی خدا و دیگری علی و به عبارت دیگر رسول خدا دو معجزه بر اثبات رسالت خود دارد؛ یكی قرآن و دیگری علی. همانگونه كه هیچ مكتبی نمی‌‌تواند كتابی بسان قرآن بیاورد؛ هیچ مكتبی هم نمی‌تواند دست پرورده‌ای همچون علی(ع) بپروراند.
در تفسیر «نورالثّقلین» و «تفسیر برهان» روایات مربوط به آیه‌ی «...مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؛ ارائه شده است. علاقه‌مندان، آن دو تفسیر را ببینند. تنها یك نمونه كه در تفسیر المیزان ذكر شده است. عرض می‌شود: از ابوسعید خدری نقل شده: از رسول خدا(ص) پرسیدم آیه‌ی «...مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؛ اشاره به كیست؟ فرمود:
«ذاكَ اَخِی عَلِی بْنُ اَبیطالب». «او برادرم علی بن‌ابیطالب است».


خودآزمایی


1- رسول خدا(ص) درباره معنی «حبل» در آیه 103 سوره‌ی آل‌عمران چه فرمودند؟
2- بزرگ‌‌ترین منكرها کدام است؟
3- دو شاهد بزرگ بر رسالت رسول اكرم(ص) را بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]ـ بحارالانوار، جلد۳۶، صفحه‌ی ۱۶.
[2]ـ بحارالانوار، جلد۱۸، صفحه‌ی ۳۸۶، حدیث۹۴.
[3]ـ مناقب خوارزمی، صفحه‌ی ۲۲۳.
[4]ـ پیدا، آشکار.
[5]ـ نهج‌البلاغه‌ی فیض، خطبه‌ی ۲۳۴، قسمت۱۳.
[6]ـ ظاهراً شبلی شمیل ناشر افكار داروین است.
[7]ـ البتّه امام كه او می‌گوید نه به آن معناست كه ما می‌گوییم، بلكه به معنای پیشوای بشر و عالم انسان است.
[8]ـ توحید صدوق(رض)، صفحه‌ی ۱۷۴.
[9]ـ تابع، از پی رونده.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: