کد مطلب: ۵۱۲۸
تعداد بازدید: ۴۹۱
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۵
امام علی(ع)؛ حقیقت ایمان، فضیلت پنهان | ۱۴
عقل، ابزاری بسیار بزرگ و شریف است كه خالق رحیم حكیم به ما انسان‌ها عنایت فرموده است تا معارف دینی خود را كه سرمایه‌ی حیات ابدی ماست در پرتو نور آن به دست آوریم و لذا ما به وسیله‌ی عقل است كه خدا را با صفات كمالش در حدّ استعداد خود می‌‌شناسیم...

فصل دوّم: امام علی(ع)، مبیّن قرآن و دین نبی(ص)| ۲


نیاز قرآن به مبین معصوم


نقص بزرگی كه امّت شیعه در هر زمان داشته و ما نیز اكنون داریم، عدم پیروی عملی از امام(ع) بوده است، یعنی آن پیروی كه لازم بوده نداشته‌اند و ما هم نداریم و لذا به همه‌ی برادران و خواهران و به‌ویژه جوانان عزیز كه قلبی پاك و روحی آماده برای پذیرش دارند عرض می‌شود: اینك كه ما ادّعای تشیع و دنباله‌‌روی از امام امیرالمؤمنین(ع) داریم، موظّفیم ابتدا با واجبات و محرّمات در دین مقدّس خویش آشنا شویم و بدانیم خدا در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی از ما انجام چه كارهایی و ترك چه كارهایی را خواسته است و سپس با جدّ تمام آنها را در مرحله‌ی عمل تحقّق بخشیم و باورمان بشود كه نافرمانی خدا و ارتكاب گناه، آدمی را از خدا دور می‌كند و راهی برای حركت قلب به سوی خدا باقی نمی‌گذارد.
آقایان جوان‌های محترم باید توجّه داشته باشند كه امروز یاد گرفتن و شناختن حقیقت دین اوّلاً و حفظ و نگهداری آن ثانیاً كار دشواری است. ما اكنون در شرایطی هستیم كه مذهب حقّ تشیع شدیداً مورد هجوم دشمن قرار گرفته است و از راه‌های گوناگون می‌‌كوشند دین و مذهب را تضعیف كنند و جوان‌های شیعه را از صراط مستقیم حق منحرف سازند. در چنین زمانی مراقبت بسیار لازم است كه جوانان عزیز دینشان یعنی این سرمایه‌ی حیات ابدی‌شان را از آفات مصون نگه دارند؛ هم حقیقت دین را بفهمند و هم در حفظ و نگهداری آن كوشا باشند.
كتاب‌های فراوانی را كه در شرح و تبیین معارف دینی نوشته شده است عمیقاً مطالعه كنند، در محافلی كه درس عقاید گفته می‌‌شود شركت كنند و این كار را به حكم عقل واجب‌‌تر از همه‌ی واجبات بدانند. زیرا دین سرمایه‌ی حیات ابدی انسان در عالم پس از مرگ است. باید باور كنیم كه ما در آن عالم با «دین» زندگی خواهیم كرد و برای تحصیل همین سرمایه ما را به این دنیا آورده‌اند و گوهر گرانمایه‌ی عقل را نیز برای همین كار به ما داده‌اند نه برای این كه به وسیله‌ی آن سفره‌ها رنگین شود و لباس‌ها فاخر و مركب‌ها رهوار و مسكن‌ها مبدّل به برج و بارو گردد یا فرضاً علوم مادّی از گیاه‌شناسی، حیوان‌شناسی، ستاره‌‌شناسی و... به دست آید.
البتّه در دین مقدّس ما تحصیل تمام علوم ـ از هر قبیل كه باشند ـ دارای ارزش و اهمّیت است و مورد تأكید و تشویق قرار گرفته است ولی با این شرط كه در مسیر دین قرار گیرد و كمك‌ كار انسان در راه شناخت مبدأ و معاد جهان هستی باشد وگرنه ارزش الهی و انسانی نخواهد داشت و در عالم پس از مرگ از آن همه انباشته‌‌های ذهنی نه تنها بهره‌ای از سعادت اخروی نصیبش نمی‌‌شود، بلكه به خاطر تلف كردن سرمایه‌ی عمر و پی نبردن به هدف اصلی از خلقت، مورد اخذ و عقاب شدید قرار می‌گیرد. به استاد محترم دانشگاه! به جناب طبیب جرّاح! به آقای مهندس طرّاح و... خطاب می‌‌شود: آیا در دنیا نشنیدی كه سخنی از دین و خدا و آخرت در میان بود چرا در مقام تحقیق و تفحّص از صدق و كذب آن برنیامدی و سرمایه‌ی عمر را در راه زنبورشناسی و مورچه و موریانه‌شناسی تلف كردی و چراغ روشنگر عقل را در بیراهه به كار انداختی و درباره‌ی آن جفا و كفران نعمت كردی و اعتنا به آن ننمودی كه:
اَلْعَقْلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنانُ.[1]
«عقل آن چیزی است كه به وسیله‌ی آن، خدای رحمان پرستیده می‌شود و بهشت برین به دست می‌‌آید».
هدف از آفرینش «عقل» این بوده كه به وسیله‌ی آن خدا شناخته و عبادت شود و بهشت جاودان تحصیل گردد! آدمی به وسیله‌ی آن بفهمد كه من كیستم، از كجا آمده‌ام، آورنده‌ی من كیست و او مرا برای چه به اینجا آورده و كجا می‌خواهد ببرد. آری، همین عقل است كه پس از شناختن و اعتقاد به مبدأ و معاد هستی ما را وا می‌‌دارد دین را كه برنامه‌ی سیر به سوی حیات ابدی است آنگونه كه هست بشناسیم و در نگهداری آن كوشا باشیم. آقایان جوانان عزیز! سخت مراقب باشند كه شدیداً مورد هجوم دشمن قرار گرفته‌ایم، او با تبلیغات زهرآگین خود در مقام تضعیف مذهب و تخریب اركان دین برآمده و قشر جوان را مخصوصاً هدف قرار داده است. اخیراً كتابچه‌ای به دستم رسید كه در مكّه از طرف فرقه‌ی وهّابیه پخش شده و روی آن نوشته است: سؤالاتی كه باعث هدایت جوانان شیعه شد! یعنی دیدیم جوانان شیعه از راه حق منحرف شده‌اند، این را نوشتیم كه آنها هدایت شوند!! آنگاه دیدم در این كتابچه دروغ‌هایی را به هم بافته به شیعه نسبت داده است. بعضی از آیات قرآن را به رأی خود تفسیر كرده كه برای افراد بی‌اطّلاع از مبانی مذهب بسیار فریبنده و گمراه كننده است.
حاصل اینكه عقل، ابزاری بسیار بزرگ و شریف است كه خالق رحیم حكیم به ما انسان‌ها عنایت فرموده است تا معارف دینی خود را كه سرمایه‌ی حیات ابدی ماست در پرتو نور آن به دست آوریم و لذا ما به وسیله‌ی عقل است كه خدا را با صفات كمالش در حدّ استعداد خود می‌‌شناسیم و به وسیله‌ی عقل است كه با اعتقاد به صفت حكمت خدا، اعتقاد به لزوم نبوّت و امامت و معاد پیدا می‌‌كنیم و به وسیله‌ی عقل است كه خود را موظّف به عمل بر طبق دستورات آسمانی دین و شریعت اسلام می‌دانیم و قرآن را تنها كتاب هدایت الهی می‌‌شناسیم.
آنگاه به قرآن می‌‌رسیم می‌‌بینیم می‌‌گوید: من در امر هدایت امّت نیاز به «مُبین» دارم كه مُجْمَلات[2] و مُتشابهات[3] آیات مرا برای مردم بیان كند چنان كه نازل كننده‌ی من به رسول گرامی‌اش فرموده است:
...وَ أنْزَلْنا إلَیكَ الذِّكْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إلَیهِمْ...[4]
«...ما قرآن را به تو نازل كرده‌ایم تا حقایق آن را برای مردم بیان كنی...».
این جمله‌ی (لِتُبَینَ لِلنّاس) با كمال وضوح نشان می‌دهد كه قرآن دارای مُجْملات است و مُبَین می‌‌خواهد تا مقاصد آن را برای مردم مُبین و روشن گرداند مانند یك جعبه‌ی سربسته است و كسی را می‌‌خواهد كه آن را باز كند و محتویات آن را به دیگران بشناساند و آن مُبین و باز كننده‌ی این جعبه‌ی سربسته‌ی آسمانی، شخص رسول اكرم(ص) است كه خدا درباره‌اش فرموده است:
...ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...[5]
«...آنچه را كه رسول به شما داده است [از مقاصد عالیه‌ی قرآنی با اوامر و دستوراتش] بگیرید [و به كار بندید] و از آنچه كه شما را نهی كرده خودداری نمایید...».
بنابراین، قرآنِ بدون مُبَین كافی در امر هدایت امّت اسلامی نمی‌‌باشد! از باب مثال قرآن می‌گوید:
وَ أقِیمُوا الصَّلاةَ... .[6] «نماز بخوانید...».
امّا آیا نماز چیست و اجزاء و شرایط آن كدام است؟ در چند وقت واجب و دارای چند ركعت است؟ هیچ كدام از اینها در ظاهر قرآن نیست اگر همه‌ی علما هم جمع شوند، توانایی این را نخواهند داشت كه از ظاهر آیه این مسائل را به دست آورند و همچنین قرآن گفته است:
...لِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ...[7]
«...بر مردم واجب است به امر خدا حجّ به جا آورند...».
امّا آیا مقصود از «حجّ» چیست و چه اعمالی دارد؟ از احرام و طواف و سعی و وقوف در عرفات و منی و مشعر و... كه مشتمل بر صدها احكام می‌‌باشد و هیچ كدام از آنها در ظاهر این آیه از قرآن نیامده است و به همین منوال است مسائل مربوط به روزه و خمس و زكات و جهاد و... كه اجمال تمام این آیات‌الاحكام احتیاج به تفصیل و تبیین از جانب شخص رسول اكرم(ص) دارد كه مبعوث از سوی خدا و معصوم از هرگونه خطاست و این هم مسلّم است كه رسول اكرم(ص) برای همیشه در دنیا نخواهد بود و بر حسب اقتضای طبع بشری و به حكم تقدیر حكیمانه‌ی خدا كه فرموده است:
إنَّكَ مَیتٌ وَ إنَّهُمْ مَیتُونَ.[8]
«تو می‌میری و آنها هم می‌‌میرند».
آن رسول گرامی خدا نیز از دنیا رحلت می‌‌كند و كرده است. حال، بعد از آن حضرت چه كسی باید مُبین قرآن خدا باشد؟
 

مقصود از امام مبین در قرآن كریم


ممكن است مقصود از (امام مبین) همان كتابی باشد كه تمام مخلوقات در آن مضبوط است چنان كه فرموده است:
...لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إلاّ فِی كِتابٍ مُبِینٍ.[9]
...هیچ تر و خشكی نیست مگر این كه در كتاب مبین ضبط است.
در این آیه منظور از كتاب مبین لوح محفوظ است كه همه چیز در آن به طور آشكارا ضبط و از آن در آیه‌ی مورد بحث، تعبیر به (امام مبین) شده است و در قرآن از كتاب، تعبیر به «امام» شده؛ چنان كه فرموده است:
أ فَمَنْ كانَ عَلی بَینَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسی إماماً وَ رَحْمَةً...[10]
«پس آیا كسی كه دلیل روشن از جانب پروردگار خود دارد و دنبال او شاهدی از خود او هست و پیش از او نیز كتاب موسی كه امام و رحمتی بوده است گواهی بر آن می‌‌دهد [آیا در صحّت رسالت او می‌‌شود تردیدی داشت]...».
البتّه از آن جهت كه كتاب، پیش می‌افتد و دستور می‌‌دهد و مردم دنبال او می‌روند، از آن تعبیر به «امام» می‌‌شود. حال او یك انسان یا تورات و قرآن باشد ولی ذیل آیه‌ی (و كلّ شیء احصیناه فی امام مبین‌) روایت داریم كه مقصود از (امام مبین‌) امام امیرالمؤمنین(ع) است كه وقتی این آیه نازل شد، عمر و ابوبكر از جا برخاستند و گفتند: یا رسول الله! این «امام مبین» كه همه چیز در آن هست تورات است؟ فرمود: نه. آیا انجیل است؟ فرمود: نه. آیا قرآن است؟ فرمود: نه. در همین موقع امام امیرالمؤمنین(ع) از در وارد شد. رسول خدا(ص) فرمود: علی(ع) همان «امام مبین» است.
هُوَ هذا! اِنَّهُ الْاِمامُ الَّذِی اَحْصَی اللهُ فیهِ عِلمَ كُلِّ شَیءٍ.[11]
«آن امام مبینی كه علم به همه چیز را خدا در وجود او به طور احصاء قرار داده او همین است».
خود حضرت امام علی(ع) نیز می‌‌فرمود:
اَنَا وَ اللهِ الاِمامُ الْمُبینُ اُبینُ الْحَقَّ مِنَ الباطِلِ وَرَثْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ.[12]
«منم به خدا قسم آن امام مبینی كه حق را از باطل جدا می‌‌كنم و این را از رسول خدا به وراثت گرفته‌ام».
مبین گویای قرآن
آری، مبین قرآن آن كسی است كه بر سر منبر نشست و گفت:
«سَلُونی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونی». «فَاِنَّ بَینَ جَوانِحِی لَعِلْماً جَمّاً».
«تا مرا از دست نداده‌اید، آنچه می‌‌خواهید از من بپرسید؛ چرا كه جانم مخزن علم الهی است».
سَلُونِی فَاِنَّ عِنْدِی عِلْمَ الْاَوَّلِینَ وَ الْآخِرینَ.
«از من بپرسید كه علوم اوّلین و آخرین در نزد من است».
سَلُونِی فَاِنَّ عِنْدِی عِلْمَ الْاَوَّلِینَ وَ الْآخِرینَ.
«از من بپرسید كه علوم اوّلین و آخرین در نزد من است».
سَلُونی عَنْ كِتابِ اللهِ. «درباره‌ی قرآن از من بپرسید».
فَاِنَّهُ لَیسَ مِنْ آیةٍ اِلّا وَ اَنَا اَعْلَمُ اَینَ نَزَلَتْ وَ مَتی نَزَلَتْ بِلَیلٍ نَزَلَتْ اَمْ فی نَهارٍ اَمْ فی سَهْلٍ اَمْ فی جَبَلٍ.
«هیچ آیه‌ای از قرآن نیست، مگر این‌كه می‌دانم آن آیه چه وقت و كجا نازل شده است؛ در شب نازل شده یا در روز، در كوه نازل شده یا در دشت».
فیمَنْ نَزَلَتْ وَ فیما نَزَلَتْ.
«درباره‌ی چه كسی و راجع به چه مطلبی نازل شده است».
فَاِنَّ رَبّی وَهَبَ لی لِساناً طَلِقاً وَ قَلْباً عَقُولاً.
خدای من به من زبانی گویا و قلبی تیزفهم و گیرا داده است. بعد فرمود:
فَوَاللهِ لَوْ ثُنِّیتْ لِی الْوَسادَة.
«به خدا قسم، اگر مسند برای من آماده گردد [و سنگ سر راه من نیندازند و مزاحمم نشوند]...».
جَلَسْتُ عَلَیهِ فَاَفْتَیتُ اَهْلَ التَّوْراة بِتَوْراتِهِمْ وَ اَهْلَ الْاِنْجیلِ بِاِنْجیلِهِمْ.
«...بر مسند افتاء می‌‌نشینم و توراتیان را بر وفق توراتشان و انجیلیان را بر وفق انجیلشان فتوا می‌‌دهم [حقایق مكنون در آن دو كتاب آسمانی را چنان واضح و روشن بیان می‌كنم]...».
حَتّی ینْطِقَ اللهُ التَّوْراة وَ الْاِنْجیلَ وَ یقُولا صَدَقَ عَلِی قَدْ اَفْتاكُمْ بِما نَزَلَ فِی.[13]
«كه خود تورات و انجیل به اذن خدا به سخن درآیند و بگویند راست گفت علی؛ آنچه در درون ما بود برای شما بیان كرد».
 

خودآزمایی


1- نقص بزرگی كه امّت شیعه در هر زمان داشته، چیست؟
2- به چه دلیل كتاب‌هایی را كه در شرح و تبیین معارف دینی نوشته شده است را باید مطالعه كرد؟
3- هدف از آفرینش «عقل» چه بوده است؟
4- چرا در قرآن کریم «كتاب» تعبیر به «امام» می‌‌شود؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]ـ کافی، جلد۱، صفحه‌ی ۱۱.
[2]ـ سخنان سربسته.
[3]ـ دارنده‌ی احتمالات متعدّد.
[4]ـ سوره‌ی نحل، آیه‌ی ۴۴.
[5]ـ سوره‌ی حَشر، آیه‌ی ۷.
[6]ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۴۳.
[7]ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۹۷.
[8]ـ سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۳۰.
[9]ـ سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۵۹.
[10]ـ سوره‌ی هود، آیه‌ی ۱۷.
[11]ـ تفسیر نورالثّقلین، جلد۴، صفحه‌ی ۳۷۹.
[12]ـ همان.
[13]ـ بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه‌ی ۱۱۸ و جلد۴۰، صفحات ۱۷۸ و ۱۷۹.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: