کد مطلب: ۵۱۵۹
تعداد بازدید: ۱۳۰۹
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۰
در جستجوی علم دین | ۲
طلب كردن علم و جستجوگر دانش بودن در ردیف دیگر فرایض دینی و واجبات اسلامی‌ ـ همچون نماز و روزه و حجّ و زكات و جهاد و امر به معروف و نهی از منكر ـ یک وظیفه‌ی واجب شرعی و یک تكلیف حتمی‌ اسلامی‌ است.

فصل اوّل: تحصیل چه علمی واجب است؟ | ۱
 

رسول خدا(ص) فرموده است:
طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ ألا إنَّ اللهَ یُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ؛[1]
دنبال تحصیل علم رفتن، بر هر فرد مسلمانی واجب است. هان! به درستی كه خدا طالبان علم را دوست می‌دارد.
از این حدیث شریف استفاده می‌شود:
اوّلاً طلب كردن علم و جستجوگر دانش بودن در ردیف دیگر فرایض دینی و واجبات اسلامی‌ ـ همچون نماز و روزه و حجّ و زكات و جهاد و امر به معروف و نهی از منكر ـ یک وظیفه‌ی واجب شرعی و یک تكلیف حتمی‌ اسلامی‌ است. چنان كه در مجامع حدیثی نیز در ردیف ابواب مختلف عناوین دینی یک باب مخصوص تحت عنوان باب «فَرْضُ الْعِلْم وَ وُجُوبُ طَلَبِه» قرار داده‌اند.[2]
و ثانیاً این تكلیف واجب شرعی اختصاص به گروهی خاصّ و شرایطی مخصوص ندارد؛ بلكه بر فردفرد امّت اسلامی‌ از هر گروه و تحت هر شرایطی كه باشند واجب است. چنان كه كلمه‌ی «کلّ مسلم» یعنی هر فرد مسلمان، نشان دهنده‌ی عمومِ موضوع است. حتّی مسأله‌ی جنسیّت یعنی مرد و زن بودن نیز دخالتی در حكم ندارد و نباید مذكّر بودن كلمه‌ی مسلم توهّم اختصاص حكم به مردان را در اذهان بیاورد. زیرا به اصطلاح آقایان فقها در اینگونه تعبیرات، در موارد بسیار الغای خصوصیّت می‌شود و حكم، مترتّب بر حیثیّتِ عموم می‌گردد. مثلاً در حدیث معروف:
اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمونَ مِنْ یَدِهِ وَ لِسانِهِ؛[3]
مسلمان كسی است كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.
آیا می‌شود گفت كه چون كلمه‌ی «المسلم» مذكّر است پس مقصود تعیین وظیفه‌ی مرد مسلمان است و شامل زن نمی‌شود یا خطابات «یا ایّها الّذین آمنو» که در قرآن به صیغه‌ی مذکّر آمده است، آیا می‌شود گفت كه شامل زنان نمی‌شود؟!
در آیه‌ی: «یَومَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ»[4] چون کلمه‌ی «مرء» به معنای مرد آمده‌ است، آیا جای این توهّم هست كه بگوییم مسأله‌ی دیدن اعمال و كیفر آن در روز جزا مختصّ مردان است و زنان ناظر اعمال و كیفر اعمال خود نخواهند بود؟
آیه‌ی: «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهَ اَتقاکُم»[5] كه با ضمیر مذكّرآمده است، آیا به حكم این آیه می‌شود گفت تقوا كه معیار مكرمت در نزد خداست، مختصّ مردان است و هیچگونه ارتباطی به زنان ندارد؟ بدیهی است كه در تمام این موارد خصوصیت جنسی الغا شده است و حیث عموم از مردان و زنان منظور است. به همین منوال، وجوبِ طلب علم در حدیث مورد بحث نیز مختصّ مردان نیست؛ بلکه مطلق مُسْلِم یعنی هر فرد مسلمان اعمّ از مرد و زن مورد تكلیف است. علاوه بر این، در برخی از روایات، کلمه‌ی «و مُسلمة» هم به دنبال کلمه‌ی «مُسلم» ذکر شده است[6] که صریحاً نشان‌دهنده‌ی تعمیم تكلیف است.
سوّمین مطلبی كه در توضیح این حدیث باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد این است كه كدام علم است كه تحصیل آن بر هر فرد مسلمانی واجب است؟ غزّالی به نقل از مرحوم فیض در كتاب المحجّة‌البیضاء می‌گوید: علما در بیان مراد از این حدیث بیش از بیست نظر داده‌اند! هر گروهی، اهل هر فنّ و علمی‌ كه بوده‌اند، همان علم و فنّ خود را به عنوان مراد و مقصود از حدیث ارائه داده‌اند. متکلّمین از علم كلام كه مربوط به اصول عقاید است در ذیل این حدیث سخن گفته‌اند. فقها علم به احكام و مسائل حلال و حرام را مقصود اصلی در این روایت دانسته‌اند. علما‌ی اخلاق شناختن فضایل و رذایل اخلاقی و پی بردن به راه‌های تزكیه و تهذیب نفس را فریضه‌ی هر مسلمانی معرّفی كرده‌اند و مفسّرین علم تفسیر را و محدّثین علم حدیث را و همچنین سایر فِرَق از صاحبان فنون و علوم، هر فرقه‌ای علم مخصوص به خود را واجب التّحصیل به حكم این حدیث شمرده‌اند.
آنگاه خود غزّالی نظری می‌دهد كه حاصلش این است: از نظر اسلام، برای امّت اسلامی‌ واجب و غیر واجب بودن تحصیل هر علمی‌ بسته به ضروری یا غیرضروری بودن متعلّق آن علم است، یعنی هر چه كه برای حفظ مصالح ضروری مسلمین ـ اعمّ از مصالح دنیوی و اخروی ـ لازم است، تحصیل علم آن واجب است، به وجوب عینی یا كفایی؛ و هر چه كه در این حدّ از لزوم و ضرورت نیست، در صورت مشروع بودن، مستحب یا مباح است.[7]
البتّه، این بیان در حدّ خود بیانی متین و متقن است و بدون هیچ شکّ و تردید، تحصیل هر علمی‌ كه بر حسب مقتضیات هر زمان، دخیل در تأمین مصالح ضروری مسلمین و حفظ استقلال و عزّت جهانی آنان باشد، فریضه است و واجب همگانی. نه تنها تحصیل علوم مربوط به اعتقاد و اخلاق و اعمال عبادی، بلكه تحصیل علوم مربوط به شئون گوناگون زندگی همچون سیاست، اقتصاد، فرهنگ، بهداشت و دیگر جهات اجتماعی، تا حدّ خودكفایی و استغنا از ملل غیر مسلمان، یک فریضه‌ی جمعی و واجب عمومی‌ است، چرا كه:
...وَ لَنْ یجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛[8]
...خدا هرگز نمی‌پسندد كه كافران بر مسلمانان تسلّط داشته باشند و دست نیاز مسلمانان در شأنی از شئون زندگی به سوی کافران دراز گردد.
و همین یک آیه از قرآن كافی است كه عِرق دینی امّت عظیم اسلامی‌ را تحریک كند و خون شرف و عزّت‌خواهی را در رگ‌هایشان بجوشاند تا با یک همّت والای مدد گرفته از توفیق الهی به پا خیزند و دست به یک نهضت وسیع و عمیق علمی‌ و فرهنگی بزنند و در تمام رشته‌های علمی‌ و صنعتی متخصّصین کامل و ماهر بپرورانند و گَرد ذلّت احتیاج به بیگانگان را از چهره‌ی ملّت خود بزدایند و در این صورت:
وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا...؛[9]
كسانی كه در راه [جلب رضای] ما به سعی و تلاش و كوشش بپردازند، ما به طور قطع آنها را به طرق خویش [كه راه‌های نیل به شرف و عزّت است] هدایت می‌كنیم...
آری، این مطلب به جای خود درست و مسلّم و مورد تأیید قرآن و احادیث فراوان است.
ولی باید دید آیا حدیث مورد بحث نیز ناظر به همین مطلب است یا خیر، لحن و لسان این حدیث طوری است که تنها علوم مربوط به عقاید و اخلاق و عمل را فریضه‌ی هر فرد مسلم معرّفی می‌کند. حال، آنچه به‌نظر می‌رسد این است که کلمه‌ی «کلّ مسلم» قرینه است بر این که مراد از «عِلم مَفرُوض الطَّلَب» تمام علوم نیست. زیرا بدیهی است كه یک نفر انسان نمی‌تواند تمام علوم مربوط به امور زندگی فردی خود را از قبیل صنعت و تجارت و فلاحت، طبّ و نجّاری و معماری، آهنگری و خیّاطی و کفّاشی و ... یاد بگیرد، تا چه رسد به امور اجتماعی یک ملّت مانند سیاست و اقتصاد و فرهنگ و ارتش و....
ممكن است گفته شود: مقصود، طلب جمعی است نه فردی، یعنی بر جامعه و امّت اسلامی واجب است تمام علوم را به گونه‌ی توزیع و تقسیم تحصیل کنند، نه این که فردفرد مردم موظّف باشند تمام علوم را بیاموزند.
در جواب عرض می‌شود: عبارت «كلّ مسلم» به معنای هر فرد است و به اصطلاح فنّ، عامّ استغراقی است نه عامّ مجموعی یا بدلی و به عبارت دیگر: مفاد جمله‌ی «فریضةٌ علی کلّ مسلم» به قرینه‌ی کلمه‌ی «کلّ» وجوب عینی است نه وجوب کفایی و چون ممکن نیست تمام افراد مسلمان به طور واجب عینی مکلّف به تحصیل تمام علوم باشند، پس مقصود از حدیث شریف باید تحصیل قسم خاصّی از علوم باشد تا با وجوب عینی آن سازگاز شود و آن قسم خاصّ نیز به قرینه‌ی کلّ مسلم باید علم مربوط به عقاید و اخلاق و عمل باشد.
زیرا بدیهی است یک فرد مسلمان از آن نظر كه مسلمان است و معتقد به مبدأ و معاد و معترف به تشریع شریعت آسمانی است و تنها راه سعادت ابدی خود را در تحكیم عقاید و عمل به شریعت الهی می‌داند، طبعاً و به حکم عقل بر وی لازم و واجب است كه پیش از همه چیز به شناخت معتقدات خویش آن چنان كه هست بپردازد و سپس دستورالعمل‌های مبتنی بر همان معتقدات را صحیحاً بیاموزد و به كار بندد تا مطمئن به تأمین سعادت خود گردد. بنابراین، علمی‌ كه تحصیل آن بر فردفرد مسلمانان فریضه است در رتبه‌ی اوّل، علم به اصول عقاید است؛ یعنی معرفت خدا و صفات خدا و نبوّت انبیاء(ع) و امامت ائمّه‌ی هدی(ع) و لزوم حساب و كیفر و پاداش روز جزا و در رتبه‌ی دوّم، علم به فروع احكام الهی است كه برای تمام شئون زندگی انسان از جانب خداوند حكیم تشریع و به وسیله رسول اعظم او(ص) ابلاغ گردیده است.
از امام صادق(ع) منقول است كه پس از نقل حدیث مورد بحث از نبیّ اکرم(ص) فرمود:
أَیْ: عِلْمُ التَّقْوی وَ الْیَقِین؛
مقصود از علم واجب التّحصیل در حدیث مزبور علم تقوا و یقین است.
و مرحوم علّامه مجلسی در بیان همین تفسیر امام صادق(ع) می‌فرماید:
عِلْمُ التَّقْوی هُوَ الْعِلْمُ بِالْاَوامِرِ وَ النَّواهِی وَ التَّکالیفِ الَّتِی یُتَّقَی بِها مِنْ عَذابِ اللهِ وَ عِلْمُ الْیَقِینِ عِلْمُ ما تَتَعَلَّقُ مِنَ الْمَعارِفِ بِاُصُولِ الدِّین؛[10]
علم تقوا عبارت از پی بردن به اوامر و نواهی و تكالیف الهی است كه با عمل به آنها آدمی‌ از عذاب خدا مصون می‌گردد و علم یقین عبارت از معارف و شناخت‌های مربوط به اصول دین و معتقدات قلبی است.
سلیم بن قیس می‌گوید: از علی(ع) شنیدم كه می‌فرمود:
اَلْعِلْمُ عِلْمانِ: عِلْمٌ لا یَسَعُ النّاسَ اِلاَّ النَّظَرُ فِیهِ وَ هُوَ صِبْغَةُ الاِسْلامِ وَ عِلْمٌ یَسَعُ النّاسَ تَرْکُ النَّظَرِ فِیهِ وَ هُوَ قُدْرَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ؛[11]
علم دو قسم است: یكی علمی‌ كه مردم، مجاز به ترک فرا گرفتن آن نیستند و باید تمام مسلمانان از مرد و زن آن را بیاموزند و آن علمی ‌است كه رنگ اسلام و مسلمانی به انسان می‌بخشد [و آدمی‌ با نداشتن آن علم مسلمان نخواهد بود و آن هم بسیار روشن است كه علم عقاید است و علم به احكام] و آن دیگر علمی‌ است كه آموختن آن بر همه كس واجب نیست و آن علم به كائنات است و آگاهی از خواصّ و اسرار مخلوقات و پی بردن به عظمت قدرت حضرت حق تعالی شأنه العزیز.
این دو حدیث شریف نیز چنان كه واضح است، علم واجب‌التّحصیل بر همه كس را علم عقاید و احكام معرّفی می‌کنند.


خودآزمایی


1- كلمه‌ی «کلّ مسلم» در حدیث « طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ ألا إنَّ اللهَ یُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ »، نشان دهنده‌ی چیست؟
2- از حدیث فوق چه مطالبی استنباط می‌گردد؟
3- كه كدام علم است كه تحصیل آن بر هر فرد مسلمانی واجب است؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]ـ کافی، جلد 1، صفحه‌ی ۳۰، حدیث 1.
[2]ـ از باب نمونه به اصول کافی و بحارالانوار رجوع شود.
[3]ـ جامع السّعادات، جلد2، صفحه‌ی 210، از رسول اکرم(ص).
[4]ـ سوره‌ی نبأ، آیه‌ی 40.
[5]ـ سوره‌ی حجرات، آیه‌ی 13.
[6]ـ بحارالانوار، جلد 1، صفحه‌ی 177، حدیث 54، نقل از عوالی اللّئالی.
[7]ـ به کتاب المحجّة البیضاء، جلد 1، صفحات 43 تا 47 رجوع شود.
[8]ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۱۴۱.
[9]ـ سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی ۶۹.
[10]ـ بحارالانوار، جلد 2، صفحه‌ی 32.
[11]ـ خصال صدوق، باب الاثنین، حدیث 30.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: