فصل اوّل: تحصیل چه علمی واجب است؟ | ۲
وجوب عینی و كفایی در تحصیل علم عقاید و احكام
هر یک از این دو نوع علم از جهت وجوب تحصیل نیز دارای دو رتبه است: وجوب عینی و وجوب كفایی. تحصیل علم عقاید تا حدّ به دست آوردن اعتقاد قاطعِ جازم به معتقدات، واجب عینی است؛ هر چند دارندهی آن توانا بر دفع شبهات و حلّ تشكیكات نباشد. تحصیل این مقدار از علم بر كلّ افراد مسلمین از مرد و زن، عالم و عامی، واجب است و بر احدی سستی در امر مطلب جایز نیست. ولی به دست آوردن معارف و علوم اعتقادی تا حدّی که دارندهی آن توانا بر حلّ شکوک و دفع شبهات از اذهان مردم بشود واجب عینی نیست كه بر همه كس واجب باشد، بلكه واجب كفایی است. یعنی همین كه افرادی از امّت اسلامی در مقام تحصیل آن مقدار از معارف برآمدند كه میتوانند با سلاح قاطع علمی خود در سنگر دفاع از حریم اعتقادات خود و سایر افراد امّت قرار گیرند و به «رَجم شیاطین» و دفع تهاجم ابلیسی ملحدین بپردازند، تكلیف از دیگران برداشته میشود و مُلزَم به یاد گرفتن بیش از حدّ اعتقادات شخصی خود نخواهند بود.
و امّا واجب عینی از تحصیل علم به احكام، آن قدری است که هر کسی برحسب وضع و شرایط موجود حال حاضر خویش، از زمان و مكان و سنّ و شغل و سفر و حضر و دیگر خصوصیّات زندگی، علم به احكام مسائل مربوط را كه پیش آمده یا ممكن است پیش آید، از عبادات و معاملات و معاشرات، به دست آورده باشد تا در مقام عمل، متحیر و سرگردان نماند و این مقدار از تحصیل علم به احكام فرعی عملی نیز بر فردفرد مسلمانان از مرد و زن و عالم و عامی واجب است، خواه از طریق اجتهاد و استنباط فنّی تخصّصی باشد خواه از طریق تقلید از مجتهد و حدّ واجب كفایی این نوع از علم همان وصول به مرتبهی اجتهاد و به دست آوردن ملكهی استنباط احكام از ادلّهی تفصیلیّه است که از آن در اصطلاح متداول كنونی تعبیر به فقه و اجتهاد میشود و صاحب آن مرتبه هم فقیه و مجتهد نامیده میشود.
تحصیل این مقدار از علم به احكام الهی هم مانند دیگر واجبات كفایی بر عموم امّت اسلامی واجب است، امّا نه به وجوب عینی فردی بلكه به وجوب کفایی جمعی. یعنی همین كه فردی یا افرادی در حدّ كفایت در مقام تحصیل آن برآمدند و رفع نیاز از جامعهی اسلامی نمودند، از دیگران اسقاط تكلیف میشود و در غیر این صورت تمام افراد امّت اسلام موظّف به تحصیل آن علم میباشند و در صورت ترک آن، همگی مسئول و محکوم به عذاب و عقاب میگردند و البتّه، حدیث شریف، چنان که بیان شد، به قرینهی کلمهی کلّ دلالت بر وجوب عینی دارد و قهراً ناظر به همان رتبهی اوّل از علم عقاید و احکام است که تحصیل آن بر هر فرد مسلمانی واجب است.
و امّا مطلوبیّت وصول به مرتبهی تخصّص در علم عقاید و تحصیل نیروی حلّ شکوک و دفع شبهات و همچنین رسیدن به رتبهی اجتهاد و به دست آوردن ملکهی استنباط احکام از ادلّهی دیگر، از آیات و روایات استفاده میشود، مانند آیهی کریمهی «نَفْر»:
... فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إذا رَجَعُوا إلَیهِمْ...؛[1]
...چرا از هر گروهی طایفهای از آنان كوچ نمیكنند تا در دین [و معارف و احكام اسلام] آگاهی پیدا كنند و به هنگام بازگشت به قوم خود آنها را انذار نمایند؟...
این آیهی شریفه صریحاً دستور میدهد كه گروهی از مسلمین باید در دین «تفقّه» كنند و دیگران را از تفقّه خود بهرهمند سازند. كلمهی تفقّه مشتقّ از مادّهی فقه است و فقه در لغت به معنای فهم عمیق و بصیرت كامل دربارهی مطلبی و پی بردن به حقیقت پنهان آن است؛ چنان كه راغب در مفردات آورده است:
اَلْفِقْهُ هُوَ التَّوَصُّلُ اِلی عِلْمٍ غائِبٍ بِعِلْمٍ شاهِدٍ؛
فقه آن است که از یک امر ظاهر و پیدا به یک حقیقت ناپیدا و نهان پی برده شود.
و در تعریف تفقّه نیز میگوید:
تَفَقَّهَ: اِذا طَلَبَهُ فَتَخَصَّصَ بِهِ؛
طلب کرد آن را [علم به احکام شریعت را] و در آن تخصّص به دست آورد.
این آیهی کریمه در مسألهی لزوم و وجوب کفایی تحصیل رتبهی اجتهاد و تخصّص در علوم اسلامی، مورد استناد و استدلال علمای عظام است و همچنین روایاتی که در مقام تأکید و تشویق به تحصیل علم به منظور دفاع از حریم عقیده و ایمان امّت اسلامی و بهویژه اتباع آل محمّد(ص) وارد شده دالّ بر مطلب است، از جمله این احادیث:
امام علی(ع) میفرمایند:
مَنْ کانَ مِنْ شیعَتِنا عالِماً بِشَریعَتِنا فَاَخْرَجَ ضُعَفاءَ شیعَتِنا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ اِلَی نُورِ الْعِلْمِ الَّذِی حَبَوناهُ بِهِ جاءَ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی رَأْسِهِ تاجٌ مِنْ نُورٍ یُضیءُ لِاَهْلِ جَمیعِ تِلْکَ الْعَرَصاتِ وَ عَلَیْهِ حُلَّةٌ لا یَقُومُ لِاَقَلِّ سِلْکٍ مِنْهَا الدُّنْیا بِحَذافیرِها.
ثُمَّ یُنادی مُنادٍ مِنْ عِنْدِاللهِ تَعالی: یا عِبادَاللهِ! هذا عالِمٌ مِنْ تَلامِذَةِ آلِ مُحَمَّدٍ(ص). اَلا فَمَنْ اَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْیا عَنْ حَیْرَةِ جَهْلِهِ فَلْیَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ لِیُخْرِجَهُ مِنْ حَیْرَةِ ظُلْمَةِ هذِهِ الْعَرَصاتِ اِلَی نُزْهَةِ الْجِنانِ. فَیُخْرِجُ مَنْ کانَ عَلَّمَهُ فِی الدُّنْیا خَیْراً اَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلاً اَوْ اَوْ اَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَةٍ؛[2]
هر کسی از شیعهی ما كه عالم به شریعت ما باشد و ضعفای شیعهی ما را [كه ناتوانی علمی دارند] از ظلمت جهل و نادانی بیرون آورد و به روشنایی علمی كه ما به او عطا كردهایم وارد سازد، روز قیامت وارد محشر میشود در حالی كه تاجی از نور بر سر دارد و برای محشریان میدرخشد و جامهای بر تن دارد كه دنیا با تمام جهات و جوانبش برابری با كوچكترین نخ آن نمیكند.
آنگاه منادی از جانب خداوند متعال ندا میكند: ای بندگان خدا، این عالمی از شاگردان آل محمّد(ع) است. حال، هر كه در دنیا به بركت علم او از حیرت جهل بیرون آمده است، امروز به نور او متشبّت شود تا از ظلمت این عرصات نجاتش دهد و به نزهتگاه بهشتی واردش سازد. پس آن عالم تمام كسانی را كه در دنیا مطلب خوبی تعلیمشان كرده و یا قفلی از قفلهای جهل از دلشان گشوده و یا شبههای از شبهات [دینی یا علمی]شان را رفع كرده است، از ظلمت حیرت آن عرصات نجات میدهد.
امام جعفر صادق(ع) میفرمایند:
عُلَماءُ شیعَتِنا مُرابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلی اِبْلیسَ وَ عَفاریتَهُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلی ضُعَفاءِ شیعَتِنا وَ عَنْ اَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ اِبْلیسُ وَ شیعتُهُ النَّواصِبُ؛
اَلا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذلِکَ مِنْ شیعَتِنا کانَ اَفْضَلَ مِمَّنْ جاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْکَ وَ الْخَزَرَ اَلْفَ اَلْفَ مَرَّةٍ لِاَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ اَدْیانِ مُحِبّینا وَ ذلِکَ یَدْفَعُ عَنْ اَبْدانِهِمْ؛[3]
علمای شیعهی ما سرحدّدارانی هستند که بر سر مرزها و حدود و ثغور ایمان مردم مستقرّ گشتهاند و با کمال هوشیاری از هجوم ناگهانی شیطان و اتباعش جلوگیری میکنند و ضعفای شیعه را در پناه قدرت علم و ایمان خود از فتنهها و وسوسههای ابلیس در امان نگه میدارند.
نوید! که متصدّیان این منصب به نزد خدا هزارهزار بار از مجاهدین با روم و ترک و خزر افضل و باارزشترند؛ زیرا سربازان مجاهد در میدان نبرد از جسم مسلمانان دفاع میكنند، امّا علما و مرزبانان روحانی از گوهر ایمان مردم دفاع میكنند و حافظ ادیان آنان هستند.
امام هادی(ع) میفرمایند:
لَوْ لا مَنْ یَبْقی بَعْدَ غَیْبَةِ قائِمِنا مِنَ الْعُلَماءِ الدّاعینَ اِلَیْهِ وَ الدّالِّینَ عَلَیْهِ وَ الذّابِّینَ عَنْ دیِنِهِ بِحُجَجِ اللهِ تَعالی وَ الْمُنْقِذِینَ لِضُعَفاءِ عِبادِاللهِ مِنْ شِباکِ ابْلیس ـ لَعَنَهُ اللهُ ـ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخاخِ النَّواصِبِ لَما بَقِیَ اَحَدٌ اِلاّ ارْتَدَّ عَنْ دِینِ اللهِ تَعالی. وَلکِنَّهُمْ السَّفینَةِ سُکّانَها. اُولئِکَ هُمُ الْاَفْضَلونَ عِنْدَالله عَزَّوَجَلَّ؛[4]
اگرنه این باشد كه پس از غیبت قائم ما عالمانی [در بین مردم] باقی میمانند و مردم را به سوی آن حضرت دعوت و راهنمایی میكنند و با اقامهی حجّتها و بیان ادّلهی روشن الهی از دین حق دفاع میکنند و بندگان ضعیف خدا را از دامهای ابلیس لعین و دستیاران پلید او میرهانند [آری اگر این عالمان نبودند] احدی در راه دین خدا باقی نمیماند و جملگی مرتّد از دین حق میشدند. ولكن این عالمان شیعهاند كه دلهای ضعفای شیعه را [از تزلزل و اضطراب] نگه میدارند،آنگونه که ناخدای کشتی سکّان کشتی را نگه میدارد [ و سمت حرکت کشتی را تعیین میکند] و آنانند كه در نزد خداوند عزّ وجلّ، برترین بندگانند.
و میشود گفت: احادیثی كه خطاب به امّت اسلامی به صورت عموم آمده است، ناظر به وجوب كفایی جمعی است، آن هم نسبت به تمام علومی كه در زندگی مادّی و معنوی انسانها ضرورت دارد. یعنی باید جامعهی مسلمین در تمام رشتههای علمی مورد نیاز، متناسب با مقتضیات هر عصری، تا حدّ خودکفایی دارای تخصّص کامل بلکه پیشرو قافلهی علم و صنعت و هنر باشد و هیچگاه احساس نكنند به علوم دیگران نیاز دارند و از این قبیل است این روایات:
اُطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَی الْلَّحْدِ؛[5]
در سراسر عمر از گهواره تا گور در طلب علم باشید.
یعنی تحصیل علم، فصل و زمان معینی ندارد؛ در همه حال و در هر سنّ و سالی انسان باید در جستجوی علم و كسب دانش باشد.
اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصّینِ؛[6]
علم را طلب كنید و به دست آورید، اگر چه در چین باشد.
در این حدیث، به تعمیم تحصیل علم از حیث مكان اشاره شده است، همانگونه كه در حدیث پیشین به تعمیم از حیث زمان اشاره شده بود. یعنی وجوب تحصیل علم از نظر شرع مقدّس اسلام نه محدود به زمانی خاص و نه مشروط به مكانی مخصوص است، بلكه اگر به دست آوردن علمی مستلزم سفر به دورترین نقاط جهان نیز باشد، تحصیل آن بر مسلمانان لازم است و ظاهراً علّت این كه نام چین در حدیث شریف برده شده، این است كه در آن روز از دورترین نقاط جهان كه مردم آن زمان میتوانستند به آنجا بروند، با نام چین یاد میشده است یا احتمالاً در آن روز چین یک مركز علمی شناخته شدهای بوده است. همچنین رسول خدا(ص) فرموده است:
اَلْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اَهْلِهِ وَ قَدْ اُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْهُمْ؛[7]
علم [همچون گوهرهای نفیس و گرانقدر] در خزانهی اهلش مکنون است. شما موظّفید آن را از اهلش طلب کنید و یاد بگیرید.
امام سجّاد(ع) میفرماید:
لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ؛[8]
اگر مردم میدانستند چه بهرهها در طلب علم هست [و در نتیجهی تحصیل علم به چه سعادتها میرسند] دنبال آن میرفتند، اگرچه مستلزم ریختن خون دلها و فرو رفتن در دریاها میشد.
این حدیث شریف بركات طلب علم را علاوه بر دنیا، به عالم پس از مرگ نیز توسعه و تعمیم میدهد كه اگر دنبال علم رفتن مستلزم این شود كه آدمی در این راه كشته شود و یا در اعماق دریاها و اقیانوسها غرق شود، باز از سعادتهای ابدی كه محصول طلب علم است، در سرای آخرت برخوردار خواهد بود و حتّی شرع مقدّس از جهت معلّم نیز محدودیّت خاصّی قائل نیست؛ یعنی لازم نمیداند كه یک فرد صاحب دانش یا یک مركز علمی كه مسلمانان به علمش نیاز دارند حتماً یک فرد مسلمان یا یک مركز اسلامی باشد، چنان كه رسول خدا(ص) میفرماید:
کَلِمَةُ الْحِکْمَةِ ضالَّةُ الْمُؤمِنِ، فَحَیْثُ وَجَدَها فَهُوَ اَحَقُّ بِها؛[9]
حكمت، گمشدهی مؤمن است؛ در هر جا كه آن را بیابد [بر میدارد و] او نسبت به آن سزاوارتر از دیگران است.
و نیز امام امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
اَلْحِکْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤمِنِ. فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ اَهْلِ النِّفاقِ؛[10]
حكمت، گمشدهی مؤمن است. پس آن را فراگیر، اگرچه از اهل نفاق [و مردم بیایمان] باشد.
در این نوع از احادیث، حكمت ـ یعنی مطلب حقِّ نافع در زندگی انسان اعمّ از مادّی و معنوی ـ به عنوان گمشدهی انسانهای باایمان معرّفی شدهاست كه صاحب اصلی آن هستند و طبیعی است كه هر كس چیزی را گم كرده باشد، در همه جا و نزد همه كس دنبال آن میگردد و در هر نقطه كه آن را بیابد، با اشتیاق تمام و بدون معطّلی آن را بر میدارد و به احدی حقّ تقدّم بر خود نمیدهد؛ چرا كه خود را صاحب اصلی آن میداند و خویشتن را اولی و احقّ به اخذ آن میشناسد. آری هر فرد مسلمان باایمان، طبق دستور پیشوای عظیمالشّأنش، به فراگیری تمام انواع علوم و حِکَم اشتیاق دارد و جدّاً جستجوگر آن است.
فَحَیْثُ وَجَدَها اَخَذَها وَ هُوَ اَحَقُّ بِها؛
تا اینجا سخن از مدلول حدیث شریف «طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَةٌ...» بود و بیان مقصد از علم مفروض الطّلب و توضیح وجوب کفایی و عینی در مورد تحصیل علم. حال، میپردازیم به بیان چند مطلبی که ذیل حدیث مزبور احتیاج به بحث و نحلیل و بررسی دارد.
خودآزمایی
1- رتبههای انواع علوم از جهت وجوب تحصیل را بیان کنید.
2- کدام آیهی شریفه صریحاً دستور میدهد كه گروهی از مسلمین باید در دین «تفقّه» كنند؟
3- احادیثی كه خطاب به امّت اسلامی به صورت عموم آمده است، ناظر به کدام موضوع است؟
پینوشتها
[1]ـ سورهی توبه، آیهی 122.
[2]ـ المحجّة البیضاء، جلد 1، صفحهی 29.
[3]ـ بحارالانوار، جلد 2، صفحهی 57.
[4]ـ المحجّة البیضاء، جلد 1، صفحهی 32.
[5]ـ حدیث مشهوری است از رسول اکرم(ص).
[6]ـ بحارالانوار، جلد 1، صفحهی 177، از رسول خدا(ص).
[7]ـ بحارالانوار، جلد 1، صفحهی 177، حدیث 52.
[8]ـ همان، صفحهی ۱۸۵، حدیث ۱۰۹.
[9]ـ بحارالانوار، جلد ۲، صفحهی ۹۹، حدیث ۵۸.
[10]ـ شرح نهجالبلاغهی فیض، باب الحکم، حکمت77.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی