کد مطلب: ۵۱۹۵
تعداد بازدید: ۱۰۵۲
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۱
ازدواج؛ موانع و راه حل‌ها | ۳
توافق اخلاقیِ زن و مرد در ایجاد و تداوم سلامت و آرامشِ زندگی و تربیت فرزندان صالح بسیار مهم است. اما اگر یکی از آن‌ها یا هر دو، بداخلاق باشند زندگی ناگواری خواهند داشت که سرانجام آن یا طلاق است و یا بودن در جهنم سوزانِ بداخلاقی.

بخش دوم: ضرورت دقت در انتخاب همسر و صفات همسر خوب | ۲

 

توافق اخلاقی*


یکی از معیارهای بسیار اساسی که جوانان در انتخاب همسر باید به آن توجه کنند، توافق اخلاقی است؛ منظور ما از توافق اخلاقی این است که دختر و پسر در امور دینی و عقیدتی، نحوه‌ی زندگی کردن، پسندها و ناپسندهای فردی و اجتماعی، ارزش‌های مورد قبول خانواده‌های متعادل و مسائل دیگری از این قبیل تا حدود زیادی به هم نزدیک باشند؛ مثلاً اگر مردی به حجاب، نماز و روزه و احکام شرعی معتقد باشد، اما دختر چنین عقیده‌ای نداشته باشد، زندگی دوام نمی‌آورد. یا اگر دختری، اهل قناعت است، اما پسر، ولخرج و بی‌برنامه، توافق دائمی صورت نمی‌گیرد. و همین‌طور امور مهم دیگر.
توافق اخلاقیِ زن و مرد در ایجاد و تداوم سلامت و آرامشِ زندگی و تربیت فرزندان صالح بسیار مهم است. اما اگر یکی از آن‌ها یا هر دو، بداخلاق باشند زندگی ناگواری خواهند داشت که سرانجام آن یا طلاق است و یا بودن در جهنم سوزانِ بداخلاقی.
آمار نشان می‌دهد که بیشترین درصد طلاق‌ها، در اثر عدم توافق اخلاقی است.
از همین‌جا می‌فهمیم که چرا در اسلام، این همه بر «اخلاق نیك» تأکید شده و آن را یکی از شرایط ضروری انتخاب همسر، دانسته است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
آن کس که اخلاق و دینش مورد رضایت و پسند شما بود به او دختر بدهید، چنانچه از این شیوه امتناع ورزید موجب فتنه و فساد بزرگ در زمین شده‌اید.[1]
حسن بن بشار می‌گوید: برای امام رضا(ع) نوشتم:
یکی از اقوام، از دخترم خواستگاری کرده، ولی اخلاق بدی دارد؟ حضرت در پاسخ نوشتند: اگر دچار سیئات اخلاقی است به او دختر نده.[2]
این نکته را هم بگویم که: مراد از اخلاق نیک، فقط نرم‌خویی و عصبانی نشدن نیست، بلکه منظور همه‌ی صفات نیک مانند: صداقت، راست‌گویی، امانت‌داری، دل‌سوزی، مهربانی، پاک‌دامنی، وفاداری و دیگر صفات نیک است.


جمال و زیبایی*


یکی از آرزوهای مهم دختر و پسر این است که همسرشان زیبا باشد.
این آرزو، نکوهیده نیست، زیرا زیباپسندی امری فطری است و انسان ذاتاً جمال و زیبایی را دوست دارد و از آن لذت می‌برد: منظره‌ی قشنگ، نوشته‌ی زیبا، ساختمان موزون، چهره‌ی زیبا و چیزهای دیگر، از این قبیل، برای انسان جالب و پرجاذبه است.
اما واقعیت این است که در امر ازدواج نباید زیبایی را فقط در چهره‌ی ظاهری دید. در روابط انسانی ـ به ویژه روابط خانوادگی و زناشویی ـ زیبایی واقعی و بادوام، شامل ظاهر و باطن یک فرد است. به تجربه ثابت شده است که همسرانی که فقط شکل ظاهری زیبا داشته‌اند اما از رفتار پسندیده و زیبا، تهی بوده‌اند، پس از چندی در چشم هم بسیار زشت جلوه کرده‌اند.
بله، در انتخاب همسر باید به زیبایی توجه کرد، اما زیباییِ نسبی کافی است. کسانی که فقط به دنبال زیبایی یا مال باشند غالباً از ازدواج خود خیر نمی‌بینند و خداوند آن‌ها را به خودشان وامی‌گذارد. امام صادق(ع) فرمود:
هرگاه مردی، همسری را تنها برای زیبایی و ثروتش انتخاب کند، خداوند او را به همان زیبایی و ثروت وامی‌گذارد [و از همه چیز محروم می‌شود] و هرگاه همسرش را به خاطر دیانتش برگزیند، خداوند، مال و جمال را نیز به او می‌دهد.[3]
حدیث پیامبر اکرم(ص) درباره‌ی نهی از ازدواج با «خضراء الدمن» (گیاهان زیبایی که در مزبله‌ها می‌رویند)؛ ناظر به همین معناست که در امر همسرگزینی، فقط به زیبایی و جاذبه‌ی ظاهری، توجه نکنیم.
ممکن است برخی بپرسند: بالاخره وضعیت ظاهری دختر و پسر (هر چند نسبی) ملاک و معیاری است که باید به آن عنایت داشت، حال سؤال این است که در مورد دختران، تا چه حد جایز است خود را به خواستگارشان نشان دهند؟ در این باره، دو حدیث را نقل می‌کنم:
مردی به امام صادق(ع) عرض کرد: آیا جایز است مرد، موی سر و زیبایی‌های زنی را که می‌خواهد بگیرد، ببیند؟ فرمود: اگر با نگاه لذت‌آمیز نباشد [صرفاً آگاهی از خصوصیات او باشد] اشکال ندارد.[4]
در خبر دیگری آمده است:
از حضرت سؤال شد: آیا جایز است زن بایستد تا مرد او را نظر کند؟ فرمود: آری، بلکه پوشیدن لباس نازک هم در آن وقت، مانعی ندارد.[5]
روشن است که این توصیه‌ی امام معصوم(ع) برای هنگامی است که قصدِ جدّی ازدواج باشد. دیدن موی سر و خصوصیات دیگر دختر، که لازمه‌ی آن برداشتن حجاب است، معمولاً کاری است که به یک یا چند نفر از بانوانِ پخته‌ی فامیل نزدیک، واگذار می‌شود. اما مرد هم می‌تواند وضعیت ظاهری دختر را ببیند، چون اوست که می‌خواهد به گران‌ترین و سنگین‌ترین پیوند، تن دهد. محمد بن مسلم می‌گوید از امام باقر(ع) پرسیدم:
مردی که می‌خواهد ازدواج کند، آیا حق دارد زنِ مورد نظر خود را ببیند؟ فرمود: آری، چون به گران‌ترین قیمت او را می‌خرد، چرا حق دیدن او را نداشته باشد.[6]


شرافت خانوادگی*


خانواده‌هایی هستند که کوشیده‌اند تا شریف و بزرگوار زندگی کنند و فرزندان خود را هم بر همین معیار، پرورش داده‌اند، ازدواج با چنین افرادی نعمت است. اما شرافت خانوادگی چیست؟ برخی به اشتباه می‌پندارند که ثروت یا تحصیلات عالی، معیار برجسته‌ای برای شرافت است، اما این چنین نیست، زیرا برخی ثروت‌مندان با وجود ثروت فراوان، پست و فرومایه‌اند و برعکس، بعضی خانواده‌های تهیدست، شریف و آبرومندند. منظور ما از شرافت خانوادگی، داشتنِ منش انسانی و پای‌بندی به معیارهای اخلاقی است.
هرگاه دختر یا پسری از چنین خانواده‌هایی، پیشنهاد ازدواج داشتند نباید تعلّل کنند، زیرا این‌گونه پیوندها دنیا و آخرت انسان را تأمین می‌کند.
در رهنمودهای پیشوایان معصوم(ع) به معیار شرافت و اصالت خانوادگی تأکید شده است:
رسول گرامی اسلام(ص) به خانواده‌ی شریف در این حدیث، اشاره می‌فرماید:
از گل‌های زیبایی که در مزبله و لجنزارها روییده، بپرهیزید، پرسیدند: یا رسول الله، مقصود از گل‌های مزبله و لجنزار (خضراء الدمن) چیست؟ فرمود: زنِ زیبایی که از خاندان بد و پلید به وجود آمده باشد.[7]
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
کسی که ریشه‌ی خانوادگی‌اش شریف باشد در حضور و غیاب و در هر حال دارای فضیلت و صفات پسندیده است.[8]
امام باقر(ع) فرمود:
با خانواده‌ی صالح ازدواج کنید، زیرا سجایای اخلاقی از طریق خانواده به فرزند، منتقل می‌گردد.[9]
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
ملکات پسندیده و اخلاق خوب، دلیل پاکی وراثت و ریشه‌ی خانوادگی است.[10]
فلسفه‌ی تأکید بر شرافت خانوادگی این است که اولاً: ازدواج یک وصلت فردی نیست بلکه پیوند خانوادگی است و زوجین ناچارند با خویشان همسر خود ارتباط داشته باشند و طبیعی است که در این ارتباط‌ها نباید سرشکسته و خجالت‌زده باشند، اگر خویشان هر یک، شرور، معتاد، رباخوار، قاچاقچی باشند، رفت و آمد با آن‌ها دشوار خواهد بود.
ثانیاً: خانواده‌های شریف در امر ازدواج و زندگی خانوادگی، بهتر تفاهم می‌کنند و اختلافات زناشویی و طلاق هم کمتر دارند.
در همین جا باید بگویم که: اصالت و شرافت خانوادگی، معیاری است که در همه‌ی روابط انسانی و اجتماعی باید به آن توجه کرد. در اسلام، توصیه‌ی فراوان شده است که اگر خواستید از کسی چیزی مطالبه کنید از افرادی بخواهید که از خاندان اصیلند. یا گفته‌اند: فرزندان شریف و اصیل را باید در خانواده‌های اصیل جُست؛ خانواده‌هایی که پس از سال‌ها امتحان در مورد مسائل فردی و اجتماعی در انجام فرائض و ترک محرمات و کسب تقوا و صداقت و امانت‌داری، به شایستگی بیرون آمده‌اند. ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: «هرگاه خواستى خاك‏بردارى از قله‏هاى بلند بردار».
در توصیه‌های فردی، اجتماعی و سیاسی امیرمؤمنان علی(ع) به مالک اشتر، به پیوند و همنشینی و مشاوره با خانواده‌های شریف (بیوتات صالحه) و انتخاب کارگزاران از میان آنان، تأکید شده است:
ای مالک، با آنان که از خانواده‌های شریف و خوش‌نام و کسانی که دارای سوابق نیکو هستند همنشین باش.[11]


خودآزمایی


1- منظور از توافق اخلاقی را توضیح دهید.
2- چرا در اسلام، این همه بر «اخلاق نیك» تأکید شده است؟
3- حدیث پیامبر اکرم(ص) درباره‌ی نهی از ازدواج با «خضراء الدمن» (گیاهان زیبایی که در مزبله‌ها می‌رویند)؛ ناظر به کدام معناست؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 76: «إذا جائكُم مَنْ تَرْضَونَ خُلُقَهُ وَ دینَهُ فَزَوّجُوُه وَ إنْ لا تَفْعلوهُ تَكُن فتنة فى الارضِ و فَساد كَبیرٌ».
[2]. همان، ص 81: «حسن بن بشار، قال كتبت الى ابى‏الحسن الرضا(ع): إنَّ لى قرابةً قد خَطَبَ اِلَىَّ وَ فى خُلْقِهِ سوءٌ؟ قال: لاتُزَوَّجْهُ إن كانَ سَیئَ الخُلقِ».
[3]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 49: «اِذا تَزوَّجَ الرجلُ المرئَةَ لِجمالِها أوْ لِمالِها وُكِّلَ الى ذلك وَ إذا تَزوَّجَها لِدینِها رَزَقَهُ المالَ و الجمالَ».
[4]. وسائل الشیعه، ص 89: «أینظرُ الرجلُ إلى المرأةِ یریدُ تَزْویجَها فینْظُرُ إلى شَعْرِها وَ محاسِنها قال: لا بأسَ بذلك إذا لم یكُن مُتَلَذِّذاً.
[5]. علل الشرائع، ج 2، ص 500: «یجوز أنْ ینْظُرَ إلیها؟ قال: نَعَمْ وَ تُرَقِّقُ لَهُ الثیابَ».
[6]. الكافى، ج 5، ص 365: «سَألتُ أباجعفر عن الرجلِ یریدُ أنْ یتَزوَّجَ المرأةَ أینظُرُ إلیها؟ قال: نَعَمْ إنّما یشتَریها بِأعلَى الثَّمنِ».
* تاریخ ایراد خطبه: ۱۱/۳/۸۶.
[7]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 35: «ایاكم وَ خضراءَ الدِّمَنَ قیل: یا رسول الله وَ ما خضراءُ الدِّمَنِ؟ قال: المرئةُ الحَسْناءُ فى مَنْبَتِ السوءِ».
[8]. غرر الحكم: «إذ اَكرُمَ أصْلُ الرَّجُلِ كَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحضرُهُ».
[9]. مكارم الاخلاق، ص 226: «تَزَوَّجُوا فِى الحِجْزِ الصالحِ فَإنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ».
[10]. غرر الحكم: «حُسنُ الاخلاقِ برهانُ كَرَمِ الاعراقِ».
[11]. نهج البلاغه، نامه‌ی 53: «ثُم الْصَقْ بِذَوى الأحساب وَ أهلِ البیوتاتِ الصالحة وَسوابق الحسنةِ».
* تاریخ ایراد خطبه: ۲۴/۶/۸۵.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: