آیات متعددى از قرآن كریم بر دورى فرشتگان از گناه دلالت دارد؛ مانند:
... وَالْمَلائِكَةُ وَهُمْ لا یَسْتَكْبِرُونَ... * یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ؛[1]
فرشتگان (نیز براى خدا سجده مىكنند) و استكبار نمیورزند (بلكه) از پروردگارشان كه حاكم و محیط بر آنهاست، مىترسند و هر آنچه فرمان داده شوند (بىچون و چرا) انجام مىدهند.
حال این پرسش مطرح است كه آیا اطاعت و عبادت آنان اختیارى است؟ و اگر اختیارى در كار نباشد، آیا مىتوان آن را ارزشمند دانست؟
در پاسخ باید گفت: اختیار دو نوع است:
1. ختیار به معناى گزینش یكى از دو راه یا بیشتر، پس از قرار گرفتن بر سر دو یا چند راهى؛
2. به معناى انجام دادن كارى به خواست خود، بدون اینكه از طرف عامل دیگرى تحت فشار و اجبار قرار گیرد.
مسلم خداىتعالى در انجام دادن همه امور، مختار است و هیچگاه تحت تأثیر عامل دیگرى قرار نمىگیرد؛ در نتیجه «اختیار» حضرت حقتعالى به معناى دوّم است. در فرشتگان نیز، به همین معنا است یعنى بدون اینكه بر سر دو یا چند راه قرار گیرند برنامهاى خاص را برگزینند، با میل و رغبت خود و با كمال لذّت، به عبادت پروردگار متعال مىپردازند و هیچ گونه جبرى هم وجود ندارد.
هر فرشته از آغاز خلقتش طبق فرمان الاهى به كار خاصى پرداخته و داراى جایگاه معیّنى است:
وَما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ؛[2]
هیچ كس از ما نیست مگر آنكه براى او مقام (و مرتبهاى) معین است.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) با اشاره به آفرینش آسمان و زمین و موجودات، درباره فرشتگان مىفرمایند:
... مِنْهُمْ سُجُودٌ لا یَرْكَعُونَ، وَرُكُوعٌ لا یَنْتَصِبُونَ، وَصافُّونَ لا یَتَزایَلُونَ، وَمُسَبِّحُونَ لا یَسْأَمُونَ...؛[3]
(بعضِ) از آنها (پیوسته) در حال سجود هستند و ركوع نمىكنند و (برخى) به ركوع پرداخته و به پا نمىایستند. (دستهاى) به صف ایستاده از جاى خود بیرون نمىروند، و (عدهاى نیز) به تسبیحِ (خداوند) مشغولند و خسته نمىشوند... .
در مقابل، خداوند موجوداتى دارد كه سر دو راهى قرار مىگیرند و انگیزهی طى كردن هر دو طریق را هم دارند و باید آزادانه یك راه را برگزینند. قرآن كریم «جن و انس» را آفریدههایى با این ویژگى معرفى فرموده است؛ از این رو آزمون آنان با توجه به وجود انگیزهی طاعت و عصیان در درونشان، واضح است.
اكنون جاى این پرسش است كه آیا چنین آزمونى براى فرشتگان الاهى معنا دارد؟ آیا آنچه در قرآن كریم در این زمینه به چشم مىخورد، حقیقت است یا نوعى مجاز؟
در پاسخ باید گفت: ظاهراً امتحان اصلى، از ابلیس بود؛ موجودى كه آنچنان عبادت كرده بود كه فرشتگان وى را از خود مىپنداشتند و حضرت امیرالمؤمنین(ع) در ادامه همین خطبهی زیبا فرمودهاند: «شش هزار سال كه معلوم نیست از سالهاى دنیا یا سالهاى آخرت (كه هر روزش هزار سال است) خداوند را عبادت كرده بود»؛ از این رو باید آزمایشى به عمل آید تا معلوم شود كه عبادت او هم مثل آنان است یا كاسهاى زیر نیم كاسه دارد، هرچند عبادتى اینچنین طولانى كرده است.
البته این خود زنگ خطرى براى ما نیز هست. باید كاملاً توجه داشته باشیم و با تصوّر سپرى كردن شصت سال عمر خود در راه ترویج اسلام، خویش را مصون از خطر انحراف و ضلالت ندانیم.
خودبزرگبینى، چیزى بود كه بود یا نبود آن مىبایست آشكار شود، و سجده بر حضرت آدم ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ با توجه به مادهی اصلى خلقت وى، وسیلهاى براى آزمایش قرار گرفت. آرى، این صفت، هنگام عمل ظاهر مىشود و در طرز رفتار، نشست و برخاست، توقعات و عكسالعمل در مورد انتقادها و تذكرات خود را نشان مىدهد. البته برخى نیز با تظاهر به فروتنى، در صدد فریب این و آن هستند كه باید كاملاً توجه كرد و دانست كه تواضع ظاهرى، همیشه دلیل بر فروتنى باطنى نیست.
به هر حال، فرشتگان كه لذتى جز فرمانبرى حقتعالى ندارند، بىدرنگ به سجده افتادند؛ ولى ابلیس با كمال بىادبى، با ادّعاىِ برترىِ مادهی اصلىِ پیدایش خود و بىتوجه به اینكه هر دو مخلوق او هستند، زبان به اعتراض گشوده و عرضه داشت:
... لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ؛[4]
من (آن موجودى) نیستم كه براى بشرى كه از گل خشكى[5] مایل به سیاهى[6] و متغیر[7] آفریدهاى، سجده نمایم.
و با مقایسهاى غلط، این چنین عصیانگرى را آغاز كرد:
أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ؛[8]
من از او برترم، (چرا كه) مرا از آتش و او را از گِل آفریدهاى (و چون آتش از گل والاتر است، پس من زیر بار فرمان نمىروم).
در حدیثى از امام صادق(ع) مىخوانیم: وى در این هنگام عرضه داشت: قسم به عزّتت! اگر مرا از سجده بر آدم معاف دارى، آنچنان تو را عبادت مىكنم كه كسى هرگز چنین پرستشى نكرده باشد. خداوند در پاسخ فرمود:
إِنّی أُحِبُّ أَنْ اُطاعَ مِنْ حَیْثُ اُریدُ؛[9]
من دوست دارم به همان نحو كه اراده نمودهام، اطاعت شوم.
برخى بر این باورند كه باید كار خوب را از آن جهت كه نیك است، انجام داد، نه از آن نظر كه خدا فرمان داده است. اینان با ارزشهاى اسلامى فاصله زیادى دارند؛ چرا كه در اسلام «اطاعت خدا» معیار ارزش است، و كارى كه فقط به لحاظ فایدهی شخصىِ آن انجام شود، نوعى خودپرستى است و دوست داشتن خود، ربطى به دوستى خدا ندارد.
آنچه حضرت ابراهیم(ع) را به آن درجه رسانید، اطاعت بىچون و چراى فرمان الاهى بود و به تعبیر دلنشین قرآن كریم، آن بزرگوار پس از فراهم شدن زمینههایى خاص، آنچه به ایشان محول شده بود به زیبایى به اتمام رساند (فَأَتمّهنَّ).
حضرت ابراهیم(ع) آنچنان غرق در طاعت پروردگار بود كه هنگام افكندن وى به آتش در پاسخ امین وحى خداى تعالى، حضرت جبرئیل(ع) كه پرسید: «یا ابراهیم ألك حاجة (اى ابراهیم! نیازى ـ به من ـ دارى؟)»، (فرمودند: إِلَیْكَ فَلا (به شما خیر). این در واقع یك جمله ناتمام بود كه ایشان تمامش كرد.
شاید مهمترین كلمهاى كه حضرت ابراهیم(ع) بوسیلهی آن مورد آزمایش قرار گرفت و با ترجیح خواست خدا بر خواهشهاى خویش، آن را به خوبى به انجام رسانید، جریان ذبح فرزندى بود كه در سنّ پیرى به ایشان عطا شده بود.[10] همو كه ابراهیم(ع) مأموریت یافت وى را همراه مادر در بیابانى خشك و بىآب و علف سكونت دهد[11] و آن هنگام كه براى تجدید دیدار به سویش شتافته بود، از سوى حقتعالى مأمور به ذبح او در منا شد. ایشان وحى الاهى را كه در خواب تلقى فرموده بودند، اینچنین با فرزند در میان گذاشتند:
... یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ماذا تَرى...؛[12]
...اى پسركم! همانا من در خواب چنین دیدهام كه سر تو را مىبُرم؛ نظر تو چیست؟... .
پسر نیز كه در همین مكتب درس تسلیم را به خوبى آموخته بود، بىدرنگ پاسخ داد:
یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرِینَ؛[13]
اى پدر! آنچه (از سوى خدا) مأموریت یافتهاى، انجام ده (و) به خواست خدا مرا از شكیبایان خواهى یافت.
پدر نیز بىدرنگ به امتثال امر حقتعالى پرداخته و درنگ را جایز نشمرد و از این جهت، از سوى خداوند به نیكوترین وجه مورد تحسین قرار گرفت.[14]
بهحق باید گفت براى آزمایشهایى این چنین، نمونههایى جز آنچه در زندگى معصومان(ع) به ویژه حضرت ابىعبدالله الحسین(ع) وجود داشته، نمىتوان یافت.
1- انواع مختلف «اختیار» را شرح دهید.
2- اختیار فرشتگان به کدام معناست؟ توضیح دهید
3- مهمترین موردی كه حضرت ابراهیم(ع) بوسیلهی آن مورد آزمایش قرار گرفت، چیست؟ چرا؟
[1]. نحل (16)، 49 ـ 50؛ همچنین در آیه 6 تحریم، در مورد فرشتگان مأمور عذاب فرمود: «لا یَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ؛ هر آنچه خداوند فرمانشان دهد سر برنتافته و تمام اوامر را دقیقاً به انجام مىرسانند». و آیات دیگر.
[2]. صافات (37)، 164. سیاق آیات در مورد ملائكه است، آنها كه خود تسبیح و تهلیل را در مكتب معصومان(ع) آموختهاند؛ از این رو آنچه در تفاسیر روایى در مورد ارتباط این آیه با ائمه(ع) وارد شده، منافاتى با آنچه در صدد بیان آن هستیم ندارد. ر.ك: البرهان، ج 6، ص 459 ـ 460، حدیث 13 ـ 16 و نورالثقلین، ج 6، ص 237 ـ 238، حدیث 127 ـ 125.
[3]. نهجالبلاغه، خطبه اوّل.
[4]. حجر (15)، 33.
[5]. مرحوم شیخ طوسى پس از بیان «گل خشك» به عنوان معناى صَلصال، فرمودهاند: بعضى آن را مشتق از «صَلَّ اللَّحْمُ وَأَصَلَّ إِذَا انْتَنَّ (گوشت بدبو شد)»، «گل بدبو» معنا كردهاند؛ ولى همان معناى اول اقواست؛ چون خداى تعالى فرموده: «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخّارِ» (الرحمن، 14). التبیان، ج 6، ص 331.
[6]. جمع «حمأة»، گِل مایل به سیاهى. همان.
[7]. در مورد مسنون دو قول است: ریخته شده و متغیر. همان.
[8]. ص (38)، 76.
[9]. بحارالانوار، ج 2، ص 262، حدیث 5؛ ج 11، ص 145، حدیث 14 و ج 63، ص 250، حدیث 110.
[10]. «الْحَمْدُ للهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِیلَ وَإِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ». ابراهیم (14)، 39؛ مشابه: هود (12)، 72 و حجر (15)، 54.
[11]. «رَبَّنا إِنِّی أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ...». ابراهیم (14)، 37.
[12]. صافات (37)، 102.
[13]. همان.
[14]. «قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً». بقره (2)، 124.
بر اساس احادیث فراوان مقام امامت، مقام بلندى بود كه پس از عبد بودن، نبى بودن، رسول بودن، خلیل بودن و انجام دادن آزمایشهایى متنوع به حضرت داده شد. براى مثال ر.ك: اصول كافى، ج 1، ص 175، احادیث 2 و 4؛ بحارالانوار، ج 12، ص 13؛ ج 25، ص 206 و ج 18، ص 278.