کد مطلب: ۵۲۰۰
تعداد بازدید: ۱۱۶۲
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۶
نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی| ۸۲
توکل دارای مراتب گوناگون است. از جمله‌ی درجات توکل آن است که در تمام امورت بر خدا توکل کنی و از آنچه خدا نسبت به تو انجام داده راضی باشی و بدانی که خدا جز خیر و فضیلت برای تو نمی‌خواهد و نیز بدانی که در تمام این امور اختیار با اوست.

فصل هجدهم: توکّل و اعتماد بر خداوند | ۱

 
یکی دیگر از نقطه‌های آغاز و مظاهر ایمان و مکارم اخلاق، توکل بر خدا و اعتماد به پروردگار متعال است. در قرآن کریم و روایات ائمه‌ی معصومین علیهم السلام در ارتباط با توکل مطالب فوق‌العاده ارزشمندی آمده است که در این رساله به گوشه‌ای از آن اشاره خواهیم کرد.

 

توکل در قرآن

 

قرآن مجید در موارد متعددی توکل بر خدا را از ویژگیهای افراد با ایمان می‌داند و می‌فرماید:
...وَعَلَی اللهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.[1]
... بر خدا توکل کنید اگر ا یمان دارید.
... وَعَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.[2]
... افراد با ایمان باید تنها بر خدا توکل کنند.
اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَاِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ.[3]
مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود دلهایشان بیمناک می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود ایمانشان فزونی می‌گیرد و فقط بر پروردگارشان توکل دارند.
حال که به اهمیت توکل از نظر قرآن واقف شدید توجه شما را به معنای توکل جلب می‌کنیم.

توکّل چیست؟

سَأَلَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ عَنْ جَبْرَئِیلَ: مَا التَّوَکُّلُ عَلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ؟ فَقالَ: الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لا یَضُرُّ وَ لا یَنْفَعُ وَ لا یُعْطی وَ لا یَمْنَعُ وَ اسْتِعْمالُ الْیَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذا کانَ الْعَبْدُ کَذلِکَ لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَی اللهِ وَ لَمْ یَرْجُ وَ لَمْ یَخَفْ سِوَی اللهِ وَ لَمْ یَطْمَعْ فِی أَحَدٍ سِوَی اللهِ فَهذا هُوَ التَّوَکُّلُ.[4]
پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله وسلم تفسیر توکّل را از جبرئیل سؤال کرد، جبرئیل گفت: معنای توکّل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بنده‌ای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد، این همان توکل بر خدا است.
شخصی به نام حسن به جهم می‌گوید: خدمت امام هشتم علیه السلام رسیدم و عرض کردم: جانم به فدایت، حدّ و مرز توکّل چیست؟
فَقالَ لی أَنْ لا تَخافَ مَعَ اللهِ أَحَداً...[5]
فرمود: توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی...
در روایت دیگری علیّ بن سُوَیْد می‌گوید از امام هفتم علیه السلام تفسیر آیه‌ی «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[6] را پرسیدم، فرمود:
اَلتَّوَکُّلُ عَلَی اللهِ دَرَجاتٌ مِنْها أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَی اللهِ فی أُمُورِکَ کُلِّها فَما فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ رَاضِیاً تَعْلَمُ أَنَّهُ لا یَأْلُوکَ خَیْراً وَ فَضْلاً وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فِی ذلِکَ لَهُ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ بِتَفْویضِ ذلِکَ إِلَیْهِ وَثِقْ بِهِ فِیها وَ فِی غَیْرِها.[7]
توکل دارای مراتب گوناگون است. از جمله‌ی درجات توکل آن است که در تمام امورت بر خدا توکل کنی و از آنچه خدا نسبت به تو انجام داده راضی باشی و بدانی که خدا جز خیر و فضیلت برای تو نمی‌خواهد و نیز بدانی که در تمام این امور اختیار با اوست. پس با واگذار کردن امور به او بر خدا توکل داشته باش.
خلاصه اینکه انسان همه چیز را باید از خدا دانسته و خود را وابسته به قدرت لایزال او بداند و با این پیوند، همچون قطره‌ای که به دریا می‌پیوندند، خود را در امواج سهمگین بیندازد و از هیچ چیز نهراسد، زیرا:
قطره چون متصل به دریا باشد
تودگر قطره‌اش مخوان دریا است
مرحوم نراقی در این باره می‌گوید:
هم حیات از او بود هم مرگ از او
 بینوایی زو نوا و برگ از او
درد از و باشد و درمان از او
هم علاج سینه‌ی سوزان از او
عزّت از او ذلّت و خواری از او
صحّت از او رنج و بیماری از او
غصه از او غم از او شادی از او
هم خرابی زو و آبادی از او
محنت از او رنج از او راحت از او
فقر از او و گنج از او ذلّت از او
می‌نجنبد ذرّه‌ای بی امراو
جملگی مرهون لطف و قهر او[8]

بحثی در تعریف توکل از استاد علامه طباطبایی قدّس سرّه

مرحوم استاد علامه طباطبایی می‌فرماید: «حقیقت مطلب این است که نفوذ اراده و رسیدن به مقصود در عالم مادّه نیازمند به یک سلسله اسباب و عوامل طبیعی و یک سلسله عوامل روحی و نفسانی است. هنگامی که انسان وارد میدان عمل می‌شود و کلیه‌ی عوامل طبیعی مورد نیاز را آماده می‌کند، تنها چیزی که میان او و هدفش فاصله می‌اندازد همانا تعدادی از عوامل روحی (از قبیل سستی اراده و تصمیم، ترس، غم و اندوه، شتابزدگی و عدم تعادل، سفاهت و کم تجربگی و بدگمانی نسبت به تأثیر علل و اسباب و امثال آن) است.
در چنین وضعی اگر انسان بر خداوند سبحان توکل داشته باشد اراده‌اش قوی و عزمش راسخ می‌گردد وموانع و مزاحمات روحی در برابر آن خنثی خواهد شد؛ زیرا انسان در مقام توکل، با مسبّب الاسباب (که غالب بر همه‌ی اسباب است) پیوند می‌خورد و با چنین پیوندی دیگر جایی برای نگرانی و تشویش خاطر باقی نمی‌ماند و با قاطعیت با موانع دست و پنجه نرم می‌کند تا به مقصود برسد.
علاوه بر این، نکته‌ی دیگری که در مورد توکل موجود است بُعد غیبی و ماورایی آن است؛ یعنی خداوند متعال شخص متوکّل را با امدادهای غیبی [«من حیث لا یحتسب» (از آنجا که به گمانش نمی‌رسد)] مدد می‌رساند که این امدادها از حوصله‌ی اسباب عادی و طبیعی فراتر و در ردیف مافوق علل مادّی قرار دارد و ظاهر آیه‌ی شریفه‌ی «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت کند) چنین امدادی را نوید می‌دهد».[9]
آثاری نیز که در احادیث معصومین علیهم‌السلام درباره‌ی توکل آمده مؤیّد کلام استاد است. مثلاً امیرمؤمنان علیه السلام می‌فرماید:
مَنْ تَوَکَّلَ عَلَی اللهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الْأسْبابُ وَ تَبَوَّءَ الْخَفْضَ وَ الْکَرامَةَ.[10]
هر کس بر خدا توکل کند سختیها برای او نرم و آسان و اسباب و وسیله‌ها برایش فراهم شود و در راحت و وسعت و کرامت جای گیرد [و زندگی‌اش به راحتی و آسایش گذرد].
و در جای دیگر می‌فرماید:
مَنْ تَوَکَّلَ عَلَی اللهِ سُبْحانَهُ أضائَتْ لَهُ الشُّبَهاتُ وَ کُفِیَ الْمَوُناتُ وَ أمِنَ التَّبِعاتِ.[11]
هر کس بر خداوند سبحان توکل کند شبهه‌ها برایش روشن گردد و آنچه لازم دارد کفایت شود و از رنجها و گرفتاریها مصون بماند.
این احادیث به موضوع عوامل روحی که در کلام استاد آمده اشاره دارد و با صراحت دلالت می‌کند بر اینکه شخص متوکل بر این گونه عوامل و مشکلات فائق و غالب آید. از این رو، طِیَرَه (فال بد) که یکی از خاطرات درونی و عوامل منفی است که در روحیه‌ی بسیاری از افراد بازتابهای منفی ایجاد می‌کند و مانع از فعالیت می‌گردد در نفوس انسانهای متوکل اثر نمی‌گذارد.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
ألطِّیَرَةُ شِرْکٌ وَ ما مِنّا إلاّ، وَلکِنَّ اللهُ یُذْهِبُهُ بِالتَّوَکُّلِ.[12]
طیره [: فال بد زدن] شرک است و هیچ یک از ما نیست جز اینکه به آن مبتلا است اما خدا به وسیله‌ی توکل [شومیِ] آن را از بین می‌برد.

نکته‌ی اساسی


با اینکه عالَم، عالم اسباب است و انسان برای ادامه‌ی زندگی خود چاره‌ای ندارد جز اینکه با تسبیب اسباب و در ارتباط با مردم کارهای خود را انجام دهد، اما نکته‌ی اساسی و مهمی که وجود دارد این است که انسان در عین اینکه باید در زندگی خود دنبال وسیله و سبب برود، مسبب‌الاسباب را نباید فراموش کند بلکه باید وسایل و اسباب را پرتوی از ذات احدیت و ا راده‌ی او بداند، نه اینکه مخلوق را قادر و خالق را مقهور و مغلوب به حساب آورد، چرا که:
... وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً.[13]
... هر کس بر خداوند توکّل کند کفایت امرش را می‌کند. به درستی که خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.
از این رو، قرآن مجید در موارد متعددی مردم را به این مسئله توجه می‌دهد و می‌فرماید به دیگران اعتماد نکنید، در گرفتاریها و سختیها به خدا توجه کنید و به طور کلی امور خود را به خدا واگذارید و با اعتماد بر او دنبال فعالیت خویش بروید، چرا که تمام کارها به دست قدرت اوست:
یا أَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الْفُقَراءُ اِلَی اللهِ وَاللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ.[14]
ای مردم! همه‌ی شما نیازمندان به خدا هستید، تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته‌ی هرگونه حمد و ستایش است.
قُلْ اَغَیْرَ اللهِ أَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ؟...[15]
بگو آیا غیر از خدا را ولیّ خود انتخاب کنم در حالی که او آفریننده‌ی آسمانها و زمین است؟... .
وَ اِن یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلاَ کاشِفَ لَهُ اِلاّ هُوَ وَ اِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.[16]
اگر خداوند زیانی به تو برساند هیچ کس جز او نمی‌تواند آن را برطرف سازد، و اگر خیری به تو برساند او بر همه چیز توانا است.
وَ اِن یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلاَ کاشِفَ لَهُ اِلاّ هُوَ وَ اِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رادَّ لِفَضْلِهِ یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.[17]
و اگر خداوند [برای امتحان یا کیفر گناه] زیانی به تو برساند هیچ کس جز او آن را برطرف نمی‌سازد و اگر اراده‌ی خیری برای تو کند هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد می‌رساند، و او غفور و رحیم است.


خودآزمایی


1- دو آیه از قرآن مجید که توکل بر خدا را از ویژگیهای افراد با ایمان می‌داند را نام ببرید.
2- علامه طباطبایی قدّس سرّه توکل به خدا را چگونه تفسیر کردند؟
3- آثار توکل که در احادیث معصومین علیهم‌السلام آمده را بیان کنید.

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]. مائده / ۲۳، توبه/۵۱.
[2]. آل عمران/۱۲۲.
[3]. انفال/۲.
[4]. بحارالانوار: چاپ بیروت، ج 68 / ص 138، حدیث 23.
[5]. همان، ص۱۳۴.
[6]. طلاق / 3: و هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است.
[7]. اصول کافی: ج 2/ ص 65، حدیث 5. این روایت به همین مضمون در مشکوة‌الانوار (ص 16) و بحار الانوار (چاپ بیروت، ج 75 / ص 336، حدیث 18) آمده است با این تفاوت که مرحوم مجلسی در دنباله‌ی روایت اضافه می‌کند که امام هشتم علیه السلام فرمود:
وَ مِنْ ذلِکَ الایمانُ بِغُیُوبِ اللهِ الَّتی لَمْ یُحِطْ عِلْمُکَ بِها فَوَکَّلْتَ عِلْمَها إلَیْهِ وَ إلی اُمَنائِهِ عَلَیْها وَ وَثِقْتَ بِهِ فیها وَ فی غَیْرِها.
از جمله درجات توکّل این است که به امور غیبی که علم تو به آن احاطه ندارد ایمان بیاوری و علم آن را به خداوند و خزینه داران علم الهی واگذاری، در این گونه موارد و جز آن به خدا اعتماد کن.
یعنی اگر در زندگی به حوادث و جریاناتی برخورد کردی که نتوانستی آن را در محدوده‌ی اسباب و عوامل مادّی توجیه و تفسیر کنی علم آن را به خدا و اولیای او واگذار و با اعتماد بر خدا از وساوس شیطانی که موجب نگرانی و تشویش است خود را رهایی بخش. این قسمت حدیث بر جنبه‌ی غیبی و ماورایی توکّل دلالت دارد که شخص متوکّل از محدوده‌ی عوامل مادّی پا را فراتر می‌نهد و به عوامل غیبی که در سرنوشت انسان مؤثر است نیز ایمان دارد.
[8]. طاقدیس، ص۳۳۷.
[9]. تفسیرالمیزان، ج۴/ص۶۷.
[10]. شرح غرر، ج۵/ص۴۲۵.
[11]. فهرست غرر، ص۴۱۸، شماره‌ی ۸۹۸۵.
[12]. سنن ابن ماجه، ج۲/ص۱۱۷۰.
[13]. طلاق / ۳.
[14]. فاطر / ۱۵.
[15]. انعام / ۱۴.
[16]. انعام / ۱۷.
[17]. یونس / ۱۰۷.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: