کد مطلب: ۵۲۱۸
تعداد بازدید: ۱۰۷۲
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۹
نماز شب | ۴
بدانید كه نگاه‌های گوشه چشمیِ مرگ پیوسته به سوی شماست و [از نظر حتمیّت حادثه‌ی مرگ] گویی كه شما هم‌اكنون در چنگال آن گرفتارید و كردارهای بد و مشكلات زندگی شما را فرا گرفته و از مرگ غافلتان كرده است.

حوریان بهشتی در انتظار شب‌خیزان


نقل كرده‌اند كه یكی از اهل عبادت گفته است: در خواب دیدم بر لب نهری از مشک ناب ایستاده‌ام و درختانی از لؤلؤ و مروارید از هر دو سمت در كنار آن نهر سایه افكنده‌اند. زنانی پری‌چهره و زیبا، لباس‌های سندسی در بر «کَأَنَّهُنَّ الْیاقوُتُ وَ الْمَرْجان» به آهنگ خوشی می‌خوانند.
سُبْحانَ الْمُسَبَّحِ بِکُلِّ لِسانٍ سُبْحانَه، سَبْحانَ الْمَوْجُودِ فی کُلِّ مَکانٍ سُبْحانَه، سُبْحانَ الدّائِمِ فی کُلِّ الاَزْمانِ سُبْحانَه.
پرسیدمشان که شما کیانید؟ در جوابم به لحن و آوای خوش‌تری مترنّم شدند:
ذَرَأَنا اِلهُ النّاسِ رَبُّ مُحَمَّدٍ
 لِقَوْمٍ عَلَی الْاَطْرافِ بِالَّیْلِ قُوَّمٌ
یُناجُونَ رَبَّ الْعالَمِینَ اِلهَهُمْ
وَ تَسْری حُمُولُ الْقَوْمِ وَ النّاسُ نُوَّمٌ
ما را خدای مردم و پروردگار محمّد(ص) آفریده است، برای آن دسته از بندگان بیداری كه نیمه‌شبان در حال نمازند و با آفریدگار خویش سرگرم راز و نیازند؛ در همان ساعاتی كه غفلت‌زدگان به خواب نوشین آخر شب فرورفته‌اند و از آنچه در اطرافشان می‌گذرد و سر راهشان كمین كرده است بی‌خبرند. در همان لحظات و ساعات شب، كاروان آسمانیان محمل‌ها بسته‌اند و با اشک و آه و مناجات و تلاوت آیات قرآن، منزل‌ها می‌پیمایند و مرحله‌ها طی می‌كنند.[1]
ای عزیز، هم‌اكنون بپا خیز
یا اَیُّهَا الْمُزَّمَّل * قُمِ اللَّیلَ...[2]
ای جامه‌ی خواب شب به خود پیچیده، به پا خیز...
آری، به پا خیز و از این فرصت مغتنم بهره‌ی خود برگیر و بار سفر بند كه به زودی بانگ الرّحیل از پیک ربّ جلیل به گوش دیرنیوشت طنین‌انداز می‌گردد و راه از همه سو به رویت بسته می‌شود.
در آن موقع است كه فریاد «یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللهِ»[3] از عمق جانت برمی‌خیزد و استغاثه‌ی «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّی اَعْمَلُ صالِحاً»[4] در سراپای وجودت می‌پیچد؛ امّا جوابی جز «کَلاّ اِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها»[5] به گوشت نمی‌رسد.از بعضی نیكان نقل شده كه شبی به خواب ماندم. شنیدم كه منادی ناپیدایی می‌گفت:
اَتَنامُ عَنْ حَضْرَةِ الرَّحمنِ و هُوَ یُقَسِّمُ الجَوائِزَ بِالرِّضوانِ بَینَ الاَحِبَّة و الخِلّان؟ فَمَن أَرادَ مِنهُ الْمَزید فَلا یَنامُ لَیْلَهُ الطَّویل و لا یَقْنَعُ مِن نَفْسِهِ بِالقَلیلِ.[6]
آیا از حضور در پیشگاه حضرت رحمان اعراض كرده و در بستر خواب آرمیده‌ای، حال آن كه او هم‌اكنون در میان دوستان خود برای ورود به بهشت رضوان جایزه‌ها تقسیم می‌كند. آن كس كه خواهان این جوایز والاست، تمام شب را به خواب نمی‌رود و از سعادت جاودانه‌اش به كم نمی‌سازد.


توصیه‌ی مکرّر امیر مؤمنان(ع)


امام امیرالمؤمنین(ع) همواره یاران خود را با این جملات اندرز می‌داد:
تَجَهَّزوا رَحِمَکُمُ الله فَقَدْ نُودِی فیکُمْ بِالرَّحیلِ وَ اَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَی الدُّنْیا وَ انْقَلِبُوا بِصالِحِ ما بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزّادِ؛ فَاِنَّ اَمامَکُمْ عَقَبَةً کَؤُوداً وَ مَنازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لابُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْها وَ الْوُقُوفِ عِنْدَها وَاعْلَمُوا اَنَّ مَلاحِظَ الْمَنِیَّةِ نَحْوَکُمْ دائِبَةٌ وَ کَأنَّکُمْ بِمَخالِبِها وَ قَدْ نَشِبَتْ فیکُمْ وَ قَدْ دَهِمَتْکُم فیها مُفْظِعاتُ الْاُمُورِ وَ مُعضِلاتُ الْمَخْدُورِ، فَقَطِّعوا عَلائِقَ الدُّنْیا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزادِ التَّقْوی.[7]
آماده‌ی سفر شوید [خدا بر شما رحمت آورد] که ندای کوچ و انتقال [از این سرا به سرای آخرت] در میانتان داده شده است. توقّف در دنیا را اندک بشمارید [و دل به آن نبندید]. با توشه‌ی شایسته‌ای که به آن دسترسی دارید [از طاعت و بندگی به سوی خدا] بازگردید؛ زیرا، در پیش‌رویتان گردنه‌ی ناهموار و منزل‌های ترس‌آورِ هولناکی است که از ورود و توقّف در آن ناگزیرید. بدانید كه نگاه‌های گوشه چشمیِ مرگ پیوسته به سوی شماست و [از نظر حتمیّت حادثه‌ی مرگ] گویی كه شما هم‌اكنون در چنگال آن گرفتارید و كردارهای بد و مشكلات زندگی شما را فرا گرفته و از مرگ غافلتان كرده است. بنابراین، وابستگی‌های دنیا را از خود دور كنید و با تحصیل زاد و توشه‌ی تقوا، خود را [برای پیمودن این راه پرحادثه و دشوار] توانا گردانید.


گریه‌ی حضرت علی(ع) در بازار بصره


روزی امیر مؤمنان(ع) در بازار بصره به شدّت گریست و سپس فرمود:
یا عَبیدَ الدُّنْیا وَ عُمّالَ اَهْلِها، اِذا کُنْتُمْ بِالنَّهارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّیْلِ فی فِراشِکُمْ تَنامُونَ وَ فی خِلالِ ذلِکَ عَنِ الْآخِرَةِ تَغْفُلُونَ، فَمَتی تُجَهِّزُونَ الزّادوَ تُفَکِّرُونَ فی الْمَعادِ.[8]
ای بردگان دنیا و مزدوران اهل آن، وقتی چنین باشد كه روز را به سوگند [در معاملات] بگذرانید و شب در بستر خواب بیارمید و در خلال این [دو كار] از [اندیشه درباره‌ی] آخرت غافل شوید، پس چه وقت توشه‌ی آخرت تحصیل می‌كنید و درباره‌ی معاد می‌اندیشید؟
شب خفته و روز مست و هر صبح خمار
 اوقات عزیز بین كه چون می‌گذرد
***
كاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
وه كه بس بی‌خبر از غلغل چندین جرسی
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
 حیف باشد چو تو مرغی كه اسیر قفسی
چه شِکَرهاست در این شهر كه قانع شده‌اند
 شاهبازان طریقت به مقام مگسی
لَمَع البرقُ مِن الطّور و آنَستُ بِهِ
 فَلَعَلّی لَکَ آتٍ بِشَهابٍ قَبَسٍ[9]
یا اَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیلَ... اِنّا سَنُلْقی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً.[10]
شب به پا خیز ای جامه به خود پیچیده... که ما به تو گفتاری سنگین القاء خواهیم کرد.
قرآن عظیم، كلامی بس سنگین و گران است
در این‌كه قرآن حكیم و عظیم، كلامی بس سنگین و گران است، تردیدی نیست؛ زیرا این كتاب شریف، كلام خدا و حقیقت فرود آمده از مقام اشمخ و اعلای ربوبیت است.
تَنْزیلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْاَرضَ وَ السَّمواتِ الْعُلی.[11]
و به بیان امام صادق(ع):
وَ اللهِ لَقَدْ تَجَلَّی اللهُ لِخَلْقِهِ فی کَلامِهِ وَ لکِنْ لا یُبْصِرُونَ.[12]
به خدا سوگند، خدا در كلام خود بر خلق خود تجلّی كرده است؛ لیكن نمی‌بینند.
بنابراین، طبیعی است كه تحمّل آن برای بشر، هر چند در درجه‌ی اعلای قوّت هم باشد، دشوار و گاه طاقت‌فرسا تلقّی شود؛ چنان‌که:
فَلَمّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً.[13]
كوه، از یک تجلّی ربّ متلاشی گشت و موسای کلیم(ع) بیهوش افتاد.
در حالات رسول اكرم(ص) به هنگام نزول وحی آمده است كه در شدّت سرمای هوا، عرق می‌ریخت و گاهی حال غشیه و اغما آن‌حضرت ر ا فرامی‌گرفت.
خود آن‌حضرت(ع) در جواب حارث بن هشام، كه از كیفیت نزول وحی پرسید، فرمود:
اَحْیاناً یَأْتِیَنی مِثْلُ صَلْصَلَةِ الْجَرَسِ وَ هُوَ اَشَدُّهُ عَلَیَّ.[14]
گاه مانند آواز زنگ بر من القاء می‌شود و آن برای من سخت‌ترین نوع وحی است.
از بعضی عارفان، تعبیر خاصّی در این باب نقل شده كه می‌گوید:
اِنَّ کُلِّ حَرْفٍ مِنْ کَلامِ اللهِ فِی اللَّوحِ اَعْظَمُ مِنْ جَبَلِ قاف وَ اِنَّ الْمَلائِکَةَ لَو اِجْتَمَعَتْ عَلَی الْحَرْفِ الواحِدِ اَنْ یُقِلُّوهُ ما اَطاقُوهُ حَتّی یَأتِیَ اِسرافیلُ وَ هُوَ مَلَکُ اللَّوحِ فَیَرْفَعُهُ فَیُقِّلُهُ بِاِذْنِ اللهِ وَ رَحْمَتِهِ لا بِقُوَّتِهِ وَ طاقَتِهِ وَ لکِنَّ اللهَ طَوَّقَهُ ذلِکَ وَ اسْتَعْمله بِهِ.[15]
هر حرفی از حروف قرآن در لوح محفوظ عظیم‌تر از «کوه قاف»[16] است. اگر تمام فرشتگان برای حمل یک حرف از حروف آن اجتماع كنند، نتوانند آن را حمل كنند؛ تا آن كه اسرافیل كه ملک موكّل بر لوح است و خداوند طاقت خاصّی برای این كار به وی داده، تصدّی این عمل را به عهده می‌گیرد و آن را به اذن و رحمت حق برمی‌دارد.
آری، کلام فرود آمده از ساحت عزّ و جلال و کبریا، از نظر درک محتویات عرشی آن بس ثقیل و گران و مردافكن است و تحقّق بخشیدن به حقایق آسمانی آن در صحنه‌ی قلب و عمل، به ریاضت‌ها و مجاهدت‌های فراوان نیاز دارد؛ افزون بر آن كه در مرحله‌ی ابلاغ و دعوت مردم، مستلزم روبه‌رو شدن با سختی‌ها و مصیبت‌های بی‌شمار است؛ چنان كه زندگانی پیامبر اكرم(ص) و امّت صدر اسلام، پر از ناملایمات جسمی و روحی است كه از سوی كافران و منافقان وارد می‌شد. خداوند خود نیز، در قرآن حكیم در مقام اشاره به سنگینی كلامش، فرموده است:
لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیةِ اللهِ وَ تِلْکَ الْاَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ.[17]
اگر این قرآن را [از باب مثل] بر كوهی فرود آورده بودیم، هر آیینه می‌دیدی آن كوه را كه از ترس خدا در هم شكسته و از هم متلاشی شده است. این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم باشد كه بیندیشند.


خودآزمایی


1- توصیه‌ی مکرّر امیر مؤمنان(ع) به یاران خود چه بود؟
2- خداوند در قرآن حكیم در مقام اشاره به سنگینی كلامش، چه فرموده است؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]ـ ارشادالقلوب، صفحه‌ی 141، در فضیلت نماز شب.
[2]ـ سوره‌ی مزمّل، آیات 1 و 2.
[3]ـ سوره‌ی زمر، آیه‌ی 56؛ یعنی: ای افسوس بر آن تقصیر و کوتاهی عمل که در حق خدا کردم!
[4]ـ سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 99؛ یعنی: ای خدای من، مرا بازگردان تا شاید عمل صالحی انجام دهم و گذشته‌ها را جبران کنم.
[5]ـ همان، آیه‌ی 100؛ یعنی: چنین نیست؛ این سخنی است که او به زبان می‌آورد [و دیگر راه بازگشت به دنیا نیست].
[6]ـ ارشادالقلوب، باب مبادرت در عمل.
[7]ـ نهج‌البلاغه‌ی فیض، خطبه‌ی ۱۹۵.
[8]ـ سفینة‌البحار، جلد 1، کلمه‌ی (سوق)، صفحه‌ی 674.
[9]ـ حافظ.
[10]ـ سوره‌ی مزمّل، آیات 1 تا 5.
[11]ـ سوره‌ی طه، آیه‌ی 4؛ یعنی: فرودآمده از کسی است که زمین و آسمان‌های بلند را آفریده است.
[12]ـ المحجّة البیضاء، جلد 2، صفحه‌ی 247.
[13]ـ سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 143.
[14]ـ بحارالانوار، جلد 18، صفحات 260 و 261.
[15]ـ المحجّة‌البیضاء، جلد 2، صفحات 234 و 235.
[16]ـ قاف، کوهی است افسانه‌ای كه گویند از زبرجد سبز است و محیط بر كره‌ی زمین و اصل و اساس همه‌ی کوه‌های زمین است (لسان‌العرب و فرهنگ معین). بنابراین، در كلام این عارف معقول به شبه محسوس تشبیه شده است.
[17]ـ سوره‌ی حشر، آیه‌ی ۲۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: