خداترسیِ همسر و هراس او از نزدیک شدن به هر گونه مشروبات الکلی و پرهیز از مسکرات، یکی از ملاکهایی است که میتوان میزان دینداری او را سنجید. هر کس که دین و ایمان معمولی هم داشته باشد باید از مشروبات الکلی بپرهیزد و آن را «گناه كبیره» بداند.
اسلام، ازدواج با مشروبخوار را نهی کرده است، زیرا مشروب به دلیل زیانهای متعددی که بر جسم و روح و عقل انسان دارد، زندگی را از معنویت و عقلانیت، تهی میسازد و با تأثیر بر نطفه و دیگر اعضای بدن، فرزندانی ناقص و نسلی ناتوان، تحویل میدهد.
در قرآن کریم و روایات، به گناه کبیره بودن شرابخواری و زیانهای آن اشاره شده که در اینجا بعضی از آنها را نقل میکنیم:
قرآن میفرماید:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند، پس از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید. همانا شیطان میخواهد با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد.[1]
پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید:
هر کس شراب را، بعد از آن که خداوند آن را به زبان من حرام کرده، بنوشد، هرگاه به خواستگاری دختری آمد شایستگی تزویج ندارد و شفاعتش پذیرفته نیست و راست نمیگوید و امین نیست. پس هرکس بداند کسی شرابخوار است و با این حال به او امانتی بسپرد خداوند، ضامن او نیست و مزد و عوضی به او نخواهد داد.[2]
باز ایشان میفرماید:
شرابخوار اگر بیمار شد به عیادتش نروید، بر جنازهاش نماز نخوانید و اگر گواهی داد او را شایسته ندانید، اگر خواستگاری کرد به او زن ندهید، و اگر امانتی از شما خواست او را امین نشمارید.[3]
امام صادق(ع) فرمود:
خداوند برای هر شرّی قفلی نهاده و کلیدهای این شرها را در شراب قرار داده است.[4]
باز آن بزرگوار(ع) فرمود:
کسی که شراب بنوشد خداوند چهل روز نماز او را نمیپذیرد.[5]
در روزگار طاغوت، شرابخواری رواج داشت و در خیابانهای بعضی از شهرها به صورت علنی، مغازههای شرابفروشی وجود داشت، اما به لطف خدا پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، بساط مشروبخواری برچیده شد و به عنوان یکی از گناهان کبیره از آن جلوگیری به عمل آمد. ما نباید بگذاریم که دوباره این گناه علنی شود، زیرا به نسلهای آیندهی ما لطمه میزند و نعمتها و برکتها را از بین میبرد.
گفتیم که شرابخواری یکی از گناهان کبیره است که لطمههای جبرانناپذیری را به فرد و جامعه، وارد میسازد، لذا باید از رواج آن جلوگیری کنیم. علت این همه تأکید بر نهی و حرمت شرابخواری آن است که شراب با زایل کردن عقل، ریشهی همهی خوبیها و فضائل را از بین میبرد، چرا که انسان با عقل و تعادل عقلانی خود میتواند نیکیهای دیگر را انجام دهد. ضربه به عقل، ضربه به همهی خوبیهاست.
مفضل بن عمر میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم: چرا خداوند، شراب را حرام کرده است؟ فرمود: خداوند، شراب را به علت تأثیر بد و فسادی که به وجود میآورد حرام کرد، زیرا میگسار، دچار رعشهی [اندام] میشود، نورانیت دلش از بین میرود، مردانگی و مروت را از دست میدهد، در ارتکاب کارهای حرام و خونریزی و زنا، گستاخ و بیپروا میشود و در حال مستی و نابخردی، هیچ بعید نیست که به محارم خود تجاوز کند. شراب بر شرابخوار، جز شرّ و بدی نمیافزاید.[6]
امام باقر(ع) فرمود:
رسول خدا(ص) در مورد شراب، ده نفر را لعنت نموده است: کسی که درخت آن را «به قصد تولید شراب»، غرس کند، فردی که از درخت، نگهداری نماید، کسی که آن را بفشرد، کسی که آن را بنوشد، کسی که ساقی آن شود، کسی که آن را حمل نماید، کسی که برای او حمل شود، کسی که آن را بفروشد و خورندهی قیمت و پول آن.[7]
در برابر این «امّ الخبائث» چه باید کرد و وظیفهی ما چیست؟ یکی از راههای قانونی و حکومتی این است که از طریق نیروهای انتظامی و امنیتی، نظارت دقیقی شود تا عوامل ویرانگر نتوانند از طریق مرزها یا به صورت تولید پنهانی و مخفیانه، شراب را در جامعه گسترش دهند.
روش دیگر که از دست همهی مؤمنان و آگاهان، برمیآید این است که با امر به معروف و نهی از منکر، در مجالسی که این گناه کبیره را مرتکب میشوند وارد نشوند و با زبان و عمل و با آگاهی دادن، از گسترش این بلای خانمانسوز جلوگیری نمایند.
همزمان با همهی این اقدامات عملی باید فرهنگسازی کرد و با اطلاعات دقیق علمی از طریق رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری و منبر و خطابه، کتاب و روزنامه و مجله، زیانهای شرابخواری را بازگو کرد.
یکی از اقداماتِ عملیِ نهی از منکر این است که با شرابخوار، وصلت نکنیم و دختران و پسران خود را به ازدواج خانوادههایی که شرابخواری در آنها رواج دارد، درنیاوریم.
دختران باید آگاه باشند که با مرد معتاد، ازدواج نکنند، زیرا چنین پیوندی، عواقب بسیار ناگواری درپی دارد. در زمان رسول خدا(ص) و ائمهی اطهار(ع) مواد مخدر نبود تا دربارهی آن، بحثی کرده باشند، اما از بعضی احادیثی که در حرمت شرب خمر وارد شده، استفاده میشود که مصرف هر چیز دیگری که زیانها و اثرات شرب خمر را دارد؛ یعنی عقل را به طور موقت میگیرد و نئشگی یا خود فراموشی میآورد حکم شراب را دارد؛ برای نمونه، امام علی النقی(ع) فرمود:
خداوند، شراب را به خاطر نامش حرام نکرده، بلکه به سبب پیآمدهایش حرام کرده است، پس هر چیزی که پیآمدهای شراب را داشته باشد آن نیز حرام است.[8]
امام موسی بن جعفر(ع) نیز فرمود:
خداوند متعال، شراب را به خاطر نامش حرام نکرده بلکه آن را به سبب آثار و عواقبش تحریم نموده است، پس هر چیزی که کار شراب را انجام دهد، در حکم شراب است.[9]
با توجه به این احادیث، اکثر فقهای شیعه، مصرف مواد مخدر مانند تریاک، هروئین، حشیش و انواع قرصهای روانگردان را تحریم کردهاند، زیرا آثار شراب را دارند؛ یعنی عقل را به طور موقت زایل میکنند، اعتیادآورند و به جسم و روان آدمی، صدمههای جدّی وارد میکنند و موجب انواع فسادهای فردی و اجتماعی میشوند.
به سبب همین آثار ویرانگر است که شارع مقدس اسلام، چنان که ازدواج با مشروبخوار را اکیداً نهی کرده، وصلت با معتاد را نیز نهی میکند. پدران و مادران و دختران در هنگام ازدواج باید مراقب باشند و دقت کنند که به دام معتاد نیفتند. اگر دختری بدون شوهر بماند بهتر از این است که با مرد معتاد ازدواج کند.[10]
یکی از معیارهایی که معمولاً خانوادهها هنگام ازدواج به آن توجه دارند، شغل همسر است. در این باره، نکاتی را به عرض میرسانم:
بعضی جوانان به علت ادامهی تحصیل یا هر عامل دیگری شغل و درآمدی ندارند آیا میتوانند ازدواج کنند؟ به نظر ما در این وضعیت، ازدواج صلاح نیست، چون بعد از آن با مشکل ناسازگاری و حتی احتمال طلاق روبهرو میشوند.
اما اگر همین افراد بی درآمد، به وسیلهی پدر و مادر یا هر جای دیگری، حداقلهای زندگی برایشان تأمین شود، ازدواج مانعی ندارد وگرنه باید صبر کنند و عفت، پیشه نمایند، قرآن میفرماید:
کسانی که [وسیلهی] زناشویی نمییابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش، بینیاز سازد.[11]
توصیهی ما به پدران و مادران این است که اگر امکانات مالی دارند در وسیلهی ازدواج فرزندانشان کمک کنند و برای مدتی هزینهی زندگی آنها را تقبّل نمایند تا خودکفا شوند. خیّرین هم اگر در این باره اقدام کنند، بهترین خیرات است.
نکتهی دیگر این که: اگر پسر میتواند حداقل زندگی را تأمین کند، ازدواج او به صلاح است و نباید منتظر بماند تا زندگی مرفّه و حقوق کلان به دست آورد. خانوادههای دختران هم بهانهجویی نکنند و به صرفِ درآمد کم، پسران خوب را ردّ نکنند، زیرا چه بسا ممکن است دختر برای همیشه از نعمت ازدواج و تربیت فرزند، محروم بماند. بهتر است با توکل به خدا ازدواج کنند، اگر تلاش نمایند و قناعت ورزند، در آینده به همه چیز خواهند رسید.
نکته سوم: در نوع شغل هم نباید زیاد ایراد گرفت و از پسران، شغل اداری با لباسهای تمیز و اتوکشیده، توقع داشت، همهی شغلها محترم است و هیچ کاری عار نیست، ولگردی و بیکاریِ عمدی، عار و ننگ است.
بعضی از جوانان میپرسند: آیا با خانمهای شاغل ازدواج کنیم یا نه؟ در این باره میگوییم:
اصل اشتغال بانوان از نظر شرعی و عرفی، مانعی ندارد، بلکه در مشاغل فرهنگی، پزشکی، پرستاری و مانند اینها، کمال هم محسوب میشود و جوانان باید ـ در صورت جمع بودن معیارهای دیگر ـ با طیبخاطر به ازدواج با چنین بانوانی، تن دهند. ولی باید بدانند که ازدواج با این دختران لوازمی دارد که لازم است قبل از وصلت، به آنها توجه داشته باشند وگرنه ممکن است بعداً موجب اختلاف و حتی گاهی طلاق گردد. از جملهی مهمترین این لوازم آن است که یک خانم شاغل نمیتواند مانند خانمهای خانهدار به ادارهی امور منزل و بچهداری برسد، در صورتی که مردها غالباً توقع دارند خانمهایشان کاملاً به امور خانهداری برسند. اما مردانی که با چنین خانمهایی ازدواج میکنند نباید توقع داشته باشند که خانمشان وقتی از کار برمیگردد در خانه مشغول خانهداری شود و خودشان در گوشهای استراحت کنند، این انصاف و رسم زندگی مشترک نیست، بلکه کارهای خانه ـ حتی بچهداری ـ را بین خودشان تقسیم کنند.
بانوان شاغل باید به دو نکته توجه کنند:
اول: اگر در جایی کار میکنند که مرد نامحرم هم هست باید در ارتباطات خود با مردها احتیاط را رعایت کنند، چون بیاحتیاطی، شوهران را بددل میکند و همین بددلی، زندگی آرام را به تلاطم وامیدارد.
دوم: اگر درآمد شوهرتان به مقدار کافی نیست، اخلاق خانواده و صداقت، اقتضا میکند از هزینه کردن حقوقِ خودتان ـ اگر چه مالِ شماست ـ در مخارج خانواده دریغ نکنید. این همدلیها، صمیمیت میآورد. چه خوب است که در صورت شاغل بودن زن و مرد، حساب مشترکی داشته باشند و با مشورت، در مصارف ضروری از آن برداشت کنند و اگر زن شاغل است و مرد با عذر موجّه، بیکار است زن از هزینه کردن حقوق خود در مصارف زندگی دریغ نکند. اما مرد هم در فرصتهای مناسب باید جبران کند و به گونهای قدردانی نماید و اعتماد زن را جلب کند.
1- به چه دلیل اسلام، ازدواج با مشروبخوار را نهی کرده است؟
2- چرا خداوند، شراب را حرام کرده است؟
3- در ازدواج با خانمهای شاغل به چه نکاتی باید توجه کرد؟
[1]. مائده، آیات 90ـ91: «یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّما الخَمْرُ وَالمَیسِرُ وَالأَنْصابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطانِ...».
[2]. وسائل الشیعه، ج 25، ص 309 و كافى، ج 6، ص 396: «مَن شَربَ الخَمر بعد ما حَرَّمَها اللهُ على لسانى فَلَیس بِأهلٍ أن یزَوَّجَ إذا خَطَبَ وَ لا یشَفَّعَ إذا شَفَع و لا یصَدَّقَ إذا حَدَّثَ وَ لا یؤتَمَنَ على امانةٍ فَمَنِ ائتمَنَه بعد عِلْمِهِ فلیس لِلّذى ائتمَنَهُ على اللهِ ضَمانٌ وَلا له أجرٌ وَ لا خَلْفٌ».
[3]. وسائل الشیعه، ج 25، ص 310: «شاربُ الخمرِ لا یعادُ إذا مرِضَ و لا یشْهَدُ لَه جَنازةٌ و لا تُزكُّوهُ إذا شَهِدَ وَ لا تُزَوِّجُوهُ إذا خَطَبَ وَ لا تَأتِمنُوهُ عَلَى أمانة».
[4]. همان، ج 25، ص 315: «اِنّ اللهَ جَعَلَ لِلشّر أقْفالاً و جَعَلَ مَفاتیح تِلكَ الْأقفال الشّراب».
[5]. همان، ج 25، ص 298: «مَنْ شرب الخمر لم یقبلْ اللهُ لَه صَلاةً لَه اربعینَ یوماً».
*تاریخ ایراد خطبه: ۵/۸/۸۵.
[6]. وسائل الشیعه، ج 25، ص 305 و علل الشرائع، ج 2، ص 476: «مفضّل بن عمر قال قلت لابىعبدالله(ع): لِمَ حرَّمَ اللهُ الخمرَ، قال: حَرَّمَ اللهُ الخمرَ لِفِعْلِها وَ فَسادِها لِأنَّ مُدْمِنَ الخَمْرِ تُورثُهُ الْارْتِعاشَ وَ تَذهبُ بنورِهِ وَ تَهْدِمُ مُروّتَهُ وَ تَحْمِلُهُ أنْ یجْسُرَ عَلَى ارتكابِ المحارمِ وَ سَفْكِ الدماء وَرُكوبِ الزّنى وَ لا یؤمَنُ إذا سَكِرَ أنْ یثبَ على حَرَمِهِ وَ هو لا یعقل ذلك و لا یزیدُ شارِبَها إلّا كلّ شَرٍّ».
[7]. همان، ص 371: «لَعَنَ رسولُ اللهِ(ص) فى الخمرِ عَشَرةً: غارِسَها و حارسها و عاصِرها و شاربها و ساقِیها و حامِلَها والْمَحمولةَ الیه و بایعَها و مشتَریها و آ كل ثَمَنِها».
*تاریخ ایراد خطبه: ۲۶/۸/۸۵.
[8]. وسائل الشیعه، ج 25، ص 342: «إن الله عزّوجلّ لَمْ یحَرّمِ الخمرَ لِأسْمِها ولكن حَرَّمَها لَعاقِبَتها فما كان عاقبَتُهُ الخمر فَهو حَرامٌ».
[64] تاریخ ایراد خطبه: 1/ 10/ 85.
[9]. همان، ص 343: «إن اللهَ عزّوجلّ لَم یحَرِّمِ الخَمر لِأسْمِها ولكن حرَّمَها لِعاقِبتها فَما فَعَل فِعْلَ الخمرِ فَهو خَمْر».
[10]. درباره اعتیاد و پىآمدهاى ناگوار آن به طور مفصّل در خطبههاى متعددى بحث كردهایم در بحثهاى آینده به چاپ خواهد رسید.
*تاریخ ایراد خطبه: ۱۷/۹/۸۵.
[11]. نور، آیهی 33، «وَلْیسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لایجِدُونَ نِكاحاً حَتّى یغْنِیهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ».
*تاریخ ایراد خطبه: ۱/۱۰/۸۵.
*تاریخ ایراد خطبه: ۱۰/۱/۸۶.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی