کد مطلب: ۵۲۴۵
تعداد بازدید: ۷۹۲
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۴
مظلومیت برترین بانو | ۳
امیر مؤمنان علی علیه السلام از شرارت‌ها و کینه‌هایی سخن می‌گوید که در دل قریش پنهان بود و خداوند تا زمانی که رسول خدا صلّی الله علیه وآله زنده بود، از بروز آن‌ها جلوگیری کرد و پس از ایشان، آن کینه‌ها بر امیر مؤمنان علی علیه السلام بارید و وی را در بر گرفت.

بخش سوّم: کینه‌های پنهانی

 

کینه‌هایی در دل مردم


ابو یَعلی و بزّار ـ به سندی که حاکم، ذهبی، ابن حِبّان و دیگران آن را صحیح دانسته‌اند ـ از علی علیه السلام روایت کرده‌اند که آن حضرت فرمود:
«بَینَما رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله آخِذٌ بِیدی ، ونَحنُ نَمشی فی بَعضِ سِكَكِ المَدینَةِ ، إذ أتَینا عَلى حَدیقَةٍ ، فَقُلتُ :
یا رَسولَ اللّه ِ، ما أحسَنَها مِن حَدیقَةٍ!
فقالَ : اِنَّ لَكَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها .
ثُمَّ مَرَرنا بِاُخرى فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما أحسَنَها مِن حَدیقَةٍ ! قالَ : لَكَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها .
حَتّى مَرَرنا بِسَبعِ حَدائِقَ ، كُلّ ذلِكَ أقولُ : ما أحسَنَها ! ویقولُ :
لَكَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها. فَلَمّا خَلا لَهُ الطَّریقُ اعتَنَقَنی ، ثُمَّ أجهَشَ باكِیا . قُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ما یبكیكَ ؟ قالَ : ضَغائِنُ فی صُدورِ أقوامٍ لا یبدونَها لَكَ إلاّ مِن بَعدی .
قالَ : قُلتُ : یارَسولَ اللّه ِ فی سَلامةٍ مِن دینی؟
قالَ : فی سَلامةٍ مِن دینِكَ»
«روزی رسول خدا صلّی الله علیه وآله دست مرا گرفت و با هم در برخی از کوچه‌های مدینه راه می‌رفتیم، تا به باغی رسیدیم؛ من گفتم: ای رسول خدا! چه باغ زیبایی!
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: تو در بهشت، باغی زیباتر از این داری.
سپس به باغ دیگری برخوردیم، من گفتم: ای رسول خدا! چه باغ زیبایی!
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: تو در بهشت، باغی زیباتر از این داری.
تا به هفت باغ گذر کردیم که من می‌گفتم: چه باغ زیبایی! و رسول خدا صلّی الله علیه وآله می‌فرمود: تو در بهشت، باغی زیباتر از این داری. هنگامی که راه خلوت شد، رسول خدا صلّی الله علیه وآله مرا در آغوش خود کشید و گریست؛ گفتم: ای رسول خدا! برای چه گریه می‌کنید؟
فرمود: کینه‌هایی از تو، در دل این قوم است که آن‌ها را آشکار نمی‌کنند مگر بعد از من.
گفتم: ای رسول خدا! آیا در آن هنگام، دین من سالم است؟
فرمود: آری، دین تو سالم است».
این حدیث با همین عبارت در مجمع الزوائد از ابی یَعلی و بزّار نقل شده است[1] و همچنین به همین سند، در المستدرک[2] موجود است و حاکم نیشابوری و ذهبی[3]، هر دو آن را صحیح دانسته‌اند.
بنا بر این، به طور یقین، سند آن صحیح است؛ گرچه در کتاب المستدرک، سند به صورت اختصار ذکر شده است.
خدا می‌داند که آیا این تصرّف از سوی خود حاکم بوده است و یا نسخه برداران، یا ناشران کتاب!
با ملاحظه می‌توان دریافت که سند، همان سندی است که در نزد ابو یَعلی، بزّار و حاکم بوده است؛ حاکم این سند را صحیح شمرده و ذهبی نیز با او موافقت نموده است.
تنها فرقی که بین این دو منبع ملاحظه می‌شود، در این نکته است که در کتاب حاکم نیشابوری، حدیث، به صورت ناقص نقل شده است. یعنی حدیث به جمله‌ی «تو در بهشت، باغی زیباتر از این داری» پایان می‌یابد.
همچنین احادیث صریحی وجود دارد که نشان می‌دهند: مراد از «اقوام» در این حدیث، قریش است که در عنوان بعدی، برخی از آن‌ها، نقل خواهد شد.


عاملان هلاکت مردم پس از پیامبر(ص) چه کسانی بودند؟


موضوع دیگری که قابل ذکر است این که سبب اصلی هلاکت مردم پس از پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله همان قریش بودند. در روایتی آمده است که ابو هریره گوید: پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله فرمود:
یهْلِكُ أُمَّتِی هَذَا اَلْحَی مِنْ قُرَیشٍ ؛
«گروهی از قریش، امّت مرا به نابودی و هلاکت خواهند کشاند».
گفتند: چه دستور می‌فرمایید؟
فرمود:
لَو أنَّ النَّاسَ اعتَزِلُوهُم؛
«مردم از آنان دوری گزینند».
ابو هریره در روایت دیگری گوید که از پیامبر راستگوی تصدیق شده شنیدم که می‌فرمود:
هَلاکُ أُمّتِی عَلَی یَدَی غَلمَة مِن قُرَیشٍ؛
«هلاکت و نابودی امّت من، به دست شهوت‌رانانی از قریش است».
گفتند: مروان از آن‌هاست؟
ابو هریره گفت: اگر بخواهم می‌توانم یکایک آن‌ها را نام ببرم و بگویم که هر یک، از کدام قبیله‌اند.
این دو حدیث، حدیث صحیح هستند.[4]


کینه‌های قریش و بنی امیّه نسبت به پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع)


پیش‌تر بیان شد که پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله در مورد بروز کینه‌ها و خیانت‌ها خبر داده بود؛ اکنون می‌خواهیم نمونه‌هایی از کینه‌های قریش به ویژه بنی امیّه را نسبت به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام ارائه دهیم. برخی از این کینه‌ها، حتّی در زمان خود آن حضرت صلّی الله علیه وآله نیز بروز کرده بود و چون آن‌ها نمی‌توانستند از پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله انتقام بگیرند، از اهل بیت او علیهم السلام انتقام گرفتند؛ تا بدین وسیله از پیامبر صلّی الله علیه وآله انتقام گرفته باشند.
امیر مؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید:
«اللَّهُمَّ انّی اسْتَعْدیک عَلی قُرَیش، فَاِنَّهُمْ اضْمَرُوا لِرَسوُلِک صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَالِهِ ضُروُباً مِنَ الشَّرِّ وَالْغَدْرِ، فَعَجَزوُا عَنْها، وَ حُلْتَ بَینَهُمْ وَ بَینَها، فَکانَتِ الْوَجْبَةُ بی ، وَالدَّآئِرَةُ عَلَی.
اَللّهُمَّ احْفَظْ حَسَنَاً وَ حُسَیْناً، وَ لا تُمَکِّنْ فَجَرَةَ قُرَیْش مِنْهُما ما دُمْتُ حَیّاً، فَإِذا تَوَفَّیْتَنِی فَأَنْتَ الرَّقِیبُ عَلَیْهِمْ، وَ أَنْتَ عَلى کُلُّ شَىْء شَهید»[5]
«بارخدایا! از تو در برابر قریش، یاری می‌طلبم؛ آن‌ها، شرارت‌ها و کینه‌هایی را نسبت به رسول خدا صلّی الله علیه وآله در دل هایشان پنهان کرده بودند که از ابراز آن، عاجز ماندند. تو نگذاشتی که آسیبی به او برسانند، اکنون نوبت به من رسیده و آن کینه‌ها بر من فرود آمده و مرا در بر گرفته است.
خدایا! حسن و حسین را نگهداری کن و تا زمانی که من زنده هستم، فاجرانِ قریش را بر آن‌ها مسلّط مکن، و آن‌گاه که مرا میراندی، تو خود نگهبان آنان باش که تو بر هر چیز گواه هستی».
در این سخن، امیر مؤمنان علی علیه السلام از شرارت‌ها و کینه‌هایی سخن می‌گوید که در دل قریش پنهان بود و خداوند تا زمانی که رسول خدا صلّی الله علیه وآله زنده بود، از بروز آن‌ها جلوگیری کرد و پس از ایشان، آن کینه‌ها بر امیر مؤمنان علی علیه السلام بارید و وی را در بر گرفت.
همچنین آن حضرت علیه السلام در این سخن، اشاره می‌نماید که قریش، حسن و حسین علیهما السلام را به عنوان انتقام گرفتن از پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله، خواهند کشت.
حضرتش در خطبه‌ای دیگر می‌فرماید:
«وَ قَالَ قَائلٌ: إنّکَ یَابن أبِی طالبٍ! عَلَی هَذَا الأمر لِحریصٍ.
فَقُلت: بَل أنتم ـ واللهِ ـ أحرَصُ وَأبعَدُ، وَ أنا أخَصُّ وَ أقرَبُ، وَ إنّمَا طَلبت حَقّاً لِی وَ أنتُم تَحولونَ بَینِی وَ بَینهُ، وَ تَضربُونَ وَجهِی دُونَه، فَلمَّا قَرّعته بِالحجّه فِی المَلأ الحَاضِرینَ هَبّ کَأنّهُ بهت لَا یَدری مَا یُجیبنِی بِهِ.
اللهمّ إنّی اَستَعدیک عَلَی قُرَیش وَ مَن أعانَهُم، فَإنّهُم قَطعُوا رَحِمِی، وَ صَغّرُوا عَظیم مَنزلَتِی، وَ أجمَعُوا عَلَی مُنازِعَتِی أمراً هُوَ لِی، ثُمَّ قَالُوا: ألا إنَّ فِی الحَقِّ أن تَأخذَهُ وَ فِی الحَقِّ أن تَترُکَهُ»[6]
«شخصی به من گفت: ای پسر ابو طالب! تو به خلافت حریص هستی.
گفتم: به خدا سوگند! شما حریص‌ترید و حال آن که خلافت، ربطی به شما ندارد و من از همه به آن سزاوارتر و نزدیک‌تر هستم. من حقّ خودم را می‌طلبم و شما بین من و آن، جدایی می‌افکنید و نمی‌گذارید به آن برسم.
وقتی در جمع حاضران، آن شخص را با دلیل و برهان کوبیدم، به خود آمد، گویی حیران ماند و نتوانست پاسخ مرا بگوید.
خدایا! من در برابر تو، از قریش و آنان که قریش را یاری می‌نمایند، دادخواهی می‌نمایم. چرا که آنان پیوند خویشاوندی مرا بریدند، بزرگی مقام و منزلت مرا کوچک شمردند و به پیکار با من ـ در آن‌چه حقّ من بود ـ هم‌پیمان شدند. سپس گفتند: هان! که گاهی باید حق را بگیری و گاهی باید آن را رها کنی».
آن بزرگوار در ضمن نامه‌ای به عقیل می‌نویسد:
فَدَع عَنکَ قُریشاً وَترکاضهُم فِی الضَّلالِ، وَتجوالهُم فِی الشِّقاقِ، وَجماحهم فِی التیه، فَإنّهُم قَد أجمَعُوا عَلَی حَربِی إجماعهم عَلَی حَربِ رَسولِ اللهِ صلّی الله علیه وآله قَبلِی، فَجزت قُریشاً عَنِّی الجَوازِی، فَقَد قَطَعُوا رَحِمی وَسَلبونِی سُلطان ابن أُمِّی؛[7]
«قریش و پیشتازی آن‌ها را در گمراهی، و تلاش‌هایشان را در جدایی افکندن، و سرکشی‌هایشان را در سرگردانی، از خود دور کن؛ چرا که آن‌ها بر جنگِ با من هم پیمان شده‌اند؛ آن سان که پیش از من، برای جنگ با رسول خدا صلّی الله علیه وآله چنین کرده بودند. قریش از من پاداش‌هایی گرفتند، آنان پیوند خویشاوندی مرا قطع کردند و حکومت پسر مادرم را از من، به تاراج بردند».
ابن عَدی در کتاب الکامل روایت می‌کند:
روزی ابوسفیان گفت: مَثَل محمّد در میان بنی هاشم، به سان گُل خوش‌بویی در میان گندزار است(!!).[8]
عدّه‌ای از مردم، سخن او را به پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله رساندند. پیامبر در حالی که خشم در چهره‌اش دیده می‌شد؛ آمد، ایستاد و فرمود:
مَا بَالَ أقوام تبلُغنِی عَن أقوامٍ...؛
«این‌ها چه سخن‌هایی است که از برخی شنیده می‌شود»؟![9]
این روایت به این صراحت در الکامل ابن عَدی از ابوسُفیان نقل شده است.
در برخی از کتاب‌های دیگر، همین روایت با همین سند، ذکر شده است، ولی به جای ابوسُفیان آمده است: مردی گفت. برای نمونه به مجمع الزوائد[10] بنگرید.
در روایت دیگری آمده است:
عبدالمطَّلِب بن ربیعه بن حارث بن عبدالمطِّلِب می‌گوید که گروهی از انصار نزد رسول خدا صلّی الله علیه وآله آمدند و گفتند: ما سخن‌های زشتی از مردم قبیله‌ی شما می‌شنویم، حتّی یکی از آن‌ها می‌گوید: محمّد مانند درخت خرمایی است که در زباله‌دانی روییده است(!!).[11]
البتّه این روایت نیز در برخی از منابع تحریف شده است.


این همه کینه‌توزی برای چیست؟


به راستی آیا در این همه کینه‌توزی، سببی به جز ارتباط مخصوص بین پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علی علیه السلام وجود دارد؟ پس، اینان از علی علیه السلام انتقام می‌گیرند؛ تا از این طریق، از پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله انتقام گرفته باشند.
البتّه بر این ارتباطِ مخصوص، نقش امیر مؤمنان علی علیه السلام در جنگ‌ها و کشتن قهرمانان قریش را نیز باید افزود.
عثمان در سخنی به امیر مؤمنان علی علیه السلام به همین مطلب تصریح کرده است. آبی در کتاب نثرالدرر[12] از قول ابن عبّاس می‌گوید:
بین علی علیه السلام و عثمان گفت و گو شد، عثمان گفت:
«مَا أصنَعَ إن کَانَت قُریش لَا تُحبّکُم، وَقَد قَتلتُم مِنهُم یَوم بَدرٍ سَبعینَ کَأنَّ وُجوهَهُم شُنوف الذَّهَب»
«چه کنم که قریش تو را دوست نمی‌دارد! تو در جنگ بدر، هفتاد تن از آن‌ها را ـ که هر یک چون گوهری از طلا بودند(!!) ـ کشته‌ای».
آنان، نتوانستند این کینه‌ها و دشمنی‌ها را نسبت به رسول خدا صلّی الله علیه وآله بروز دهند، از این رو، پس از ایشان، از اهل بیت آن حضرت علیهم السلام انتقام گرفتند؛ آن سان که رسول خدا صلّی الله علیه وآله از آن خبر داده بود.
آری، وقایع همچنان یکی پس از دیگری بروز می‌کردند؛ آنان از حضرت زهرا علیها السلام و امیر مؤمنان علی علیهما السلام انتقام گرفتند، از امام حسن و امام حسین علیهما السلام انتقام گرفتند... و این کینه‌توزی آنان، همچنان تا به امروز ادامه دارد.


برخی کینه‌توزی‌ها نسبت به علی و زهرا علیهما السلام


شکی وجود ندارد که با کنترل شدیدی که نسبت به نشر روایات و احادیث معصومین علیهم السلام بود و با وجود دخل و تصرّف‌هایی که از سوی محدّثان و راویان اهل سنّت، در احادیث اعمال می‌گردید و نیز با توجّه به منعِ خلفا از نقل احادیث مهم و نیز سوزاندن، پاره کردن و از بین بردن کتاب‌هایی که چنین احادیثی در آن‌ها درج شده بود، لذا نمی‌توان انتظار داشت که وقایع مربوط به مظلومیّت حضرت زهرا علیها السلام با تمام جزئیّات آن، به صورت صحیح نقل شده و به دست ما رسیده باشد، بلکه ما فقط می‌توانیم به اندکی از آن اندک، که تنها برخی از محدّثان و مورّخان ـ با تمام آن مشکلات و موانع و از پس آن همه پرده‌پوشی‌ها و درگیری‌ها ـ روایت کرده‌اند، دست یابیم.
رسول خدا صلّی الله علیه وآله به اهل بیتش خبر داده بود که این امّت، بعد از من به شما خیانت خواهند کرد و اینان، کینه‌های خود را بروز داده و انتقام خواهند گرفت.
یعنی با آزار دادن پاره‌ی تن پیامبر علیها السلام از پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله انتقام خواهند گرفت؛ چرا که او پاره‌ی تن و تکه‌ای از وجود پیامبر صلّی الله علیه وآله است و به همین دلیل، انتقام از حضرت زهرا علیها السلام، همان انتقام از پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله است. این پاره‌ی تن در میان این امّت باقی مانده بود تا آن که این امّت، امتحان شوند و آن‌ها، آن‌چه در دل نهفته دارند، آشکار سازند.
آری، زودتر از زود این امتحان واقع شد و پس از مدّت زمانی کوتاه، این پاره‌ی تن رسول خدا صلّی الله علیه وآله به سوی او بازگشت و به او ملحق شد.
ما هرگز انتظار نداریم که به تمام این مسائل، آن هم به صورت تفصیلی، دسترسی پیدا کنیم؛ بلکه اگر پنجاه درصد آن را نیز بیابیم، می‌توانیم پنجاه درصد دیگر را استنباط کنیم و بفهمیم.
اکنون آشنا شدیم که چگونه روایات را تحریف می‌کردند، تا جایی که نقل حاکی از سخن تند و ناگوار ابوسُفیان در مورد پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله را تحریف کردند و نام ابوسفیان را از آن میان برداشتند و به جای آن، عبارت «مردی گفت» را نهادند!
بنا بر این، شما چگونه انتظار دارید که راویان، همه‌ی رخدادهایی را که پس از پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله واقع شده است را برای ما بازگو کنند؟ چگونه توقّع دارید که راویان اخبار، بتوانند همه‌ی آن حوادث تلخ و ناگوار را بازگو نمایند؟
امّا از سوی دیگر، خداوند لطف خود را از بندگانش دریغ نفرموده و با وجود آن همه دیوارهای بلند و جلوگیری‌های شدید و تهدیدهای فراوانی که در نقل روایات رخ نموده است، باز هم در این باره، گوشه‌هایی از اخبار و احادیث به دست ما رسیده است تا راه حقّ و باطل از یکدیگر تمیز داده شود.
گفتنی است که ما در این نوشتار فقط از مصادر مهمّ اهل سنّت نقل قول می‌کنیم و به هیچ عنوان به آن‌چه در کتاب‌های شیعه آمده است، استناد نمی‌نماییم. تلاش ما در این است که تا حدّ امکان، از کهن‌ترین منابع استفاده کنیم و از تألیفاتی که در قرن‌های اخیر سامان یافته‌اند، مطلبی را نقل ننماییم.


خودآزمایی


1- مراد از «اقوام» در حدیث «باغ زیبا در بهشت» چیست؟
2- سبب اصلی هلاکت مردم پس از پیامبر خدا(ص) چه کسانی هستند؟
3- علت‌های کینه‌توزی نسبت به امیر مؤمنان علی علیه السلام را بیان کنید.

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]ـ مجمع الزوائد: 9/۱۱۸.
[2]ـ المستدرک: ۳/۱۳۹.
[3]ـ میزان الاعتدال،:۳/۳۵۵.
[4]ـ مسند احمد: ۲/۲۸۸ و ۳۰۱ و ۳۲۴ و ۳۲۸.
[5]ـ شرح نهج‌البلاغه: ۲۰/۲۹۸.
[6]ـ نهج‌البلاغه: ۲/۸۴.
[7]ـ شرح نهج‌البلاغه: ۱۶/۱۵۱.
[8]ـ شایان یادآوری است که ما در مقابل ترجمه‌ی عبارات مندرج در منابع آن‌ها که محل تأمّل و دقّت نظر می‌باشند، علامت (!!) را نهاده‌ایم.
[9]ـ الکامل فی الضعفاء: ۳/۲۸.
[10]ـ مجمع الزوائد: ۸/۲۱۵.
[11]ـ همان.
[12]ـ این کتاب چاپ شده و در دست‌رس می‌باشد. برای آگاهی بیشتر به شرح نهج البلاغه: ۹/۲۳ مراجعه شود.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سیّدعلی حسینی میلانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: