ما فعلاً در اینجا به همین مقدار از روایات باب «توسّل» و «استشفاع» اکتفا مینمائیم و ضمناً نظری هم به «ادعیه» و مناجاتهای مأثورهی از اهل بیت رسول علیهم السّلام که بطور قطع از همه کس به تعالیم توحیدی اسلام و حقایق عالیهی شرع مبین، عارفتر میباشند میافکنیم.
تا ببینیم آن موحّدان بحقّ و عِباد مُخلصین «الله»، چگونه در دعاها و گفتگوهای خود با خدا، به رسول خدا(ص) و عترت پاک آنحضرت(ع) «توسّل» جسته و «استشفاع» به آن مقرّبین درگاه حضرت معبود مینمایند، و خالق متعال را در اِنجاح مطالب و قضاء حوائج خویش، به جاه و منزلت آن بزرگواران و حقّ عظیم آنان قسم میدهند؛ و همین روش را بعنوان یک دستورالعمل دینی در راه رسیدن به انواع برکات الهی به پیروان خود و امّت اسلام میآموزند.
امام امیرالمؤمنین علیّ علیهالسّلام، ضمن دعا به پیشگاه خدا عرض میدارد:
اَللّهُمَّ اِنّی أسْألُكَ... وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیكَ بِنَبیكَ مُحَمَّدٍ نَبِیّ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ الطّیّبینَ الْاَخْیارِ، یا مُحَمَّدُ اِنّی اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلَى اللهِ رَبِّکَ وَ رَبّی فی قَضاء حاجَتی؛[1]
یعنی: «خدایا از تو میخواهم... و به درگاه تو رو میآورم به وسیلهی پیامبرت محمّد(ص) پیامبر رحمت ـ درود خدا بر او و خاندان پاک و برگزیدهاش باد ـ ای محمّد(ص)، من به وسیلهی تو، به درگاه خدا که پروردگار تو و پروردگار من است رو میکنم در مورد برآورده شدن حاجتم».
و نیز آنحضرت در دعای بعد از زوال، عرضه میدارد:
اَللّهُمَّ ... وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ بِمُحَمَّدٍ(ص) عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ بِمَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبینَ وَ اَنْبِیائِكَ الْمُرسَلینَ...؛[2]
یعنی: «بارالها... به تو تقرّب میجویم به وسیلهی محمّد(ص) ـ بنده و رسول تو ـ و به تو تقرّب میجویم به وسیلهی فرشتگان مقرّب درگاهت و پیامبران مرسلت».
و همچنین ضمن ثناء و مناجات آنحضرت آمده است:
بِذِمَّةِ الْاِسْلامِ اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ عَلَیْکَ وَ بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ؛[3]
یعنی: «من به عهد و پیمان دین اسلام به درگاهت توسّل میجویم و به حرمت قرآن، بر تو اعتماد میکنم و به حقّ محمّد و آل محمّد(ص)، به تو تقرّب میجویم».
امام سیّدالشّهداء ابوعبدالله الحسین علیه السّلام، در دعای روز «عرفه» که از ادعیهی معروفه و مشهوره است، به درگاه خدا عرض میکند:
اَللّهُمَّ اِنّا نَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ فی هذِهِ الْعَشِیَّةِ الَّتی شَرَّفْتَها وَعَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَرَسُولِکَ وَخِیَرَتِکَ وَاَمینِکَ عَلی وَحْیِکَ....؛[4]
یعنی: «بار خدایا، ما در این وقت شامگاهی که به آن، شرف و عظمت بخشیدهای، رو به درگاه تو میآوریم به وسیلهی محمّد(ص) پیامبرت و رسول و برگزیدهات و امین تو بر وحیت».
و همچنین امام سیّدالسّاجدین علیه السّلام ضمن دعای روز «عرفه» دارند:
رَبِّ صَلِّ عَلی اَطائِبِ اَهْلِ بَیْتِهِ الَّذینَ... جَعَلْتَهُمُ الْوَسیلَةَ اِلَیْکَ وَ الْمَسْلَکَ اِلی جَنَّتِکَ؛[5]
یعنی: «پروردگارا رحمت فرست بر پاکیزهتران از اهل بیت او (رسول مکرّم(ص)) که ایشان را ... وسیلهی (تقرّب) به خود و راه بهشت خود قرار دادهای».
و باز، از همانحضرت در دعای دخول ماه مبارک رمضان رسیده است که:
اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذَا الشَّهْرِ وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدائِهِ اِلى وَقْتِ فَنائِهِ مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ اَوْ نَبِی اَرْسَلْتَهُ اَوْ عَبْدٍ صالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ؛[6]
یعنی: «بارالها از تو میخواهم به حقّ این ماه و به حقّ هر کسیکه از آغاز تا انجام این ماه، برای تو بندگی نموده است، از فرشتهای که او را (به خودت) نزدیک کردهای، یا پیامبری که وی را (به ارشاد مردم) فرستادهای، یا بندهی شایستهای که او را (به عبودیّت و بندگی خودت) برگزیدهای».
امام امیرالمؤمنین علیّ علیهالسّلام میفرماید:
اِذا كانَتْ لَكَ اِلَى اللهِ سُبْحانَهُ حاجَةٌ فَابْدَأْ بِمَسْأَلَةِ الصَّلوةِ عَلى رَسُولِهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ و سلَّمَ، ثُمَّ سَلْ حاجَتَكَ....؛[7]
یعنی: «هرگاه تو را به خداوند (سبحان) حاجتی باشد، درخواست خود را با درود بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم آغاز کن و سپس حاجت خود را بخواه».
و این سنّت که هم اکنون سیرهی جاریهی مسلمین قرار گرفته است و ادعیهی خود را که متضمّن طلب حاجات است در پرتو صلوات بر رسول اکرم و آل اطهارش (صلوات الله علیهم اجمعین) به پیشگاه خدا عرضه میدارند، در واقع، عمل به همان برنامه و دستور «توسّل» است که به منظور جلب عنایت خدا برای اجابت دعا، متوسّل به رسول خدا(ص) و صلوات بر آنحضرت میشوند.
و لذا شاید در میان ادعیه و مناجاتهای مأثورهی از خاندان عصمت علیهم السّلام به ندرت، دعائی یافت شود که در آن، طلب حاجات از خدا، با صلوات بر رسول خدا و آل اطهارش علیهم السّلام آغاز نشده باشد و یا صریحاً قسم دادن به حقّ آن بزرگواران، برای اجابت دعا و قضاء حوائج، به میان نیامده باشد.
و نیز از همین باب است موضوع منوط بودن صحّت و مقبولیت اعمال عبادی به «ولایت» اهل بیت عصمت علیهم السّلام که میبینم احادیث بسیاری در این زمینه وارد شده و اساساً مطلق فعّالیتهای دینی و اعمال عبادی را بدون «استشفاع» و «توسّل» به ذیل عنایات اولیاء خدا و ائمّهی هُدی علیهم السّلام و بدون عرض «مودّت» به آستان اقدسشان، عاری از فائده و قاصر از از وصول به هدف، نشان میدهند.
و اینک به نمونههائی از اینگونه روایات توجّه فرمائید:
قالَ رَسُولُ اللهِ صَلّی الله علیه وآله وسلّم... وَالَّذی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیدِهِ لَوْ اَنَّ عَبْداً جاءَ یوْمَ الْقیامَةِ بِعَمَلِ سَبْعینَ نَبِیاً ما قَبِلَ اللهُ ذلِكَ مِنْهُ حَتّى یلقاهُ بِوِلایتی وَوِلایةِ اَهْلِ بَیتی:[8]
«رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده است: سوگند به کسی که جان محمّد(ص) در دست او است اگر بندهای در روز قیامت، عمل هفتاد پیغمبر بیاورد، خدا آن را از وی نمیپذیرد تا اینکه با «ولایت» من و «ولایت» اهل بیت من، خدا را ملاقات نماید».
و همچنین رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده است:
فَوَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْجاءَ اَحَدُکُمْ یَوْمَ القیامَةِ بِاَعْمالٍ کَاَمْثالِ الْجِبالِ وَ لَمْ یَجِیء بِوِلایَةِ عَلِیّ بْنِ اَبیطالِبٍ علیه السّلام لَأکَبَّهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ فِی النّارِ؛[9]
«قسم بکسی که مرا براستی مبعوث به نبوّت فرموده است اگر یک فرد از شما در روز قیامت، اعمالی (شایسته) همانند کوهها بیاورد و «ولایت» علی بن ابیطالب(ع)، را نیاورد، هر آینه خدا (عزّوجلّ) او را به رو، در آتش میافکند».
باز هم از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم منقول است که در شب معراج پس از آنکه سخن از شرافت انوار خمسهی طیبه (محمّد(ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین) علیهم السّلام و امتیاز خلقتشان به میان آمد، خداوند منّان فرمود:
یا مُحَمَّدُ(ص) وَ عِزَّتی وَ جَلالی لَوْ اَنَّ عَبْداً عَبَدَنی حَتّی یَنْقَطِعَ اَوْ یَصیرَ کَالشَّنِ الْبالی ثُمَّ اَتانی جاحِداً لِوِلایَتِهِمْ لَمْ اُدْخِلْهُ جَنَّتی وَلا اَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشی:[10]
«ای محمّد(ص) بعزّت و جلال خودم سوگند، اگر بندهای مرا چندان بپرستد که (از زیادی رنج عبادت) تاب و توان از دست داده و از پای درآید و از کار بماند، یا همچون مشک آب کهنه و پوسیدهای (نحیف و لاغر) گردد، آنگاه بسوی من آید در حالیکه «ولایت» آنان (خاندان نبوّت) را منکر باشد، من او را به بهشت خود داخل نمیکنم و زیر سایهی عرش خود جایش نمیدهم».
از ابوحمزهی ثمالی رسیده است که اما زین العابدین علیه السّلام به ما فرمود: آیا کدام قطعه از قطعات زمین، افضل است؟ گفتیم: خدا و رسول و فرزند رسولش داناترند. فرمود:
اِنَّ اَفْضَلَ الْبِقاعِ ما بَینَ الرُّكْنِ وَ الْمَقامِ، وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً عُمِّرَ ما عُمِّرَ نُوحٌ فی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ اِلاّ خَمْسینَ عاماً یصُومُ النَّهارَ وَ یقُومُ اللَّیلَ فی ذلِكَ الْمَوْضِعِ ثُمَّ لَقِی اللهَ بِغَیر وِلایتِنا لَمْ ینْفَعْهُ ذلِكَ شَیئاً:[11]
«با فضیلتترین بقاع زمین (در مسجدالحرام) مابین رکن و مقام (فاصلهی بین رکن حجرالاسود و مقام ابراهیم(ع)) است: و اگر مردی بقدر عمر نوح(ع) که در میان قومش گذرانید ـ نهصد و پنجاه سال ـ عمر کند در حالیکه (تمام مدّت عمرش را) در این مکان به روزه داری و شب زندهداری بپردازد و سرانجام بدون «ولایت» ما به لقاء خدا برسد، اینهمه عبادت، نفعی به حال او نخواهد داشت».
راوی دیگر بنام «میسّر» گوید: داخل شدم بر امام صادق علیه السّلام و گفتم: قربانت شوم، من همسایهای دارم که (شبها) به صدای او از خواب بیدار میشوم (میبینم) یا به تلاوت قرآن مشغول است و با تکرار آیاتی از کتاب خدا مینالد و میگرید؛ و یا در حال دعا و مناجات با پروردگار است؛ از دیگران نیز از حال خلوت و آشکارش جویا شدهام میگویند از تمام گناهان پرهیز میکند.
اما(ع) فرمود: ای میسّر، آیا از آنچه که شما بر آن هستید (از ولایت اهل البیت) آگاهی دارد گفتم: خدا میداند.
این جریان گذشت و سال دیگر که به حجّ رفت به تفّحص از حال آن مرد پرداختم بدست آمد که چیزی از امر «ولایت» نمیداند.
در محضر امام صادق علیه السلام که مجدّداً سخن از حال وی به میان آوردم بار دیگر آنحضرت سؤال سال گذشته را تکرار فرمود که: «یعْرِفُ شَیئاً مِمّا اَنْتَ عَلَیهِ»؟: «آیا از آنچه که تو بر آن هستی چیزی میشناسد؟ گفتم: خیر.
فرمود: «یا مُیسرُ، اَی الْبِقاعِ اَعْظَمُ حُرْمَۀً؟»:
«ای میسّر کدام یک از بقعهها (قطعات زمین) از نظر احترام بزرگتر است؟».
گفتم: خدا و رسول خدا و فرزند رسولش داناترند.
فرمود:
«یا مُیسَّرُ ما بَینَ الرُّكْنِ وَ الْمَقامِ رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ وَ ما بَینَ الْقَبْرِ وَ الْمِنْبَرِ رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ وَ لَوْ اَنَّ عَبْداً عَمَّرَهُ اللهُ فیما بَینَ الرُّكْنِ وَ الْمَقامِ وَ فیما بَینَ الْقَبْرِ وَ الْمِنْبَرِ یعْبُدُهُ اَلْفَ عامٍ ثُمَّ ذُبِحَ عَلى فِراشِهِ مَظْلُوماً كَما یذْبَحُ الْكَبْشُ الْاَمْلَحُ ثُمَّ لَقِی اللهَ عَزَّوَجَلَّ بِغَیرِ وِلاَیتِنا لَكانَ حَقیقاً عَلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ اَنْ یكِبَّهُ عَلى مَنْخَرَیهِ فی نارِ جَهَنَّمَ»
«ای میسّر، فاصلهی بین رکن و مقام (در مسجد الحرام) باغی از باغهای بهشت است؛ و فاصلهی بین قبر و منبر (در مسجد النبّی(ص)) باغی از باغهای بهشت است؛ و اگر خدا به بندهای عمر دهد که هزار سال مابین رکن و مقام و قبر و منبر به عبادت وی بپردازد و عاقبت امر نیز مظلوماً (بی هرگونه جرم و گناه) در بسترش مانند گوسفندی خوشرنگ و زیبا، ذبح و سر بریده شود در حالیکه عاری از «ولایت» ما بوده است، هر آینه بر خدا است که او را به رو در آتش دوزخ بیفکند».[12]
1- عبارتی درباره توسل که در دعای روز «عرفه» امام سیّدالسّاجدین علیه السّلام آمده است را بیان کنید.
2- چرا مسلمین ادعیهی خود را که متضمّن طلب حاجات است در پرتو صلوات بر رسول اکرم و آل اطهارش (صلوات الله علیهم اجمعین) به پیشگاه خدا عرضه میدارند؟
3- صحّت و مقبولیت اعمال عبادی به چیست؟
[1]ـ صحیفهی علویّه، گرد آوردهی شیخ عبداللهبن صالح سماهیجی ضمن دعای روز بیست و چهارم از هر ماه، ص ۵۳۳.
[2]ـ صحیفهی علویّه، ص ۳۷۷.
[3]ـ صحیفهی علویّه، فی الثناء و المناجات، ص ۱۴۹.
[4]ـ «اقبال» سیّد ابن طاووس(ره)، ص ۳۴۶، ط آخوندی.
[5]ـ صحیفهی سجّادیّه، دعای ۴۷.
[6]ـ صحیفهی سجّادیّه، دعای ۴۴.
[7]ـ نهجالبلاغه، باب الحِکم، حکمت ۳۵۳.
[8]ـ بحارالانوار، ص ۱۷۲، شمارهی ۱۵.
[9]ـ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۷۱، شمارهی ۱۲.
[10]ـ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳۰۸.
[11]ـ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۷۲ و ۱۷۳.
[12]ـ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۷۹ و ۱۸۰، حدیث ۲۷.