کد مطلب: ۵۲۸۱
تعداد بازدید: ۵۴۶
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۵
توسل | ۶
مسئله‌ی «توسّل» و «استشفاع» به هر موجود صلاحیتدار صاحب اثری به منظور رسیدن به انحاء طلبات و خواسته‌ها و حوائج، چه فردی و چه اجتماعی، اعمّ از دنیوی و اُخروی، یک قانون مسلّم طبیعی است که پیوسته در روابط بین کائنات عالم طبع، در جریان است.

تذکّر:


لازم است توجّه داده شود که روایات در زمینه‌ی مشروط بودن صحّت و مقبولیت اعمال عبادی به «ولایت» ائمّه‌ی هُدی علیهم السّلام در حدّ «تواتر معنوی»[1] است؛ و لذا دیگر مجالی برای خدشه‌ی سندی آحاد این گروه از روایات، باقی نمیماند.
چنانکه مرحوم علاّمه‌ی مجلسی (رضوان الله علیه) که حقّاً غوّاص بحارالانوار اخبار ائمّه‌ی علیهم السلام میباشد، در ضمن کلام شریف خویش میفرماید:
و اعلم اَنّ الامامیة اجمعوا على اشتراط صحّة الاعمال و قبولها بالایمان الّذی من جملته الإقرار بولایة جمیع الائمّة علیهم السّلام و امامتهم، و الاخبار الدالّة علیه متواترة بین الخاصّة و العامّة.[2]
یعنی: «بدان که طایفه‌ی امامیه بالاجماع و الاتّفاق، اعتقاد به این دارند که صحّت اعمال و مقبولیت آن، مشروط به ایمان است که از جمله‌ی ارکان آن، اقرار به «ولایت» و «امامت» تمام ائمّه‌ی معصومین علیهم السلام میباشد؛ و اخبار دلالت کننده‌ی بر این مطلب بین خاصّه و عامّه (شیعه و سنّی) در حدّ تواتر است».
و البتّه پیداست که اشتراط صحّت و مقبولیت اعمال عبادی به موضوع «ولایت» اهل بیت عصمت علیهم السلام، مصداقی از مصادیق بسیار روشن عنوان «توسّل» و «استشفاع» است.
که بر هر انسان مکلّفی لازم است در مقام عبودیت و تقرّب به خدا ـ مطلق الکمال ـ دست به دامن آن وجودات مقدّسه و «عِباد مخلصین» خدا زده و از راه وساطت و شفاعت آن مقرّبان درگاه حضرت معبود، استضائه‌ی از «الله نورالسّموات و الارض» بنماید.
و در غیر اینصورت، طبیعی است که دست ردّ، بر سینه‌ی هر انسان خودسر گستاخ میزنند و او را از درِ خانه‌ی خود میرانند.
عَنْ ابی عبدالله علیه السّلام، قالَ: عَبَدَ اللهَ حِبْرٌ مِنْ اَحْبارِ بَنی اِسْرائیلَ حَتّی صارَ مِثلَ الْخِلالِ فَاَوْحَی اللهُ عَزَّوَجَلَّ اِلی نَبِیّ زَمانِهِ: قُلْ لَهُ: وَ عِزَّتی وَ جَلالِی وَ جَبَرُوتِی لَوْ اَنَّكَ عَبَدْتَنی حَتَّی تَذُوبَ كَما تَذُوبُ الألْیةُ فِی الْقِدْرِ ما قَبِلْتُ مِنْكَ حَتَّی تَأْتِینی مِنَ الْبابِ الَّذی اَمَرْتُكَ.[3]
یعنی: «از امام صادق علیهم السّلام منقول است که: عالمی از علمای بنی اسرائیل عبادت خدا کرد چندانکه از ضعف و لاغری مانند چوب خشک باریکی شد؛ پس خدا به پیغمبر زمان او وحی نمود که به وی بگو: به عزّت و جلال و جبروتم قسم اگر آنقدر در راه عبادت من، به خود، رنج دهی که همچون دُنبه‌ی در میان دیگ آب شوی، مع الوصف از تو نخواهم پذیرفت تا آنکه از دری که امر کرده‌ام بر من وارد شوی».
* * *
پس تا اینجا روشن شد که: مسئله‌ی «توسّل» و «استشفاع» به هر موجود صلاحیتدار صاحب اثری به منظور رسیدن به انحاء طلبات و خواسته‌ها و حوائج، چه فردی و چه اجتماعی، اعمّ از دنیوی و اُخروی، یک قانون مسلّم طبیعی است که پیوسته در روابط بین کائنات عالم طبع، در جریان است.
و قرآن کریم نیز از نظر فطری بودن احکام و قوانینش با کمال وضوح، آن را تصویب فرموده و امّت اسلامی را در راه نیل به عالیترین شرف که قرب مبدء هستی است، امر به «اعتصام به حبل الله» و «ابتغاء وسیله» نموده است.
و هکذا، ائمّه‌ی دین و پیشوایان راستین علیهم السّلام نیز از طریق گفتار و رفتار خویش، آن قانون فطری و قرآنی را مورد تأیید و ترغیب قرار داده و با صراحت تمام، از پیروان خود خواسته‌اند که در راه تقرّب جوئی به خدا و کسب فیض از منبع فیاض (جلّ جلاله) دست «توسّل» به دامن اولیاء حقّ و «عِباد مُخلَصین» خدا بزنند و از طریق ارشاد و هدایت آنان به ساحت قرب خدا وارد شوند و به سعادت مطلوبه‌ی خود برسند.


و امّا حدود «توسّل» و «استشفاع» از موجودات جهان


بسیار روشن است که موجودات جهان، برحسب اختلاف در مراتب هستی و وجود که از جانب خالق منّان به آنها افاضه شده است، دارای درجات گوناگون از توانائی و قدرت بر کار میباشند.
و هم بدیهی است که انسان عاقل، از هر موجودی به قدر توانائی وی بر کار، انتظار اثر خواهد داشت و نه بیشتر.
و لذا شخص خردمند، نه از یک فرد بیسواد، تقاضای تعلیم میکند و نه از یک شخص نابینا خواستار راهنمائی میباشد. ولی در عین حال از همان آدم بیسواد که جسمی نیرومند و بازوئی سطبر دارد، در حمل یک بار سنگین استدعای کمک میکند و از آن فرد نابینا که دلی روشن و قلبی پاک دارد تقاضای وعظ و ارشاد و هدایت روحی مینماید.
بنابراین، مسئله‌ی «توسّل» و «استشفاع»، از تبعات شناسائی میزان قدرت در طرف مقابلی است که از وی انتظار وساطت و شفاعت در روا گشتن حاجت دارد.
و لذا تا آنجا که شعاع فعالیت یک مخلوق، از برکت نیروبخشی خالق منّان، توانائی تابش دارد، تقاضای کار از وی، روی موازین طبع و عقل و شرع، کاملاً صحیح است و از هیچ جهت، تنافی با هیچ منطق درستی ندارد.
و روی همین پایه است که فرقه‌ی حقّه‌ی «شیعه‌ی امامیه» پس از آنکه با ادلّه‌ی بسیار روشن عقلی و قرآنی، معتقد بر این شده است که رسول اعظم خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و جانشینان بر حقّ آنحضرت، ائمّه‌ی هُدی علیهم السّلام از جانب خداوند حکیم علاوه بر اینکه به مقام مرجعیت دینی، منصوب گشته و واسطه‌ی در ایصال احکام و شرایع آسمانی به بشر معرّفی شده‌اند، از نظر سیر و سلوک دادن روح انسانها و تکامل بخشیدن به نفوس آدمیان در مسیر تقرّب به خدا، و همچنین از لحاظ تصرف در سایر شئون تکوینی و حلّ مشکلات و قضاء حاجات و دفع بلیات نیز از فضل خدا، واجد قدرت گسترده‌ی خارق العاده میباشند.
آری، پس از تحصیل چنین اعتقاد مستدلّ از طریق عقل و قرآن و حدیث، بی هرگونه تأمّل و تردید، دست «توسّل» و «استشفاع» بسوی آن کارگشایان مأذون از جانب خدا، دراز کرده و از نیروی خدادادی آنان، در رفع شدائد و سختیها کمک می‌طلبند و به شفاعت آن مقرّبین درگاه خداوندی، به اخذ فیض از مبدء هستی نائل میشوند.
و البتّه، اثبات آنچنان قدرت خارق العاده‌ی موهوبه‌ی از جانب خدا به رسول مکرّم صلّی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت آنحضرت علیهم السّلام و به عبارت دیگر، اثبات «ولایت تکوینیه‌ی» آن بزرگواران بر اساس براهین عقلیه و نَقلیه، نیازمند به بحث مستقلّ جداگانه‌ای است که ما فعلاً در مقام طرح آن نمیباشیم؛ و بحمدالله آن مطلب عالی نیز در جای خود تحقیقاً به ثبوت رسیده و از جانب دانشمندان محقّق، کتابها و مقالات در آن باب به رشته‌ی تحریر درآمده است.
و آنچه که فعلاً منظور ما، در این مرحله‌ی از بحث است این است که ثابت کنیم موضوع «توسّل» و کمک خواهی از هر موجود و مخلوقی پس از اعتقاد به دارا بودن وی، قدرت کار و فعّالیت اثربخشی را که از جانب خدا، به او اعطا شده است، یک قانونی طبیعی و فطری است که از نظر عقل و شرع، نیز نه تنها منع و ردعی نسبت به آن، نرسیده است، بلکه صریحاً مورد ترغیب و تأکید واقع شده و حتی در بعضی از امور، نسبت به برخی از وسائل، یگانه عامل نیل به هدف از خلقت، تعیین گردیده است.
مانند «توسّل» به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و آل بیت آنحضرت علیهم السّلام در رسیدن به حقایق شرع مبین و هکذا در وصول به مقام قرب خدا و تحصیل سعادتهای مادّی و معنوی در دنیا و عقبی، چنانکه در گذشته به قسمتی از آن، اشاره شد.
* * *
و اینک می‌پردازیم به نقل و دفع شبهاتی که از ناحیه‌ی فرقه‌ی «وهّابیّه» و دنباله‌روهای آنان، در باب «توسّل» و «استشفاع»، اِلقا شده است.


خودآزمایی


1- شرط صحّت و مقبولیت اعمال عبادی به موضوع «ولایت» اهل بیت عصمت علیهم السلام، مصداقی از چیست؟
2- حدود «توسّل» و «استشفاع» از موجودات جهان را شرح دهید.
[1]ـ مقصود از «تواتر معنوی» این است که مضمون واحدی به عبارات مختلف و الفاظ گوناگون به توسّط اشخاص متعدّد و ناقلان بسیاری نقل شود، و نقل کنندگان آنچنان کثیر و زیاد باشند و هم از نظر شرائط زمانی و مکانی و اوضاع و احوال دیگر بگونه‌ای باشند که به هیچ وجه احتمال توافق آنها بر کذب و جعل و دروغ داده نشود و در نتیجه، یقین بر صدور آن مضمون از جانب معصوم حاصل شود.
[2]ـ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۶۶، پائین صفحه.
[3]ـ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۷۶، حدیث ۲۳.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: