اسلام، سنِّ ازدواج را زمان بلوغ میداند. وقتی پسر و دختر به سن بلوغ رسیدند شرعاً میتوانند ازدواج کنند. بلوغ یکی از مراحل زندگی انسان است. پسر و دختر بعد از دوران کودکی به مرحلهی بلوغ میرسند. در زمان بلوغ، تحولی جسمانی و روانی در نوجوان و جوان، به وجود میآید، غریزهی جنسی در او بیدار میشود و برای ازدواج آماده میگردد. دربارهی زمان بلوغ و نشانههای آن در کتابهای فقهی و رسالههای عملیّه و همچنین در منابع زیستشناسی، روانشناسی و علوم تربیتی، مطالب و تحقیقات مفصّلی آمده است که علاقهمندان میتوانند به آنجا رجوع کنند.
اما بحث ما راجع به مناسبترین سنِّ ازدواج است.
مسئلهای که باید در اینجا به آن اشاره کنم این است که گرچه وقتی پسر و دختر به مرحلهی بلوغ رسیدند و غریزهی جنسی در آنها بیدار شد میتوانند ازدواج کنند، اما با توجه به اینکه از آغاز بلوغ تا چند سال غریزهی جنسی در اکثر افراد کاملاً بیدار و شفاف نشده و نیاز شدید به ارضا ندارد، میتوان ازدواج را تا آن زمان به تأخیر انداخت، لذا من مناسبترین زمان ازدواج را برای دختر 14 تا 15 سالگی و برای پسر 17 تا 18 سالگی میدانم. در این سنین است که غریزهی جنسی، کاملاً بیدار و تحریک شده و جوان را تحت فشار شدید قرار میدهد و فکر و ذکر او را به سوی جنس مخالف، مشغول میسازد و خواستار ارضا میباشد.
ارضای غریزهی جنسی در این سنین، برای جوان یک نیاز طبیعی و ضروری، محسوب میشود. او همانطور که به آب و غذا نیاز دارد به همان مقدار ـ بلکه شدیدتر ـ به ارضای غریزهی جنسی، محتاج است و هیچ سرگرمیِ دیگری از قبیلِ ورزش و تفریح، کتابخوانی، شرکت در مسابقات، مسافرت و غیره، نمیتواند جایگزین آن شود.
جوانان در برابر این غریزه میتوانند یکی از این کارها را انجام دهند:
۱. عفت خود را با تحمل این غریزه، حفظ کنند و به هر طریق ممکن آن را سرکوب سازند. اولیا و مربیان هم غالباً چنین انتظاری را از جوانان دارند، ولی این کار، بسیار دشوار است و عوارض ناگواری بر اعصاب و روان جوانان دارد.
2. ارضای این غریزه از راههای غیرمشروع و افتادن به گناه و انحرافات جنسی. این گزینه هم خطرناک و فاجعهآفرین است و آثار سوئی بر جسم و روان جوانان، میگذارد؛ به طوری که علاوه بر مفاسد و مشکلات اجتماعی، امکان دارد به گناهان بزرگی که در شرع از ارتکاب آنها نهی شده دچار گردند. به علاوه، جوانان در بهترین سنینِ جوانی از لذتهای مشروع جنسی محروم خواهند شد.
3. راهحلّ نجاتبخش و سرورانگیز، ازدواج به موقع جوانان است که شارع مقدس اسلام بر آن، تأکید فراوان دارد. در اینجا برای نمونه، به ذکر چند حدیث بسنده میکنیم:
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
هر کسی در آغاز جوانی ازدواج کند، شیطانی که مأمور اوست، بانگ میزند: واویلا، دو ثلث دینش را از دستبردِ من حفظ کرد و ثلث دیگر را با رعایت تقوا میتواند حفظ کند.[1]
حضرت امام رضا(ع) در حدیثی فرمود:
جبرئیل بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و گفت: پروردگارت سلام میرساند و میگوید: دختران باکره همانند میوهی درختان هستند، وقتی میوه رسید جز چیدن آن چارهای نیست، اگر به موقع چیده نشد به وسیلهی آفتاب و باد فاسد میگردد. دختران نیز وقتی به سن ازدواج رسیدند باید ازدواج کنند وگرنه ممکن است به فساد کشیده شوند.
رسول خدا(ص)، مردم را به مسجد دعوت کرد و بر فراز منبر، دستور خدا را به آنان ابلاغ نمود.[2]
غریزهی جنسی در پسران از پانزده سالگی بیدار میشود و در هیجده سالگی کاملاً آشکار میگردد و در دختران در سیزده سالگی بیدار و در پانزده سالگی آشکار میشود.
غریزهی جنسی، جوانان را تحت فشار قرار میدهد و خواستار ارضا است، اما متأسفانه اکثر پسران و دختران، به هر دلیل، امکان ازدواج ندارند و ازدواجشان به تأخیر میافتد و سال به سال در حال تزاید است. آمار نشان میدهد که میانگین سن ازدواج در سال 1345 برای پسران 25 سال و برای دختران 18 سال بوده، در صورتی که این سن در سال 1375، برای پسران 6/ 25 و برای دختران 4/ 22 سال افزایش یافته است. یکی از کارشناسان مسائل جوانان میگوید: اخیراً میانگین سنِ ازدواج برای پسران 27 سال و برای دختران 5/ 24 سال افزایش یافته است.
فاصله بین 18 سالگی و 27 سالگی در پسران و بین 15 سالگی تا 24 سالگی در دختران، زمان بسیار دشوار و پرخطری است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. آیا میدانید جوانان عزیز و مظلوم ما در این دوران پرخطر و حساس با چه مشکلاتی مواجه هستند؟ وضع این جوانان از دو حال خارج نیست: یا برای حفظ آبروی خود و خانوادهاش و با تحمل دشواریهای فراوان، عفت خود را حفظ میکند که نتیجهی آن، عصبانیت، ضعف اعصاب، افسردگی، یأس از زندگی، پوچینگری، طغیان و بداخلاقی و امثال اینهاست. یا به انحرافات جنسی، ارتباطات نامشروع و ولگردی کشیده میشود، که آثار و پیآمدهای جسمانی، روانی و اجتماعی آن بر کسی پوشیده نیست.
در این جا به یکی از آثار ناگوار تأخیر در سن ازدواج اشاره میکنم و آن، امکان محرومیت همیشگی دختران و پسران از ازدواج و تشکیل خانواده است. اگر دختر و پسر، به هر دلیل ازدواج خود را به تأخیر اندازند بیم آن است که برای همیشه، مجرد بمانند و این تجرّد، مخصوصاً در آخر عمر، برای افراد، بسیار جانکاه و آزاردهنده است.
با مشاهدههای میدانی و گفت و گوهای حضوری با دختران و پسرانی که ازدواج آنها به تأخیر افتاده و نیز با خانوادههای آنان و نامههایی که در این رابطه برایم نوشتهاند، عوامل زیر را در تأخیر سن ازدواج مؤثر میدانم:
مهریه سنگین، جهیزیه فراوان، بیکاری، کمبود مسکن، تجملگرایی، بهانهی ادامهی تحصیل و اسراف.
از این پس در اینباره، گفتوگو میکنیم:
مهریه چیزی است که مرد در هنگام عقد به زن، اهدا میکند. اصل مهریه در اسلام، مشروع است، و نشانهی علاقه راستین مرد به زن است.
قرآن میفرماید:
مَهر زنان را به عنوان هدیهای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید.[3]
در این آیهی شریفه، «صَدُقه» (به ضم دال) از مادهی «صدق» است و از آن رو به مَهر، صَداق یا صَدُقه گفته میشود که نشانهی راستین بودن علاقهی مرد به زن است.[4]
آنچه که امروزه، کار ازدواج را مشکل ساخته، مهریههای سنگین است که به هیچ وجه، مورد تأیید اسلام نیست. البته در اسلام، حد معیّنی برای مَهر معلوم نشده، اما همگان را به رعایت اعتدال دعوت کرده است. بعضی چنان مهریهها را سنگین میگیرند که گویی تمام افتخار و ارزش زن در آن خلاصه میشود و کم بودن مهریه را دلیل بر بیشخصیتی زن و زیادی آن را مایهی افتخار و شخصیت میدانند. در برابر این گروه، بعضی نیز با مهریههای بسیار اندک یا به تقلید از غربیها اصلاً بدون مهریه به عقد یکدیگر درمیآیند. در حالی که مقدار معقول و متعادل مهریه، فلسفههایی دارد که این گروه از آن غافلند.
در اینجا احادیثی را نقل میکنیم که از مجموع آنها، اعتدال در مهریه به دست میآید:
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
دوست ندارم مَهر زن، کمتر از ده درهم باشد تا با پولی که در مورد زنا پرداخت میشود تشابه نداشته باشد.[5]
همان بزرگوار(ع) که دستور میدهد مَهریهها را بسیار اندک و ناچیز نگیرید، در حدیث دیگری، از مَهریههای سنگین منع کرده میفرماید:
مهریههای زنان را گران و سنگین نکنید، زیرا سبب عداوت و کینهتوزی میشود.[6]
امام صادق(ع) فرمود:
مَهریه زنان رسول خدا(ص) دوازده «اَوقیه» و نصف بوده است و هر اَوقیه، چهل درهم ارزش داشت و نصف اَوقیه، مساوی با بیست درهم بود.[7]
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
در مهریه آسان بگیرید، زیرا مرد، کابین (سنگین) زن را میدهد، اما در دلش از او کینه و دشمنی به وجود میآید.[8]
امام صادق(ع) فرمود:
شومی و ناخجستگی زن، زیاد بودن مهریهی او و نافرمانی از شوهرش میباشد.[9]
از مجموع احادیثی که از پیشوایان معصوم(ع) رسیده است و آنچه سیرهی آن بزرگان بوده به دست میآید که اعتدال در تعیین مهریه، امر مطلوبی است. متأسفانه امروزه، مهریه در میان ما به مشکل و مانعی بر سر راه ازدواج درآمده است، از مهریههای پانصد و هزار سکّهی بهار آزادی و بلکه بیشتر، صحبت میشود و گاهی یک سفر حج و یک سرویس طلا و زیورآلات و صد و چهارده شاخه گُل رز هم ضمیمهی آن میکنند.
تأسفانگیزتر آنکه گاهی بعضی دختران این مهریههای سنگین را به اجرا میگذارند؛ در صورتی که داماد، قدرت پرداخت آن را ندارد و به زندان میافتد.
این پندار، خام است که زیاد بودن مهریه، نشانهی تشخّص به شمار رود و در این کار، دختران و خانواده، مسابقه بگذارند. به نظر من، مهریههای سنگین از آفتهای ازدواج است و باید از آن پرهیز کرد. اگر هدف از مهریهی سنگین، جلوگیری از طلاق است، فکر اشتباهی است، چون اگر شوهر بخواهد طلاق بدهد، مهر سنگین مانع نمیشود، بلکه آن قدر زن را اذیت میکند تا مهرش را ببخشد و جانش را آزاد کند.
تقاضای مهریهی زیاد، از نشانههای بدبینی به داماد است و موجب کدورت میشود. داماد بهتر است مهریه سنگین را نپذیرد، بلکه آن اندازه را قبول کند که توان پرداختش را داشته باشد.
در تغییر این شیوهی غلط و دست و پاگیر یک تصمیم همگانی و تبلیغات گستردهی فرهنگی، و در رأس آن صدا و سیما و دیگر وسایل ارتباط جمعی ضرورت دارد. امیدوارم مسئولان عالی رتبهی کشور در حل این مشکل پیشقدم شوند.
1- مناسبترین زمان ازدواج را برای دختر و پسر چند سالگی است؟
2- جوانان در برابر غریزه جنسی میتوانند کدام کارها را انجام دهند؟
3- عوامل مؤثر در تأخیر سن ازدواج را بیان کنید.
[1]. مستدرك الوسائل، ج 14، ص 150: «ما مِن شابّ تَزوَّج فى حداثةِ سنةِ اِلّا عجّ شیطانُهُ یقول یا ویلاهُ عَصَمَ هذا منّى ثُلُثى دینِهِ فلیتّقِ اللهُ فى الثلثِ الباقى».
[2]. بحارالانوار، ج 16، ص 223: «نزل جبرئیلُ على النبى(ص) فقال: یا محمدُ إنّ ربك یقْرِئك السلام و یقول: إنّ الابكارَ مِن النساءِ بمنزلةِ الثمرِ على الشجرِ فَإذا أینعَ الثمرُ فلا دواءَ لَه إلّا اجتناءُهُ وَ إلّا أفسَدتْهُ الشمسُ وَ غَیرْته الریحُ وَ إنّ الابكار إذا أدركن ما تُدرك النساءُ فَلا دواءَ لَهُنَّ إلّا البُعُولُ وَ إلّا لَمْ یؤمنْ علیهنَّ الفتنهُ فَصعدَ رسولُ اللهِ(ص) المنبَر فَجَمَع الناسَ ثم أعْلَمهمْ ما أمرَ اللهُ عزوجلَّ به».
*تاریخ ایراد خطبه: ۵/۴/۸۳.
*تاریخ ایراد خطبه: ۱۷/۷/۸۳.
[3]. نساء، آیهی 4: «وَآتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً».
[4]. مفردات راغب اصفهانى.
[5]. وسائل الشیعه، ج 21، ص 253: «إنى لَأكرهُ أن یكونَ المهرُ أقلَّ مِن عشرةِ دراهِم لئلاً یشْبِهَ مَهْرَ البِغىّ».
[6]. همان، ص 252: «لا تُغالُوا بِمهورِ النساءِ فَتَكونَ عَداوَةً».
[7]. همان، ص 246: «مَهَرَ رسولُ اللهِ(ص) نسائه اثنتى عشرةَ أوقیةً و نشّاً و الأوقیةُ الاربعونَ درهماً وَ النشً نصف الأوقیةِ و هو عشرونَ درهماً».
[8]. میزان الحكمه، ج 2، ص 1182: «تَیاسَروا فى الصَّداقِ فَإنّ الرجلَ لَیعْطِى المرأةَ حَتى یبْقى ذلك فى نفسه علیها حَسِیكَةً».
[9]. میزان الحكمه، ج 2، ص 1182: «أما شُوم المزأةِ فَكثرةُ مَهرِها و عُقوقُ زَوجِها».
*تاریخ ایراد خطبه: ۹/۱۱/۸۸.
*تاریخ ایراد خطبه: ۲۷/۱۲/۸۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی