مرسوم است مرد هنگام ازدواج چیزی را به همسرش تقدیم میکند که در اصطلاح، مهر و صداق نامیده میشود. چنان که خواستگاری همیشه از جانب مرد انجام میگیرد مهر نیز از جانب او به زن تقدیم میشود. مرد است که به سراغ زن میرود و اظهار علاقه میکند، نه برعکس، و اوست که برای اثبات صدق خویش و جلب توجه زن باید چیزی را به عنوان مهر تقدیمش کند، نه برعکس. زن کالای خریدنی نیست که با مهریه معامله شود، بلکه محبوبهی مرد است که باید برای اثبات صدق خویش و به دست آوردن دل او مقداری از آن چه را دارد نثارش سازد. با خواستگاری و اعطای مهر شخصیت مرد تحقیر نمیشود بلکه لازمهی مردانگی همین است. در صورتی که اگر زن چنین عملی را انجام دهد بر شخصیتش لطمه وارد میآید. زن از زیبایی و لطافت و جاذبه ویژهای برخوردار است که مرد را اسیر و دل باخته خود میسازد و برای خواستگاری به آستانهی خویش جذب میکند.
زن به الهام فطری دریافته که محبوبهی مرد است و عزت و احترامش در این است که خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد بلکه به وسیلهی غرور و اظهار بینیازی و ناز و کرشمه، خود را شیرینتر و محبوبتر سازد. زن تشنهی محبت و دوستی است و دوستدارِ مردی است که از صمیم قلب او را دوست بدارد، و اعطای مهر را دلیل بر صدق گفتار مرد میشمارد، به همین جهت «صداق» نامیده میشود. زن خودش را به مهر نمیفروشد بلکه بدین وسیله صدق مرد را در اظهار عشق و علاقه میآزماید و آرامش خاطر پیدا میکند و فلسفهی مهر این است.
برای تشریع مهریه، فلسفهی مهمتر دیگری را نیز میتوان بیان کرد و آن عبارت است از: ایجاد زمینهی مناسب برای این که زن بتواند وظایفی را که ناموس آفرینش بر عهدهاش نهاده ایفا کند. هریک از زن و مرد آفرینش ویژهای دارند، مرد به منزلهی زارع است و زن به منزلهی مزرعه، مرد به منزلهی باغبان است و زن به منزلهی باغ. مرد نطفه فرزند را در رحم زن غرس میکند و بعد از آن، طبیعت چیزی را بر عهدهاش نگذارده است. در صورتی که مسئولیت طبیعی زن از همان زمان شروع میشود. بر طبق آفرینش ویژهاش ناچار است دوران دشوار و خطیر بارداری و زایمان و نقاهت ناشی از آن را تحمل کند. ناچار است مدت دو سال نوزاد ضعیف را با شیرهی جان تغذیه نماید و بعد از آن تا مدتی در حفظ و حراست و پرورش او کوشش و فداکاری کند. در صورتی که ناموس آفرینش چنین مسئولیتهای سنگینی را بر دوش مرد نگذارده و طبعاً از آزادی بیشتری برخوردار است. بنابراین، زن باید برای تحمل چنین مسئولیتهای دشواری زمینهی مناسب و آرامش خاطری در اختیار داشته باشد، تشریع مهر به منظور ایجاد زمینهی مناسبی است تا زن بتواند با اطمینان و آرامش خاطر، خود را برای غرس فرزند در اختیار مرد قرار دهد و مسئولیتهای ناشی از آن را بپذیرد. زن به وسیلهی مهری که مرد در اختیارش میگذارد اسباب و لوازم سادهای را برای زندگی فراهم میسازد، و آرامش خاطر مییابد که اگر باردار شد میتواند در این محیط امن تا مدتی ادامهی زندگی دهد و به وظایف تازهای که بر عهدهاش نهاده میشود عمل نماید. البته پرورش و حفظ و حراست از فرزند وظیفهی مشترکی است بین زن و مرد ولی مرد عملاً از آزادی بیشتری برخوردار است و میتواند از انجام مسئولیتها شانه خالی کند در صورتی که زن به مقتضای آفرینش ویژهاش ناچار است به این وظایف عمل نماید.
در احادیث نیز به این فلسفه اشاره شده است. حضرت صادق(ع) فرمود:
«علت این كه مهر بر عهدهی مرد قرار گرفته نه زن ـ با این كه هر دو نفر یك كار را انجام مىدهند ـ این است كه مرد وقتى نیاز شهوى خویش را انجام داد برمىخیزد و منتظر فراغت زن (از عواقب این عمل) نمىماند، به همین جهت صداق بر عهدهی مرد نهاده شده است.»[1]
بنابراین، اعطای مهر از جانب مرد سنتی است پسندیده که اسلام نیز بدان صحه نهاده است.
مهر میتواند پول باشد یا ملک یا طلا و نقره یا هر چیز ارزشمند دیگر، حتی مرد میتواند به عنوان مهر کار ارزشمندی را تقبل نماید که سودش عاید همسرش گردد. ولی بهتر است چیزی باشد که عینش باقی بماند و آرامش خاطر بیشتری برای زن فراهم سازد.
برای مقدار مهر، حد معینی تعیین نشده بلکه میزان آن بستگی به توافق زن و شوهر دارد.
حضرت باقر(ع) فرمود: «صداق زن چیزى است كه زن و مرد بر آن توافق نمایند، كم باشد یا زیاد».[2] ولی در احادیث تأکید شده که خیلی هم کم نباشد.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «دوست ندارم كه مهر زن كمتر از ده درهم باشد، تا با پولى كه در مورد زنا پرداخت مىشود تشابه نداشته باشد.»[3] این درست نیست که زن خودش را رایگان و بدون مهر در اختیار مرد قرار دهد.
حضرت صادق(ع) در مورد زنی که قصد داشت خود را رایگان به نکاح مردی درآورد فرمود: «این كار فقط براى پیامبر جایز بود، اما در مورد افراد دیگر نكاح صحیح نیست، مگر این كه قبل از عروسى چیزى به زن تقدیم كند، كم باشد یا زیاد، گرچه لباسى باشد یا درهمى».[4]
برای بالاترین میزان مهر نیز حدی تعیین نشده است. هرچه هم زیاد باشد اشکال ندارد، ولی اسلام ازدیاد و مسابقه در مهر را به صلاح جامعه نمیداند و از آن نهی کرده است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «مهر زنان را زیاد قرار ندهید كه موجب عداوت مىشود».[5]
درست است که اسلام اصل وجود مهر را برای صحت ازدواج لازم میداند ولی ارزش زن را به مقدار مهر نمیداند. هدف ازدواج نباید مهر باشد بلکه انس و آرامش خانوادگی مطلوب است. در تعیین مهر نباید آنقدر سختگیری کرد که قدرت ازدواج از جوانان سلب شود و ناچار شوند تجرد را بر تأهل ترجیح دهند. اگر هم تن به ازدواج دهند در اثر ایرادها و اشکال تراشیهای خانوادهی دختر عقده و کینه پیدا کنند. به تجربه ثابت شده که ایرادها و سختگیریهای خانواده دختر در مهر و مراسم عروسی، موجب رنجش خاطر داماد میشود، چنان عقدهای پیدا میکند که تا آخر عمر برطرف نمیشود و صدها مشکل به همراه خواهد داشت.
در مقدار مهر به شخصیّت اخلاقی و دینی و اجتماعی و اقتصادی مرد توجه کنید، وقتی به حد متعارف رسید دیگر اشکال تراشی نکنید. بهتر است حالت اعتدال را رعایت کنید. برای اعتدال نمیتوان مقدار معینی را پیشنهاد کرد. بلکه نسبت به خانوادهها و طوایف و زمانها و مکانها متفاوت خواهد بود. نه افراط و مسابقهی در ازدیاد مهر صحیح است نه این که با شعار و تبلیغات زنها را به طرف تفریط سوق دهیم و تشویق کنیم که در ازدواج به مهرهای بسیار کم و بیارزش مانند یک شاخهی گل، یا یک جلد کتاب، یا یک سکهی بهار آزادی، یا یک رأس گوسفند و امثال اینها قناعت کنند. به نظر من این نیز یک نوع انحراف محسوب میشود. اگر همهی مردها نسبت به همسرشان وفادار و با انصاف بودند و به تعهدات اخلاقی و انسانی عمل میکردند، مهرهای بسیار کم مشکلی را وجود نمیآورد ولی متأسفانه چنین نیست. در بین اجتماع شاهد مردهایی شیاد و فریب کار و عیاش و خودخواه هستیم که از عواطف انسانی بیبهرهاند و نسبت به همسران مظلوم و بیچارهشان چه ظلمها و جنایتهایی را مرتکب میشوند و آن زنان مظلوم دادرسی جز خدا ندارند. این گونه مردها گرچه در اقلیتاند ولی به هر حال وجود دارند. آیا درست است که دختران خام و سادهاندیش را مفت و مجانی به دام این گونه افراد بیندازیم؟ مردها غالباً طرفدار تقلیل مهر هستند و حتی دختران را به باد تمسخر میگیرند که شما کوتاه فکر و مادی هستید و خودتان را با مهر میفروشید، و بدین وسیله آنها را فریب میدهند و با مهرهای بسیار ناچیز ازدواج میکنند ولی همین جوانان به اصطلاح روشنفکر از همسرشان انتظار دارند با جهاز بسیار کامل وارد خانه شود و اگر کوچکترین نقصی را در آن مشاهده کنند با زخم زبان و ایراد و بهانهجویی زندگی را بر او تلخ میکنند و با اندک بهانهای به اذیت و آزار او میپردازند و دم از طلاق و جدایی میزنند. چه بسا که زن بیچاره را با چند بچه بدون مخارج میگذارند و دنبال عیاشی و خوشگذرانی میروند. تعداد این مردهای بیوجدان و بیعاطفه همچندان کم نیست، اگر شک دارید به دادگاههای خانواده، که نمونهای است از آنچه در بین جامعه وجود دارد، مراجعه نمایید. البته اعتراف میکنم که به وسیله مهر تنها نمیتوان مشکل ظلم و تعدی و بیانصافی بعضی مردها را حل کرد، بلکه در این جهت نیاز داریم به تقویت بنیاد دینی و اخلاقی مردم و اجرای کامل قوانین دادگاههای خانواده ولی در شرایط کنونی چاره چیست؟ یک دختر خام و بیتجربه با چه تضمینی خود را در اختیار جوانی قرار دهد که میزان تعهدات دینی و اخلاقی او روشن نیست، آیا درست است که با یک دسته گل یا یک شاخهی نبات ازدواج کند؟ آیا تعیین مهر متوسط و معتدل نزدیکتر به احتیاط نیست؟
عقیده من این است که افراط و تفریط در مهر هر دو خطاست. مهر زیاد موجب تقلیل در ازدواج و کینه و عداوت مردها، و مهر بسیار کم باعث بیارزش شدن زنها و سوء استفاده بعضی مردها میشود. بهترین راه، رعایت اعتدال و شرایط اقتصادی و اجتماعی خانوادهها میباشد. برای مرد صلاح نیست که در تقلیل مهر زیاد اصرار کند، زیرا باعث رنجش و سلب اعتماد زن میشود، برای زن هم صلاح نیست که در ازدیاد مهر اصرار نماید، چون موجب بدبینی و ایجاد عقده و عداوت خواهد شد.
مهر حضرت زهرا(س) یک زره بود که به دستور پیامبر و اجازه زهرا به فروش رسید و پول آن در راه خرید جهاز و عطر و بوی خوش صرف شد. در مبلغی که زره به فروش رسید اختلاف است: غالباً پانصد درهم را پذیرفتهاند. از احادیث چنین استنباط میشود که رسول خدا(ص) در آن زمان پانصد درهم را به عنوان مهر رسمی زنها، مقرر داشت و با همسرانش با همین مبلغ ازدواج مینمود. در بین مسلمین آن زمان نیز همین مهر رسمیت یافت. بعید نیست که رسول خدا(ص) به منظور جلوگیری از مسابقهی در ازدیاد مهر، در تثبیت این سنت تأکید داشته است. به همین جهت پانصد درهم به عنوان مهرالسنه شناخته شد و تا زمان ائمه اطهار(ع) همین سنت ادامه داشت، حتی حضرت امام جواد(ع) دختر مأمون را به میزان مهر حضرت زهرا یعنی پانصد درهم ازدواج نمود.
حضرت صادق(ع) فرمود: «مهر زنهاى رسول خدا دوازده وقیه و نصف بوده است و هر وقیه چهل درهم ارزش داشت، و نصف وقیه مساوى بود با بیست درهم.»[6]
همچنین ایشان(ع) فرمود: «صداق زنها در عصر رسول خدا دوازده وقیه و نصف بود كه جمعاً پانصد درهم ارزش داشت.»[7]
در این زمان هم پانصد درهم به عنوان مهرالسنّة پذیرفته شده و آن را معادل پانصد تومان یا هزار تومان یا قدری بیشتر میدانند که از باب تبرک و به قصد پیروی از سنت پیامبر اکرم و حضرت زهرا در قبالهها به ثبت میرسد.
در این جا تذکر این نکته را لازم میدانم که پانصد درهم زمان رسول خدا خیلی بیشتر از پانصد تومان یا هزار تومان یا چند هزار تومان این زمان ارزش داشته است. پانصد درهم آن زمان، پول یک زره یعنی ارزشمندترین سلاحهای جنگی آن زمان بوده است. اصولاً پول در آن زمانها ارزش بیشتری داشت. باید توجه داشته باشیم که پیامبر اکرم(ص) با مقداری از این پول اسباب و لوازم زندگی و جهاز حضرت زهرا را خریداری کرد. مقداری را هم در راه خرید عطر و بوی خوش به مصرف رسانید. باز هم مبلغی از آن باقی ماند. بنابراین مبلغ ناچیزی نبوده است. درست است که جهاز حضرت زهرا ساده بود ولی خرید همان اسباب و لوازم ساده هم در آن زمان نیاز به پول قابل توجهی داشت، برای روشن شدن این مطلب لازم است صورت جهاز حضرت زهرا را مطالعه کنید تا بدانید که نسبت به آن زمان چندان هم ناچیز نبوده است. روشنتر بگویم: اگر رسول خدا در این زمان زنده بود و میخواست دخترش زهرا را عروس کند معلوم نیست که برای مهر آن حضرت، پانصد درهم را انتخاب میکرد. چون شرایط زندگی در آن زمان و این زمان یکسان نیست. به هر حال من مهرهای متوسط و معتدل را که در حد تمکّن مالی مرد و شئونِ اجتماعی والدین دختر و پسر باشد بر افراط و تفریط ترجیح میدهم و اقرب به احتیاط میدانم.
1- در مورد تعیین مهریه باید به چه نکاتی توجه کرد؟
2- فلسفههای تشریع مهریه را بیان کنید.
3- مهرالسنه چیست؟ درباره آن مختصری توضیح دهید.
[1]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 23: «انّما صار الصداق على الرجل دون المرأة و ان كان فعلهما واحداً لانّ الرجل اذا قضى حاجته منها قام عنها و لم ینتظر فراغها فصار الصداق علیه دونها لذلك».
[2]. همان، ص 2: «الصداق ماتراضیا علیه من قلیل او كثیر فهذا الصداق».
[3]. همان، ص 11: «انى لاكره أن یكون المهر اقلّ من عشرة دراهم لئلّا یشبه مهر البغى».
[4]. همان، ص 13: «فى المرأة تهب نفسها للرجل ینكحها بغیر مهر فقال: انّما كان هذا للنبى و امّا غیره فلا یصلح هذا حتى یعوضها شیئاً یقدم الیها قبل ان یدخل بها قلّ او كثر ولو ثوب او درهم و قال یجزى الدرهم».
[5]. همان، ص 11: «لا تغالوا بمهور النساء فتكون عداوة».
[6]. همان، ص 6: «مهر رسول الله(ص) نسائه اثنتى عشرة اوقیة و نشّاً و الاوقیة اربعون درهماً، والنشّ نصف الاوقیة و هو عشرون درهماً».
[7]. همان، ص 8: «كان صداق النساء على عهد النبى صلّى الله علیه و آله اثنتى عشرة اوقیة و نشّاً، قیمتها من الورق خمس مأة درهم».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی