هر چیزی که مالیت و ارزش داشته باشد میتواند مهر واقع شود. مانند انواع پولهای رایج کشورها، طلا و نقرهی مسکوک و غیرمسکوک، خانه، ملک مزروعی، اتومبیل و کارخانه، مغازه و محل کسب، فرش و لباس، اجاره بهای ملک، اشیاء خوردنی، اسباب و لوازم زندگی، و هر چیز دیگری که مالیت داشته باشد. هریک از اینها میتواند به عنوان مهر انتخاب شود. ولی به صلاح زن است که در صورت امکان مهرش ملک یا طلا و نقره یا منزل مسکونی یا چیز دیگری باشد که میتواند به عنوان ذخیره برای زن باقی بماند. ولی، در صورتی که مرد چنین تمکنی را ندارد نباید با ایراد و بهانه ازدواج را بر هم زد بلکه باید پول یا اشیاء دیگر را نیز به عنوان مهر قبول کرد.
در این جا لازم است به مردها توصیه کنم، در صورتی که تمکن مالی دارید و میتوانید قباله همسرتان را ملک یا خانه قرار دهید، از این کار امتناع نداشته باشید، شما که قصد دارید عمری را با این زن زندگی کنید، چه مانع دارد مقداری از املاک خود را به عنوان مهر در اختیار او قرار دهید تا احساس غرور و شخصیت کند و مطمئن باشد که شما نیز به ادامه زندگی پایبند هستید، و با اطمینان و آرامش بیشتر در خانه شما زندگی کند. در صورتی که ملک داشته باشید ولی از مهر قرار دادن آن امتناع نمایید باعث بدبینی همسرتان خواهید شد. ممکن است در صداقت و پایبندی و وفاداری شما تردید نماید، و در نتیجه به زندگی دل گرم نخواهد بود.
به پدر و مادر داماد توصیه میشود: در صورتی که تمکن مالی دارید مهر عروستان را در مال خودتان قرار دهید یا نقداً بپردازید یا قطعه ملکی به او بدهید. بدین وسیله پسر و عروستان را شاد و سرافراز و محبت آنها را جلب نمودهاید. در آغاز زندگی نوین به استقلال آنان کمک نمودهاید که هرگز فراموش نخواهد شد. اگر دارید از این امر خیر دریغ نفرمایید.
مهر میتواند پول نقد یا ملک باشد که در هنگام خطبه خوانی تحویل زن داده شود، و میتواند نسیه باشد که شوهر یا پدر یا مادرش آن را بر عهده بگیرند. در صورت امکان ملک و پول نقد بر نسیه ترجیح دارد. شما ملاحظه میفرمایید که وقتی حضرت علی(ع) برای خواستگاری زهرا(س) خدمت رسول خدا رسید حضرت از او سؤال کرد از مال دنیا چه داری؟ عرض کرد: یا رسول الله، یک شتر دارم و یک شمشیر و یک زره. فرمود: تو مرد جنگ و جهاد هستی و بدون شمشیر نمیتوانی زندگی کنی، شتر نیز حیوان سواری و وسیلهی کار و کسب تو است، اما بدون زره میتوانی زندگی کنی، زره را از بابت مهر از تو میپذیریم. در این جا رسول خدا(ص) از اول پرسید: چه چیزی موجود داری؟ و بعد از اطلاع زره را به عنوان مهر قبول کرد، نفرمود: مانع ندارد فلان مبلغ مهر و بر ذمهی تو باشد. چنان که گویا تشریع مهر در اصل باید به صورت نقد باشد، و نسیه بودن آن در حال ضرورت میباشد. جالب این جاست که رسول خدا قبل از عروسی زره را از حضرت علی گرفت و فروخت و با مقداری از آن پول، جهاز و اسباب و لوازم سادهای برای آن خانواده نوبنیاد خریداری کرد. بعد از آن، مراسم عروسی انجام گرفت.
در این داستان سه نکتهی بسیار مهم مشاهده میشود: اول این که رسول خدا(ص) آن چنان سؤال میکند که گویا مهر باید به صورت نقد باشد. دوم این که پدر در تعیین مهر تمکن مالی داماد را رعایت میکند و همان زره را به عنوان مهر میپذیرد. نمیگوید فلان مبلغ هم بر ذمّه تو باشد. سوم اینکه پدر زن، زره یعنی تمام مهر زهرا را از داماد میگیرد و با اجازه عروس به فروش میرساند و با پول آن، اسباب و لوازم زندگی برایشان میخرد و وسیلهی عروسی را فراهم میسازد. چه جالب و زیبا؟! اگر در ازدواجها از این برنامه تبعیت میشد چقدر جالب و زیبا بود؟ و به طور قابل ملاحظه مقداری از مشکلات حل میشد.
جدّاً توصیه میشود که قبل از عروسی تکلیف مهر را روشن کنید، اگر ملک است در دفاتر به نام زن ثبت شود، و اگر پول است و شوهر تمکن مالی دارد آن را به طور نقد به همسرش بپردازد. این عمل هم به نفع عروس است و هم داماد. و از وقوع رنجشها و اختلافات آینده مانع میشود.
حضرت صادق(ع) فرمود: «وقتى مرد با زنى ازدواج كرد نباید مراسم عروسى را برگزار كند مگر این كه قبلاً چیزى از مهر را برایش بفرستد، درهم باشد یا هدیهی دیگرى از قبیل قاووت و غیره».[1]
همچنین ایشان(ع) دربارهی زنی که خودش را بدون مهر به نکاح مردی درآورده بود فرمود: «این موضوع فقط براى رسول خدا جایز بود، براى مرد دیگرى جایز نیست، مگر این كه قبل از عروسى چیزى را به عنوان مهر برایش بفرستد، كم باشد یا زیاد، گرچه یك لباس یا یك درهم باشد».[2]
اما در صورت عدم تمکن، نسیه هم جایز است. شخصی از امام صادق(ع) سؤال کرد مردی با زنی ازدواج میکند ولی چیزی ندارد که نقداً به او بدهد آیا میتواند عروسی کند؟ حضرت فرمود: «مانع ندارد مهر به عنوان دین بر ذمهاش خواهد بود».[3]
مهر اگر ملک باشد بعد از اجرای صیغهی عقد، از ملکیت صاحب اولش خارج شده مملوک زن میگردد. این ملکیت امری واقعی است نه تشریفاتی. بعد از آن، مالک واقعی مهر، زن است و هرگونه تصرفی باید با اجازه او باشد. خرید و فروش و اجاره و هرگونه استفادهی دیگری باید با اجازه زن باشد. نه پدر و مادر دختر حق دارند در ملک او تصرف نمایند نه شوهر. غصب مهر زن از گناهان بزرگی است که بخشیده نمیشود.
رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند سبحان هر گناهى را در قیامت مىبخشد جز سه گناه را: اول كسى كه مهر همسرش را غصب كند، دوم كسى كه مزد اجیرى را غصب كند، سوم كسى كه انسان آزادى را بفروشد».[4]
از حضرت موسی بن جعفر(ع) سؤال شد: «مردى دخترش را شوهر مىدهد آیا مىتواند از مهر او استفاده كند؟ فرمود: نه چنین حقى ندارد».[5]
همچنین اگر مهر پول نقد باشد، باید پول در اختیار زن قرار گیرد و هیچ کس حق ندارد بدون اجازهی او در آن پول تصرف نماید.
اگر مهر نسیه و بر ذمه شوهر قرار گرفته باید آن را بدهی واقعی محسوب بدارد و از اول قصد پرداخت آن را داشته باشد. اگر مدتی برای آن تعیین شده واجب است در رأس مدت پرداخت شود و اگر وقت معینی برای آن تعیین نشده هر وقت زن مطالبه کرد و شوهر قدرت ادای آن را داشت واجب است بدون تأخیر ادا کند.
حضرت صادق(ع) دربارهی مردی که با زنی ازدواج نموده، و از اول قصد نداشته مهر او را ادا کند، فرمود: «این شخص زناكار محسوب مىشود».[6]
باز آن حضرت(ع) فرمود: «هركس كه براى زن مهرى را قرار دهد ولى قصد ندارد آن را بپردازد، چنین شخصى به منزلهی دزد خواهد بود».[7]
مهر، دین واقعی است و باید مانند سایر دیون ادا شود. این که معروف است میگویند: مهر را کی داد و کی گرفت، مطلبی است بر خلاف حق و عدالت و منطق اسلام. مهر را باید شوهر به همسرش بپردازد و اگر نداد در قیامت مورد بازخواست و مؤاخذه قرار خواهد گرفت. غصب حق زن از گناهان بزرگی است که حتی در قیامت هم مورد عفو قرار نخواهد گرفت. مگر این که زن از حق خودش بگذرد. خداوند در قرآن میفرماید: «مهر زنها را ادا كنید پس اگر از روى رضاى باطن چیزى از آن را به شما بخشیدند بخورید كه گوارایتان باد».[8]
تفاوت نمیکند ازدواج رسمی باشد یا غیر رسمی. به هرحال مهر بر ذمهی مرد است و باید آن را ادا کند. مگر این که قدرت بر ادا نداشته باشد. در این صورت زن باید صبر کند تا مرد قدرت مالی پیدا کند.
البته زن هم نباید در گرفتن مهر به شوهرش سختگیری کند و اسباب مزاحمت او را فراهم سازد، اگر شوهرش کاملاً در رفاه است میتواند مهر را مطالبه کند ولی اگر میبیند که از جهت زندگی در مضیقه است صداقت خانوادگی اقتضا میکند که اسباب مزاحمت و خجالت او را فراهم نسازد. بلکه بر زن مستحب است که تمام مهر یا مقداری از آن را به شوهرش ببخشد، این امر بر محبت و صفای خانوادگی میافزاید.
رسول خدا(ص) فرمود: «هر زنی که قبل از عروسی مهرش را به شوهرش ببخشد خدا در برابر هر دیناری ثواب آزاد کردن یک بنده به او عطا خواهد کرد. گفته شد: یا رسول الله! بخشش بعد از عروسی چطور است؟
فرمود: وسیلهی مودت و الفت میشود».[9]
در بین بعضی مردم و در بعضی جاها مرسوم است که هنگام قرار دادن مهر چیزی را به عنوان شیربها تعیین میکنند. شیربها را غالباً قبل از عروسی و به صورت نقد در اختیار خانوادهی عروس قرار میدهند. در این جا این سؤال مطرح میشود که چنین قراردادی اصلاً مشروعیت دارد یا نه؟ در پاسخ عرض میکنم: تعیین شیربها به یکی از دو صورت میتواند انجام بگیرد که حکم آنها متفاوت خواهد بود.
اول اینکه: شیربها واقعاً جزئی از مهر باشد که والدین دختر نقداً آن را دریافت میکنند برای این که در خرید جهاز به مصرف برسانند. در این صورت وجه نقد گرچه به عنوان شیربها نامیده میشود در واقع جزء مهر میباشد و مالک آن هم دختر است نه والدین او. چنین قراردادی اشکال ندارد، ولی چون ملک دختر است تصرف در آن باید با اجازه او باشد.
دوم اینکه: شیربها جزء مهر نباشد بلکه مقداری باشد اضافی که والدین دختر میخواهند آن را برای خودشان و به عنوان حقالزحمه از داماد بگیرند تا در ازدواج کارشکنی نکنند، البته چنین قراردادی باطل ولی اصل عقد صحیح است. والدین دختر حق ندارند به عنوان شیربها چیزی را از داماد مطالبه نمایند. اگر بدون رضایت چیزی را از او بگیرند حرام است و غیر مشروع.
حضرت رضا(ع) فرمود: «اگر مردى با زنى ازدواج كند و مهر او را بیست هزار (دینار یا درهم) قرار دهد و شرط كند كه ده هزار هم به پدرش بدهد، مهر جایز است ولى آن چه را براى پدر دختر قرار داده فاسد مىباشد».[10]
ولی اگر مرد با طیب خاطر و رضایت کامل بخواهد مبلغی را به والدین همسرش ببخشد اشکال ندارد، چه قبل از عقد باشد یا بعد از عقد.
به هرحال شیربها با این که یک امر غیر مشروعی است اما متأسفانه در بین بسیاری از مردم و بالاخص در بعضی مناطق ایران صورت رسمیت به خود گرفته و یکی از لوازم حتمی ازدواج به شمار میرود. و مشکلی در طریق ازدواج به موقع جوانان شده است. چه بسیارند جوانانی که چون قادر به پرداخت شیربها نیستند ناچارند برخلاف میل طبیعی ازدواج را به تأخیر بیندازند، و حتی گاهی تا آخر عمر از این سنت الهی و نیاز طبیعی محروم بمانند.
به نامه زیر توجه بفرمایید:
آقای... در نامهاش مینویسد:
جوانی هستم 25 ساله که در یکی از روستاهای شهرستان ... زندگی میکنم، و تا حال موفق به ازدواج نشدهام. زیرا در بین مردم ما رسم است که دختر را با قیمت زیاد میفروشند. هر کجا خواستگاری میروم صحبت از پول زیاد است؛ غیر از پول زیادی که ابتدا باید نقداً پرداخت کنم، خرج عقد و عروسی هم هست، من کارگر ساده هستم و حقوقام ناچیز است، با این وضع چگونه میتوانم ازدواج کنم. باید در حدود هشت سال کار کنم و حتی یک ریال آن را خرج نکنم تا بتوانم ازدواج کنم و آن موقع هم سنم زیاد میشود که دیگر ازدواج برایم مفهومی ندارد، در اثر این مشکل ممکن است من وامثال من به فساد و تباهی کشیده شویم. شما از روحانیون بخواهید که به خانوادهها توصیه کنند که این قدر سختگیری نکنند. امثال بنده، جوانهای زیادی هستند که در حدود 30 تا 40 سال دارند و هنوز ازدواج نکردهاند.
آقای ... نیز از شهرستان ... در نامهاش مینویسد:
ازدواج در منطقه ما مشکل لاینحل و بزرگی بر سر راه جوانان شده است و به سبب موانع و قیدوبندهایی که بزرگترها ایجاد کردهاند جوانان خیلی دیر راضی به ازدواج میشوند. وقتی هم که ازدواج میکنند تا سالیان دراز زیر بار قرض و بدهکاریها کمرشان خم میشود. و از نظر اقتصادی تا آخر عمر درمانده میشوند. از باب مثال در منطقه ما مبلغی که به عنوان شیربها به پدر عروس تعلق میگیرد رقم بسیار بالایی است، همین مسئله از نظر معنوی و مادی ضربهی بزرگی به روابط اخلاقی و اجتماعی مردم وارد میکند و معیارهای اسلامی و انسانی را کنار میزند، و معیار توان مادی بر سرنوشت دختران و پسران حاکم میگردد و ارزش و شخصیت یک دختر را با پول و همانند یک کالا محاسبه میکنند. بسیاری از اختلافات خانوادگی از همین طریق بروز میکند. استدعا دارم به مردم منطقه ما بگویید اینقدر در شیربها سختگیر نباشند. آخر یک جوان با حقوق ماهیانه اندک و هزینهی سنگین زندگی تا چند سال میتواند برای این کارها پول پسانداز کند.
آقای ... در نامهاش از کردستان مینویسد:
در کردستان بین مرد و زن اختلافات فراوانی وجود دارد، به خصوص آنها که زن به زن میکنند. یعنی یک خواهر و برادر حاضر میشوند که با یک خواهر و برادر دیگر ازدواج کنند. شما قضاوت کنید چهار دل چگونه با هم جور در میآیند. و به همین جهت طلاق در کردستان زیاد است. حتی بعضی با وجود یک دو تا بچه از هم جدا میشوند. در کردستان شیربها هم زیاد میگیرند. خیلی از جوانها را میشناسم که به علت بالا بودن مبلغ شیر بها نمیتوانند ازدواج کنند...
1- چه چیزهایی میتوانند به عنوان مهر تعیین گردند؟
2- در داستان تعیین مهریه حضرت زهرا(س) توسط رسول خدا(ص) کدام نکات مهم مشاهده میشود؟
3- تعیین شیربها به چه صورتهایی میتواند انجام بگیرد؟ حکم هر مورد را بیان کنید.
[1]. همان، ص 125: «اذا تزوّج فلا یحلّ فرجها حتى یسوق الیها شیئاً درهماً فما فوقه، او هدیة من سویق او غیره».
[2]. همان، ص 13: «فى المرأة تهب نفسها للرجل ینكحها بغیر مهر فقال: انّما كان هذا للنبى وامّا لغیره فلا یصلح هذا حتى یعوّضها شیئاً یقدم الیها قبل ان یدخل بها قلّ او كثر، ولو ثوب او درهم و قال یجزى الدرهم».
[3]. همان، ص 14: عبدالحمید قال: سألت اباعبدالله(ع) عن الرجل یزوّج المرأة فلا یكون عنده ما یعطیها فیدخل بها؟ قال: «لا بأس انّما هودین علیه لها».
[4]. همان، ص 22: «ان الله لیغفر كلّ ذنب یوم القیامة الّا مهر امرأة و من اغتصب اجیراً اجره و من باع حرّاً».
[5]. همان، ص 26: «سئل ابوالحسن الاول(ع) عن الرجل یزوّج ابنته أله ان یأكل صداقها؟ قال: «لا، لیس ذلك له».
[6]. همان، ص 21: «فى الرجل یتزوّج المرأة و لا یجعل فى نفسه ان یعطیها مهرها فهو زنا».
[7]. همان: «من امهر مهراً ثم لاینوى قضائه كان بمنزلة السارق».
[8]. نساء(4) آیه 4: «و آتوا النساء صدقاتهن نحلة فان طبن لكم عن شىء منه نفساً فكلوه هنیئاً مریئاً».
[9]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 36: «ایما امرأة تصدقت على زوجها قبل ان یدخل به الّا كتب الله لها بكل دینار عتق رقبة. قیل: یا رسول الله! فكیف بالهبة بعد الدخول؟ قال: انّما ذلك من المودّة، و الالفة».
[10]. همان، ص 19: «لو انّ رجلاً تزوّج المرأة و جعل مهرها عشرین الفاً و جعل لابیها عشرة آلاف كان المهر جائزاً و الذى جعله لابیها فاسداً».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی