کد مطلب: ۵۳۴۰
تعداد بازدید: ۲۰۵۴
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۸
شرح دعای سی و یکم صحیفه سجادیه| ۲۹
مقصود از «خطرات» كه جمع «خَطْرة» است آن چیزهایی است كه در دل خُطور می‌کند؛ خواه خطوری که بدون سابقه و ابتدائاً به دل برسد یا مطالبی که سابقاً آنها را می‌دانسته و مجدّداً به یاد آورده است و همین خاطره‌هاست كه منشأ افعال انسان می‌گردد.

(۲۲)
اَللّهُمَّ وَ اِنِّی اَتُوبُ اِلَیکَ مِنْ كُلِّ ما خالَفَ اِرادَتَکَ، اَوْ زالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ خَطَراتِ قَلْبِی وَ لَحَظاتِ عَینِی وَ حِكایاتِ لِسانِی تَوْبَةً تَسْلَمُ بِها كُلُّ جارِحَةٍ عَلَى حِیالِها مِنْ تَبِعاتِکَ وَ تَأْمَنُ مِمّا یخافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ اَلیمِ سَطَواتِكَ‏.
بارالها! من از تمام خواطر و اندیشه‌های قلبم و از جمیع نگاه‌های چشمم و گفتارهای زبانم كه بر خلاف اراده‌ی تو و یا بر كنار از حدّ محبّت تو باشد توبه می‌كنم و به سوی تو باز می‌گردم، بازگشتی و توبه‌ای كه بر اثر آن، یكایک اعضاء و جوارحم به طور جداگانه و مستقل از عقوبت‌های تو سالم بماند و از سطوت‌ها و قهّاریّت‌های دردناكت كه بیدادگران از آن می‌هراسند ایمن گردد.


شرح و توضیح:


مقصود از «خطرات» كه جمع «خَطْرة» است آن چیزهایی است كه در دل خُطور می‌کند؛ خواه خطوری که بدون سابقه و ابتدائاً به دل برسد یا مطالبی که سابقاً آنها را می‌دانسته و مجدّداً به یاد آورده است و همین خاطره‌هاست كه منشأ افعال انسان می‌گردد. یعنی «خاطره»، دل را به هیجان می‌آورد و در آن میل و شوق و اراده ایجاد می‌نماید و به دنبال آن، اعضای بدن به حركت درآمده، كاری نیک یا بد از وی صادر می‌شود.


الهام و وسواس


خاطرات قلبی انسان بر دو نوع است؛ یک نوع آن از سنخ «الهامات مَلَکیّه» است كه آدمی‌ را به سوی اعمال نیک سوق می‌دهد و نوع دیگر از سنخ وساوس شیطانیّه است كه منشأ اعمال زشت می‌گردد.
در حدیثی كه از رسول خدا(ص) نقل شده آمده است:
فِی الْقَلْبِ لَمَّتانِ. لَمَّةٌ مِنَ الْمَلَکِ؛ اِیعادٌ بِالْخَیْرِ وَ تَصْدیقٌ بِالْحَقِّ. فَمَنْ وَجَدَ ذلِکَ، فَلْیَعْلَمْ اَنَّهُ مِنَ اللهِ، فَلْیَحْمَدِ اللهَ وَ لَمَّةٌ مِنَ الْعَدُوِّ، اِیْعادٌ بِالشَّرِّ وَ تَکْذیبٌ بِالْحَقِّ وَ نَهْیٌ عَنِ الْخَیْرِ. فَمَنْ وَجَدَ ذلِکَ، فَلْیَتَعَوَّذْ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطانِ.
ثُمَّ تَلا: الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ...؛[1]
در دل انسان دو نوع اندیشه است؛ اندیشه‌ای است از «مَلَک» که نوید به خیر می‌دهد و حق را تصدیق می‌كند. هر كس چنین اندیشه‌ای در خود یافت، بداند كه از خداست و خدا را شكر كند و اندیشه‌ای است از دشمن كه وعده‌ی شر می‌دهد و حق را تكذیب می‌كند و از خیر باز می‌دارد. هر كس چنان اندیشه‌ای در خود یافت، از شیطان به خدا پناه ببرد. آنگاه آن حضرت این آیه را تلاوت كرد كه: «اَلشَّیْطانُ یَعِدْکُم الْفَقْر...» شیطان شما را از فقر می‌ترساند و به کار زشت وا می‌دارد...[2]


قلب، گناهان مخصوص به خود دارد


در این تردیدی نیست که اخلاق رذیله و خوهای زشت كه به صورت «مَلَکات» در نفس آدمی‌ رسوخ می‌كنند ـ از قبیل: كبر، عجب، ریا، نفاق، بخل، سوءظن و حسد ـ در عالم آخرت موجب عذاب انسان می‌گردند. زیرا بر اثر این صفات خبیثه، قذارت و ظلمت خاصّی در جوهر روح حاصل می‌شود كه جز با عذاب الیم جهنّم مُسانخت[3] با چیز دیگری در آن نمی‌ماند!
و این نیز روشن است كه ملكات رذیله و صفات زشت راسخ در قلب از افعالِ مستقیم خودِ د قلب است؛ آنچنان كه سایر اعمال از افعال اعضاء و جوارح انسان است. چنان كه قرآن كریم می‌فرماید:
...إنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً؛[4]
...حقیقت آن كه گوش و چشم و دل، تمامشان [در روز حساب] مورد بازخواست قرار می‌گیرند.
و بدیهی است كه مسئولیّت جداگانه‌ی «دل» در ردیف گوش و چشم، مربوط به اعمال مخصوص به خودِ قلب است كه همان اعتقادات سخیفه و اخلاق رذیله و نیّت‌های نارواست که باز در آیه‌ی دیگر می‌فرماید:
...وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ...؛[5]
...خداوند، شما را به آنچه دل‌هایتان كسب نموده است مؤاخده می‌كند...
از این آیه‌ی كریمه نیز استفاده می‌شود كه «دل»، مستقلاً دارای کسب و كار مخصوص به خود می‌باشد و آن همان تصمیمات قاطعه و صفات راسخه‌ی در قلب است كه با اختیار خود انسان در دل جایگزین می‌گردد و احیاناً منشأ صدور اعمال از اعضاء و جوارح می‌شود.
همچنین در جای دیگر گناه را نسبت به «قلب» می‌دهد و می‌فرماید:
...وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ...؛[6]
...شهادت [و گواهی بر حقوق مردم] را كتمان نكنید و هر كس آن را كتمان نماید قلبش گناهكار است...


حدیثِ نفس، مؤاخذه ندارد


چه بسا خواطر ناپسندی كه بدون اختیار انسان در قلب پدید می‌آید و احیاناً به دنبال خود تولید میل و شوق و هیجان نیز می‌نماید ولی به مرحله‌ی اعتقاد قلب و یا تصمیم و اراده‌ی انجام عمل نمی‌رسد.
این نوع از خاطره‌ها كه «حدیثِ نفس» نامیده می‌شوند، از آن نظر كه از مرز اختیار انسان خارجند، استحقاق اخذ و عقاب برای انسان نمی‌آورند مگر این كه از حدّ خطور محض بگذرند و به مرحله‌ی اعتقاد قلبی یا تصمیم عملی برسند و در جوّ اختیار انسان قرار بگیرند و در این صورت طبیعی است كه انسان معتقد به یک مطلب باطل و یا مصمّم بر یک كار ناپسند، تحت سؤال و حساب و عقاب باید قرار گیرد.
***
کلمه‌ی «لَحَظات» جمع «لحظة» است و لحظه به معنای مطلقِ نگاه کردن است یا نگاه كردن مخصوصی است كه انسان با گوشه‌ی چشم به چپ و راست بنگرد و كلمه‌ی «حكایات» جمع «حكایت» است كه به معنای نقل سخن یا بیان حال كسی یا داستانی است.
در این جمله از دعا، امام(ع) اشاره فرموده است به گناهان صادر از «چشم» و «زبان» كه ممكن است بر اثر یک نگاه با گوشه‌ی چشم و یا با یک حركتِ كوتاه زبان، فتنه‌ها به‌وجود آید و خون‌ها ریخته شود و نوامیس هتک گردد و شخصیّت‌های محترم مورد تحقیر و اهانت قرار گیرند. از امام امیرالمؤمنین(ع) است كه ضمن وصایای خود به امام مجتبی(ع) می‌فرماید:
اَیْ بُنَیَّ! کَمْ نَظْرَةٍ جَلَبَتْ حَسْرَةً وَ کَمْ مِنْ کَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً؛[7]
فرزندم! بسا نگاهی كه حسرتی بار آورد و بسا گفتاری كه نعمتی از دستِ انسان برباید.
***
«حِیال» به معنای انفراد و جدا از دیگری بودن است.
در این جمله كه امام(ع) می‌گوید: توبه‌ای می‌كنم كه بر اثر آن هر یک از اعضا و جوارحم به طور جداگانه از عقوبات تو سالم بماند. چنین به‌نظر می‌رسد كه منظور آن حضرت، توبه‌ی عامّ و شامل نسبت به جمیع معاصی باشد كه پس از آن دیگر از هیچ عضوی از اعضای بدن، گناهی صادر نشود؛ آنگونه كه گویی توبه، منحصر به گناه مخصوص به آن عضو بوده و آن عضو، جدا از سایر اعضا اقدام به توبه‌ی از گناه مربوط به خود نموده است.
***
«تَبِعات» جمع «تِبَعة» است. در لغت می‌گویند:
التَّبِعَةُ وَ التِّباعَةُ: ما فیهِ اِثْمٌ یُتَّبَعُ بِهِ؛[8]
تَبِعَه و تِباعه چیزی است كه در آن اثر شومی‌ هست و به سبب آن تحت پی‌گیری قرار می‌گیرد.
بنابراین، مراد از «تبعات» اعمال بدی است كه به دنبال خود، عقوبات خدا را می‌آورد. منتها در اینجا مجازاً به علاقه‌ی «سببیّت» در خود «عقوبات» استعمال شده و به خدا نسبت داده شده است.
هر چند در برخی از كتب لغت به معنای «شرّ» و آثار شوم عمل ذكر شده است.[9]
***
(۲۳)
اَللّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَینَ یدَیکَ وَ وَجیبَ قَلْبی مِنْ خَشْیتِکَ وَ اضْطِرابَ اَرْكانی مِنْ هَیبَتِكَ‏؛ فَقَدْ أَقامَتْنِی یا رَبِّ ذُنُوبی مَقامَ الْخِزْیِ بِفِنائِکَ، فَاِنْ سَكَتُّ لَمْ ینْطِقْ عَنِّی اَحَدٌ وَ اِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِاَهْلِ الشَّفاعَةِ.
بارالها، اینک بر تنهایی‌ام در پیشگاه تو و بر تپیدن قلبم از ترس تو و لرزه‌ی اعضای بدنم از هیبت تو رحم كن؛ زیرا گناهانم [ای پروردگار من] مرا در آستان تو در مقام ذلّت و خواری به پا داشته است. حال اگر سكوت كنم كسی درباره‌ام سخن نمی‌گوید و اگر به جستجو واسطه‌ای برخیزم [بر اثر نافرمانی‌های فراوان] سزاوار شفاعت نمی‌باشم.


شرح و توضیح:


توبه‌ی كامل با خشیت قلب و ارتعاش بدن همراه است.
امام(ع) در این فراز از دعا به لزوم تواضع و خشیت و انكسار به هنگام توبه و انابه‌ی انسان گنهكار اشاره فرموده است.
اگر بنده‌ی مُذنِب[10] عاصی توجّهی به عواقب شوم اعمال و اخلاق زشت خویشتن بنماید و صحنه‌ی هول‌انگیز روز حساب و جزا را به‌نظر بیاورد كه چگونه همه از او دست كشیده و در محكمه‌ی عدل و حق تنهایش گذاشته‌اند؛ او مانده است و كوله‌باری سنگین از معاصی شرم‌آور آتشبار! اینجاست كه احساس غربت و بی‌كسی كرده و قلبش فرو می‌ریزد و اعضای بدنش به ارتعاش در می‌آید و با اضطراری تمام به استرحام[11] از خداوند غفّار می‌پردازد.
در حدیث آمده است كه به عیسای مسیح(ع) فرمودند:
یا عیسَی، اُدْعُنی دُعاءَ الْغَریقِ الَّذِی لَیْسَ لَهُ مُغیثٌ؛[12]
ای عیسی، آنچنان مرا بخوان كه انسان در حال غرق شدن كه فریادرسی ندارد مرا می‌خواند.
آری؛ دعا حال می‌خواهد و حُرقَتِ[13] جان و انقلاب درون. چه آن كه ابتهال و تضرّع از سوز دل برمی‌خیزد که گفته‌اند:
آب كم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
هر چه رویید از پی محتاج رُست
تا بیابد طالبی چیزی که جُست
هر كه جویا شد بیابد عاقبت
 مایه‌اش درد است و اصل مرحمت


آیا انصافاً ما دارای چنین حالی هستیم؟


خدایا! نمی‌دانیم آیا ما حق داریم این فقرات از دعا و نظایر آن را به زبان بیاوریم با آن كه حقیقت آن را در خود نمی‌بینیم؟
آیا انصافاً در موقع خواندن خدا و التماس به درگاه خدا از خوف خدا قلبمان می‌تپد و اركان بدنمان می‌لرزد كه می‌گوییم:
وَ جیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ وَ اضْطِرابَ اَرْکانی مِنْ هَیْبَتِکَ؛
و اگر چنین نیستیم پس چه می‌گوییم؟ آیا لفظی است خالی از معنا و یا دروغی است روشن و رسوا؟ و نستجیر بالله من هذا!
ای خداوند مهربان، تو خود عنایتی فرما و این فراز از دعا را به گونه‌ی «نقل قول» از زبان اماممان(ع) و امید رسیدن به این مقام از ما بپذیر و توفیق نیل به این حال و مقام را به ما هم عنایت فرما.
اِنَّکَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ وَ اِنَّکَ اَنْتَ اَکْرَمُ الاَکْرَمین؛
آن سمیعیّ تو و اِصغای تو
 و آن تفضّل‌های جان‌افزای تو
و آن نیوشیدن كم و بیش مرا
 عشوه‌ی جان بداندیش مرا
قلب‌های من كه آن معلوم تو است
 بس پذیرفتی تو چون نَقدِ دُرست


خودآزمایی


1- مقصود از «خطرات» چیست و در این فراز کدام مطلب را یادآور می‌شود؟
2- خاطرات قلبی انسان را نام ببرید و هر یک را مختصراً توضیح دهید.
3- «حدیثِ نفس» چیست؟ چه زمانی استحقاق اخذ و عقاب برای انسان می‌آورند؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]ـ المحجّة‌البیضاء، ج 5، ص 48.
[2]ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی 268.
[3]ـ مسانخت: تناسب و سنخیّت.
[4]ـ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۳۶.
[5]ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۲۵.
[6]ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۸۳.
[7]ـ تحف‌العقول، ص 65.
[8]ـ لسان العرب.
[9]ـ المنجد.
[10]ـ مُذنب: گناهکار.
[11]ـ استرحام: رحمت‌طلبی.
[12]ـ تحف‌العقول، ص 370.
[13]ـ حُرقت: سوزش.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: