کد مطلب: ۵۳۴۶
تعداد بازدید: ۴۶۷
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۲
پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان | ۴۸
انسان حالت خواب را دیده بود، و همچنین حالت مرگ را، او مى‌دید بى آن که جسم و مادّه تغییرى پیدا کند، دگرگونى عظیمى در وضع او به هنگام خواب و مرگ پیش مى‌آید، و از همین جا فهمید که گوهر دیگرى علاوه بر این جسم در اختیار اوست.

ده درس معادشناسی | ۸

 

درس هشتم؛ بقای روح نشانه‌ای بر رستاخیز


هیچ‌ کس نمى‌داند از چه زمانى انسان به فکر وجود «روح» افتاد.
همین قدر مى‌توان گفت: انسان از آغاز فرقى میان خود و موجودات دیگر این جهان مى‌دیده است، فرق میان او و سنگ و چوب و کوه و صحرا، و فرق میان او و حیوانات.
انسان حالت خواب را دیده بود، و همچنین حالت مرگ را، او مى‌دید بى آن که جسم و مادّه تغییرى پیدا کند، دگرگونى عظیمى در وضع او به هنگام خواب و مرگ پیش مى‌آید، و از همین جا فهمید که گوهر دیگرى علاوه بر این جسم در اختیار اوست.
و نیز مى‌دید با حیوانات نیز فرق دارد، چرا که او در تصمیم‌گیریهایش آزادى و اختیار دارد، در حالى که حیوان حرکاتش غریزى و اجبارى است.
مخصوصاً دیدن صحنه‌هایى در عالم خواب و در آن موقعى که دستگاههاى بدن خاموش و در گوشه‌اى افتاده است گواهى مى‌داد که نیروى مرموزى بر وجود او حاکم است که آن را «روح» نامید.
هنگامی که که اندیشمندان بشر فلسفه را بنیان نهادند، «روح» به عنوان یک مسئله‌ی مهم فلسفى خود را در ردیف دیگر مسائل جاى داد. از آن به بعد همه‌ی فلاسفه درباره‌ی آن اظهار نظر کردند، تا آنجا که به گفته ی بعضى از دانشمندان اسلامى در حدود «هزار قول و نظریه» پیرامون حقیقت روح و دیگر مسائل مربوط به آن اظهار شده است. سخن در اینجا بسیار است، اما مهمترین مطلبى که دانستن آن لازم به نظر مى‌رسد پاسخ این سؤال است که:
آیا روح، مادّى است یا غیر مادّى؟ و به تعبیر دیگر، داراى استقلال است یا از خواص فیزیکى و شیمیایى مغز و سلسله‌ی اعصاب مى‌باشد؟
جمعى از فلاسفه‌ی مادّى اصرار دارند که روح و پدیده‌هاى روحى هم مادّى هستند و از خواصّ سلولهاى مغزى، و هنگامى که انسان مى‌میرد روح نیز از میان مى‌رود، همان‌گونه که اگر ساعتى را با ضربه‌ی چکش درهم بشکنیم کار کردن او نیز از بین خواهد رفت!
در مقابل این گروه، فلاسفه‌ی الهى هستند، و حتى جمعى از فلاسفه‌ی مادّى، که براى روح اصالت قائلند، معتقدند با مرگ تن، روح نمى‌میرد و به حیات خود ادامه خواهد داد.
برای اثبات این مسئله یعنى اصالت و استقلال و بقاى روح، دلایل فراوان و پیچیده‌اى اقامه کرده‌اند که ما در این مختصر بعضى از روشن‌ترین آنها را با عباراتى ساده و روان براى آگاهى جوانان عزیز مطرح مى‌کنیم:


1ـ یک جهان بزرگ را در محیط کوچکى نمى‌توان جاى داد


فرض کنید در کنار دریاى عظیمى نشسته‌اید که در مجاورت آن کوهها سر به آسمان کشیده است؛ امواج خروشان و لرزان آب خود را بى‌مهابا بر صخره‌هاى ساحلى مى‌کوبد و با خشم و شدت به دل دریا باز مى‌گردد.
صخره‌هاى عظیم دامنه‌ی کوهستان نشان مى‌دهد که در بالاى کوه چه خبر است! آسمان نیلگون نیز خیمه‌اى بر این کوه و دریا زده و هنگام شب شکوه و عظمت خود را نشان مى‌دهد.
یک لحظه به این منطره نگاه مى‌کنیم، سپس چشم بر هم گذارده صحنه‌اى را که دیده‌ایم در ذهن خود و با همان عظمت و مقیاس مجسم مى‌کنیم.
بدون شک این نقشه‌ی ذهنى و این صحنه و خیال با این عظمت، محلّى مى‌خواهد؛ ممکن نیست در سلولهاى کوچک مغزى نقش بندد، وگرنه باید یک نقشه‌ی وسیعى بر یک نقطه‌ی کوچک منطبق گردد، در حالى که ما آن نقشه را با تمام عظمت در درون ذهن خود احساس مى‌کنیم.
این نشان مى‌دهد که غیر از جسم و سلولهاى مغزى، گوهر دیگرى داریم که مى‌تواند هر نقشه‌اى را با هر عظمتى و با هر مقیاسى در خود منعکس کند؛ مسلماً این گوهر باید ماوراى جهان مادّه باشد، چرا که در جهان مادّه چنین چیزى را نمى‌یابیم.


2ـ خاصیت برون‌نمایى روح


ما خواصّ فیزیکى و شیمیایى زیادى در وجود خودمان سراغ داریم، حرکات معده و قلب، جنبه‌ی فیزیکى دارد، اما تأثیرات ترشحات بزاق و عصیر معده روى غذا یک عامل شیمیایى است، و نظیر این عوامل در سرتاسر جسم ما فراوان است.
اگر روح و اندیشه و فکر، همه مادّى و از خواصّ فیزیکى و شیمیایى سلولهاى مغزى است، پس چرا میان آن و سایر خواص جسمانى ما فرق بسیار بزرگى وجود دارد؟
فکر و اندیشه و روح ما را به جهان بیرون ارتباط و پیوند مى‌دهد، و از آنچه در اطرافمان مى‌گذرد آگاه مى‌سازد، اما خواص شیمیایى بزاق و عصیر معده و حرکات فیزیکى چشم و زبان و قلب ما هرگز چنین حالتى را ندارد.
به تعبیر دیگر، ما به خوبى احساس مى‌کنیم با جهان بیرون وجودمان مربوط هستیم، و از مسایل آن آگاه هستیم، آیا جهان بیرون به درون ما مى‌آید؟ مسلماً نه، پس مسئله چیست؟
حتماً نقشه‌ی آن پیش ما مى‌آید که با استفاده از خاصیت برون‌نمایى روح به جهان بیرون وجود خود پى مى‌بریم، و این خاصیت در هیچ یک از پدیده‌هاى فیزیکى و شیمیایى بدن ما وجود ندارد. (دقت کنید)
باز به تعبیر دیگر، براى آگاهى از موجودات خارجى و عینى یک نوع احاطه بر آنها لازم است، این احاطه، کار سلولهاى مغزى نیست، سلولهاى مغزى تنها مى‌توانند از خارج متأثر شوند، همان‌گونه که سایر سلولهاى بدن متأثر مى‌شوند.
این تفاوت نشان مى‌دهد که غیر از تغییرات فیزیکى و شیمیایى بدن، حقیقت دیگرى در اینجا وجود دارد که ما را بر خارج وجودمان محیط مى‌سازد، این چیزى جز روح نیست، حقیقتى که فراتر از جهان مادّه و خواص مادّه است.


۳ـ دلایل تجربى اصالت و استقلال روح


خوشبختانه امروز دانشمندان از طرق مختلف علمى و تجربى اصالت و استقلال روح را ثابت کرده‌اند و پاسخ دندان‌شکن محکمى براى منکران استقلال روح و تمام کسانى که آن را از خواص مادّه و تابع آن مى‌دانند فراهم آورده‌اند.
1ـ خوابهاى مغناطیسى (هیپنوتیسم و مانیتیسم) از جمله این دلایل زنده است که در طى آزمایشهاى بسیار زیاد به ثبوت رسیده و بسیارى آن را دیده‌اند و براى آنها که ندیده‌اند شرح کوتاهى لازم است و آن این که:
افرادى با روشهاى مختلف علمى توسط کسانى به خواب فرو مى‌روند؛ خواب کننده (عامل)، شخص خواب رونده را که «مدیوم» مى‌نامند از طریق تلقینى و تمرکز فکر و نیروى مغناطیسى چشم و مانند آن در خواب عمیقى فرو مى‌برد، اما نه همچون خوابهاى عادى، بلکه خوابى که مى‌تواند با او رابطه برقرار سازد، سخن بگوید و از او جواب بشنود.
در همین حال، روح او را به نقاط مختلفى مى‌فرستد، و گاه خبرهاى تازه‌اى با خود مى‌آورد، و از مسایلى که در حال عادى اطلاعى نداشت، اطلاع مى‌یابد.
گاه به غیر زبان مادری‌اش که هرگز با آن آشنا نبوده در حال خواب مغناطیسى سخن مى‌گوید.
گاه مسایل پیچیده‌ی ریاضى را در آن حال حل مى‌کند.
گاه مطالبى را روى الواحى که درون صندوقى قرار داده‌اند و در آن را محکم بسته‌اند مى‌نویسند.
و حتى گاه ارواح به صورت شبح‌ها و سایه‌هاى روشنى در این گونه جلسات ظاهر مى‌شوند که ما شرح آن را در کتاب «ارتباط با ارواح» آورده‌ایم.
2ـ «اسپرى تیسم» یا «ارتباط با ارواح» بعد از مرگ، یکى دیگر از نشانه‌هاى اصالت و استقلال روح است.
هم اکنون جمعیتهاى روحیون در سراسر جهان وجود دارند که به گفته‌ی دانشمند مصرى «فرید وجدى» در حدود سیصد مجله و روزنامه از طرف آنها در سراسر جهان انتشار مى‌یابد؛ افراد سرشناسى از شخصیتهاى مختلف در جلسات آنها شرکت مى‌کنند، و در حضور آنها ارتباط با ارواح برقرار مى‌شود، و کارهاى خارق‌العاده‌اى انجام مى‌گیرد.
گرچه گروهى از شیّادان بدون هیچ‌گونه اطلاع و آگاهى از مسئله‌ی ارتباط با ارواح، براى کلاهبردارى از مردم، مدعى علم ارتباط با ارواحند و از این راه سوءاستفاده‌ی فراوان کرده‌اند، اما این سوء‌استفاده‌ها مانع از آن نخواهد بود که واقعیتى در این میان وجود دارد، واقعیتى که محققان بزرگ به آن معترفند، و آن امکان ارتباط با ارواح است.[1]
همه‌ی اینها دلیل بر اصالت و استقلال روح آدمى و بقاى آن بعد از مرگ است، و گامى است مؤثر به سوى معاد و زندگى پس از مرگ.
3ـ رؤیاهایى که ما مى‌بینیم و صحنه‌هایى که در عالم خواب در نظر ما مجسم مى‌شود و گاهى پرده از روى حوادث آینده برمى‌دارد و مسایل پنهانى را گاه آشکار مى‌سازد، آنچنان که نمى‌توان آن را حمل بر تصادف و اتفاق کرد دلیل دیگرى بر اصالت و استقلال روح است.
غالب افراد در زندگى خود نمونه‌هایى از رؤیاهاى صادق را سراغ دارند و شنیده‌اند که چگونه خوابى را که فلان دوست و آشنا دیده عیناً و بدون کم و زیاد بعد از مدتى تعبیرشده است به طورى که نشان مى‌دهد روح انسان با عوالم دیگرى در حالت خواب در ارتباط است و گاه حوادث آینده را مى‌بیند.
مجموع این امور به خوبى نشان مى‌دهد که روح مادّى نیست و خاصیت فیزیکى و شیمیایى مغز انسان نمى‌باشد، بلکه حقیقتى است ماوراى طبیعى که با مرگ این بدن از بین نمى‌رود و این خود راه را براى اثبات مسئله‌ی معاد و عالم پس از مرگ، هموار مى‌سازد.


فکر کنید و پاسخ دهید


1ـ فرق میان فلاسفه‌ی الهى و گروهى از مادّیین در مسئله‌ی روح چیست؟
2ـ منظور از عدم انطباق بزرگ بر کوچک که از دلایل اصالت روح است، چیست؟
3ـ از خواب مغناطیسى چه مى‌دانید؟
4ـ منظور از ارتباط با ارواح چیست؟
5ـ چگونه رؤیاهاى صادقه دلیل بر اصالت و استقلال روح است؟

 

پی‌نوشت

 

[1]. براى توضیح بیشر به کتاب «ارتباط با ارواح» و کتاب «معاد و جهان پس از مرگ» مراجعه فرمایید.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: