دانشمند و محدّث بزرگ، علی بن عیسی اربلی، صاحب کتاب کشف الغُمّه نقل میکند: سید باقی بن عَطْوَه، برای من نقل کرد: پدرم «عطوه» در مذهب زیدی بود، بیمار شد، و بیماری او طول کشید و همهی پزشکان عصر از درمان آن عاجز شدند، من و برادرانم که پسران او بودیم به مذهب شیعهی دوازده امامی، تمایل داشتیم، پدرم از این جهت نسبت به ما دل خوشی نداشت، و مکرّر به ما میگفت: «من مذهب شما را نمیپذیرم مگر اینکه صاحب شما (حضرت مهدی(عج)) بیاید و مرا شفا دهد».
اتّفاقاً شبی هنگام نماز عشاء، همهی ما در یکجا جمع بودیم، که شنیدیم: پدرم فریاد زد: «صاحب خود را دریابید که همین لحظه از نزد من بیرون رفت» ما با شتاب از خانه بیرون پریدیم، هر چه دویدیم و به اطراف نگریستیم، او را ندیدیم، برگشتیم و از پدر پرسیدیم، جریان چه بود؟
گفت: شخصی نزد من آمد و فرمود: ای عَطْوَه!
گفتم: تو کیستی؟
گفت: «من صاحب پسران تو هستم، آمدهام به اذن خدا تو راشفا دهم»، سپس دست کشید و هماندم به طور کلّی بیماریم بر طرف شد و کاملاً سلامتی خود را باز یافتم.[۱]
[۱]. اثباة الهداة، ج ۷، ص ۳۵۴ ـ نجم الثّاقب، ط جدید، ص ۳۲۹.