کد مطلب: ۵۳۷۸
تعداد بازدید: ۸۴۶
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۲
بعثت؛ مشکات ایمان و عزت | ۲
بدیهی است که تمام افراد آدمیان اهلیّت این را ندارند که با حضرت خالق سبحان تماسّ مستقیم بگیرند و برنامه‌ی هدایت را از مقام ارفع اقدس او اخذ نمایند، پس راهی جز این نیست که باید فردی از آدمیان را مشمول رحمت و عنایت خاصّ خود قرار داده و او را به عنوان رسول و حامل وحی و برنامه‌ی هدایت عالم انسان برانگیزد...

بخش اوّل؛ نعمت بعثت رسول اكرم(ص) | ۲

 

چرایی بعثت رسول اکرم(ص)


پس سبّوحیّت خدا و منزّه بودن او از جهل و عجز و بخل اقتضا کرده که انسان را متنعّم به نعمت خَلق و ایجاد بنماید. اینک که موجود شده است از آن نظر که دارای شهوت و غضب و دیگر تمایلات نفسانی می‌باشد احتیاج به هدایت دارد که اگر به حال خودش رها شود، تبعیّت از شهوات نفس کرده و خود را به تباهی می‌کشد و لذا باز همان خدای سبّوح بر اساس علم و قدرت وجودش لازم می‌شود او را هدایت کند و راه حرکت به سوی سعادت مطلوب را به او بنمایاند. از طرفی هم بدیهی است که تمام افراد آدمیان اهلیّت این را ندارند که با حضرت خالق سبحان تماسّ مستقیم بگیرند و برنامه‌ی هدایت را از مقام ارفع اقدس او اخذ نمایند، پس راهی جز این نیست که باید فردی از آدمیان را مشمول رحمت و عنایت خاصّ خود قرار داده و او را به عنوان رسول و حامل وحی و برنامه‌ی هدایت عالم انسان برانگیزد و او باید علاوه بر آگاهی از تمام رموز هدایت دارای مقام عصمت یعنی مصونیّت از هرگونه لغزش و سهو و خطا در مرحله‌ی دریافت وحی از خدا و ابلاغ آن به بندگان خدا باشد و این همان نعمت بعثت است که خدا از آن تعبیر به «منّت» کرده و فرموده است:
لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أنْفُسِهِمْ...
کلمه‌ی (لقد) دالّ بر حتمیّت مطلب است که سبّوحیّت خدا به طور حتم اقتضا می‌کند که هم انسان را خلق کند هم برای هدایت او رسول مبعوث کند و این نعمت اگر چه از آن همه‌ی آدمیان است؛ امّا از آن نظر که تنها اهل ایمان از آن بهره می‌برند از این رو آنان را اختصاص به ذکر داده و فرموده است: خدا بر مؤمنان منّت گذاشت و در میانشان رسولی برانگیخت.


منّت‌گذاری خداوند منّت محمود است


این نکته نیز شایان ذکر است که موضوع منّت‌گذاری در ذهن ما خوی زشتی است ولی باید توجّه داشت که اگر کسی مثلاً خدمت کوچکی به کسی کرده و بعد آن را در مقام گفتار بزرگ نشان داده و به رخ او بکشد، البتّه این خوی زشتی است ولی اگر در مرحله‌ی عمل خدمت و احسان بزرگی کرده است و بعد برای اینکه ارزش آن را به طرف بفهماند تا او از آن بهره‌ی وافی برده و در حفظ آن کوشا باشد. آن احسان را به زبان می‌آورد.
برای مثال شما یک گوهر گرانبها به عنوان جایزه به فرزندتان می‌دهید آنگاه به او می‌گویید: این گوهر که به تو دادم بسیار ارزشمند است! مراقب باش! آن را گم نکنی و دیگران از دستت نربایند! این تذکّر، خود نعمت و احسان دیگری و در واقع منّت محمود و پسندیده‌ای است.
خداوند منّان نیز برای آگاه ساختن اهل ایمان از ارزش نعمت بعثت تذکّر گفتاری داده و آنان را به قدردانی آن نعمت و بهره‌برداری از آن ترغیب و تشویق فرموده است؛ در ضمن یادآوری کرده که این وجود عظیم‌الشّأن رسول(ص) و پیام‌آور آسمانی از جنس خود شما انسانهاست که خداوند علیم قدیر ساختمان وجود او را طوری پی‌ریزی کرده که هم توانایی ارتباط با عالم ربوبیّت دارد و هم قدرت ارتباط با عالم بشریّت.
قُلْ إنَّما أنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إلَیَّ...[1]
او بشری است که به تدبیر و تنظیم خدا، دستگاه گیرنده‌ی وحی از آسمان در وجودش قرار داده شده است. از عالم بالا می‌گیرد و به عالم انسان ابلاغ می‌کند.


دعوت به دین با عمل نه با زبان


آری آن کس که می‌خواهد تربیت عالم انسان را به عهده بگیرد، این‌چنین باید باشد، دری از آسمان به رویش باز باشد و درِ دیگری از زمین، وگرنه فرشته قادر بر تربیت انسان نخواهد بود؛ زیرا فرشته دارای شهوت و غضب نیست تا بتواند الگوی عملی برای انسانی باشد که دارنده‌ی شهوت و غضب است. آن پیامبر از جنس بشر است که می‌تواند بگوید: من هم مانند شما موجودی مرکّب از عقل و شهوت و غضبم که توانسته‌ام عقلم را حاکم بر شهوتم قرار بدهم. از شما هم می‌خواهم که مثل من باشید آن اثرگذاری که پیامبر از طریق عملش در تربیت انسانها داشت به طور مسلّم از طریق گفتارش نداشت! او هر چه که می‌گفت ابتدا خودش عمل می‌کرد و سپس مردم را به پیروی از عملش دعوت می‌نمود و می‌فرمود:
وَ اُمِرْتُ لِأنْ أکُونَ أوَّلَ الْمُسْلِمِینَ.[2]
من مأمورم اوّل کسی باشم که در مقابل خدا تسلیم است.
به ما نیز این‌چنین دستور داده و گفته‌اند: شما که به قول خود می‌خواهید در حدّ خودتان کار انبیاء(ع) را انجام بدهید اینگونه عمل کنید.
«کُونُوا دُعَاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ ألْسِنَتِکُمْ».
مردم را با غیر زبانتان دعوت به دین کنید.
این تعبیر هم عجیب است! با اینکه در دعوت به حقّ و تبلیغ دین، زبان باید در کار باشد ولی وقتی می‌خواهند کم اثر بودن گفتار عاری از کردار را نشان بدهند، اینگونه تعبیر می‌کنند که گویی اصلاً زبان در امر دعوت به دین کاره‌ای نیست. دعوت به دین باید طوری باشد که:
(لِیَرَوْا مِنْکُمُ الْوَرَعَ وَ الاِجْتِهَادَ وَ الصَّلاةَ وَ الْخَیْرَ).
تا مردم از شما پرهیز از گناهان و کوشش در بندگی و نماز [به معنای حقیقی] و مطلق کارهای نیک را ببینند.
آری؛ از شما ببینند که چه می‌کنید، نه تنها بشنوند از شما که چه می‌گویید! این قدر از زبان خودتان و گوش مردم مایه نگذارید! از چشم مردم و عمل خودتان نیز مایه بگیرید. «عمل» به مردم نشان بدهید تا اثرگذار باشد!
«فَاِنَّ ذلِکَ الدّاعِیَّة».[3]
حقیقت اینکه دعوت‌کننده [ی مردم به دین] معنای واقعیش همین است.


عید مبعث، روز تجلّی رحمت


هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْاُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ.[4]
اوست همان کسی که در میان درس نخوانده‌ها رسولی از جنس خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را [از هرگونه آلودگی‌های اعتقادی و اخلاقی و عملی] پاک گرداند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند آنها پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.
روز «عید مبعث» یکی از پربرکت‌ترین اعیاد اسلامی و انسانی است که منشأ تمام خیرات و برکات آسمانی است. اگر ما در دین مقدّس، روز عید فطر و عید قربان و عید غدیر و ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب و روز عرفه و بیت‌الله‌الحرام و منی و عرفات و مَشعر، از زمان‌ها و مکان‌های مقدّس داریم همه از برکات «عید مبعث» است که روز تجلّی رحمت است.


دعایی جالب و جامع مبعث


در دعایی که برای شب و روز عید مبعث وارد شده می‌خوانیم:
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْألُکَ بِالتَّجَلِّی الْاَعْظَمِ فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَ الْمُرسَلِ الْمُکَرَّمِ اِنّا نَسْألُکَ بِالْمَبْعَثِ الشَّریفِ وَ السَّیِّدِ اللَّطیفِ وَ الْعُنْصُرِ الْعَفیفِ».
از جملات پرمحتوایی که در همین دعا هست و بسیار خوب است آنها را به ذهن سپرده و در قنوت‌ها و تعقیبات نمازها بخوانیم؛ این چند جمله است:
«اَللّهُمَّ اجْعَلْ اَوْسَعَ اَرْزاقِنا عِنْدَ کِبَرِ سِنِّنا وَ اَحْسَنَ اَعْمالِنا عِنْدَ اقْتِرابِ اجالِنا... وَ لا تَکِلْنا اِلَی اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَیَمُنَّ عَلَیْنا».
خدایا! وسیع‌ترین رزق ما را در دوران پیری ما و نیکوترین اعمال ما را به هنگام نزدیک شدن مرگ ما قرار بده و ما را به احدی از خلقت وامگذار که بر ما منّت بگذارد.
پروردگارا! چنانم کن که در سنّ پیری مبتلا به فقر و تهی‌دستی نشوم و به وقت نزدیک‌شدنِ مرگم موفّق به نیکوترین عمل در پیشگاه اقدست باشم و تا زنده‌ام زیر بار منّت احدی از بندگانت نباشم.
«فقر» در سنّ پیری، «بدعملی» نزدیک مردن و زیر بار منّت مردم رفتن؛ واقعاً دردناک است. از خداوند منّان می‌خواهیم به حرمت صاحب این روز شریف، ما را مبتلا به این صحنه‌های دردناک ذلّت‌بار نفرماید و همچنین از لطف و عنایت کریمانه‌اش درخواست می‌کنیم اوّلاً: توفیق شناخت معارف دین و ثانیاً: توفیق عمل به تعلیمات رسول مکرّمش(ص) را به ما عنایت بفرماید و شرّ دشمنان دین و قرآن را از سر امّت مسلمان دفع و رفع بگرداند.
«أنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ و بِالاِجابَةِ جَدیر».


خودآزمایی


1- به چه دلایلی خداوند متعال انسان را هدایت می‌کند؟
2- چرا خداوند کریم بر نعمت بعثت منّت گذاشته است؟ این منت چگونه منتی است؟ توضیح دهید.
3- چرا فرشته قادر بر تربیت انسان نخواهد بود؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ سوره‌ی کهف، آیه‌ی ۱۱۰.
[2]ـ سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۱۲.
[3]ـ سفینةالبحار، جلد ٢، صفحه‌ی ٦٤٣ (ورع).
[4]ـ سوره‌ی جمعه، آیه‌ی ٢.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: