ما شیعهی امامیّه معتقدیم كه همهی انبیاء(ع) و همهی ائمهی هدی(ع) معصوم از گناه و مصون از هر گونه خطا و اشتباهند. «عصمت» یک نوع حالت قوّت نفسانی است كه وقتی در انسانی به وجود آمد، از ارتكاب هر عمل مخالف با رضای خدا خودداری میکند. البتّه، «تقوا» و «عدالت» نیز، که ملکهی رادعهی[۱] نفسانیّه است، از همین سنخ است ولی عصمت درجهی نهایی این ملكه است و به گونهای است که انسان معصوم، چون آگاهی كامل از نتایج شوم گناه دارد، نه تنها اقدام به گناه نمیكند، بلكه فكر گناه هم به دل راه نمیدهد و در قلب خود احساس تمایل به معصیت نمیكند. انسان معصوم در عین اینكه قادر بر ارتكاب گناه هست، از آن اجتناب میكند؛ مانند كسی كه میل به غذایی دارد ولی چون طبیب گفته یا خودش به این نتیجه رسیده كه مضرّ است، از آن نمیخورد و بلكه از آن غذا احساس نفرت شدید میكند و از نگاه كردن به آن و شنیدن اسم آن نیز مشمئزّ[۲] و متنفّر میگردد.
تقریباً دارندهی ملكهی عصمت در برابر گناه و معصیت دارای چنین حالی است. گناه ـ كه به نظر ما لذّتبخش است و طبعاً هم گرایش به آن داریم، منتهی از ترس جهنّم یا از ترس مردم مرتكب آن نمیشویم ـ در نظر انسان معصوم، تنفّرانگیز و مشمئزّکننده است. در اینجا مثال دیگری ذکر میکنیم: در نظر بگیرید آبی صاف و زلال است امّا میدانیم كه داخل آن آب، لباسهای بیماران مبتلا به جذام را شستهاند.آیا هیچ ممكن است ما درعین شدّت عطش از آن آب بیاشامیم؟ هرگز؛ بلكه از تصوّر نوشیدن آن آب احساس تنفّر میکنیم. پس ما در برابر خوردن آن آب معصومیم؛ یعنی در عین قادر بودن بر نوشیدن آن، ممكن نیست آن آب را بیاشامیم، چون از آلودگی آن آگاهیم؛ و صفت عصمت نیز از مقولهی علم است و معصوم كسی است كه عالم به پیامدهای نامطلوب گناه است و با داشتن آن علم، سرزدن گناه از وی ناممكن است، در عین اینكه كاملاً قادر بر ارتكاب آن هست. به فرمودهی خواجه نصیر طوسی(رض) در تجرید:
«وَ لا یُنافِی الْعِصْمَةُ اَلقُدْرَةَ»؛
«عصمت منافات با قدرت ندارد».
معصوم آن نیست كه نتواند گناه كند بلكه آن است كه بتواند و نكند. ما با آنكه میتوانیم غذای مسموم را بخوریم، نمیخوریم؛ با آنكه میتوانیم به سیم بدون پوشش حامل برق دست بزنیم، نمیزنیم؛ چون از پیامد شوم آن كه هلاكت است، آگاهی داریم. امامان(ع) در مورد تمام گناهان، آن حال را دارند كه ما در مورد غذای سمّی و سیم برق داریم. آنان در برابر تمام گناهان معصومند آنگونه كه ما در برابر خوردن غذای سمّی و تماسّ با سیم لخت برق معصومیم؛ بنابراین، رمز عصمت علم است و آگاهی كامل از عواقب شوم معصیت. در میان مؤمنان نیز افرادی که ایمان قویتری به احکام دین خود دارند، از گناه پرهیز بیشتری دارند تا آنجا كه از شنیدن اسم ربا و اکل مال یتیم[۳] آنگونه متوحّش میشوند که از دیدن مار و عقرب و افعی.
خداوند حكیم رحیم امامان معصوم(ع) را سرمشق و اُسوهی ما قرار داده تا به زندگی سعادتمندانه برسیم؛ امّا ما از آنها اعراض كرده و خود را به دامن سیّئات انداختهایم و محیط زندگی را برای خود دشوار و جهنمّی ساختهایم، آنچنان که گویی آب و هوا و نان و غذا و معاشرات و معاملات ما جملگی مسموم گشته و از همه جا و از همه چیز احساس تیرگی میكنیم؛ مثل اینكه اعمال و اخلاق زشت آدمیان در هوا تأثیر کرده و هوا را هم شهوتآلود کرده است؛ آدم تنفّس که میکند، قلبش تیره و تار میگردد. غذا که میخورد، در دل احساس قساوت میكند. در معامله و معاشرت با مردم، مبتلا به بیماری غفلت از خدا و روز جزا میشود. آن وقت در چنین زندگی آلودهای ما چهقدر احتیاج به شستشو دادن جان داریم؟ بدیهی است كه هر چه محیط آلودهتر باشد، انسان احتیاج بیشتری به حمّام پیدا میکند.
[1]ـ رادع: بازدارنده، جلوگیر.
[2]ـ مشمئز: بیزار.
[3]ـ اکل مال یتیم: خوردن مال بچّهی پدرمرده.