کد مطلب: ۵۴۴۲
تعداد بازدید: ۶۴۷
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۷
جوان و همسرگزینی | ۲۳
صیغه‌ی عقد باید با رضایت دختر و پسر خوانده شود، اگر یکی از آن دو نفر یا هر دو به ازدواج ناراضی بودند عقد باطل است و ازدواج واقع نمی‌شود. در ازدواج دختر باکره اجازه پدر یا جد پدری نیز لازم است، و بدون کسب اجازه آنها عقد ازدواج باطل خواهد بود.

بخش چهارم: از عقد تا عروسی | ۱
 

اجرای صیغه‌ی عقد


برای تحقق ازدواج لازم است صیغه‌ی عقد خوانده شود. اگر زن و مرد به زبان عربی آشنا باشند و معنای صیغه‌ی عقد را بدانند و بتوانند قصد انشاء کنند می‌توانند خودشان صیغه عقد را اجرا سازند. و اگر به زبان عرب آشنا نیستند هریک از زن و مرد وکیلی را انتخاب می‌کنند که به زبان عرب آشنا باشند تا به وکالت از آنها صیغه را بخواند. صیغه‌ی عقد ایجابی دارد و قبولی. ایجاب به وسیله‌ی خود زن یا وکیلش خوانده می‌شود بعد از آن قبول به وسیله خود مرد یا وکیلش انجام می‌گیرد؛ مثلاً بعد از تعیین مقدار مهر و کسب اجازه از پدر یا جد دختر، زن به شوهر می‌گوید: اَنْکَحْتُکَ نَفْسِی عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم، شوهر بلافاصله می‌گوید: قَبِلْتُ النِکاحَ لِنَفْسِی عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلوم. البته زن و شوهر باید معنای کلمات را خوب بدانند و به قصد انشاء بگویند. اگر صیغه‌ی عقد به وسیله‌ی وکیل اجرا می‌شود بعد از تعیین مقدار مهر و کسب اجازه از ولی دختر، وکیل زن می‌گوید: أنْکَحْتُ مُوَکِّلَکَ محمد (اگر نامش محمد باشد) مُوَکِلَتی مریم (اگر نامش مریم است) عَلی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم. بعد از آن وکیل مرد بلافاصله می‌گوید: قَبِلْتُ النِّکاح لِمُوکِّلی محمد عَلَی الْمهْرِ الْمَعْلوُم. وکیل زن و مرد نیز باید با عربی آشنا باشند و صیغه‌ی عقد را به قصد انشاء و کاملاً صحیح بخوانند.
صیغه‌ی عقد باید با رضایت دختر و پسر خوانده شود، اگر یکی از آن دو نفر یا هر دو به ازدواج ناراضی بودند عقد باطل است و ازدواج واقع نمی‌شود. در ازدواج دختر باکره اجازه پدر یا جد پدری نیز لازم است، و بدون کسب اجازه آنها عقد ازدواج باطل خواهد بود. ازدواج با محارم نیز باطل است. اگر پسری با پسر دیگری عمل لواط انجام داده علاوه بر این که گناه بزرگی را مرتکب شده با خواهر او هم نمی‌تواند ازدواج کند، اگرهم صیغه‌ی عقد خوانده شده ازدواج واقع نمی‌شود و بر یک دیگر حرام خواهند بود، حتی اگر بچه‌دار هم شده‌اند باید از هم جدا شوند.
اگر زن و شوهر شرطی را قرار دهند که در ضمن عقد قرار گیرد، پس اگر شرط مذکور مخالف مقتضای عقد ازدواج نباشد صحیح است و باید بدان عمل کنند. مثل این که شرط کنند: محل سکونت در فلان شهر باشد یا این که اگر مرد خواست طلاق بدهد نصف اموالش مال زن باشد، یا مرد به فلان شغل مشغول نشود، یا این که همسرش را کتک نزند، یا این که شب زود به منزل بیاید، این گونه شروط اگر در ضمن عقد مقرر شوند صحیح هستند و باید مورد عمل قرار گیرند. ولی اگر شرط بر خلاف مقتضای عقد باشد صحیح و الزام‌آور نیست. مثل این که شرط کنند مرد حق تمتّع از زن را نداشته باشد، یا زن حق نفقه نداشته باشد، این گونه شرط‌ها صحیح و الزام‌آور نیستند، ولی سبب بطلان عقد نیز نخواهد شد.


مراسم خطبه خوانی و عقد


برای تحقق ازدواج و ایجاد زناشویی، جز اجرای صیغه‌ی عقد چیزی شرط نیست. ولی معمولاً به این مقدار اکتفا نمی‌کنند بلکه خطبه خوانی را با تشریفات مخصوصی انجام می‌دهند.
از قبل چیزهایی نظیر لباس و کفش و زیورآلات و شیرینی و گل و دیگر رسوم، به وسیله خانواده داماد تهیه و به منزل عروس ارسال می‌شود. در مقابل چیزهایی نیز از طرف خانواده‌ی عروس به خانه‌ی داماد فرستاده می‌شود. بعد از انجام مراسم مخصوص، نوبت به خطبه خوانی می‌رسد. خطبه خوانی را نیز با مراسم ویژه‌ای انجام می‌دهند. در همان زمان یا بعد از آن، مجلس جشنی برپا می‌سازند و با شربت و شیرینی و میوه از مدعوین پذیرایی می‌کنند. آداب و رسوم خطبه‌خوانی در بین همه‌ی مردم، یک‌سان نیست بلکه هر قوم و جمعیتی آداب ویژه‌ای دارد. اما هیچ یک از اینها در تحقق ازدواج مدخلیتی ندارد، ولی به هرحال کم یا بیش انجام می‌گیرد.
درباره‌ی این مراسم عقاید مختلفی وجود دارد: گروهی جداً از آن حمایت می‌کنند و می‌گویند زندگانی رسمی انسان از زمان ازدواج شروع می‌شود و یک مرتبه بیشتر که ازدواج نمی‌کند، بنابراین لازم است برای آغاز زندگی جدید مجلس جشن مفصلی برپا سازد و از خویشان و دوستان به صورتی آبرومند پذیرایی کند، گرچه با قرض و نسیه و بدبختی باشد. به اصطلاح خودشان برای حفظ آبرو و حیثیت هرچه خرج کنی ارزش دارد.
در برابر این گروه دسته‌ی دیگری شدیداً با این مراسم مخالف هستند و عقیده دارند که ازدواج یک نیاز طبیعی است و باید سعی کرد طبیعی و بدون تشریفات انجام بگیرد. می‌گویند: زن و مرد رکن اصلی ازدواج هستند وقتی یک‌دیگر را پسندیدند و تصمیم گرفتند که تا آخر عمر با هم زندگی کنند، خطبه‌ی عقد خوانده می‌شود و می‌روند دنبال زندگی، سایر مراسم، زیادی و دست و پاگیر است باید آنها را کنار گذاشت تا جوان‌ها زودتر به خواسته‌ی طبیعی خود پاسخ مثبت دهند و دنبال ازدواج بروند.
اما من این دو دیدگاه را که در دو طرف افراط و تفریط واقع شده‌اند نمی‌پسندم، عقیده دارم که مراسم ازدواج و خطبه خوانی باید آبرومند و با تشریفات برگزار شود. ولی نه در حد افراط یا تفریط بلکه به طور متعادل و متوسط. زندگی انسان‌ها با حیوانات تفاوت دارد، ازدواج آنها نیز باید متفاوت باشد. اصولاً زندگی انسان از ویژگی خاص برخوردار است و نمی‌تواند بدون آداب و رسوم باشد. ازدواج دو انسان با درآمیختن دو حیوان باید تفاوت داشته باشد. ازدواج‌های قانونی و مشروع نیز باید با لذت‌جویی‌های غیر مشروع تفاوت داشته باشد. به همین جهت می‌بینید که همه‌ی اقوام و ملل در طول تاریخ ازدواج‌های مشروع و قانونی را با تشریفات و مراسم ویژه‌ای انجام داده و می‌دهند. اسلام نیز این سنت انسانی را تأیید می‌کند.
رسول خدا(ص) فرمود: «ازدواج را سند دار كنيد و علنى كنيد و برايش دَف بزنيد».[1]
پیامبر گرامی اسلام مراسم عقد و خطبه خوانی دخترش زهرا را با حضرت علی(ع) در مسجد مدینه و در حضور مهاجر و انصار، و با تشریفات ویژه‌ای انجام داد. آن گاه فرمود: به وسیله خرما از حضار پذیرایی کردند.[2]
خود پیامبر و ائمه اطهار نیز در ازدواج‌ها به این سنن و تشریفات مقید بودند. این مراسم از چند جهت می‌تواند سودمند باشد:

اول: احترام و بزرگداشتی است نسبت به عروس و داماد، در آغاز زندگی جدید احساس شخصیت می‌کنند.
دوم: ازدواجی که طی مراسم و تشریفات خاص و در حضور خویشان و دوستان انجام گرفته استحکام بیشتری دارد، زیرا زن و شوهر برای حفظ حیثیت و آبروی خودشان هم که شده سعی می‌کنند سازش و تفاهم بیشتری داشته باشند مبادا به طلاق و جدایی منجر شود و نزد دوست و دشمن آبرویشان بریزد.
سوم: چون هزینه این مراسم توسط مرد تأمین می‌شود، زن احساس می‌کند که چون به او علاقه دارد حاضر است برایش خرج کند، او هم متقابلاً نسبت به شوهر اظهار علاقه می‌نماید، در نتیجه زندگی آنها از همان آغاز، قرین محبت و علاقه می‌شود. برعکس اگر ازدواج بدون تشریفات برگزار شود، زن احساس حقارت می‌کند، ممکن است چنین تصور کند که اگر شوهرم به من علاقه داشت مراسم ازدواج را این چنین سبک و بی‌تشریفات انجام نمی‌داد. بدین وسیله زن عقده پیدا می‌کند که ممکن است تا آخر عمر باقی بماند، و گاه و بی‌گاه آن را بازگو کند. چه بسیار دیده شده که زنی بعد از مدت‌ها به شوهر می‌گوید: تو مرا مانند یک زن بیوه عقد کردی و نزد دوستان و خویشان شرمنده‌ام نمودی. به هر حال چون این مراسم در طول عمر یک مرتبه بیشتر انجام نمی‌گیرد و بعداً قابل جبران نیست، به عقیده‌ی من بهترین راه این است که عروس و داماد و خانواده‌ی آنها، شرایط اقتصادی و شئون اجتماعی خود را حساب کنند و با توجه به آنها مراسم عقد و عروسی را در حد اعتدال برگزار نمایند، و از رقابت‌ها و بلندپروازی‌ها و توقعات بی‌جا جداً خودداری کنند. نه افراط خوب است نه تفریط. نه چنان ساده و بی‌تشریفات باشد که از ابهت و عظمت ازدواج بکاهد و باعث تحقیر و توهین عروس و داماد گردد، نه چنان مجلل و با تشریفات باشد که تحمل مخارج آن، سنگین و کمرشکن باشد و خانواده‌ها را در مضیقه قرار دهد و به قرض و نسیه وادار سازد، و جوان‌ها از ازدواج به موقع بازدارد و باعث به وجود آمدن صدها مشکل اخلاقی و اجتماعی گردد. به ویژه عروس و داماد باید توجه داشته باشند که مراسم خریدهای سنگین قبل از عقد و عروسی و مجالس مجلل جشن‌ها و میهمانی‌ها، در زندگی آینده‌ی آنها تأثیری ندارد و صلاح نیست که خودشان را به آنها مقید سازند.


خودآزمایی


1- کدام گونه شرایط اگر در ضمن عقد مقرر شوند صحیح هستند؟
2- مراسم ازدواج از کدام جهت‌ها می‌تواند سودمند باشد؟
3- چرا مراسم ازدواج و خطبه خوانی باید آبرومند و با تشریفات (در حد اعتدال) برگزار شود؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1]. بحار الانوار، ج 103، ص 275: «اسندوا النكاح و اعلنوه و اضربوا عليه بالدفّ».
[2]. همان، ص 269 و ص 265 و مكارم الاخلاق، ص 237.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: